نقش آگاهی در رابطه و ازدواج
اگر در رابطه و ازدواج تان، مدام به دنبال نقص در شریک عاطفی خود هستید یا اکثراً در حال ایراد گرفتن از او هستید، چه مشکلی دارید؟
آیا اشکال گرفتن از طرف مقابل و مقصر پنداشتن او، مشکل را حل میکند؟
چه عاملی میتواند در حل این مسئله در روابط به شما کمک کند؟
و…
در این مقاله قصد داریم به نقش آگاهی در رابطهی عاطفی و ازدواج بپردازیم.
سرفصل ها: |
نقش آگاهی در ازدواج و رابطه
هنگامی که طبیعت محدود برداشت ها، دریافت ها و ادراکات شخصی خود را میپذیرید و پذیرشتان نسبت به درستی دریافت ها و ادراک های همسرتان بالا میرود، دنیای جدیدی مقابل دیدگانتان گشوده میگردد. به جای آن که اختلاف نظر با همسرتان، باعث بروز اختلاف و درگیری شود، برایتان به صورت منبعی از دانش و آگاهی در خواهد آمد: (چه چیزی میبینی که من نمیبینم؟ (چه چیزهایی میدانی که من میبایستی هنوز بیاموزم؟ ازدواج، این فرصت را به شما میدهد که به طور مداوم در واقعیت شخصی خود و شخص دیگر، آموزش و تعلیم ببینید.
هر یک از مراوده ها و تبادل های شما، دربردارندهی قسمتی از حقیقت، بارقه ای از بینش و دانش و نگاهی به پوشیدگی ها و در عین حال تمامیت و کلیت شماست. با افزودن به گنجینهی دائم رو به رشد بینش و آگاهی است که عشق واقعی را خلق خواهید کرد، عشقی که برخاسته از بیرون آمدن و نمایان شدن حقیقت وجودی شما و همسرتان است نه توهم رمانتیک.
می بایستی که نسبت به امیال و غریزه های پوشیده و پنهانی که با خود به ازدواجتان میآورید، خصوصیات و ویژگی های شخصیتی انکار شده تان، دنیای درونی همسرتان و پتانسیل های التیام بخش روابط زناشوییتان، هشیارتر و خودآگاه تر شوید.
چنان چه هر دوی شما در رابطه به گسترش و تعمیم مفاهیم و ادراک های شخصی خود از دنیا تمایل نشان دهید، جزئیات پیش پاافتادهی زندگی روزمره، به معدنی طلایی از اطلاعات ارزشمند بدل خواهند شد.
یکی از بهترین این اطلاعات پنهان، انتقادهایی است که از همسرتان میکنید چه آن هایی را که بر زبان میآورید و چه آنهایی را که نمیگویید: (هیچ وقت به موقع به خانه نمیآیی)، (هیچ وقت نمیتوانم روی تو حساب کنم.)، (چرا برای تنوع هم که شده هیچ وقت به من فکر نمیکنی؟)، (خیلی خودخواهی).
هنگامی که این قبیل انتقادها راجع به همسرتان را به زبان میآورید، چنین میپندارید که وصف دقیق همسرتان هستند. اما حقیقت این امر این است که اغلب اوقات توصیف بخشهایی از خودتان میباشند به عبارتی فرافکنی میکنید.
به مثال کلی زیر نگاهی بیندازید و ببینید که تنها از یک شکایت احساسی چه مقدار اطلاعات باارزشی را میتوان استخراج نمود
تصور کنید که زنی به طور مرتب به این خاطر که شوهرش خیلی نامرتب و بی نظم است، انتقاد میکند: (همیشه بی برنامه و بی انضباط هستی. هیچ وقت نمیتوانم به تو تکیه کنم!) هنگامی که شوهرش از او میخواهد که برای نمونه چند مورد از بی انضباطی های او را نام ببرد همسرش چنین جواب میدهد که:
(برنامه ریزی هایت برای تعطیلاتمان ، همیشه افتضاح هستند. هر وقت برای چادر زدن به جایی میرویم، چیزهای ضروری را فراموش میکنی. هیچ وقت روز تولد بچه ها یادت نیست. همیشه وقتی آشپزی میکنی، آشپزخانه را زیر و رو میکنی و همه جا را کثیف میکنی!) تعجبی ندارد که واکنش اتوماتیک مرد در مقابل آماج انتقادهای زنش، چیزی نخواهد بود جز یک (انکار) عمومی و انتقادی در پاسخ به انتقاد او: (حقیقت ندارد، اغراق میکنی، تو خودت بیشتر از من نامرتب هستی.)
چگونه میتوان این مشاجرهی داغ را به اطلاعاتی مفید بدل کرد
پیش از هر چیز، شوهر این زن میتوانست چیزهایی راجع به خودش بیاموزد، تنها چنان چه اگر میتوانست چنین فرض کند که انتقادهای زنش از او، دست کم بویی از حقیقت برده اند و در کل کذب محض نیستند.)
بسیاری از مردم، متخصص این هستند که نقطه ضعف های همسرشان را شناسایی کنند. متاسفانه، اغلب آنها، این اطلاعات ارزشمند را به طرزی منفعل و افتراآمیز بیان میکنند. به طوری که به سرعت حالت تدافعی همسرشان را برمی انگیزند.
چنان چه این مرد میتوانست واکنش تدافعی خود را تحت کنترل بگیرد، قادر بود ببیند که در حقیقت مناطق و نواحی زیادی در زندگی او وجود دارند که در آنها از انضباط و برنامه ریزی خوبی برخوردار نیست. تلخی و ناگواری شنیدن یک انتقاد تا حد زیادی به واسطهی دقیق بودن و حقیقت داشتن آن است.
این مرد چنان چه میتوانست حقیقتی را که در گفته های زنش نهفته است ببیند، میتوانست به یک ویژگی قابل ملاحظه از خویشتن انکار شدهی خود پی ببرد. با این کار، نیازی به این نمیدید تا که این ویژگی را به صورت متقابل روی همسر خود فرافکن کند و در عوض، داده های لازیم جهت رشد و تغییر را جمع آوری میکرد.
مشاهدات فوق در رابطه با اطلاعات نهفته در یک انتقاد را میتوان در قالب اصلی و کلی به ترتیب زیر خلاصه نمود:
اصل یک: بسیاری از انتقادات نامزد/همسرتان از شما، در واقع پایه و اساس دارند. زوج ها چه چیز دیگری را میتوانند از این تبادل غیرهمسطح بیاموزند؟ چنان چه همسر این مرد با دیدی باز به قضیه نگاه میکرد، شاید میتوانست اطلاعات باارزشی را دربارهی زخم ها و جراحت های دوران کودکی خودش به دست بیاورید. این کار را میتوانست با به کار بستن دستورالعملی بسیار ساده انجام دهد. ابتدا میتوانست این انتقاد خود از شوهرش را روی صفحه کاغذ بنویسد: (تو همیشه خیلی بی برنامه و نامرتبی!) سپس می توانست به پرسش های زیر پاسخ دهد:
هنگامی که شوهرم چنین رفتاری دارد، چه احساسی دارم؟ هنگامی که شوهرم این طور رفتار میکند، چه افکاری به ذهنم میآید؟
در پشت این افکار و احساسات، چه احساسات عمیق تری خوابیده اند؟ آیا در کودکی نیز چنین افکار و احساساتی داشتم؟
تنها با انجام این فرآیند تحلیلی ساده، زن می توانست بفهمد که آیا این رفتار شوهرش، خاطراتی قوی از کودکیش را در ذهن او زنده میکند یا خیر. فرض کنید این تمرین به زن کمک کند دریابد که پدر و مادرش همیشه نامرتب و بی برنامه بودند و وقت و انرژی کافی جهت این که به نیازهای او توجهی داشته باشند را نداشتند، شگفت انگیز نخواهد بود که وقتی شوهر او رفتاری مشابه با رفتار والدینش دارد، همان ترس های کودکی او سراسر وجودش را پر کنند.
بنابراین، در انتقادهای او از شوهرش، گریه ای حزن انگیز از کودکی او مدفون است: (چرا هیچ کس از من مواظبت نمیکند؟) این ما را به اصل دومی رهنمون میکند.
اصل دو: بسیاری از انتقادهای تکراری و عاطفی شما از همسرتان جملات تغییر شکل یافته ای از نیازهای برآورده نشدهی خودتان میباشند. مطلب دیگری که از چنین انتقادی دستگیرمان میشود، به طور معمول مستلزم کندوکاو روحی زیادی میباشد. این امکان نیز وجود دارد که انتقاد زن از شوهرش، توصیف معتبر و دقیقی از خودش باشد.
به عبارت دیگر، با این که زن به خاطر بی برنامگی و بی نظمی شوهرش مدام به او پرخاش میکند، این امکان وجود دارد که خود نیز به همان میزان، نامرتب و بی نظم باشد، این ویژگی میتواند ظهور و شکل آن در هر فرد متفاوت باشد.
چنان چه بخواهد حقیقت این مطلب بر او روشن شود، میتواند از خود سوالی کلی بکند: (در چه زمینه هایی این انتقاد من از شوهرم در رابطه با خودم نیز صدق میکند؟) این زن میبایست به خاطر داشته باشد که بی برنامگی و بی نظمی های او و شوهرش ممکن است در کل با یکدیگر متفاوت باشند.
به عنوان مثال: ممکن است آشپزخانه اش تمیز باشد و در برنامه ریزی تعطیلات نیز یک (نابغه) باشد. زمینه هایی که تنها مشکل شوهرش محسوب میشوند اما در محل کار، او با اولویت قائل شدن برای کارهای مهم تر مشکل داشته باشد یا که نتواند بودجهی خانواده را به درستی صرف کند.
با این بینش و آگاهی جدید، زن خواهد توانست تعیین کند که آیا با برون فکنی و یا فرافکنی و سپس انتقاد کردن از این بخش انکار شده و مخفی از وجود خودش، سعی در مبرا دانستن خود از آن داشته است یا خیر. چنان چه تشخیص دهد که این موضوع صحت دارد، میتواند به کمک داده ها و اطلاعاتی که حال دیگر از خود در دست دارد، به خود این امکان را بدهد که میان ویژگی منفی خود و همسرش تمایز قائل شود: (من در این زمینهی به خصوص بی برنامه و بی نظم است.)
به زبان علم روان شناسی، بر این که فرافکنی میکرده صحه گذاشته و تمام آن را به گردن بگیرد و سپس نیز از آن انصراف دهد.
این ما را به سومین اصل که در رابطه با انتقاد صادق است، رهنمون میکند:
اصل سه: برخی از انتقادهای احساسی و همیشگی(تکراری) شما از همسرتان میتوانند توصیف دقیقی از بخشی انکار شدهی شما نمیباشد، توصیف جنبهی ناخودآگاه دیگری از وجودتان یا به عبارتی همان: (خویشتن گمشدهی) شماست.
چنان چه این زن، پس از آن که تمامی جنبه های زندگی خود رامورد معاینه و بررسی قرار داد و متوجه شد که در تمامی زمینه ها از نظم و انضباطی ایده ال برخوردار است، این امکان وجود دارد که این انتقاد او از شوهرش نشان دهندهی تمایل و اشتیاق درونی و ناخودآگاه خود او مبنی بر این که کمتر منضبط و (مقرراتی) باشد و آسوده خاطرتر، انعطاف پذیرتر و خودانگیخته تر عمل کند، باشد.
ممکن است هنگامی که از شوهر خود به این خاطر که بی دغدغه و آسوده خاطر است انتقاد میکند، در واقع به طرزی پنهانی از این که شوهرش آزاد، رها و کمتر مقرراتی است، ناراحت است.
هنگامی که از همسرمان به این خاطر که زیادی پر از انرژی است، زیادی بازیگوش است یا این که زیادی خودش را وقف کارش میکند، انتقاد میکنیم، اغلب روی بخش های رشد نیافته و سرکوب شده ای از وجود و روان خودمان انگشت گذاشته ایم. حال اصل چهارم را در دست داریم:
اصل چهار: برخی از انتقادهای شما از همسرتان، میتوانند در شناسایی خویشتن گمشده تان به شما کمک کنند.
نقش درک دنیای درونی همسرتان در رابطه و ازدواج
توجه به انتقادهایی که از همسرتان میکنید، میتواند روشی فوق العاده جهت جمع آوری و کسب اطلاعات دربارهی خودتان باشد. اما چگونه میتوانید دانسته های خود را راجع به درونیات همسرتان افزایش دهید؟ پاسخ این است: از طریق کانال های ارتباطی اصلاح شده و بهبود یافته.
از ابتدای رابطه تان تا به حال، همسرتان معادل هزاران ساعت در رابطه با افکار، احساسات و آرزوهایش در اختیار شما قرار داده است. اما شما، تنها کسر کوچکی از این اطلاعات و داده ها را ثبت میکنید. به منظور درک بهتر و عمیق تر وافعیت درونی همسرتان، میبایستی خود را آموزش دهید تا به طرز موثری با او ارتباط برقرار کنید.
گرچه شما و همسرتان هر دو به یک زبان تکلم میکنید، اما هر یک از شما در دنیایی فردی از معانی و مفاهیم شخصی و خاص خودتان زندگی میکنید.
بزرگ شدن و بار آمدن در دو خانوادهی مختلف با تجارب و سوابق متفاوت، باعث شده است که هر یک از شما واژگان جداگانه و شخصی خود را داشته باشید. تنها به عنوان یک مثال ساده، بیایید ببینیم که چگونه عبارت ساده ای چون: (بیا تنیس بازی کنیم.) میتواند در دو خانوادهی مختلف به دو صورت متفاوت معنی شود.
در خانواده ی الف این جمله (به طور تلویحی) به این معناست که: (بیا هر راکتی دستمان آمد بگیریم، به پارک محلمان برویم و توپ را با راکت از این طرف تور به آن طرف تور بزنیم، تا آن جا که یکی از ما دیگر نخواهد بازی کند. قوانین بازی در درجه ی دوم اهمیت دارند. این ورزش و تمرین کردن است که مهم است.)
اما در خانوادهی ب، (بیا تنیس بازی کنیم.) معنی کاملاً متفاوتی دارد و به این معناست که: (بیا در یک کلوپ خصوصی، یک زمین تنیس رزرو کنیم، راکت های دویست دلاریمان را در آوریم و سپس سخت و جدی، به رقابت بپردازیم. تا این که یکی از دو بازیکن، به طور مطمئن برنده شناخته شود.)
پس لازم است علاوه بر شناخت نسبت به دنیای درونی خود، در رابطهی عاطفی نسبت به فرد مقابل هم شناخت و آگاهی پیدا کنیم.
نتیجه:
بنابراین هنگامی که دریافت ها و ادراکات شخصی خود را میپذیرید، پذیرشتان نسبت به درستی دریافت ها و ادراک های همسرتان بالا میرود، دنیای جدیدی مقابل دیدگانتان گشوده میگردد.
در واقع، آگاهی به شما در رابطه و ازدواج به جای ایجاد اختلاف نظر و درگیری به صورت منبعی، جهت گسترش و تعالی درخواهد آمد. این تعالی ابتدا برای خود شماست و بعد برای همراهی با شریک عاطفی تان.
36 Responses
خسته نباشید ب تیم من حقیقی
چقدر این مقاله خوب بود
دقیقا درست میگین
پدر مادرم همو درک نمیکردند و خیلی وقته از هم جدا شدن
من با همسرمهرروز درگیری دارم نمیدونم چکار کنم
متشکر از لطف شما
خیلی مقاله خوبی بود من نیاز داشتم ب این مقاله
کاملا درست توضیح دادین
خسته نباشین
دوطرفه باید همو درک کنیم
خیلی فیض بردم از مقاله خداقوت
خیلی خوب توضیح دادین کاش میشد همه این مقاله ها را بخانند
اطلاعات در مورد زوج خود هم میتوان مفید و هم غیرمفید واقع بشن
خیلی این مقاله خفن بود ممنون مث همیشه عالی هستین
خیلی این مقاله خفن بود ممنون
مقاله جذابی بود خصوصا قسمت تبدیل کردن مشاجرات زوجین به نکات مفید
صداقت در ازدواج بسیار مهمه
مفید بود خیلی باید همه بخونن
ازدواج و از روی هوس جلو نبرید که ضرر میکنید
موفق باشید عالی بود واقعا
خسته نباشید👍
عالی بود👏🏻👏🏻
فوقالعاده بود
سعی کنید طرف مقابلتونو خوب بشناسید بعد تصمیم بگیرید
باید با آگاهی کامل ازدواج کنید
خیلی خیلی این نکات مهمن
بله باید آموزش ببینیم تا در روابط موثرتر باشیم
ممنون از استاد قورچیان و تیم بی نظیرشون
کاملا موافقم باید قبل از ازدواج آگاهی لازم رو کسب کنیم
آگاهی نقش بسزایی توی بهبود روابط ما داره
کاش من هم قبل از ازدواج چینین مقالاتی رو میخوندم قطعا الان اوضاع بهتری داشتم
اطلاعات مفیدی بود
ممنون از شما استاد عزیز
اگر ما آگاهی خود را بالا ببریم مطمئنن زندگی بهتری خواهیم داشت
دقیقا همینطوره وقتی انتقادات درست بیان نشه فرد حالت تدافعی میگیره و اونارو گردن نمیگیره
کاش همه انسانها قبل از ازدواج این اگاهی رو به دست بیارن ممنون از این مطلب مفید