وسواس و هم وابستگی

وسواس و هم وابستگی

  • آیا فقط ذهنتان شلوغ است؟
  • افکارتان نتیجه و جمع بندی ندارند؟
  • آیا کارهای نیمه تمام زیادی دارید؟
  • آیا از درگیری ذهن خود با مسائل تکراری خسته شده اید؟
  • آیا بخاطر وسواس شدید از انجام کارها خسته می‌شوید؟
  • آیا فکر می‌کنید وسواس خواسته های شما را عملی می‌کند؟
  • و آیا…

وسواس و هم وابستگی

وقتی عملی را به طور افراطی و با تکرار بیش از اندازه انجام می دهید یا فکری را به طور مداوم بدون هیچ خروجی و نتیجه ای در سر می گذرانید به شکلی که شما را از پای در می آورد و خسته می کند، شما نام این پدیده را چه می گذارید؟ انجام این اعمال یا افکار به بیان ساده تر به شکلی ست که گویی سوزن شما گیر کرده است و ماجرا تمامی ندارد… به این پدیده (وسواس) می گویند.

وسواس؛ واکنشی غیر ارادی و اعتیادی ست که ما به کار می گیریم تا از پذیرش آنچه که هست فرار کنیم چون پذیرش و درک آن چه در حقیقت رخ داده است را نداریم مدام دست به عمل یا فکری می زنیم  تا خود را در حالت بی حسی قرار دهیم در واقع خود حقیقی را نادیده می گیریم و از هر راهی به خود دروغین یا کاذب متصل می شویم.

این تعریف یادآور جنبه ای از بیماری (هم وابستگی) است. (رجوع: مقالات هم وابستگی)، هم وابستگی شایع ترین نوع اعتیاد و مساعدترین وضعیتی است که تمام اعتیادها و وسواس های عملی ما از آن بروز می کنند به عبارتی، هم وابستگی در زیر هر نوع اعتیاد و وسواس ذهنی و عملی نهفته است که به دلیل ارتباط میان هم وابستگی و وسواس در این مقاله سعی داریم به ارائه ی مطالبی در این مورد جهت روشن بینی بیشتر بپردازیم.

سرفصل ها:

آموخته ها،نشانه ها و تجاربی از وسواس

راهکارهایی برای رهایی از وسواس

آموخته ها، نشانه ها و تجاربی از وسواس

الف) پرچم قرمز:

وسواس و مشغله ی ذهنی حاکی از وجود مشکلی در زندگی است. شاید چیزی را می خواهیم که نمی توانیم داشته باشیم، حداقل در این لحظه وسواس به مفهوم کنترل شرایط و تحمیل آن برای تحقق خواسته های ما است، به جای اینکه تسلیم باشیم و زندگی را آنگونه که هست بپذیریم.

وسواس یک تصمیم آگاهانه و انتخابی نیست، اگر می خواهید امتحان کنید همین الان کتاب را زمین بگذارید و سعی کنید وسواسی شوید پانزده دقیقه وقت به این کار اختصاص دهید، می بینید که فایده ای ندارد، وسواس چیزی است که تا پادزهر آن را پیدا نکنیم  نمی توانیم آن را متوقف کنیم، درک  این واقعیت که وارد موضوعی شده ایم که نمی توانیم آن را کنترل کنیم.

وسواس می تواند واکنشی غیرارادی در مقابل نرسیدن به خواسته هایمان باشد. وقتی دچار وسواس می شویم، فرض ما بر این است که اگر درباره ی فردی یا موضوعی به شدت و به مدت طولانی فکر کنیم، آن خواسته عملی می شود. اما وسواس قدرت و معجزه به همراه ندارد و تنها حاصلش از پای درآوردن ما است. وسواس نه تنها خواسته های ما را برآورده نکرده بلکه گاهی درست برعکس عمل می کند. افراد پیرامون ما علی رغم فاصله ای از ما آن را حس می کنند و این مسئله ما را  از آنها دور نگه می دارد. از وسواس سوال کنید چه چیزی برای گفتن دارد؟ آیا ما به وجود رابطه ای تظاهر می کنیم که وجود خارجی ندارد؟ آیا چیزی را انکار می کنیم؟ آیا با وسواس به چهره ی حقایق نقاب می زنیم و خود را مشغول می کنیم تا مجبور نشویم درد ناشی از فقدان و از دست دادن فرد یا چیزی را در زندگی بپذیریم؟

 

آموخته ها، نشانه ها و تجاربی از وسواس

ب) بخشی از اندوه:

وسواس بخش مهمی از فرآیند اندوه و درمان دردهای ناشی از فقدان است. لازم است که داستان فقدان خود را مکرراً تکرار کنیم تا واقعیت آن برای مان علنی شود و به مرحله ی باور برسیم. وقتی یک داستان را بارها و بارها تکرار کنیم، در واقع تلاش می کنیم آنچه را هنوز  برای مان قابل پذیرش نیست، به طور کامل بپذیریم. ما ازهر زاویه ای به مسئله نگاه می کنیم. آیا کار دیگری می توانستیم انجام دهیم تا از وقوع فقدان پیشگیری کنیم؟ ما از نفس به ظاهر بیهوده ی تکرار داستانمان، از ده بار گرفته تا هزار بار به آرامش می رسیم. وسواس بخشی از تسلیم  به وجود فقدان است.

ج) نوعی از ابراز احساسات:

گاهی وسواس فکری ابراز احساسات هیجانی است. تکرار مداوم یک مطلب می تواند روشی برای دور کردن اضطراب و ترس باشد، مسیری غیر مستقیم برای کنارآمدن با احساسات، اما ما می توانیم این مسیر را با مشاهده احساس و رها کردن لایه های زیرین احساسات کوتاه تر کنیم.

د) بخشی از شور و شوق:

وسواس الزاماً رفتار ناسالم نیست و ارتباط نزدیکی با شور و شوق دارد؛ در واقع همسایه اش محسوب می شود. بعضی آفریده ها می توانند نتیجه ی شور و شوق یک فرد و ایده های وسواسی او باشند، که انرژی خلق کردن نام دارد. چیزی به اسم بد و خوب وجود ندارد، نحوه‌ی استفاده‌ی ما است که بد و خوب می آفریند، وسواس را به شور و شوق تبدیل کنید و آن را به مصرف انجام کاری مثبت برسانید. در این صورت آن کار به زیبایی و به نحوی بی نظیر به انجام  می رسد. مواردی که در زندگی من بهترین نتایج را به همراه داشت کارهایی بود که با شور و شوق تمام انجام داده بودم.

راهکار هایی برای رهایی از وسواس

  • وسواس خود را مشخص کنید. اگر وسواس مشکل زندگی شماست سعی کنید آن را بفهمید و در موقع ارتکاب آن را شناسایی کنید، در ضمن ببینید که در کدام یک از دسته بندی ها قرار می گیرد. پیدا کنید که وسواس شما در کدام ناحیه ی زندگی تان قرار دارد.
  • وسواس را کنار بگذارید. درست مثل این است که به کسی بگوییم: “وسواس به خرج بده.” بیشتر ما اگر می توانستیم، حتماً وسواس را کنار می گذاشتیم.

 

رفتار هایی برای رهایی از وسواس

بعضی اوقات وسواس انعکاس شور و شوق است و ما می خواهیم آن را زنده نگه داریم. اما وسواس ناسالم می تواند ما و دیگران را دیوانه کند، حتی اگر بخشی از شور و شوق باشد، احساسی افراطی است که اگر زیاده از حد شود، ما را فرسوده می کند.

اگر از کنترل خارج شده باشیم ما اعتراف می کنیم که ناتوانیم و وسواس زندگی مان را غیر قابل کنترل کرده است. سپس به نیروی برتری اذعان می کنیم که کارهای غیر ممکن را برای مان ممکن می سازد، نیرویی که سلامت عقل به ما داده است و در موقع وسواس به ما کمک می کند، آنگاه زندگی و اراده ی خود را به خداوند تسلیم می کنیم و به جای جنگیدن با وسواس مان، آگاهانه و از طریق ژرف اندیشی به پروسه ی درمان خود می پردازیم و روزانه تمرین می کنیم.

فعالیت های دیگر چون یوگا، ورزش، ژرف اندیشی، حمام آب گرم به مدت طولانی، تنفس آگاهانه، قدم زدن و دعا می توانند به ما آرامش و تمرکز دهند. وقتی وسواس فکری مان شروع می شود و نمی توانیم آن را متوقف کنیم، باید از هرکاری که می کنیم دست بکشیم، به محلی خلوت برویم و به مدت سی دقیقه و سه بار در روز خود را ملزم به انجام آن وسواس به خصوص کنیم.

