من سارا هستم یک معنا گرا✋
این بار بعد از سه سال جرات کردم که این کلام رو بکار ببرم.
بله حدود سه سال پیش بود که برای اولین بار در یکی از همایشهای آقای قورچیان شرکت کردم، حس و حال اون روزم رو فراموش نمی کنم، گویی نوری تمام وجودم رو فرا گرفته بود.
ولی شروع حرکت و تغییرم برمیگرده به همایش ذهن ثروتمند،اولین همایش رسمی که رفتم ((ذهن ثروتمند)) بود رفتم و نشستم و دیدم و فهمیدم که چقدر عقاید و افکار اشتباهی دارم چقدر کارها و فکرایی که دارم اشتباه هستن و من سر اون حرفا مصرانه و متعصبانه ایستادم و نمیخوام پایین بیام تا اون موقع فکر می کردم که اون سبک زندگی خوب و درسته.
یادم میاد اون روز حالم خیلی خراب شده بود، دیدم هرچی می دونم و هر چی یاد گرفتم اشتباهه و کارکردی نداره دیدم باید تغییر کنن.
می دونستم دیگه باید عقایدم تغییر کنن ولی نمی دونستم چطوری؟؟؟؟
نمی دونستم چکار باید کنم؟؟؟
تا اینکه خواستم و شروع کردم به کار کردن روی خودم و اونچه که از خانواده و جامعه یاد گرفته بودم و نسل به نسل اومده بوده جلو تا به من رسیده بود.
کسانی که اینا رو بهم یاد دادن بهترین دانستههاشون رو یادم دادن و من ممنونشون هستم ولی ولی ولی اشتباه بودن ولی من رو به حقیقت نمی رسوند فقط من رو سرگردانتر می کرد.
سرگردونتر می کرد و گوشم رو مقابل حقایق کر و چشمانم رو کور کرده بود چون فکر می کردم خیلی خوبه که بخوام سر عقاید خودم و خانوادهام بایستم.
جلوتر رفتم و مسیر رو با گروه پیش رفتم ، فیلم mine فوقالعاده بود؛
حقایق خودم رو جلوم گذاشت و باعث شد پوست بندازم.
تا اینکه به شفای زخم رسیدم
نقطه عطف زندگیم شد؛
نقطه عطفی که من رو با خودم روبرو کرد، نقطهای که گفت وایسا پای همه اشتباهاتت، پای همه خشم ها و کینه ها و بدذاتیهات.
وایسا و باور کن باور کن که تو هم بدیهایی داری که قلبت رو سیاه و تاریک کرده این خشمها و بدیها باعث شده بود جایی برای عشق در قلبم باقی نمونه اما ایستادم و خودم رو دیدم و “خودم رو بخشیدم”
خودم رو بخشیدم بخشیدم و مسئولیت پذیر شدم مسئولیت کارهای خودم رو بر عهده گرفتم.
سعی کردم درست عمل کنم،
نیک عمل کنم
و اما…
درونم، قلبم پاک شد
شروع شد به پاک شدن
صیقلی شدن
“صیقلی کن صیقلی کن صیقلی”
و شروع کردم به رفتن به سوی حقیقت،
به سوی اصالت خودم
به سوی آنچه واقعا هستم و سوی ارتباط برقرار کردن با دیگران بدون در نظر گرفتن منافع شخصی ام.
یعنی سوء استفادهای در کار نباشه
احساس نیازی از من در کار نباشه
تنها عشق باشه و باهم بودن با هدف کمال.
احساس حقارتم کم شد و جاش اطمینان و اعتماد پر شد، احساس خشم و کینهتوزی هام کم شد و جاش عشق پر شد.
آشنایی با من حقیقی باعث شد که من در راه شناحت خودم و خداوند قدم بر دارم
در راه مسیر درست و حقیقی.
باعث شد که با حقیقت آنچه که هست روبرو بشم و جرات کنم که حرکت کنم
باعث شد متوجه بشم که فقط فکر کردن و برنامهریزی ذهنی، بهمعنی منفعل بودن، بیایمانی و درجا زدنه.
آقای قورچیان جرأت، حقیقت، متکی به نفس بودن، عشق و خیلی چیزای دیگه رو به من آموختن.
هر لایو ایشون برای من درسی بود که در هیچ کلاس و کتابی نمی شد پیداش کرد
هر فایل آموزشی ایشون دنیایی از تجربه و درسه، دنیایی که در کمتر جایی میشه پیداش کرد چرا که ایشون مسیر حقیقیای که خودشون طی کردند و تجربه مسیرهای دیگر افراد جامعه رو در اختیارمون قرار میدن.
هر درس و گفتارشون، هر کلام این فایلهای آموزشی نکته است و نکتههایی که واقعا تاثیرگذار هستند و کاربردی و
هربار که گوش میکنم انگار که برای اولین بار هست دارم میشنومشون و کلی درس جدید داره برام.
درواقع ایشون و گروهشون دارن کاری می کنن که خیلی ارزشمنده
یعنی با پول نمیشه پاسخگوی این همه عشق و زحمت باشی، نمیشه و فقط میشه با درست قدم برداشتن و یاری کردن دیگران در راه حقیقت، پاسخگوی این همه عشق این گروه شد.
هر روز می ریزم و خراب میشم و باز از نو ساخته میشم، این ساخته شدنها و ریختنها رو مدیون شما هستم.
ممنون از وجودتون💝
خیلی جذاب و زیبا بود ممنونم از شما عالیه
من الان هر چیزی رو که دارم مدیون خدا و استادم
من خودم شفا گرفتم دو ماه پیش از کارگاه شفای زخم و الان زندگیم خیلی خوبه
خیلی عالی بود نتیجه ها واقعا خفن و بی نظیرن
خیلی عالی و درجه یک