زندگی نامه ی افراد موفق و حتی انسان های دیگر نشان از آن دارد که؛
در هر جهش، رشد و تغییر به سمت بالا در زندگی، مقاومت های زیادی وجود دارد.
اکثر ما آدم ها وقتی قصد انجام کار یا اهداف مهمی را داریم یا می خواهیم مسیری جدید را در زندگی مان جهت تغییر و ارتقا شروع کنیم؛ با بیماری، ترس، افکار و خیالبافی های زیاد، کسالت، حس بدبختی، فرار از خود و شرایط، پناه بردن به اعتیادهای متفاوت مثل پرخوری، اینترنت و غیره رو به رو می شویم.
تا به حال برای شما هم پیش آمده است که با گرفتار کردن خودتان و حتی بیمار نشان دادن خود، از انجام کارها فرار کرده باشید یا با خودتان گفته باشید: “از فردا شروع می کنم.” اما هیچ وقت این فردا نرسیده است.
اگر در حال حاضر شرایطتان بدین گونه است و گیج و سردرگم هستید و می خواهید از این حال و احوال بی عملی، بی هدف بودن و پوچی رهایی پیدا کنید و به نتیجه و دستاوردهایی که در ذهن و تصوراتتان می گذرند، دست پیدا کنید لازم است که با نیروی درونی به نام مقاومت آشنا شوید تا در نهایت بتوانید بر آن غلبه کنید و آن را از میان بردارید.
البته لازمه ی از میان بردن این دشمن درونی که همیشه در کمین لحظه های مهم زندگی ماست، این هست که مقاومت را بشناسیم و تشخیص دهیم که چگونه در شکل ها و لباس های مختلف، خود را به ما نشان می دهد.
ما انسان ها معمولاً موانع زندگی خود را با عنوان مقاومت نمی شناسیم، از آن به اسم های مختلفی یاد می کنیم مثل؛ ترس، بیماری، ناتوانی، بی حوصلگی، کسالت، گرفتاری، بدبختی و…در واقع بعد از اینکه ویژگی های مقاومت را شناسایی می کنیم و در می یابیم که مقاومت چه ماهیتی دارد،
سوالی که معمولاً در ذهن ما پیش می آید این است که :
- از کجا متوجه مقاومت شویم؟
- مقاومت چگونه خود را نشان می دهد؟
- چه نشانه هایی دارد؟
- آیا شناخت نشانه ها، به از بین بردن موانع در مسیرمان کمک می کنند؟
- آیا از این بی عملی و پوچی، نجات پیدا می کنیم؟
در این مقاله قصد داریم به توضیحاتی جهت شناخت عمیق تر در مورد موضوع مقاومت، بپردازیم.
ظواهر و نشانه های مقاومت
-
مقاومت و طفره رفتن
طفره رفتن، متداول ترین مظهر مقاومت است چون آسان ترین راه توجیه است، به خودمان
نمی گوییم: “هیچ گاه سمفونی ام را نخواهم نوشت.” به جای آن می گوییم: “می خواهم سمفونی ام را بنویسم، فقط این کار را ازفردا شروع می کنم.”
زیان بارترین جنبه ی طفره رفتن این است که ممکن است تبدیل به عادت بشود، برنامه های مهم خود را به تعویق می اندازیم و این کار را تا بستر مرگ ادامه می دهیم.
هیچ گاه فراموش نکنید، درست در همین لحظه است که می توانیم زندگی هایمان را دگرگون بسازیم، در گذشته چنین لحظه ای وجود نداشت و بعدها هم پیش نخواهد آمد که قدرتی برای تغییر سرنوشتمان داشته باشیم، همین لحظه ست که می توانیم علیه مقاومت شورش کنیم، همین لحظه ست که می توانیم برای عملگرا شدن اقدام کنیم و کارمان را انجام بدهیم.
-
مقاومت و رابطه ی زناشویی
گاهی مقاومت، شکل رابطه ی زناشویی یا دل مشغولی وسوسه انگیزی به خود می گیرد. چرا؟
زیرا رابطه ی زناشویی باعث رضایت خاطر سریع و بسیار می شود، هنگامی که با همسرمان هم آغوشی می کنیم احساس اعتبار، تأیید و حتی معشوق بودن داریم، مقاومت خیلی کیف می کند.
می داند که توجه ما را با یک تو رگ زنی راحت و ارزان پرت می کند و ما را از انجام دادن کارمان بازمی دارد البته همه ی روابط زناشویی مصداق مقاومت نیستند، خودتان از میزان پوچی ای که پس از آن احساس می کنید می توانید به خودتان پاسخ بدهید، هر چه بیشتر احساس خلأ بکنید بیشتر مطمئن باشید که انگیزه ی واقعی تان عشق نبوده بلکه شهوت و مقاومت بوده است.
همین قاعده ی کلی برای اعتیاد به مواد مخدر، خرید کردن، تلویزیون دیدن، غیبت کردن و خوردن مواد غذایی چرب، شیرین، شور یا شکلات صدق می کند.
-
مقاومت و گرفتاری
ما برای خودمان گرفتاری درست می کنیم چون راه آسانی برای جلب توجه است، گرفتاری شکل تقلبی شهرت است، آسان تر است که معتاد بشویم تا اینکه مقاله ی راجع به اشارات متافیزیکی در رمان های جوزف کنراد را به پایان برسانیم یا کتابی که قصد نوشتن آن را داشتیم، به اتمام برسانیم.
ناخوشی و بیماری، شکلی از گرفتاری است. اعتیاد به مواد مخدر یا الکل، آماده بودن برای سوانح، همه ی روان پریشی ها مانند اضطراب وسواس گونه، ضعف های اخلاقی و هر چیزی که بدون درد یا با استفاده از وسایل مصنوعی، توجه ما را از خودمان دور می کند، مظهری از مقاومت است.
بدرفتاری با دیگران شکلی از مقاومت است، مشتاقانه تن دادن به تحمل آزار و اذیت دیگران هم همینطور. هنرمندی که مشغول کار است گرفتاری را در زندگی خود تحمل نمی کند چون می داند گرفتاری او را از انجام دادن کارش بازمی دارد به عبارتی وقت و زمان برای گرفتاری ندارد.
-
مقاومت و نمایش خود
انجام دادن کارهای بی ارزش در زندگی، نشانه ای از مقاومت است.گاهی همه ی افراد خانواده بدون آنکه بدانند در نمایش شرکت می کنند، بچه ها باک را پر می کنند و بزرگ ترها سفینه را مسلح می کنند و همه ی خانواده با هم از این حادثه ی دلخراش به حادثه ی دیگر پرتاب می شوند و اگر میزان هیجان به سطح معینی سقوط کند،
گروه می داند چطور ادامه بدهد؛ یکی مداخله می کند تا نمایش تقویت شود، پدر معتاد می شود، مادر بیمار می شود و بچه قیافه ی عجیب و غریبی برای خودش می سازد و در محل راه می رود، ازفیلم هم خنده دارتر است و مؤثر هم هست، هیچ کدام هیچ کار مفیدی نمی کنند. در واقع نپرداختن به کارهای بی ارزش در زندگی یکی از راه های رهایی از مقاومت و روشی برای عملگرا شدن است.
-
مقاومت و قربانی شدن
پزشکان تخمین می زنند هفتاد تا هشتاد درصد کار آن ها ربطی به بیماری ندارد، مردم بیمار نیستند بلکه با خود نمایش می دهند، گاهی دشوارترین قسمت حرفه ی پزشکی، حفظ قیافه ی جدی است. بیمار شدن اهمیت بیشتری به وجود شخص می بخشد، معمولاً هر بیماری معادل یک نشان شجاعت برای تحمل آن است، بعضی مردم پشت سر هم ازیک بیماری به بیماری دیگر می روند، یکی خوب می شود یکی دیگر از راه می رسد و جای آن را می گیرد.
قربانی، هزینه ی زیادی صرف پروراندن بیماری می کند تا به سراغ هنر واقعی و هدفی که در نظر دارد، نرود. خود را قربانی در نظر گرفتن، درست نقطه ی مقابل انجام دادن کار است، این کار را نکنید و اگر این طور رفتار می کنید آن را متوقف کنید.
-
مقاومت و بدبختی
مقاومت چه حسی دارد؟
اول از همه حس بدبختی.
احساس می کنیم در جهنم هستیم، درجه ی کمی از بدبختی بر همه چیز حاکم می شود، خسته و ناآرام می شویم، از هیچ چیز راضی نیستیم، احساس سرافکندگی می کنیم اما نمی توانیم منبع آن را پیدا کنیم، می خواهیم دوباره برگردیم و بخوابیم، می خواهیم بلند بشویم و خوش بگذرانیم، احساس دوست داشتن و دوست داشتنی بودن نداریم، از همه چیز بیزاریم؛ از زندگی مان، از خودمان.
مقاومت تخفیف نمی دهد برعکس تا درجه ای بالا می رود که تحمل پذیر نیست در این هنگام عادت های بد به زور خودشان را جا میکنند؛ اعتیاد،جستجو در اینترنت و…
علاوه بر اینها، مشکلات روحی و جسمی هم پیش می آید؛ افسردگی،پرخاشگری، اختلال در عملکردهای بدن و در نهایت جنایت واقعی و خودتخریبی جسمی.
شاید فکر کنید زندگی همین است اما این طور نیست، این مقاومت است.
-
مقاومت و انتقاد
اگر متوجه شده اید که همیشه ازدیگران ایراد می گیرید احتمالاً تحت تأثیر مقاومت، این کار را می کنید، وقتی می بینیم دیگران زندگی واقعی خودشان را شروع کرده اند و خودمان هنوز این کار را نکرده ایم دیوانه می شویم. کسانی که زندگی واقعی خود را تحقق بخشیده اند معمولاً از دیگران انتقاد نمی کنند و اگر صحبتی بکنند در جهت تشویق است.
به اعمال خود دقت کنید، بیشتر مظاهر مقاومت فقط به خودمان آسیب می زند در حالی که انتقاد و سخت گیری به دیگران هم آسیب می رساند.
-
مقاومت و بی اعتمادی
بی اعتمادی به خود ممکن است مانند یک دوست عمل کند زیرا نشانه ای از امید و آرزوست، انعکاس عشق است، عشق به کاری که رؤیای انجام دادنش را در سر می پرورانیم و میل به انجام دادن آن.
اگر زمانی از خود یا دوستانتان بپرسید: “آیا من واقعاً نویسنده ام؟” یا “آیا من واقعاً هنرمندم؟” احتمال اینکه باشید، بسیار است. هنرمند تقلبی کاملاً از خودش مطمئن است در حالی که هنرمند واقعی، به حد مرگ می ترسد.
-
مقاومت و ترس
آیا از ترس فلج شده اید؟ نشانه ی خوبی است. ترس خوب است، ترس هم مانند بی اعتمادی به خود، نشانه است. ترس به ما می گوید باید چه کار کنیم.
قاعده ی کلی مان را به یاد بیاورید، هر چه بیشتر از کار یا فراخوانی بترسیم، باید با اطمینان بیشتری آن کار را آغازکنیم. تجربه ی مقاومت مانند ترس است، میزان ترس با قدرت مقاومت ارتباط مستقیم دارد بنابراین هر چه از انجام دادن کاری بترسیم باید بیشتر مطمئن باشیم که آن کار برای ما و رشد روحمان مهم است به همین دلیل مقاومت زیادی نسبت به آن حس می کنیم. اگر انجام دادن آن کار برایمان هیچ معنایی نداشت، مقاومت هم وجود نداشت.
-
مقاومت و عشق
مقاومت با عشق رابطه ی مستقیم دارد اگر درون خود مقاومت فراوانی احساس می کنید خوب است چون عشق عمیقی هم در کار است اگر عاشق کاری نبودید هیچ احساسی نداشتید، حس متضاد عشق تنفر نیست بلکه بی اعتنایی است.
هر چه مقاومت بیشتری را تجربه کنید، کار انجام نشده برای شما مهم تر است و هنگامی که سرانجام آن را انجام بدهید، احساس رضایت بیشتری خواهید کرد.
-
مقاومت و ستاره شدن
خیالبافی های بلندپروازانه، نشانه ای از بیماری مقاومت هستند؛ نشانه ی تازه کاری و آماتور بودن.
حرفه ای ها آموخته اند که موفقیت هم مانند خوشبختی، محصول جانبی انجام دادن کارها و عملگرا شدن است.
حرفه ای ها روی کار متمرکزمی شوند و می گذارند پاداش ها خودشان انتخاب کنند که بیایند یا نیایند.
-
مقاومت و انزوا
گاهی از شروع کاری سرباز می زنیم چون می ترسیم تنها بمانیم، هنگامی که قبیله در کنارمان است احساس آرامش می کنیم اما تک و تنها داخل جنگل شدن، ما را عصبی می کند اما نکته همین است، ما هیچ وقت تنها نیستیم به محض اینکه از محدوده ی روشنایی آتش اردوگاه خارج بشویم نور فرشته ی الهام همچون پروانه ای بر شانه هایمان می تابد و عمل شجاعانه، آن بخش ژرف وجود ما را برمی انگیزاند که ما را حمایت و تأیید می کند.
-
مقاومت و بهانه تراشی
بهانه تراشی، دست راست مقاومت است؛ شغلش رهانیدن ما آدم های بی دل و جرئت، از شرمندگی انجام ندادن کارمان است. بهانه تراشی شاهد خوبی هم دارد، همان بخش از روان که در نهایت، آن بهانه را باور می کند، دروغ گفتن به خود یک بخش از ماجراست و باور کردن آن بخش دیگر.
نتیجه
بنابراین مقاومت؛ نیرویی قوی، منفی و مسموم است که بدون استثناء در همه ی ما انسان ها وجود دارد و از راه های متفاوت و به شکل های مختلف یا به بیانی در پوشش های متفاوتی، ظاهر و وارد می شود یعنی ما به اسم های دیگر از مقاومت یاد می کنیم به خصوص در زمان هایی از زندگی که قصد نبوغ، موفقیت و تغییرات بزرگ را داریم.
برای رسیدن به این تغییر بزرگ و جهش در زندگی لازم است، نشانه های مختلف مقاومت را بشناسیم و تشخیص دهیم تا در نهایت از هر کدام از این نشانه هایی که در این مقاله گفته شد مثل؛ طفره رفتن، دلیل تراشی، قربانی شدن و بدبختی و …. بگذریم.
لازم است مقاومت را بشناسیم چون موضوعی مهم است که در زندگی مان، حال بد و خوب ما، در انجام کارهایمان و عملی کردن اهدافمان و حتی دستیابی به رویاهایمان نقش دارد اما مشکل اینجاست که آن را نمی شناسیم و با عنوان های مختلف از آن یاد می کنیم و فکر می کنیم هر کدام از این موانع و نشانه ها، یک غول بزرگ است و نمی توانیم از پس آنها برآییم در صورتی که اگر از مسئله ی مقاومت آگاه شویم،
به این درک می رسیم که تمام این مشکلات و موانع، نیرویی به نام مقاومت است یا به مقاومت مربوط است و می توانیم با شناخت آن، از خیلی از مشکلات رایجمان مثل احساس ضعف و ناتوانی، نداشتن شغل و درآمد، احساس کسالت و بی عملی و ….. رهایی پیدا کنیم. برای این رهایی، حتماً باید دانسته ها و آگاهی مان را عملی کنیم.
