10 تمایل خاص افراد موفق

10 تمایل خاص افراد موفق

در این مقاله قصد بر آن است به ۱۰ تمایل خاص افراد موفق بپردازیم:

رهبری تعریف می کرد که معیارش برای انتخاب کارکنان بدین گونه است؛ ((من افرادی را می خواهم که اگر جاده و مسیر ناهموار بود باز هم تمایل به  حرکت داشته باشند فقط به دنبال یک مسیر با شرایط خوب برای انجام کارها نباشند.))

این چیزی است که رهبران برجسته ازکسانی که برایشان کار می کنند انتظار دارند.

انتخاب یک رهبر شایسته مطمئناً کارکنانی موفق است.

مدام در حال گفت و گو در رابطه با افراد موفق و موفقیت هستیم اما تعریف و باورهایمان در مورد موفقیت چیست؟ آیا معجزه ای در زندگی انسان های موفق و بزرگان رخ داده است ؟

چگونه به این سطح رسیده اند؟؟

معجزه نشده است فقط آنها معجزه را با خود همراه کرده اند به عبارتی انسان های موفق همان کسانی هستند که تمایل به انجام کارهایی را دارند که دیگران نسبت به آنها هیچ علاقه ای ندارند.

این تمایلات همان عواملی هستند که به افراد نسبتِ موفق را می دهد و آنها را در ردیفی بالاتر از سایرین قرار می دهد.

این عوامل و تمایلات کدامند؟؟؟؟

سرفصل ها:
  • 💢۱۰ تمایلی که از شما انسان موفق می سازد

    • از مشاغل سخت استقبال کنید
    • دیون خود را بپردازید
    • در گمنامی کار کنید
    • با اشخاص سخت و دشوار به موفقیت برسید
    • خودتان را نشان دهید
    • به اشتباهات خود اذعان کنید و عذر و بهانه نداشته باشید
    • بیش از حدی که انتظار می رود کار کنید
    • پا پیش بگذارید و کمک کنید
    • کارهایی انجام دهید که در زمره ی وظایفتان نیست
    • در قبال کارهای خود مسئول باشید
  • 💢انتخاب شما چیست؟

💢۱۰ تمایلی که از شما انسان موفق می سازد…

شاید شما در حال حاضر در موقعیتی هستید که بخواهید کاری را به هر قیمت که شده انجام بدهید ؛مشروط بر آنکه این کار بر حق ،قانونی ،اخلاقی و سودمند باشد. اگر این طور است باید بگویم که خوش به حال شما! به تنها چیزی که احتیاج دارید این است که بدانید چگونه می توانید این نگرش را به عمل تبدیل کنید.

در اینجا قصد داریم به ۱۰ تمایلی اشاره کنم که شما را به مرحله یا مراحلی بالاتر جهش می دهد:

  • از مشاغل سخت استقبال کنید؛

توانایی انجام دادن کارهایی دشوار به سرعت زیاد احترام دیگران را برای شما می خرد.یکی از سریع ترین راه های رسیدن به موفقیت ،

حل مسئله است. مشکلات پیوسته در محیط کار و زندگی به طورکلی بروز می کنند. برداشت من این است که مردم مسئله را دوست ندارند ،به سرعت از آن خسته می شوند و تقریباً هر کاری می کنند تا از آنها فاصله بگیرند. اگر بتوانید به دیگران کمک کنید تا مشکلات خود را حل کنند ،آنها زمام رهبری را به دست شما می سپارند.

مهارت های حل مسئله ی شما همیشه مورد نیاز کسانی خواهد بود که مشکل دارند.

نه تنها انجام دادن کارهای دشوار برای شما احترام به همراه می آورد بلکه کمک می کند به انسان بهتری تبدیل شوید.با انجام دادن کارهای دشوار بر پیگیری و مداومت خود می افزایید.

وقتی پای انتخاب های دشوار به میان می آید و دستیابی به اهداف،دشوار می شوند ،انسان های موفق پدیدار می شوند.

  • دیون خود را بپردازید؛‎‎

سام نون ،سیاستمدار سابق می گوید:((باید بهای خود را بپردازید.شما به این نتیجه می رسید که هر چیزی در زندگی قیمتی دارد و باید ارزیابی کنید آیا بهایی که می پردازید ارزش پاداشی را که

می گیرید دارد یا ندارد.)) برای اینکه موفق شوید باید بهایی بپردازید.

باید فرصت هایی را از دست بدهید تا در مسیر موفقیت  قرار بگیرید.باید ازبرخی هدف های شخصی بگذرید تا به دیگران کمک کنید. باید از حیطه ی امن و راحت خود بیرون بیایید و بر ترس های خود پا بگذارید و کارهایی را که قبلاً انجام نداده اید انجام بدهید.باید وقتی احساس می کنید که علاقه ای به یادگیری و رشد کردن ندارید ،یاد بگیرید و رشد کنید.

باید بیاموزید که دیگران را مقدم بر خود بشمارید و اگر می خواهید به انسانی موفق تبدیل شوید بدون گله و غر و لند این کارها را بکنید.

جرج هالاس ،قهرمان فوتبال می گوید:((کسی که بیشترین تلاش خود را می کند ،هرگز از رفتارش متأسف نمی شود.))

  • در گمنامی کار کنید؛

بعضی ها می گویند انسان های موفق گرفتار نفس هستند اما من می گویم اگر دیون خود را بپردازید و به دیگران کمک کنید ،نفس مشکلی ایجاد نمی کند.

امیلی برونته ، شاعر و داستان پرداز انگلیسی می گوید:((اگر  می توانستم ، همیشه در سکوت و گمنامی کار می کردم ولی گذاشتم که نتایج کارهایم تلاش های مرا به دیگران بنمایاند.))

البته همه مانند امیلی برونته نیستند. اما مهم است که انسان موفق و شایسته بی سر و صدا و با رعایت استحکام شخصیت ، کار خودش را بکند. مهم این است که بخواهید کاری بکنید که ارزشمند باشد نه کاری که با آن به شهرت برسید و دیگران شما را بشناسند.

  • با اشخاص سخت و دشوار به موفقیت برسید؛

کسانی که در رده های پایین سازمان کار می کنند معمولاً در مورد اینکه با چه کسانی کار کنند امکان انتخاب ندارند. در نتیجه اغلب مجبورند با اشخاص دشواری کار کنند.

بر عکس ،اشخاص در رأس سازمان هرگز مجبور نیستند با آدم های سخت کار کنند زیرا خود انتخاب می کنند با چه کسانی کار کنند.

اگر کسی که با او کار می کند دشوار شود ،بنابر انتخاب و صلاحیتی که دارد او را از صحنه ی کار با خود به بیرون می اندازد.

اما برای کسانی که در میانه ی سازمان قرار دارند راه متفاوت است.

آن ها حق انتخابی دارند اما اختیارشان کامل نیست. آنها ممکن است نتوانند از شر آدم های مشکل رهایی پیدا کنند اما معمولاً با این اشخاص سر و کاری ندارند.

ازسوی دیگر انسان های موفق با کسانی که کار کردن با آنها دشوار است به موفقیت می رسند. چرا این کار را می کنند؟ زیرا این به سود سازمان تمام می شود.چگونه این کار را می کنند؟

آنها زمینه های مشترکی پیدا می کنند و براساس این زمینه های مشترک با دیگران ارتباط برقرار می کنند. آنها به جای اینکه اشخاص دشوار را از خود دور کنند خودشان را جای آنها قرار می دهند.

  • خودتان را نشان هید؛

اگر می خواهید موفق شوید باید خود را از همکارانتان متمایز کنید.

چگونه این کار را می کنید؟یکی از آنها خطرپذیری است.

نمی توانید در حیطه ی امن و راحت باقی بمانید و در عین حال برجسته نشان بدهید.

اما در زمینه ی خطر کردن باید به نکته ای توجه داشته باشید.

با پول و امکانات دیگران خطر نکنید. شما حق ندارید دیگران را در معرض خطر شدید قرار بدهید.ِ

اگر می خواهید خطر کنید باید ازخودتان مایه بگذارید .

هوشمندانه رفتار کنید اما احتیاط بیش از اندازه نکنید

  • به اشتباهات خود اذعان کنید و عذر و بهانه نیاورید؛

از شکست به موفقیت رسیدن ساده تر از این است که با عذر و بهانه به سوی موفقیت بروید.

اگر به اشتباهات خود اذعان کنید و عذر و بهانه نیاورید براعتبار خود می افزایید.

اگر در زمینه ای مشکل و ضعف دارید آنها را کشف کنید و بیاموزید بر موانع و مقاومت هایی که سر راهتان قراردارند غلبه کنید.

در هر صورت بهانه نیاورید و توجیه نکنید.

استون براون، رئیس گروه فورچون در این مورد می گوید:((روی هم رفته در زندگی دو اقدام را می توان نام برد؛ عملکرد و توجیه و بهانه.تصمیم بگیرید که کدام یک از این ها را برای خود می پذیرید.))

  • بیش از حدی که ازشما انتظار می رود کار کنید؛

انتظارات از کسانی که در رأس قرار گرفته اند زیاد است و متأسفانه در بسیاری از سازمان ها انتظارات ازکسانی که در رده های پایین قرار دارند کم است.اما در میانه ی سازمان، انتظارات ترکیبی از دو حالت است. از این رو اگر در سازمانی کار می کنید و بیش از حدی که از شما انتظار می رود کار انجام می دهید ،برجسته می شوید و این اغلب نتایجی عالی بر جای می گذارد.

  • پا پیش بگذارید و کمک کنید؛

پیش قدم شدن در کمک کردن به دیگران اقدام مهمی است که به اشخاص بها و امتیاز می دهد. این گونه به دیگران نشان می دهید که به آنها علاقه مندید. نفوذی که از طریق کمک به دوستان و همکاران به دست می آورید روی رهبر و رئیستان هم اثر می گذارد.

آیا می دانید که:

  • ✨اولین داوطلب یک قهرمان ارزیابی می شود و بیشترین نمره را می گیرد.
  • ✨دومین نفر یک یاور به حساب می آید و در نهایت کمی بالاتر از متوسط دیگران به حساب می آید.
  • ✨سومین نفر و اشخاص بعد از او یک پیرو به حساب می آیند.

مهم نیست که به چه کسی کمک می کنید و مهم نیست که او رئیس ، همکار یا کسی است که برای شما کار می کند.

وقتی به کسی که در گروه شماست کمک می کنید ،به رهبران خود کمک می کنید. این گونه آن ها دلیلی پیدا می کنند که متوجه شما شوند و لب به تحسین شما بگشایند.

  • کارهایی انجام دهید که در زمره ی وظایفتان نیست؛

کسانی که کارهایی را که جز وظایف خود نمی دانند انجام نمی دهند و مدام می گویند ((این وظیفه ی ما نیست)) خیلی زود کاری را هم که جز وظایف آنهاست از دست می دهند.

اشخاص موفق این گونه فکر نمی کنند. آن ها می داننذ که هدف  مهم تر از نقشی است که آن ها ایفا می کنند.

هدف یک شخص موفق این است که کار را انجام دهد و به پنداره ی سازمان و رهبر خوذ تحقق بخشد و معنای این امر اغلب این است که هر کاری را که لازم است انجام دهند.

  • در قبال کارهای خود مسئول باشید؛

بسیاری از مردم در روزگار ما همیشه می خواهند کسی را سرزنش کنند اما این در مورد افراد موفق صدق نمی کند. آنها مسئولیت های خود را بر عهده می گیرند و با توان ۱۰۰ درصد آن را تعقیب

می کنند.

نداشتن احساس مسئولیت موردی است که رابطه ی مرا با همکارانم ضعیف می کند. وقتی همکاران من کاری را که باید بکنند نمی کنند من مأیوس می شوم. اما من از روی میل با آنها کار می کنم تا آن ها موقعیت خود را بهتر کنند و مسئولیتی در قبال کارشان ب عهده گیرند.

این را می دانم که اگر روحیه ی آموختن داشته باشند پیشرفت می کنند. اما اگر کارشان را انجام ندهند و مسئولیتی ره متقبل نگردند جایی برای پیشرفت باقی نمی ماند . در این زمان من می دانم که باید از اشخاص دیگری به جای آنها استفاده کنم.

💢انتخاب شما چیست؟

جی.سی.پنی می گوید:((تا زمانی که بیش از متوسط دیگران درگیر کار نشوید ، جایی در بالای سازمان ندارید.)) اما به گفته ی او این را اضافه می کنم که جایی در رده های میانی سازمان هم ندارید.

اشخاص مؤثر و موفق  کارهایی می کنند که دیگران ازانجام آن سر باز می زنند.

این گونه مدیران و رهبران آن ها مایل اند که به آنها ترفیع و ارتقا بدهند و تحت نفوذ آنها قرار بگیرند.

نتیجه:

پس دریافتیم که معجزه و جادویی برای انسان های موفق وجود ندارد ،معجزه را شما با عملکردتان با خود همراه می کنید.

بعد از آگاهی پیدا کردن در مورد موفقیت  لازم است انتخاب کنید شما تمایلتان چیست؟می خواهید در چه سطح و رده ای قرار بگیرید؟

قرار نیست تبدیل به آدم دیگری شوید فقط اگر می خواهید به یک انسان موفق تبدیل شوید و بشوید آن چه که هستید یا به عبارتی در نوع خود بهترین شوید لطفاً عملکرد خود را شروع کنید.

این عملگرایی شماست که موجب تمایز با دیگران می شود،عمل به همه چیزهایی که دیگران نسبت به انجام  آنها علاقه و تمایلی ندارند و گاهی آنها را نادیده می گیرند.

۱۰ تمایلی که افراد موفق دارند عبارتند از؛

استقبال از مشاغل سخت ،پرداخت دیون خود،مسئولیت پذیری،کار کردن در گمنامی ، پیش قدم شدن و کمک کردن ، نشان دادن خود،نیاوردن عذر و بهانه ،کار کردن بیش از حد انتظار و….

خبر خوب اینجاست که هر کدام از ما می توانیم این تمایلات را داشته باشیم و آنها  در مسیر موفقیت به جریان بیندازیم.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

69 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ارشام
3 ماه قبل

عالی مثل همیشه

ارمین
3 ماه قبل

خسته نباشید استاد

ارمان
3 ماه قبل

الان متوجه شدم که چقدر راه طولانی ای برای موفقیت در پیش دارم سپاس

ارزو
3 ماه قبل

بسیار مفید بود ممنون

الهام
3 ماه قبل

عالی مثل همیشه