کهن الگوی پرسفون و سفر به درون :
✨چرا بعضی دختران آن قدر گوش به فرمان مادر هستند؟
✨چرا بعضی از زنان در بزرگسالی هنوز تکلیف خود را با اهدافشان نمی دانند؟؟؟
و…
اگر در خود و اطرافیانتان با این سوال ها رو به رو هستید، به شناخت کهن الگوی پرسفون در سفر درونی بپردازید.
پرسفون در مقام کهن الگو کیست؟
کهن الگوی پرسفون را که رومی ها او را کُر می نامیدند، بیشتر از طریق آنچه هومر در منظومه “تقدیم به دیمیتر” به نقل ماجرای ربوده شدن پرسفون توسط هادس می پردازد، می توان شناخت.
او را به دو شیوه ستایش می کنند، یکی در مقام دوشیزه یا کُر( به معنای دختر جوان) و ملکه ی جهان زیرین که کهن الگوی بلندبالا و جوان و زیبایی بود که نمادهای حاصلخیزی و زایش، دانه های انار، غلات، گل نرگس را به وی منتسب می کنند.
در مقام کهن الگوی جهان زیرین، کهن الگویی بالغ است که بر قلمرو ارواح مردگان نظارت داشته و راهنمای ارواحی ست که به این قلمرو سفر می کنند و هر آنچه بخواهند، عملی خواهد شد.
گرچه پرسفون یکی از دوازده المپی اصلی نبود اما شخصیت محوری اسرار الوسینین محسوب می شود که دو هزار سال پیش از میلاد مسیح، مذهب اصلی یونانیان بود. در حقیقت یونانیان با مراسم اسرار الوسینین، بازگشت و نو شدن دوباره زندگی پس از مرگ را که همان اسطوره بازگشت پرسفون از جهان زیرین است گرامی می داشتند.
پرسفون، برخلاف هرا و دیمیتر که هر دو نمادهای کهن الگویی غریزی قدرتمندی هستند، در چنین قالب الگوی شخصیتی نمی گنجد. اگر قالب شخصیتی زنی پرسفونی باشد، فاعل نیست و به واسطه عمل دیگران، در مقام عکس العمل برمی آید. به عبارتی عمل و نگرش وی انفعالی است.
پرسفون دو درجه دارد، یکی در مقام دوشیزه و دیگری در مقام ملکه جهان زیرین. این دو وضعیت، کهن الگویی دو وجهی را برمی انگیزاند. زنان نیز تحت تأثیر یک و یا هر دو وجه کهن الگو قرار گرفته اند، از یکی به دیگری تغییر وضعیت داده و یا در روان خود هم دوشیزه اند و هم ملکه.
شجره نامه و اسطوره شناسی پرسفون
پرسفون تنها فرزند زئوس و دیمیتر بود. اسطوره های یونانی در باب زایش وی سکوت اختیار کرده اند. اسطوره ی دیمیتر- پرسفون، چنین آغاز می شود که پرسفون، دختر سرخوشی بود که مشغول چیدن گل به همراه دوستانش بود.
بعد سر و کله هادس و ارابه اش از اعماق زمین پیدا می شود و دوشیزه را به زور با خود به جهان زیرین برده و به زور همسر خود می کند. دیمیتر که موافق نبود، المپ را ترک کرده و بر بازگشت وی تأکید می کند و در نهایت زئوس را به پذیرش خواسته های خود وامی دارد.
زئوس، هرمس (خدای پیام رسان) را روانه کرد تا پرسفون را بازگرداند. هرمس به جهان زیرین که رسید، پرسفون را اندوهگین یافت. اما به محض دیدار هرمس و اجازه هادس به رفتن وی از بازگشت خود خوشحال شد. اما قبل ازرفتن، هادس چند دانه انار به پرسفون داد و او هم خورد. همراه هرمس سوار ارابه شد و در کمال آرامش نزد دیمیتر بازگشت.
پس از آن که شادی آغازین پیوند دوباره مادر و دخترش سپری شد، دیمیتر با نگرانی از وی پرسید که آیا وقتی در جهان زیرین بوده، چیزی خورده است یا نه. پرسفون گفت که هادس “وحشیانه و به زور” چند دانه انار به خوردش داده است (صحت نداشت).
دیمیتر باورش شد و دور و تسلسل آغاز شد. اگر پرسفون چیزی نخورده بود، می توانست همیشه در کنار دیمیتر باقی بماند. اما حالا که چند دانه انار خورده بود، مجبور بود که یک سوم از سال را در جهان زیرین و در کنار هادس باشد و دو سوم از سال را با مادرش دیمیتر سر کند.
بعد، پرسفون ملکه جهان زیرین شد. هر وقت که قهرمانان مرد و زن اسطوره های یونانی به قلمرو جهان زیرین می رفتند، پرسفون راهنمای ایشان می شد (با اینکه دو سوم از سال را نزد مادرش می ماند، هرگز کسی این پیام را که ” خانه مادرم هستم” نمی شنید).
در اودیسه، قهرمان اودیسه (اولیس) رهسپار جهان زیرین شد، جایی که پرسفون ارواح را نشانش داد. در اسطوره سایکی و اروس (روح و عشق)، آخرین تکلیف سایکی این بود که به جهان زیرین رفته و جعبه ای را که آفرودیت به وی داده بود، از روغن زیبایی پرسفون پر کند. هراکلس (هرکول) هم در دوازدهمین تکلیف خود نزد پرسفون رفت؛ هرکول قرار بود نزد پرسفون رفته و از وی سگ دهشتناک سه سر یعنی سربروس را قرض بگیرد که گرفت و رام خود کرد.
آفرودیت، آدونیس جوان زیباروی را که عاشقش بود در قفسی نهاده و به پرسفون سپرد تا به خوبی از آن مراقبت کند. پرسفون، ملکه جهان زیرین، در قفس را باز کرده و او هم عاشق زیبایی وی شد و با آفرودیت از در رقابت برآمد و حاضر نشد تا قفس را به آفرودیت بازگرداند. حالا پرسفون به خاطر عشقی که نسبت به آدونیس پیدا کرده بود، با کهن الگوی قدرتمندی درگیر شد. همان طور که پیش از این دیمیتر و هادس بر سر او با هم درگیر شدند.
شکایت خود به نزد زئوس بردند، زئوس هم فرمان داد که آدونیس یک سوم از سال را با پرسفون باشد و یک سوم از سال را با آفرودیت و یک سوم بقیه را خودش تصمیم بگیرد.
نقش های کهن الگوی پرسفون کدامند؟
- کهن الگوی دختر دوشیزه
- دخترِ مامان
- زنِ روان زنانه ای
- زن کودک وار
- راهنمای جهان زیرین
- نماد بهار
-
کهن الگوی دختر دوشیزه؛
کُر، “دوشیزه ی بی نام و نشان” ، بیانگر دختر جوانی ست که نمی داند “کیست” و از نیازمندی ها و توانمندی های واقعی خود بی خبر است.
بسیاری از زنان جوان، در مرحله ای از زندگی خود، قبل ازدواج یا حرفه ای شدن در کار، “کُر” هستند.
برخی نیز بیشتر عمر خود را کُر باقی می مانند. حتی زمانی که ازدواج کرده، شاغل اند یا مشغول تحصیل، به رابطه، کار و یا هدف خود متعهد نمی مانند و هیچ یک از کارهای خود را واقعی ندیده و جدی نمی گیرند.
نگرشی شبیه به یک نوجوان دارند، نمی دانند وقتی “بزرگ شدند” ، چکاره شوند و اصلاً چه می خواهند، منتظرنذ تا کسی بیاید و یا اتفاقی بیفتد و زندگی شان تغییر کند.
-
دخترِ مامان؛
رابطه پرسفون و دیمیتر بیانگر رابطه مرسوم مادر- دختری است که بس که رابطه شان نزدیک است، قادر به ایجاد حس استقلال در خود نیست. جمله کلیدی چنین نوعی از ارتباط این است، “مامان بهتر می دونه”.
دختر پرسفونی دلش می خواهد مادرش را از خود راضی نگه دارد. این نیاز باعث می شود تا “دختر خوبی” باشد، اطاعت کند، سازگار و حرف گوش کن باشد و اغلب اوقات هم در دسته آدم هایی “مراقب” قرار دارد که از کوچک ترین حادثه ای فراری هستند.
گرچه به نظر می رسد که مادر قوی و مستقل است اما این ظاهر قضیه است و واقعیت ندارد. شاید وابستگی دختر به خود را تقویت کند تا کنار خودش نگهش دارد یا شاید کاری کند که دخترش زندگی ناکرده او را زندگی کند.
مثال رایج آن، رابطه مادری کارگردان با دختر هنرپیشه ی خود است. گاهی هم این پدر است که حلقه وابستگی دختر را به خود تنگ تر می کند.ممکن است نگرش بیش از حد کنترل کننده داشته باشد و دلبستگی شدیدی به دخترش داشته باشد.
به غیر از خانواده، فرهنگی که در آن زندگی می کنیم هم، دختران را به انفعالی بودن و وابستگی تشویق می کند. تشویق شان می کند تا هم چون سیندرلا، منتظر آمدن سوار اسب سپید قصه ها باقی بمانند یا هم چون زیبای خفته منتظر بیدار شدن با یک بوسه باشند. در بسیاری از زنان، رفتار انفعالی و وابستگی را شاهدیم که از مشکلات کُر است. فرهنگ این کهن الگو را تشویق می کند و در نتیجه دیگر جوانب شخصی ایشان رشد نمی کند.
-
زنِ روان زنانه ای؛
تحلیل گر یونگی سرشناس، استر هاردینگ در کتاب راه زنان خود، گونه ای از زنان را توصیف می کند که “همه چیز برای همه مردان اند.
این گونه زنان، زنانِ “روان زنانه” ای هستند که خود را با آرزوهای مردان تطابق می دهند، ” خود را زیبا می سازند و در پی راضی کردن ایشان از خود برمی آیند”.
او خود را نمی شناسد و نمی تواند دورنمای بسنده ای از زندگی خود ترسیم کند. خودخواه نیست، انگیزه های خود را نمی شناسد، فقط هست و بیشتر اوقات نمی تواند حرف خودش را بزند.
هاردینگ توضیح می دهد که زن پرسفونی به سهولت با “روان زنانه” ناخودآگاه مرد که بر زنی فرافکنی می کند، همخوانی دارد. هاردینگ می نویسد: ” هم چون بلور کریستالی که در چرخش خود به خودی و بدون مقاومت در برابر خواسته های دیگران و کاملاً سازگارانه تغییر چهره می دهد، بازتابی از چهره های گوناگون مردی است که به او خیره شده”.
زن پرسفونی، ذاتاً پذیراست و این خصیصه قابلیت انعطاف وی را زیاد می کند. اگر نزدیکان وی انگاره و یا توقعی را بر وی تعکیس کنند، مقاومت نمی کند، شبیه به آن دسته از مارمولک هایی که خود را به “رنگ” محیط در می آورند. همین خصیصه است که مستعد “روان زنانه” بودنش می کند، ناخودآگاه به همان جلوه ای در می آید که مرد از وی انتظار دارد.
مثلاً در کنار مردی که به تنیس علاقه مند است، او هم تنیس باز می شود؛ در رابطه بعدی، ترک موتور سواری نشسته و در خیابان ها پرسه می زند و در رابطه سوم، مدل نقاشی یک مرد نقاشمی شود که در او معصومیت و سادگی را دیده است.|
-
زن کودک وار؛
پرسفون تا پیش از ربوده شدن، زن کودک واری بود که از جذابیت جنسی و زیبایی خود خبر نداشت. ترکیب کهن الگوی جذابیت جنسی و معصومیت در فرهنگ آمریکایی که زنانش را هم چون گربه هایی ملوس بار می آورد، شایع است.
لازم نیست زن پرسفونی جوان باشد یا از نظر جنسی بی تجربه باشد تا از نظر جنسی نداند که جذابیت دارد. مادام که از نظر ذهنی کُر باشد، شور جنسی در وی بیدار نمی شود. گرچه دلش می خواهد که مردان دوستش داشته باشند اما شخصاً فاقد علاقه مندی جنسی است و احتمالاً هم به حالت ارگاسم نمی رسد.
-
راهنمای جهان زیرین؛
هر چند اولین تجربه زن پرسفونی در جهان زیرین، ربوده شدن بوده اما بعد ملکه آن سرزمین شد و راهنمای دیگرانی شد که به آن قلمرو سفر می کردند. این جنبه از کهن الگوی پرسفونی، هم چون اسطوره، در نتیجه تجربه و رشد حاصل می گردد.
از نظر اسطوره ای، جهان زیرین بیانگر لایه هاب عمیق تر روح و روان است، جایی که خاطرات و عواطف در آن “مدفون شده” (ناخودآگاه شخصی) و انگاره ها، الگوها و غرایز و عواطفی که کهن الگوهای انسانی را شکل می دهند یعنی ناخودآگاه جمعی در آنجاست.
انگاره های جهان زیرین از طریق رویاها خود را برملا می سازند، و تجزیه و تحلیل روانی رؤیاها، روشی برای کشف این قلمرو است. ممکن است فرد خواب بیننده، خود را در جایی شبیه به ماز یا راهرویی پر پیچ و خم با اتاق های بسیارببیند یا متوجه شود که در جهان زیرین یا در غاری زیرزمینی است و با آدم ها، اشیاء، حیوانات و موجوداتی برخورد کند که بسته به اینکه از قدم نهادن در چنین سرزمینی می ترسد یا نه، مایه حیرت، ترس و یا علاقه مندی وی گردد.
پرسفون، ملکه و راهنمای جهان زیرین بود که بیانگر قدرت و توانایی حرکت در دو قلمرو است. یکی قلمروی ایگو که مبتنی بر جهان “واقعیات” است و دیگری ناخودآگاه یا واقعیت کهن الگویی روح و روان.
هنگامی که کهن الگوی پرسفونی در زن فعال باشد، می تواند مابین این دو عالم وجود خود حرکت کند. ضمناًمی تواند راهنمای کسانی باشد که خواهان دیدار از جهان زیرین در خواب ها و خیال پردازی های خود هستند.
شاید هم بتواند به کسانی که ربوده شده اند و تماس با واقعیت را از دست داده اند، کمک کند.کسانی که پیشینه ی ابتلا به بیماری های روانی راداشته اند، می توانند هم چون پرسفون، راهنمای عبور از جهان زیرین شوند.
پرسفون راهنما، بخشی از کهن الگوی فرد است که می تواند در هنگام مواجهه با نمادها، مناسک، جنون، الهام های بصری و یا تجربیات عرفانی، کمک کننده باشد.
-
نماد بهار؛
بسیاری از زنان، پرسفون دوشیزه یا دوشیزه بی نام و نشان را از ایام بسیار جوانی خود می شناسند. در آن دوران که بلاتکلیف بوده و فضایی پر از احتمالات احاطه شان کرده بود. دورانی که منتظر بودند کسی بیاید و یا اتفاقی بیفتد تا بلکه زندگی شان سر و سامانی بگیرد، همان دورانی که هنوز کهن الگوی دیگر در وی فعال نشده و او را به مرحله ای دیگر فرانخواندا بودند.
از میان تمام فصول، بهار نماد پرسفون است. درست همان گونه که بهار همیشه پس از گذشت ایام زمستان از راه می رسد و گرمی و نور بیشتر را با خود به همراهمی آورد و سبزه های تازه بر می دمند، پرسفون نیز می تواند پس از گذشت ایام فقدان و افسردگی، دوباره در روح و روان فعال شود. پرسفون با حضور دوباره خود در روان زن، مجدداً وی را در برابر تغییرات و تأثیرات، پذیرا می سازد.
پرسفون به منزله جوانی دوباره ، شور زندگی و توان بالقوه رشد است. زنانی که بخش پرسفونی دارند در تمام دوران زندگی در برابر تغییرات پذیرا بوده و روح و روانی سرزنده و جوان دارند.
پرورش پرسفون
بسیاری از زنان لازم است کهن الگوی پرسفونی را در خود پرورش دهند، به این دلیل که ویژگی پذیرا بودن، خاص این کهن الگوست. مخصوصاً زنان آتنایی و آرتمیسی که عادت کرده اند و مُصِرند که حتماً به اهداف مورد نظر خود برسند.
چنین افرادی به هنگام مواجهه با شرایطی غیرمترقبه، نمی دانند چه کنند و کجا و کِی عمل کنند و اصولاً اولویت اولشان کدام است. به همین خاطر باید پرسفون را در خود تقویت کنند چون پرسفونی این توانایی را دارد که در انتظار موقعیت مناسب تغییر و یا شفاف شدن احساسات خود بنشیند.
زنان دیمیتری و هرایی نیز می بایست وجه مشخصه های پرسفونی چون، باز و پذیرا بودن و انعطاف پذیری با امور را در خود پرورش دهند وگرنه هرا زندانی توقعات خود خواهد ماند و دیمیتر خود را داناترین فرض خواهد کرد.
اولین گام پرورش پرسفون، تغییر زاویه دید نسبت به پذیرا بودن و ارزش نهادن بر این ویژگی است. به جای بی صبری کردن و سرزنش خود، بهتر است با خود مهربان باشیم. مخصوصاً زمانی که زن گمان می کند به درد نخور شده است. پرداختن به رؤیاها نیز مؤثرند.
تلاش در یادآوری و نوشتن هر روز صبح خواب ها، انگاره ها را زنده نگه می دارد. فهم معنای شهودها صرفاً زمانی امکان پذیر است که نوشته شده و به آنها فکر شود. بسیاری از افراد
می توانند به کمک پذیرا بودن در قبال انگاره های ذهنی خودانگیخته شان، ادراکی فراحسی بیابند که به آن حس ششم هم می گویند.
دوران کودکی زن پرسفونی
دختر کوچولویی که شخصیت پرسفونی دارد “دختر کوچولوی خوب”، ساکت و بدون توقعی است که معمولاً مثل عروسک ها، لباسی چین دار و صورتی بر تن دارد. معمولاً باادب است و می خواهد تأیید همه را داشته باشد و آن چه به وی گفته شده را انجام داده و آن چه را می گویند بر تن می کند.
مادر بیش از اندازه دلواپسش، اگر از همان کودکی دخترش، دل نگران عروسک شکستنی خود باشد، باعث محتاط شدن و مطیع بودن وی می شود. اگر مدام مراقب نیفتادن دختر کوچولویش باشد و به جای آن که از تاتی تاتی کردن وی دلشاد باشد، بترسد که مبادا بیفتد و آسیب ببیند، احکامی را به وی القا می کند که بعدها به گاه آزمودن هر چیز نویی، در ذهنش زنگ می خورد که می گوید، “بابا اول از من اجازه می گرفتی” ، “صبر کن تا کمکت کنم”.
وابستگی پیامی پنهان و ناخودآگاه است. پرسفون کودک، معمولاً درونگراست و محتاط. ابتدا مشاهده می کند، بعد اقدام. ترجیح می دهد کناری بایستد و اول بازی را یاد بگیرد بعد واردش شود. برخلاف بچه های برونگرا که ابتدا درگیر می شوند و بعد یاد می گیرند، او لازم است ابتدا خود را در شرایط تجسم کند، بعد درگیر آن شود اما مادرش دچار سوء برداشت شده و اغلب احتیاط کاری وی را به حساب ترسو بودن دخترش می گذارد.
مادر برونگرا با بی صبری خودو هل دادن دخترش به سمت انجام کاری که هنوز برایش آمادگی ندارد، اجازه نمی دهد که دختر پرسفونی بفهمد ترجیح خودش چیست. فشار به پرسفون برای “تغییر ذهنیت” باعث می شود تا عادت کند کاری را که دیگری می خواهد انجام دهد و هیچ گونه مقاومتی نداشته باشد، در نتیجه آدمی منفعل خواهد شد.
در عوض می توان با کمی حمایت، به پرسفون کودک یاد داد که به شیوه ی خود بفهمد که چه می خواهد و به مرور ترجیحات خود را بشناسد؛ همان هایی که برای خود وی خوب هستند. او معمولاً در گزینش امور، انتخاب درونگرایانه ای دارد و در توضیح منطقی انگیزه های انتخاب خود به دیگران، الکن است.
دوران نوجوانی و جوانی زن پرسفونی
تجارب دوران دبیرستان پرسفونی جوان معمولاً در راستای همان دوران کودکی اوست. اگر در فضای ارتباطی “مامان بهتر می دونه” بزرگ شده، به همراه مادرش به خرید می رود و مادرش لباس های او را انتخاب می کند و بر انتخاب دوست، علایق و قرارهایش تأثیر می گذارد حتی ممکن است انتظارداشته باشد که دخترش وی را در جریان راز و رموز ارتباط خودش قرار دهد.
حتی نوجوان نیز لازم است فضای خصوصی خود را داشته و برخی رازها را برای خود حفظ کنند. در این مرحله از رشد، والدی که تمامی رازهای خود را با مادر در میان می نهد، اجازه می دهد مادرش تجربه وی را رنگ آمیزی کند.
معمولاً دختر پرسفونی طبقه ی متوسط و بالا به این دلیل به رفتن به دانشگاه توجه دارد که آنجا را مکانی در نظر می گیرد که دختران جوان هم طبقه اجتماعی اش خواهان آنند. امروزه دانشگاه ها حکم چمنزارهایی را یافته اند که پرسفونی ها و دوستانشان در آن بازی می کننند. درس خواندن برایش حکم وقت گذرانی را دارد و هدفش آمادگی برای فن و حرفه ای در آینده نیست. بارها تغییر رشته می دهد و البته رشته ای را انتخاب می کند که ساده و سرراست باشد.
دوران میانسالی زن پرسفونی
گرچه کهن الگوی پرسفون دوشیزه، همواره جوان باقی می ماند اما زن پرسفونی پیر می شود. همگام با از دست دادن طراوت جوانی ممکن است از چین و چروک های صورت خود نگران و پریشان شود.
حال، واقعیات زندگی چهره ی خود را نشان می دهند و بر وی روشن می شود که رؤیاهایی که داشت، توهماتی بیش نبوده است و وقتی واقعیات بر وی روشن شد، افسردگی میانسالی رخ می دهد.
اگر همچنان با دوشیزه همانندسازی داشته باشد، احتمالاً واقعیات را انکار می کند. شاید جراحی پلاستیک کند چون هنوز در توهم جوانی ابدی به سر می برد. مدل مو و طرز لباس پوشیدنش به گونه ای است که برای زنانی به مراتب جوانتر از وی مناسب است. هر سالی هم که می گذرد نحوه رفتارش نامناسب تر می شود. برای چنین زنی، افسردگی فقط اندکی زیر سطح پوست است.
اگر در میانسالی از همانندسازی با پرسفون کُر دست برداشته چون تجاربی کسب کرده و یا تعهداتی بر عهده گرفته، افسردگی را رد می کند. در غیر این صورت، افسرده می شود و همین افسردگی دورنمایی مثبت یا منفی برایش خواهد داشت. این مرحله شاید نقطه آغازی بر افسردگی درازمدت و ادامه داری باشد که نقطه پایانی بر کودکانه بودن است و آغازی برای کمال.
دوران کهنسالی زن پرسفونی
اگر زن پرسفونی در طول دوران زندگی خود از مرحله کُر به ملکه تغییر وضعیت داده باشد، در سنین شصت و پنج سالگی به بالا، هیأتی خردمندانه می یابد که از رمز و رموز و معنای زندگی و مرگ بسیار می داند. شاید تجارب عارفانه و یا روانی یافته، از کهنسالی و مرگ هراسی به دل نداشته باشد.
اگر به بلوغ رسیده، متعهد بوده و دیگر جوانب شخصیتی خود را رشد داده باشد ولی در عین حال هنوز در ارتباط با پرسفون کُر باشد، بخشی از وجودش از نظر روحی و روانی، همچنان جوان ابدی خواهد ماند.
این احتمال هم هست که در سال های واپسین کمتر اثری از پرسفون در وی باقی مانده باشد، گرچه در بدو امر پرسفونی بوده اما بعدها کهن الگویی چون هرا، دیمیتر و یا آفرودیت فضای بیشتری را به خود اختصاص داده باشند. یا در بدترین حالت ممکن، هرگز از اعماق افسردگی خلاص نشده باشد و در تماس با واقعیت قرار نگرفته باشد.
وضعیت شغلی زن پرسفونی
زن پرسفونی ممکن است همواره دانشجو باقی بماند، ممکن هم هست که مشغول کاری شود.او بعد از دوران دبیرستات و یا دانشگاه، شغل های متعددی عوض می کند. ترجیح وی تغییر حرفه است و نه تخصص یافتن در یک رشته. به کارهایی هم جذب می شود که یا از آن دوستانش است و یا از آن اقوام. در تغییر شغل، امیدوار است که بالاخره به یکی از آنها علاقه مند شود. ممکن است به دلیل نامنظم بودن و مرخصی های بسیار اخراج شود.
پرسفونی ها در مشاغلی که نیاز به خلاقیت و بردباری نداشته و توان مدیریتی نخواهد، موفق ترند. اگر رئیس خود را دوست داشته باشد و رئیس وی گفته باشد که دقیقاً چه کاری را انجام ده ، خیلی خوب از پس آن برمی آید. زن پرسفونی کارهای درازمدت خود را به تعویق می اندارد. طوری عمل می کند که انگار دلش می خواهد ازشر انجام تکلیف خلاص شود یا انگار تا آخر دنیا وقت دارد.
وقتی هم که می فهمد هیچ یک از آرزوهایش عملی نیست و وقت تحویل کار فرا می رسد، سر و ته قضیه را هم می آورد. در بهترین حالت، شب آخر را بیدار می ماند و کار را در آخرین لحظه تحویل می دهد.
گرچه کار هرگز برای زنی که دوشیزه کُر است، اهمیت ندارد اما وقتی که ملکه جهان زیرین می شود، اوضاع کاملاً فرق می کند.در این صورت به حوزه ای خلاقانه، روانشناسانه و یا معنوی همچون هنر، شعر، درمانگری یا روان بینی وارد می شود.کارهایی را که انجام می دهد معمولاً به شدت شخصی و اغلب بی چارچوب و فردیت یافته است، معمولاً هم درجه دانشگاهی “مناسب” و بسنده ای ندارد.
روابط زن پرسفونی
- ارتباط با زنان
- ارتباط با مردان
- ازدواج
- رابطه جنسی
- فرزندان
-
ارتباط پرسفون با زنان؛
زن پرسفونی جوان با زنان جوان دیگری که شبیه به خودش باشند، رابطه خوبی دارد.در دوران دبیرستان و دانشگاه اغلب سعی می کند همراه دوستانش باشد و تنها نماند.اگر زیبا باشد، زنانی را به خود جذب می کند که خود را خیلی زنانه نمی بینند و نارشدیافتگی زنانگی خود را به وی تعکیس می کنند و با او رفتار خاصی دارند.
و اگر در همه ی زندگی با وی به عنوان فردی شکننده و حساس رفتار کرده باشند، رفتار زنان دیگر را حق مسلم خود می داند. معمولاً نزدیک ترین دوستش، دختری است که شخصیت محکم تری دارد. فرد پرسفونی باعث واکنش مادرانه همسالان و زنان مسن تر می شود.
-
ارتباط پرسفون با مردان؛
زن پرسفونی در کنار مردان، زنی کودکانه، بی دل و جرأت و با نگرشی بچگانه می شود.در این حالت دقیقاً منطبق با پرسفون دوشیزه واری می شود که در بین کهن الگوها بیش از همه شخصیتی نااستوار و البته بی خطر داشت. وقتی می گوید، “هر چی تو بگی” دقیقاً همین منظور را دارد.
سه دسته از مردان جذب زنان پرسفونی می شوند:
مردانی که به مانند وی جوان و بی تجربه اند؛ “مردان خشن” که شیفته ی معصومیت و ظرافت وی می شوند و مردانی که از زنان عاقل خوششان نمی آید.
برچسب عشق اول به گروه اول مربوط می شود. در این گونه ارتباطات دوران دبیرستان و دانشگاه، مرد جوان و زن همچون دو موجود همسان اما از دو جنسیت متفاوت، مشغول کشف یکدیگرند.
دسته ی دوم، مرتبط شدن “دختر نازنین یک خانواده خوب” با مرد سرد و گرم روزگار چشیده خشن است.او جذب دختری حفاظت شده و ناپخته می شود که در نقطه مقابل وی قرار دارد. دخترک جذب جذابیتی شخصی، حالت شهوانی و شخصیت مسلط مرد می شود.گروه سوم مرسوم به مردانی مربوط می شود که به دلایل مختلفی از بودن در کنار “زنان عاقل” خوششان نمی آید.
رابطه سنتی که در آن مرد مسن تر به زن بسیار جوان تری جذب می شود. همان مدل کهن الگوی پدرسالارانه است که مرد مسن تر، باتجربه تر، قدبلندتر و قوی تر از همسر جوان خود است. قرار است زن جوانتر، کم تجربه تر، کوتاه قدتر، ضعیف تر و با تحصیلات کمتر باشد و البته از هوش کمتری هم برخوردار باشد.مدلی که دقیقاً جور در می آید، همان پرسفونی جوان است.
به علاوه، پرسفون دقیقاً ضد انگاره بسیاری از مردان از “مادری” است که به سختی می توان راضی اش کرد و دقیقاً به همین دلیل است که بسیاری از مردان، جذب دختران جوانتر می شوند.
مرد با بودن در کنار یک پرسفون، احساس قدرت و تسلط می کند و این قدرت و تسلط را نمی خواهد در خطر قرار دهد. ضمناً احساس می کند که می تواند نابسنده، بی تجربه و ناشایست باشد و مورد انتقاد زنش قرار نگیرد.
ارتباط با مرد به این منزله است که زن پرسفونی از زیر سلطه مادرِ سلطه جویش رها شود اما وارد مرحله ای می گردد که حکم ” آلت دست” را می یابد و در نبرد قدرت مابین مرد و مادرش، وسیله ای بیش نیست. عاشق مردی شده است که مادرش دوستش ندارد، چون با آن “مرد نازنین جوان” ای که در ذهن خود داشت، فرق دارد.
گاهی پرسفون مردی را برمی گزیند که از طبقه اجتماعی و حتی نژادی متفاوت است. مادر به شخصیت مرد ایراد می گیرد: ” مرد پررو و بی حیایی است!” یا ” مرد نسازیاست.
ممکن است اولین کسی باشد که با دختر مثل یک شاهزاده خانم کوچولو رفتار نمیرکند و او را بالا بالاها نمی برد.مادر پرسفون از این امر ناخرسند می شود و شروعمی کند به عیب و ایراد گرفتن از شخصیت، عملکرد و پیشینه مرد. مادر می داند که بر دخترش تأثیر دارد و نظر، شایستگی و اخلاقیات دخترش را زیر علامت سؤال می برد. اغلب مادر می داند که مرد دخترش، رقیب بالقوه اوست، در واقع یکی از دلایلی که دختر پرسفونی جذب مرد شده، همین است.
حال، دختر پرسفونی برای اولین بار در زندگیش، در مقابل مادر می ایستد و چارچوب های نظری اش را از اینکه دختر خوب چگونه است می شکند.
مادر و اعضای خانواده از وی می خواهند که دیگرآن مرد را نبیند. شاید قبول کند اما در خفا و پنهانی مرد را می بیند. شاید هم سعی کند با ذکر خوبی های مرد، مادرش را قانع کند. بعد از مدتی کشمکش، معمولاً مرد از دختر می خواهد که یا در برابر مادرش بایستد و یا رضایت مادر را کسب کند.
ممکن است از وی بخواهد که با او ازدواج کند، ترک دیار گوید یا شاید هم ارتباط با مادرش را قطع کند. دختر مابین این دو یا سمت مادر باز می گردد و دوباره در نقش دختری مطیع درمی آید یا اینکه مرد را به مادر ترجیح می دهد و به این ترتیب از مادر جدا می شود.
اگر واقعاً یا ظاهراً مادر را ترک کند، ممکن است سفر به سوی استقلال را آغاز کند (گرچه این خطر وجود دارد که فقط جای مادر سلطه جویش را به شوهر سلطه جویش داده باشد اما معمولاً با ترک مادر تغییر می کند و دیگر آدم مطیع سابق نخواهد بود.) پس از کسب استقلال از مادر و بازیابی استقلال عاطفی خود، شاید پیوندی جدید با مادر بیابد.
-
ازدواج پرسفون؛
ازدواج مقوله ای است که برای زنان پرسفونی اغلب اتفاق می افتد. هنگامی که مردی بخواهد ازدواج کند و او را برای بله گفتن تحت فشار قرار دهد، “ربوده می شود”. اگر یک پرسفونی تمام عیار باشد از این که می خواهد ازدواج کند یا نه، مطمئن نیست. به خاطر اصرار و ابرام مرد و فشار فرهنگی که ازدواج ضروری است، تن به ازدواج می دهد. طبیعتاً، زنان پرسفونی، بخش “زنانه سنتی” دارند. به فرد قوی تر تمکین می کنند، منفعل اند و نه فاعل و فعال، اهل رقابت یا لجبازی نیستند. مردان آنان را انتخاب می کنند و نه برعکس.
زن پرسفونی پس از ازدواج، ممکن است همان مراحلی را طی کند که پرسفون اسطوره ای از سر گذراند و عروس بی اراده ای شود که در کشمکش بین مادر و شوهرش، به این سو و آن سو کشیده می شد.
این احتمال نیز وجود دارد که ازدواج پدیده ای متحول کننده باشد و دختر یا دوشیزه درونش را به خانم متأهل، مادر یا زن شهوانی بدل کند که نشان از حضور کهن الگوهای هرا، دیمیتر و آفرودیت دارد. زنان پرسفونی که ازازدواج خود راضی نیستند، تعهد نصفه نیمه ای به ازدواج خود دارند. ازدواج می کنند اما نه کامل.
-
رابطه جنسی؛
زنی که در مرحله پرسفون دوشیزه است همچون زیبای خفته یا سفید برفی از امیال جنسی خود بی خبر بوده و یا در خواب ناخودآگاه است و منتظر اسب سپید قصه هاست تا بیاید و از خواب بیدارش کند. بسیاری از پرسفونی ها خبر دارند. می فهمند که پرشور و شهوانی اند، کشفی که تأثیر مهمی بر اعتماد به نفس ایشان دارد. تا پیش از این، احساس دختر بچه هایی را داشتند که ادای زنان را در می آورند.
-
فرزندان پرسفون؛
هر چند که ممکن است زن پرسفونی فرزندانی هم داشته باشد اما مادام که دیمیتر درونش فعال نشده، نمی تواند مادر بودن را حس کند.ممکن است همچنان دختری باشد که فکر کند مادر خودش، “مادر واقعی” است و خود را صرفاً در حال ایفای این نقش ببیند.مادری که مداخله گر باشد در مقام مادربزرگ با مداخله های خود کاری می کند که دختر پرسفونیوی احساس کند نابسنده است و از پس مشکلات برنمی آید.
ممکن است بگوید، “تو نمی دونی چه جوری با بچه، آروم رفتار کنی، بگذار من بهش برسم”! یا “من مواظبش هستم، تو برو استراحت کن”. این پیشنهادات مرسوم، اعتماد به نفس دختر را نابود می سازد.
دختری که بااراده تر است و آرا مشخص تری از مادر پرسفونی خود دارد، ممکن است به جای پیروی از حرف های مادرش، در مقابل وی بایستد و هم زمان با بزرگ تر شدن، معمولاً در حدود دوازده سالگی تکیه گاه مادر پرسفونی خود شود.
چنین دخترانی وقتی در بزرگسالی نگاهی به عقب می اندازند و یاد آن ایام می افتند، می گویند، “من مادر نداشتم، من مادر بودم”. اگر هم مادر و هم دختر پرسفونی باشند، بسیار شبیه به یکدیگر می شوند، مخصوصاً اگر با هم زندگی کنند، وابستگی شان شدت می یابد و پس از گذشت سال ها شبیه به خواهرها می شوند.
مادرانِ پرسفونی پسران پر دل و جرأت، ممکن است احساس “له شدگی” کنند و حتی وقتی خیلی کوچولو هستند، می توانند مادران پرسفونی خود را از پا درآورند چون وقتی که عصبانی شده و لجبازیمی کنند، در چشمان مادرانشان، مردانی قدر قدرت به نظر می رسند.
از آن جایی که بعید است مادر پرسفونی مثل همه روابط دیگرش از قدرت خود استفاده کند، بعید نیست که واکنش کودکانه ای نشان دهد و بپرسد، “کی اینجا رئیسه؟” و تسلیم خواسته های کودکش شود. او نمی تواند حد و چارچوبی بگذارد و احساس بی دست و پایی و قربانی شدن می کند.
شاید هم راه غیرمستقیمی یافته و حواس را پرت کند؛ سعی کند خنده بچه را درآورد، نظرش را به چیز دیگری جلب کند و شاید هم برعکس، کاری کند که پسرش احساس گناه و شرمندگی کند.
برخی از پسران و دخترانی که مادران پرسفونی دارند، مداخله گر نبودن مادر را دوست دارند. چنین مادری فرزندانش را دوست دارد و روحیه استقلال را در ایشان تقویت می کند یعنی همان کاری که مادر پرسفونی ها انجام نمی داد.یک مادر پرسفونی ممکن است با در میان نهادن بخش هایی از خود، به رشد تخیل کودکان و توان بازی کردن ایشان کمک کند.
اگر مادر پرسفونی شخصاً فردی رشدیافته باشد و از صرف کُر بودن فراتر برود، می تواند با ارزش گذاری بر زندگی درونی به عنوان منبع خلاقیت، فرزندانش را رهبری کند.
مسیر رشدی زن پرسفونی
زن پرسفونی، برای آنکه متعهد شود، باید بخش کودک خود یعنی کُر را به چالش کشد. باید بدون آنکه از نظر ذهنی با عواطف خود درگیر شود، جواب بله را بدهد و ازدواج کند. در این صورت، ازدواج باعث می شود که به مرور از کودک درون به زن بالغ تغییر وضعیت دهد و برای رشد فردی و حرفه ای هم باید در محیطحرفه ای اش متعهد شده و بر سر کار خود باقی بماند.
زن پرسفونی، ممکن است از پرسفونی دوشیزه بودن صرف فراتر رفته، مراقب خودش باشد و با زندگی مواجه شود. برای بسیاری از دختران بزرگ شده در فضای بسته، اولین باری که چنین استقلالی عملی می گردد، صرفاً پس از متارکه است. تا آن زمان، دقیقاً کاری را انجام داده اند که از ایشان انتظار می رفته.
دخترانی حفاظت شده که با مرد جوانی مناسب ازدواج کردند، به این دلیل متارکه کردند که ازدواج را قید و بند دیده اند. ازدواج نتوانسته ایشان را به مرحله ای فراتر متحول سازد، در عوض متارکه را خوشایند می یابند.
اگر بنا به دلایلی، نیاز به حضور مردی را احساس کنند که کارهایشان را انجام دهد یا تمام کاسه کوزه ها را سر وی شکسته و او را مقصر بشمارند، رشد امکان پذیر می گردد.
زن پرسفونی می تواند در ابعاد متفاوتی که در این کهن الگو به طور بالقوه مستتر است، با فعال کردن کهن الگوهای دیگر یا فعال سازی بخش مردانه (آنیموس) رشد کند.
معایب شخصیتی زن پرسفونی
مشکلات بالقوه زن پرسفونی؛ فریبکاری، دروغگویی، حیله گری و دستکاری هستند. به دلیل احساس بی قدرتی و وابسته بودن به دیگرانی که قدرتمندترند، به خواسته های خود می رسند و این چیزی است که یاد گرفته اند. ممکن است مترصد زمان اقدام بمانند یا با چاپلوسی به خواسته خود برسند. ممکن است فقط بخشی از حقیقت را بگویند یا حتی دروغ بگویند یا به جای آنکه مستقیماً با فرد و موضوع مواجه شوند، مسیر را دور بزنند.
معمولاً زنان پرسفونی از خشم دوری می کنند. نمی خواهند باعث عصبانیت دیگران شوند. به بخشندگی و سخاوت دیگرانی که به نظرش قوی ترند، وابسته اند. در نتیجه اغلب مادران، پدران، کارمندان و معلمین خود را فریب می دهند چون به حمایت همه ایشان نیاز دارند.
خودشیفتگی، یکی دیگر از دام های سر راه برخی زنان پرسفونی است. ممکن است آن قدر درگیر خود باشند که توان ارتباط با دیگران را از دست بدهند.