اگر وسواس ما از نوع ناسالم باشد، نمی توانیم به آن ادامه دهیم و به بی محتوا بودنش پی می بریم. اگر وسواس ما از نوع سالم باشد و به کاری که مایلیم انجام دهیم ارتباط پیدا کند، از انجام آن  هیجان زده می شویم. هر چه بیشتر به خودمان پیام وسواسی بدهیم، شور و شوق بیشتری در خود تولید می کنیم. اگر وسواس از نوع مثبت هم باشد گاهی به حدی شدید است که مجبوریم خود را کمی آرام کنیم تا کم کم از ما دور شود در غیر این صورت نخواهیم توانست کارها را به نحو مثبت انجام دهیم.

من درخصوص درک هم وابستگی کاملا وسواس داشتم، تا اینکه مرا به زانو درآورد و به گروه های بهبودی ملحق شدم، من می خواستم بیشتر بدانم، می خواستم بدانم که دقیقاً از چه رفتارهایی تشکیل شده و چه رفتارهایی از همه دردناک تر هستند. می خواستم بدانم چرا با وجود اینکه از این کار جواب نمی گیریم باز هم به آن ادامه می دهیم، می خواستم بدانم که چگونه زن و مرد و کودک را تحت تاثیر قرار می دهد، می خواستم حرف های مردم را درباره علت رفتارهای وابستگی شان بشنوم.

من به حدی نسبت به هم وابستگی وسواس پیدا کردم که عهد خود را که دیگر هرگز کتاب دیگری ننویسم شکستم و تصمیم گرفتم دست به نوشتن کتابی نزنم مگر آن قدر برای موضوعش شور و شوق داشته باشم که اگر ساعتی ده سنت هم دستمزد بگیرم باز هم به نوشتن آن ادامه دهم.

مدت پنج سال، نگارش کتابی هدف من شد و در روز اول هر سال آن را به اهداف سال جدیدم منتقل می کردم. همه به من پیشنهاد می کردند که از نوشتن دست بکشم و مثل بقیه فقط به جلساتم ادامه دهم. بعد از اینکه بیست ناشر جوابم کردند، بالاخره یکی از آنها با من قرارداد بست. من بی نهایت خوشحال بودم، پنج سال در انتظار چنین روزی نشسته بودم. نگارش کتاب کاری دشوار و جاه طلبانه است، کلمات به آسانی از نوک انگشتان شما فرو نمی ریزند. هر ذره از وسواس و شور و شوق من برای نوشتن به مصرف رسید. وسواس و شور و شوق نیروی محرکه ی قدرتمند هستند.

ببینید که وسواس شما چه پیامی برای دردتان درد. اگر بیمار گونه است، سعی کنید آرامش و سلامت عقل را به خود باز گردانید. اگر وسواس شما از نوع سالم است، بر روی امواج آن شناور شوید تا به هدف خود دست یابید.

  • در مورد وسواس خود بنویسید. اگر وسواس بخشی از مرحله ی اندوه ما باشد، شاید لازم است که در مورد فقدان خود بیشتر حرف بزنیم تا وقتی آن را بپذیریم. به جای گفتن می توانیم آنها را بنویسیم شاید دیگر نتوانیم کسی را پیدا کنیم که به داستان های تکراری ما گوش دهد اما بازگو کردن آنها برای ما الزامی است. ما اندوه را کنترل نمی کنیم، اندوه است که ما را در کنترل خود دارد. نوشتن درخصوص فقدان هایمان زمان و شرایط لازم را برای سوگواری فراهم می کند تا کنترل اوضاع را به دست آوریم تا زمانی که زندگی قلب ما را شفا بخشد.

 

رفتار هایی برای رهایی از وسواس

نتیجه:

همان طور که گفته شد فرد وسواسی در پذیرش آن چه به طور حقیقی رخ می دهد مشکل دارد و نمی تواند تسلیم جریان طبیعی زندگی باشد و به تکرار افراطی روی می آورد تا از حقایق و رنج های روزمره ی زندگی فرار کند پس از آنجایی که هم وابستگی وضعیتی ست که خود حقیقی گم یا نادیده گرفته می شود تمامی اعتیادها و وسواس ها از آن بروز می کنند، با هم در ارتباط هستند بنابراین رهایی از وسواس با توجه به تمام راهکارهایی که در این مقاله ذکر شد می تواند قسمتی از رهایی نسبت به هم وابستگی را رقم بزند. نکته ی قابل توجه این است که وسواس می تواند از طریق به کارگیری درست به سلامت برسد و در مسیر شور و شوق و تکامل انسانی خرج شود که در این مقاله به طور مفصل به آن پرداختیم.

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *