خشم چیست

خشم چیست؟ 8 نکته رایج اما نادرست درباره‌ی خشم

وقتی صحبت از احساساتی مثل خشم، ترس، غم و غیره می شود احتمالاً  اولین سوالی که در ذهنمان می آید، تعریف این احساسات است که؛ ترس چیست؟ غم چیست؟ یا خشم چیست؟ و…

از این احساسات چه تعاریف و عقایدی به ما داده اند؟ آیا این تعاریف و عقاید رایج، صحت دارند؟ به راستی خشم چیست؟ خوب است یا بد؟ چرا باید احساس خشم داشته باشیم؟ در این مقاله قصد داریم به تعریف و شفاف سازی در مورد خشم بپردازیم.

 خشم چیست؟

قبل از اینکه بتوانید مدیریت خشم را بیاموزید، باید بدانید که خشم چیست؟ خشم نیز مانند لذت، ترس و غم یک احساس جهانی است. در واقع خشم در تمامی فرهنگ‌های دنیا جزئی جدا نشدنی از زندگی روزمره‌ی مردم است. خشم بخشی از ساز و کار بقای انسان است.

انسان نیز مانند بقیه‌ی موجودات هنگام مواجهه با تهدید، یا فرار می‌کنند و یا حمله. خشم عامل محرک حمله است و در عین حال می‌تواند تاثیری ناخواسته و منفی داشته باشد. به راستی که خشم مثل شمشیر دو لبه است. متاسفانه نظریه‌های غلط و نادرست در مورد خشم کم نیستند که در اینجا به 8 عقیده‌ی رایج و نادرست می‌پردازیم.

 خشم چیست 8 عقیده ی رایج و نادرست درباره ی خشم

مردان از زنان خشمگین ترند

اگر منظور از خشمگین‌تر بودن، تکرار تجربه‌ی خشم در موارد گوناگون است، باید بگویم این عقیده که مردان خشمگین‌تر از زنان هستند، اصلاً صحت ندارد. تحقیقات نشان داده که تعداد دفعات خشمگین شدن زنان به اندازه‌ی مردان است، یعنی به طور متوسط یک یا دو بار در هفته. از طرفی دیگر گزارش‌ها نشان می‌دهد در حالی که مردان خشم شدیدتری از خود بروز می‌دهند، زنان مدت طولانی تری خشمگین باقی می‌مانند.

خشم بد 

وقتی پای کنترل و کنار آمدن با استرس به میان می‌‎آید، خشم نقشی کاملاً مثبت و فوایدی بسیار دارد. چرا که به شما انرژی می‌دهد، ارتباط شما را با مردم بهبود می‌بخشد، اعتماد به نفس‌تان را بالا برده و در برابر وحشت و ناامنی از شما دفاع می‌کند (مسیح، گاندی و مارتین لوترکینگ همه مردانی خشمگین بودند ولی توانستند خشم خود را به ابزاری برای به وجود آوردن اصلاحات اجتماعی تبدیل کرده و از دنیا مکانی بهتر برای زیستن بسازند.)

خشم خوب

خشم وقتی منجر به خشونت در خانواده، تخریب اموال، سوء استفاده و اعتیاد جنسی، اعتیاد به مواد مخدر و زخم معده و خودزنی می‌شود، دیگر به هیچ وجه چیز خوبی نیست.

خشم تنها زمانی مسئله ساز می‌شود که آن را ظاهر کنیم. فقط حدود ده درصد از مردم هنگام عصبانیت، خشم خود را بروز می‌دهند و نود درصد بقیه، یا خشم خود را سرکوب می‌کنند (می‌گویند نمی‌خواهم در موردش صحبت کنم.) یا جلوی خشم خود را می‌گیرند (می‌گویند: اصلاً عصبانی نیستم، جدی می‌گویم)

کسانی که خشم خود را بروز می‌دهند مانند چرخ‌های روغن نخورده‌ای هستند که با سر و صدا توجه همه را به سمت خود جلب می‌کنند در حالی که کسانی هم که جلوی خشم خود را می‌گیرند و یا آن را سرکوب می‌کنند، به اندازه افراد خشمگین برون گرا نیازمند آموختن مدیریت خشم هستند.

هر چه سن افراد بالاتر می رود، تحریک ناپذیرتر می‌شوند

در واقع عکس این فرضیه صحیح است زیرا گزارش‌هایی که از افراد مسن‌تر می‌رسد؛ حاکی از احساسات منفی کمتر و کنترل بیشتر روی احساسات است. انسان‌ها نیز مانند بعضی از انواع پنیر، هرچه سنشان بالاتر می‌رود جا افتاده‌تر و بهتر می‌شوند.

خشم تنها حالتی از ذهن است

این غیرواقعی‌ترین فرضیه‌ای است که تا به حال وجود داشته است، ماهیت احساسات در درجه اول فیزیکی و جسمانی است. اگر خشم تنها حالت و وضعیتی از ذهن است پس چرا می‌‎گوییم: (وقتی عصبانی می‌شوم حس می‌کنم یک نفر با مشت محکم زده به سینه‌ام.)

باور کنید هنگامی که خشمگین می‌شوید، این احساس به سرعت در تمامی عضلات بدنتان بروز پیدا می‌کند، از موهای پشت گردنتان گرفته تا فشار خون، قند خون، ضربان قلب، میزان تعریق، ترشح صفرا و حتی درجه حرارت انگشتان‌تان، همه و همه قبل از اینکه خود متوجه شوید تغییر می‌کند.

تنها دلیل خشمگین شدن، میل به تلافی است

تحقیقات نشان داده که معمول ترین انگیزه خشم اشتیاق به دست آوردن قدرت یا اعتماد به نفس یا تصویری بهتر از خود است و لزوماً هدف آن آسیب رساندن نیست.

انتقام انگیزه‌ای است که در درجه دوم قرار می‌گیرد و سومین انگیزه، تخلیه احساسات انباشته شده ناشی از ناکامی‌ها و شکست‌ها است. باز هم تکرار می‌کنم، این احساس هیچ گونه هدف آشکاری برای ضربه زدن و آسیب رساندن به دیگران ندارد.

تنها دلیل خشمگین شدن، میل به تلافی است

فقط افرادی خاص با خشم خود مشکل دارند

در واقع طی سال‌هایی که به انسان‌ها در رابطه با مدیریت خشم‌شان کمک کرده‌ام، با افراد گوناگونی از راننده کامیون گرفته تا اساتید دانشگاه‌ها، دکترها، خانم‌های خانه‌دار، مادربزرگ‌ها، وکلا، پلیس‌ها، جنایتکاران، فقرا، میلیونرها، بچه‌ها، افراد مسن، خلاصه افراد متفاوت با نژادها و رنگ‌ها و ادیانی متفاوت برخورد داشته‌ام و در نهایت به این نتیجه رسیده‌‎ام که خشم احساسی جهانی است.

خشم حاصل برخوردهای انسانی است

به انسان‌هایی برخورد کرده‌ام که با قرار گرفتن در برابر بوی بد، درد و دمای بالای هوا هم عصبانی می‌شوند. هیچ کدام از این موارد (بو، درد، دمای هوا) هیچ ربطی به اعمال و رفتار بقیه انسان‌ها ندارد.

نقش خشم در زندگی

Emotion (احساس) لغتی مرکب است، بخش اول آن e نشانگر لغت انرژی و بخش دوم آن دقیقاً به معنای حرکت و جنبش است.

احساسات، شما را به حرکت وا می‌دارند، حرکت‌هایی که از شما در مقابل تهدیدها دفاع کرده، منجر به وابستگی‌های اجتماعی و تولیدمثل شده و باعث می‌شوند به دنبال سرگرمی‌های لذت بخش بروید و بعد از مرگ و از دست دادن عزیزان، شما را به وابستگی‌های دوباره و به سمت جست و جو و کشف محیط اطرافتان هدایت می‌کند. مختصر بگویم زندگی بدون احساسات، راکد و بی حرکت خواهد شد.

روان پزشک‌ها برای اشخاصی که به نظر می‌رسد احساساتی همچون خشم را تجربه نمی‌کنند از لغت خاصی استفاده می‌کنند و به آن‌ها افراد آلکسی تیمیک می‌گویند.

این افراد معمولاً:

  • هنگام شناسایی و تشخیص احساسات مختلف دچار مشکل می‌شوند.
  • هنگام برقراری ارتباط با دیگران سرد و خشک به نظر می‌رسند.
  • آگاهی احساسی ندارند.
  • از هیچ چیز لذت نمی‌برند.
  • در تشخیص احساسات روحی از احساسات جسمی با مشکل مواجه هستند.
  • در هنگام تصمیم گیری بیش از اندازه منطقی به نظر می‌رسند.
  • فاقد احساس همدلی با دیگرانند.
  • در برابر احساسات دیگران گیج و گنگ به نظر می‌آیند.
  • هنر، ادبیات و موسیقی هیچ احساسی در آن‌ها برنمی‌انگیزد.
  • تعداد خاطره‌های احساسی در آن‌ها کم و یا اصلاً صفر است (برای مثال خاطرات چندانی از زمان بچگی خود ندارند.)

خشم خوب است یا بد؟

می‌خواهید آدم با احساسی باشید ولی در عین حال می‌خواهید بر احساسات خود کنترل و احاطه هم داشته باشید؟ می‌خواهید اجازه دهید که خشمتان شما را به نوشتن نامه‌ای به سردبیر روزنامه محلی در ارتباط با نابرابری اجتماعی وادار کند؟

می‌خواهید خشمتان شما را برانگیزد تا هنگامی که در محیط کار از توان و استعدادهای شما سوء استفاده می‌شود از خودتان دفاع کنید؟ می‌خواهید که خشمتان به شما این قدرت را بدهد که به همسر خود بگویید:

(هی، اینجای زندگی ما مشکل دارد) این نوع خشم خوب است ولی اگر خشمتان تنها سبب شود که به بقیه یا خودتان آسیب برسانید، آن وقت است که خشم مشکل ساز می‌شود. بیایید به خشم به عنوان وسیله و ابزاری بنگریم که می‌تواند به زندگی‌تان کمک کند، البته اگر راه درست استفاده از آن را بدانید که در مقاله‌های آتی به مدیریت خشم می‌پردازیم.

نتیجه:

بنابراین همانطور که گفته شد خشم، یکی از احساسات اصلی و جدایی ناپذیر در ما انسان‌ها است به عبارتی بخشی از ساز و کار بقای ما که مانند یک شمشیر دو لبه است یعنی خوب بودن یا بد بودن آن بستگی به این موضوع دارد که ما چگونه از آن استفاده می‌کنیم. نمی‌‎توانیم بگوییم که این احساس وجود نداشته باشد زیرا وجود احساسات در ما یک امر ضروری است و نبود آن ما را دچار اختلال می‌کند.

در مورد خشم تعاریف و عقایدی رایج شده است که اکثراً به اشتباه آن را دریافت کرده‌ایم و در این مقاله به 8 مورد آن پرداختیم. شناخت نسبت به هر یک از این عقاید و تعاریف نادرست، به ما در آگاه سازی در رابطه با موضوع خشم و در نتیجه مدیریت آن کمک می‌کند.

71 Responses

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *