عشق رمانتیک و رابطه

عشق رمانتیک و رابطه

مقدمه:

آیا عشق رمانتیک شما ، ماندگار شده است؟

تعریف می کرد: “اول که وارد رابطه با او شدم همه چیز عالی و رویایی بود اما کم کم همه چیز تیره و تار شد و برایم سوال بود که اون همه عشق و هیجان اولیه کجا رفت؟ چرا این رابطه به همان شیوه ی رویایی، ماندگار نشد؟”

سوالاتی که معمولاً در رابطه با عشق و رابطه رایج است و پرسیده می شود این است که؛

چرا معمولاً، ابتدا و شروع هر رابطه ای متفاوت است اما همین که ادامه پیدا می کند، عشق اولیه دوام نمی آورد و مشکلات زیادی پیش می آید؟

چرا در ابتدای هر رابطه، همه چیز خوب و عالی به نظر می رسد اما در ادامه ی رابطه همه چیز خراب می شود؟

اصلاً، عشق رمانتیک چیست؟

چگونه یک عشق، ماندگار می شود؟ و….
در این مقاله قصد داریم به موضوع عشق رمانتیک و رابطه بپردازیم.
  

نشانه های یک عشق رمانتیک

از تجارب شخصی خود و دیگران می یابیم که عشاق چنین باور دارند، زمانی که با یکدیگر هستند، بسیار خاص بوده و جدا از هر چیز دیگر در این دنیا است.
این زمان، زمانی است که بعدها به کرات از آن یاد کرده و خاطراتش را گرامی می دارند.

زمانی که از زن و شوهرها می خواهید که روزهای آغازین رابطه ی خود را توصیف کنند، دنیایی متفاوت را وصف می کنند؛ مردم رفتاری دوستانه تر دارند، رنگ ها شفاف ترند، طعم ها بهترند و خلاصه هر چیز دیگری که در اطرافشان وجود دارد به شکل ناب، بی عیب و نقص و به گونه ای ((جدیدتر و نو)) سوسو می کند درست همان گونه که در کودکی نیز همه چیز همین طور بود.

برای اینکه یک رابطه ی عاطفی سالم را تجربه کنید، در ابتدای یک رابطه وقتی نشانه های یک عشق رمانتیک را می بینید از خود بپرسید چرا وارد این رابطه شدم؟ دلایل خود را برای ورود به یک رابطه پیدا کنید.

  • نشانه های خود در عشق رمانتیک و ابتدای رابطه

بزرگ ترین تغییری که در آن زمان معمولاً پیدا می کنید، احساسی است که نسبت به خودتان دارید. به ناگهان انرژی بیشتر و دید سالم تر و مثبت تری نسبت به زندگی پیدا می کنید.

در این ایام، برخی مردم چنان احساس خوبی نسبت به خود پیدا می کنند که قادرند به طور موقت شکل های مختلف لذت و ارضاء شدن را کنار بگذارند. بدین معنی که دیگر نیازی

نمی بیند تا خود را با شیرینی، مواد مخدر، الکل و هر وابستگی دیگری انباشته کنند.

دیگر اضافه کاری چنگی به دل نمی زند و کار سخت و طاقت فرسا به دنبال پول و قدرت، دیگر احمقانه به نظر می رسد. ناگهان زندگی به آنان رو کرده و با معنی و پرمایه می گردد.

در اوج روابط عشقی، این احساسات خوب و قوی به سمت خارج نیز تشعشع می کند و عشق و پذیرشمان  نسبت به دیگران بیشتر می گردد. برخی، از موهبت و آگاهی روحی برتر و متعالی تری برخوردار می گردند، احساسی از یگانگی و وحدت وجود درونی و حس ارتباط با طبیعت که از کودکی به بعد دیگر نظیر آن را تجربه نکرده بودند.

برای مدتی نه چندان طولانی، دنیا را دیگر از پشت لنزهای شکسته و چندپاره ی خود نظاره نمی کنند بلکه آن را با دیدگان صیقلی، شفاف و جلا خورده ی طبیعت و ناب و اولیه ی خود می بینند.

 

چیستی و علت عشق رمانتیک چیست؟

چه چیز سبب هجوم یکباره ی احساسات خوب ما می شود که آن را عشق رمانتیک می نامیم؟

متخصصین بیوشیمی روانی متوجه شده اند که عشاق، تحت تاثیر برخی هورمون های طبیعی، به معنای واقعی کلمه ((نئشه)) هستند. مواد شیمیایی که در سر تا سر بدن آنها جریان یافته و وجودشان را با یک احساس سرخوشی پر می کند.

در مرحله ی جذب شدن یک رابطه، مغز، دوپامین و نور اپی نفرین ترشح می کند که دو هورمون از دسته ی هورمون های انتقال دهنده ی عصبی بدن می باشند.

این انتقال دهنده های عصبی، تاثیر بسزایی در دید و نگرش مثبت نسبت به زندگی، نبض تند، بالا رفتن سطح انرژی و حس ادراک قوی تر دارند.

در طول این فاز که در آن، عشاق خواهان آنند تا هر لحظه ی روز را با هم سپری کنند.

مغز ترشح آندروفین ها و انکفالین ها را افزایش می دهد. این هورمون ها، مواد مخدر طبیعی محسوب شده و حس امنیت و آرامش شخص را بالا می برند.

دکتر مایکل .ر.لیبوویتز دانشیار دانشگاه کلمبیا در رشته ی روانپزشکی کلینیکی، از این نیز فراتر رفته و معتقد است که احساس افسانه ای یگانگی و وحدت وجودی که عشاق تجربه می کنند ممکن است به سبب افزایش ترشح هورمون انتقال دهنده ی عصبی سروتونین باشد.

گرچه نگرش به عشق از دیدگاه بیوشیمیایی و فارماکولوژیکی می تواند بسیار جذاب و گیرا باشد، اما دانشمندان هنوز به درستی نمی دانند که چه چیزی ترشح این مواد را افزایش و یا کاهش می دهد.

تمامی آن چه که این دانشمندان می توانند با ارائه اسناد علمی بی شمار اثبات کنند، این است که عشق رمانتیک یک تجربه ی نیرومند جسمانی است که ترکیبات بیوشیمیایی قابل اندازه گیری ای در آن دخالت دارند. به منظور درک و فهم بیشتر در این زمینه،  می بایست که به رشته ی روان شناسی بازگردیم و پدیده ی عشق رمانتیک را به عنوان مخلوق و ساخته ی ضمیر ناخودآگاه خود در نظر بگیریم.

زبان جهانی عشق

یکی از دلایلی که در ابتدای یک رابطه چنین احساسات خوبی را تجربه می کنیم این است که بخشی از مغزمان باور دارد که نهایتاً به ما فرصتی داده شده تا مورد توجه و حمایت قرار بگیریم و تمامیت، یکپارچگی و وحدت وجود اولیه ی خود را مجدداً باز یابیم.

اسناد و شواهد بسیاری این حقیقت را تایید می کنند که به راستی این همان چیزی است که اتفاق می افتد.

یکی از همین منابع، زبان جهانی عشق است. پس از گوش دادن به آهنگ های مردمی بسیار، خواندن اشعار عشقی، نمایشنامه ها و رمان های فراوان و شرح صدها رابطه از زبان زوج های گوناگون، به این نتیجه رسیده ایم که تمامی کلمات و واژه هایی را که عشاق از سپیده دم ازل تا کنون رد و بدل کرده اند، می توان در چهار جمله ی اصلی جمع بندی کرد. مابقی تماماً جزئیات و حواشی هستند.

  • 4جمله در عشق رمانتیک

این چهار جمله دریچه ای نو به قلمرو ناخودآگاه عشق رمانتیک می گشایند:

اولین این جملات در اوایل رابطه به زبان می آید. شاید هم در خلال همان یک یا دو برخورد اول و چیزی شبیه به این است:

((می دانم چندی نیست که یکدیگر را ملاقات کرده ایم اما به نوعی احساس می کنم که تو را از قبل می شناسم.))

این جمله تنها یک بیت شاعرانه نیست که عشاق فقط نثار یکدیگر کرده باشند.

به دلایلی که قابل توضیح نیستند، با یکدیگر احساس راحتی دارند. گویی سال هاست که یکدیگر را می شناسند. این پدیده را ((بازشناسی)) می نامند.

چندی بعد، به دومین مرحله از تبادل اطلاعات وارد می شوند. به یکدیگر می گویند: ((عجیب است اما گرچه مدت کوتاهی است که یکدیگر را می بینیم اما  نمی توانم زمانی را به یاد آورم که تو را نمی شناختم.)) گرچه چند روز یا چند هفته پیش یکدیگر را ملاقات کرده اند اما چنین به نظر می رسد که همیشه با هم بوده اند. بدین معنی که رابطه ی آنها از لحاظ زمانی هیچ حد و مرزی ندارد. این را پدیده ی ((بی زمانی)) می نامم.

هنگامی که یک رابطه با گذشت زمان جا افتاده و به اصطلاح ((می رسد))، به چشمان یکدیگر چشم دوخته و سومین جمله ی بامعنی را بر زبان می رانند: ((وقتی که با تو هستم، دیگر احساس تنهایی نمی کنم و احساس تمامیت و کامل بودن دارم.))

نهایتاً در مقطعی از رابطه، جمله ی چهارم و نهایی بیانیه ی عشق را بر زبان می رانند: ((دوستت دارم، بدون تو نمی توانم زندگی کنم.)) در این مقطع چنان با یکدیگر درگیر شده اند که نمی توانند موجودیتی جداگانه را متصور شوند. این پدیده را پدیده ی ((الزام و نیاز)) می نامم.

صرف نظر  از این که چنین جملاتی را عملاً به زبان بیاورند یا که فقط احساسات پشت آنها را تجربه کنند، اما به خوبی آنچه را که تا به این جا در رابطه با عشق رمانتیک و طبیعت ضمیر ناخودآگاه ذکر کرده ام، تایید می کنند.

  • بررسی جمله ی اول در عشق رمانتیک

چنان چه به خاطر بیاورم که مردم به کسی جذب می شوند که به پدر و مادرشان شباهت داشته باشد، آن گاه راز و رمز گونه بودن جمله ی اول از میان خواهد رفت. تعجبی نیست که به عبارتی احساس آشنایی در آنان زنده می گردد.

در سطحی ناخودآگاه، احساس می کنند که دیگر بار با والدین خود مرتبط گشته اند با این تفاوت که این بار باور دارند عمیق ترین، اساسی ترین و کودکانه ترین امیال و خواسته هایشان برآورده خواهد گشت. بدین معنی که کسی از آنان مراقبت و مواظبت خواهد نمود و دیگر تنها نخواهد بود.

 

  • بررسی جمله ی دوم در عشق رمانتیک

جمله ی دوم: ((نمی توانم زمانی را به یاد آورم که تو را نمی شناختم)) گواهی است بر این واقعیت که عشق رمانتیک پدیده ای است که زاییده ی مغز کهنه است. هنگامی که مردم عاشق می شوند، مغز کهنه شان تصویر معشوقشان را با تصویر والدینشان در هم ادغام کرده و بدین ترتیب به قلمرو ((حال جاویدان)) وارد می گردند.

برای ضمیر ناخودآگاه، بودن در یک رابطه ی صمیمی، درست به مانند نوزاد بودن و قرار داشتن در بازوان امن مادر است. همان توهم امنیت و ایمنی؛ همان دلبستگی و تعلق خاطر کامل.

در واقع، چنانچه عاشق و معشوقی را در این برهه ی حیاتی از رابطه شان خوب بنگرید، دو موضوع جالب را مشاهده خواهید نمود: اول آنکه هر دوی آنها در یک فرآیند الحاق و پیوند غریزی شرکت دارند که تداعی کننده ی همان طریقی است که مادران با نوزادان تازه تولد یافته ی خود ارتباط برقرار می کنند.

نیازی نیست بگویم که مغز کهنه، از تمامی این رفتارهای قهقرایی و واپس گرایانه با شادی تمام لذت می برد. عشاق چنین می پندارند که التیام خواهند یافت، آن هم نه با کار سخت یا خودکاوی و خودشناسی، بلکه تنها با ملحق شدن به کسی که مغز کهنه او را با پدر و مادرش اشتباه گرفته است.

  • بررسی جمله ی سوم در عشق رمانتیک

حال جمله ی سوم، آن احساس کامل بودن و یکی بودن که عشاق را دربرگرفته است. هنگامی که عشاق به یکدیگر می گویند: ((آن زمان که با توام، احساس می کنم که یک پارچه و کاملم))، در واقع بر این حقیقت صحه می گذارند که ندانسته و ناخواسته کسی را برگزیده اند که از قضا همان بخش هایی از وجودشان را بروز می دهد که در کودکی از دست داده اند.

بدین معنی که خویشتن گمشده ی خود را باز یافته اند. کسی که در کودکی، احساسات خود را سرکوب کرده و به سمت کسی جذب می شود که به طرزی غیرمعمول ((بیانگر)) است. مرد یا زنی که به او این اجازه داده نشده بوده که با بدن و تمایلات جنسی خود راحت باشد، کسی را انتخاب می کند که شهوانی است و شهوت دارد.

هنگامی که کسانی با خصوصیات و ویژگی های متمم و مکمل، عاشق یکدیگر می شوند احساس می کنند که گویی به یک باره از اسارت آزاد و رها شده اند. به مانند موجوداتی که دو نیمه بوده اند و حال یک پارچه و کامل گشته اند.

  • بررسی جمله ی چهارم در عشق رمانتیک

حال جمله ی آخر؛ این احساس که اگر از یکدیگر جدا شوند، خواهند مرد. این جمله گویای چه چیزی از طبیعت عشق رمانتیک می باشد؟ اول آن که این حقیقت که عشاق، مسئول بقا و حیات خود را بی آن که بدانند از والدین به همسرشان تفویض نموده اند، تایید می کند.

در سطحی عمیق تر، این مرحله نشان دهنده ی این ترس است که چنان چه عشاق از یکدیگر جدا شوند، حس کامل بودن بازیافته ی خود را مجدداً از دست خواهند داد و بار دیگر موجوداتی شکسته و نیمه کامل خواهند شد و دیگر احساس ارتباط و مرتبط بودن با دنیای پیرامونشان را از دست خواهند داد.

نهایتاً این که از دست دادن یکدیگر به منزله ی از دست دادن حس نو و تازه ای است که نسبت به خویشتن خویش یافته اند.در واقع در این عشق، هم وابستگی به وفور دیده می شود یعنی فردی که از خود چیزی ندارد و بر ای تکامل و وحدت به دیگری آویزان و وابسته است.

در سر پروراندن یک توهم در عشق رمانتیک

برای مدتی، عشاق به توهم عشق رمانتیک می چسبند. گرچه این نیز مستلزم مقدار زیادی نقش بازی کردن های ناخودآگاه می باشد. یکی از تظاهرات ساختگی که بدون استثناء تمامی عشاق بدان دست می زنند، این است که از لحاظ روحی، خود را بسیار سالم تر از آن چه که واقعاً هستند، نشان می دهند.

چرا که اگر این طور ظاهر شوید که خود نیازهای زیادی ندارید، شریک عاطفی تان فرض را بر این خواهد گذاشت که هدف و مقصود شما در زندگی این است که حمایت کننده باشید، نه حمایت شونده و این در واقع شما را بسیار خواستنی تر می کند به عبارتی در ابتدای این رابطه و عشق، نقاب می زنند.

 اکثر ما در اوایل رابطه زحمات زیادی متحمل می شویم تا که همسرانی ایده آل جلوه کنیم.

گرچه در برخی موارد، این فریب دادن افراطی است.

  • تجربه ای از یک عشق رمانتیک

یکی از مراجعین به نام جسیکا سابقه ای طولانی در جذب شدن به مردهایی غیرقابل اعتماد داشت.

 او در ازدواج شکست خورده و یک سلسله روابط دردناک داشت. در آخرین رابطه اش که طی آن متقاعد شده بود، به درمان احتیاج دارد، رابطه ی او با براد بود، مردی که در ابتدا بسیار از خودگذشته و فداکار می نمود. بعد از آن که براد، اعتماد او را جلب می کند.

جسیکا تمامی انواع مشکلاتش را که قبلاً با مردها داشته به او می گوید. برادر اظهار هم دردی کرده و به او اطمینان خاطر می دهد که هرگز او را ترک نخواهد کرد. به جسیکا می گوید:

((اگر قرار باشد کسی، دیگری را ترک کند، آن یک نفر تو خواهی بود. من همیشه کنارت خواهم ماند. همه این طور فکر می کردند که او شوهری باثبات و قابل اعتماد خواهد بود.))

آن شش ماه را مدام با هم بودند و جسیکا از امنیتی که در رابطه اش داشت، احساس آرامش می کرد. سپس روزی از سر کار به خانه آمده و یادداشتی از براد که به در میخ شده بود را می بیند.

براد در یادداشت توضیح داده بود که شغل پردرآمدتری در شهری دیگر به او پیشنهاد شده که نخواسته آن را رد کند. هم چنین گفته بود که امیدوار است، جسیکا بتواند موقعیت او را درک کند.

اما قبول کردن واقعیت برای جسیکا سخت بود و به هر دری می زد که این رها شدگی را که واقعیت بود، انکار کند.

همگی ما به درجاتی، از انکار به عنوان یک ابزار سازش استفاده می کنیم. هر گاه که با موقعیتی دشوار یا دردناک مواجه می شویم، مستعد آنیم که واقعیت را انکار کنیم و رویای دلپذیرتری را جایگزین آن نماییم اما در هیچ یک از مراحل دیگر زندگی مان، مکانیزم انکار تا بدین حد چنین فعالانه وارد عمل نمی شود.

در مراحل ابتدایی روابط عشقی، پدیده ی انکار از هر زمان دیگر بیشتر ظاهر می گردد که لازم است با شناخت بیشتر نسبت به خود، رابطه و عشق این انکار را کم کنیم.

 

نتیجه:

ممکن است اکثراً فکر کنیم و این باورمان باشد که برای دستیابی به یک رابطه ی عاطفی سالم لازم است تجربه ی عشق رمانتیک را داشته باشیم اما نکته اینجاست که برای دستیابی به یک رابطه ی سالم بسیار لازم و ضروری است که نسبت به عشق رمانتیک آگاهی و شناخت داشته باشیم تا بدانیم چیست و چگونه است، در این عشق چه اتفاقی در حال  رخ دادن است، چه باورها و تصوراتی حاکم می شود.

با شناخت عشق رمانتیک، دیگر نام هر تجربه ی عاشقانه را در زندگی، عشق والا و حقیقی و همچنین یک رابطه ی سالم نمی گذاریم.

شاید فکر کنیم که برای تجربه ی یک عشق حتماً باید یک عشق رمانتیک را بگذرانیم اما شناخت عشق رمانتیک به ما نشان می دهد که داشتن یک رابطه ی عاطفی سالم چیزی فراتر از یک عشق رمانتیک است.

4.5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

48 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نوری
4 ماه قبل

خیلی مفید بود برام😍👏🏻

نوری
4 ماه قبل

بی صبرانه منتظر مقاله های بعدیم

ناصر پویان
4 ماه قبل

درهر جا هستید موفق باشید🙏🏻

یگانه
4 ماه قبل

خسته نباشید آقای قورچیان عزیز

سپیده اکرمی
4 ماه قبل

عالی بود عالی استاد👍🏻