10 Responses
خیلی مقاله خوبی بود که اصلا بدونیم مقاومت چی هست و به چه شکلهایی عمل میکنه
واقعا جالب بود که از هرکاری میترسیم بیشتر برای ما مفیده
سپاس از مقاله خوبتون
مقاله عالی هست مخصوصا بخش مقاومت و بهانه تراشی، یه بار خوندن اصلا کفایت نمیکنه.
سپاس از آگاهی بخشیتون
مقاله رو که خوندم یکم گیچ شده ام. آخه اغلب برای اهدافم برنامه ریزی میکنم هم بلند مدت و هم کوتاه مدت. و شروع میکنم به انجام دادن. ولی بعد از مدتی دچار اضطراب میشم که نکنه نتونم طبق زمان بندی انجام شده به پایان برسونم کارم رو. همین اضطراب انرزی زیادی از من می گیره. بعد دوباره برنامه ای که ریخته بودم رو بررسی میکنم. گاهی اوقات متوجه میشم تعداد زیادی کار رو به زور جا دادم داخل یک زمان مشخص. که حالا متوجه شدم کمال گرایانه بوده. حالا میترسم که این هم بهانه ای باشه تا تنبلی کنم و سر وقت به کارم نرسم. نظر شما چیه؟
سلام به شما : کمالگرایی و تنبلی معمولا دو ویژگی هستند که با هم میآیند ، در واقع با کمالگرایی نقابی بر تنبلی خود می زنیم و لازم است که فردکمالگرا برنامه ای را طبق عملیات خود به شکل واقع بینانه تنظیم کند تا بتواند از تنبلی رهایی پیدا کند.
سپاسگزارم
هر چه مقاومت بیشتری را تجربه کنید ،کار انجام نشده تان برای شما مهم تر است و هنگامی که سرانجام آن را انجام بدهید احساس رضایت بیشتری خواهید کرد.
قدرت انگیزش این جمله بی نهایته.
مقاله ی قبل در مورد شناسایی مقاومت من و مشتاق کرد بیام این مقاله رو بخونم و ببینم چه جوری مقاومت خودش رو نشون میده و واقعا برای اینکه تنبلی ام رو بذارم کنار خیلی شناخت موضوع مقاومت بهم کمک کرد ، بسته ی آموزشی در این راستا دارید؟
سلام به شما🌻
بله در راستای موضوع مقاومت بسته ی آموزشی رهایی از مقاومت هست که به طور مفصل در این بسته در مورد مقاومت و راه های شناسایی و رهایی از آن توضیح داده شده است.
می تونید هم از طریق وب سایت و هم به طور فیزیکی از طریق تماس تلفنی با دفتر مرکزی، تهیه کنید و قبل از خرید هم پیشنهاد میشه برای راهنمایی بیشتر به توضیحات بسته در صفحه ی محصول مراجعه کنید.
با آرزوی موفقیت برای شما🙏
سلام آقای قورچیان
با سپاس از تلاش مدوام و خستگی ناپذیر شما جهت بیداری روح ما تا پذیریش تمام قد خودمان و سایه هایمان.راهبری شما در ارائه موضوعات متنوع و کاربردی جهت بیداری مستقیم روح هاست تا هدف در زندگیمان روشن شود و باورهای قدرتمند جایگزین باورهای منفی و سمی و محدود کننده شوند.انشاالله با این همت شما، راه برنامه ریزی مجدد ضمیرناخوداگاه از طریق ضمیرخودآگاه انجام تا کنترل ذهن تمام قد
آسان گردد.
با سپاس
محمدی