مدام این افکار را در ذهن دارند؛ “چطور به نظرمی رسم؟ به قدر کافی خوش رو هستم؟ باهوش به نظر می رسم؟” و همه توان و قوای خود را صرف آرایش و لباس خود می کنند. چنین زنانی ساعت ها در برابر آینه می ایستند. فقط وقتی مردم را می بینند که قرار است خود را در آینه ایشان ببینند.
اگر با پرسفون همانندسازی کنیم.
زندگی کردن به سان کُر به منزله متعهد نشدن، نه به خود و نه به هیچ چیز و هیچ کس دیگر است چون حتی کمترین انتخاب ها نیز، احتمالات آتی را محدود می سازد. به علاوه، چنین زنی احساس می کند که تا ابد فرصت دارد و می تواند آن قدر صبر کند تا چیزی تکانش داده و به حرکت وادارش کند.
او برای آن که رشد کند باید هم متعهد شود و هم به تعهدات خود پایبند باقی بماند. بله گفتن و بر سر عهد خود باقی ماندن برایش سخت است. برای کسی که بازی را ترجیح می دهد، در نظر گرفتن موعد زمانی، تمام کردن مدرسه، ازدواج کردن، بزرگ کردن یک فرزند یا بر سر کار ماندن دشوار است.
لازمه رشد این است که در برابر شک و تردیدها و حالت انفعالی و سستی خود بایستد و بر هر آنچه که متعهد شده، ثابت قدم باقی بماند، حتی وقتی که شور اولیه را از دست داده باشد.
بین سنین سی و چهل سالگی، واقعیت رخ نموده و توهمات، زن پرسفونی را که فکر می کند همواره جوان خواهد ماند در هم می شکند. ممکن است احساس کند یک جای کار می لنگد.
از نظر ساعت بیولوژیکی بدن، کم کم دورانی می آید که دیگر قادر به بچه دار شدن نخواهد بود. ممکن است دریابد که شغلش آینده ای ندارد یا در آینه نگاهی به خودش کند و گذر ایام را ببینید. نگاهی به دوستان دور و بر خود بیندازد و دریابد که همه بزرگ شده اند و پی کار خود رفته اند.
دوستانش حالا شوهردار و خانواده دار شده و شغل و حرفه ی خود را دارند. کاری که می کنند برای دیگری اهمیت دارد و به طور بارزی با وی فرق دارند چون زندگی تأثیر خود را بر ایشان نهاده است.
مادام که نگرش های زنی مشابه با کُر پرسفونی باشد یا هرگز تن به ازدواج نخواهد داد یا اینکه حتی اگر ازدواج کند، “به طور واقعی” به آن پایبند نمی ماند.
او در مقابل ازدواج کردن مقاومت می کند، چون از منظر کهن الگویی پرسفون جوان نگاه می کند که، ازدواج را با مرگ همخوان می داند. از نقطه نظر پرسفون، ازدواج، یعنی ربوده شدن توسط هادس مرگ آور.
دیدگاهی منفی نسبت به ازدواج و همسر دارد که با نظر هرا که ازدواج و شوهرش زئوس را بسیار اغناکننده می دانست، بسیار متفاوت است. زن هرایی باید مرد را بشناسد و از ازدواج بد دوری کند. وگرنه درگیر ازدواجی نامناسب می شود. در نقطه مقابل، زن پرسفونی باید با این ایده که ازدواج، همیشه مثل ربوده شدن یا مرگ است، بجنگد و چنین نقطه نظری را باور نکند.
بیماری های روانی زن پرسفونی
پرسفون در مرحله ای از اسطوره، هنگامی که در اسارت جهان زیرین بود، دوشیزه ای غمگین بود که نه می خورد و نه لبخند می زد. این مرحله از فاز افسردگی معرف دوره ای است که فرد پرسفونی دچار آن، باید از سر بگذراند.
زن پرسفونی وقتی که محصور و تحت فشار و سلطه کسانی قرار دارد که دست و بالش را می بندد، افسرده می شود. آدمی که جرأت ورز نیست، خشم خود را فرو می خورد و افسرده می شود. احساس تنهایی،نابسندگی و انتقاد از خود بر عمق این افسردگی می افزاید.
هنگامی که زنی پرسفونی افسرده می شود، ابتدا جلوه بارزی ندارد و رفته رفته محسوس می شود.شخصیت عزلت نشینی دارد که انزوایش روز به روز بیشتر می شود و بیشتر و بیشتر منفعل می شود و نمی توان فهمید که چه احساسی دارد.
مچاله شده و بی حس و حال می شود. درست مثل کهن الگوی پرسفون که در آغاز ربوده شدن به جهان زیرین چیزی نمی خورد و حرفی نمی زند. با گذشت ایام ، جسم و روحیه اش تحلیل می رود. وقتی به پرسفونی افسرده می نگری، انگار زوال یک گل را نظاره گری.
افسردگی زن پرسفونی تأثیر بسزایی بر اطرافیانش دارد. زن پرسفونی معلوم نیست که افسردگی اش از کِی شروع شده، بلکه تنها فرقی که کرده، محوتر شدن اوست.
برخی از زنان پرسفونی در دنیای سایه وار درونی، خیالی و اوهامی که فقط خود به آن دسترسی دارند، گم می شوند. ممکن است مدت زمان زیادی را در تنهایی سپری کند تا از دست مادر سلطه جو و یا پدر بدرفتار خود به دنیای خیالی خود پناه برد.
گاهی دل مشغولی های وی به این دنیای درونی، مایه گسستن از اطرافیانش می شود و هر وقت که زیستن در دنیای واقعی برایش دشوار می شود، به آن مکان پناه می برد. به هر حال زمانی می رسد که جایی که زمانی مأمن او بوده، بدل به زندانش می شود.
کناره گیری از واقعیت باعث می شود که برخی زنان پرسفونی به مرور روان پریش شوند. در دنیایی سراسر خیالی و پر از نماد و رمز و راز زندگی می کنند که ادراک اندکی از خود دارند.
گاهی بیماری های روانی وسیله ای ست برای فرار از محدودیت ها و ممنوعیت های زندگی. گاهی روان پریشی های ادواری و موقت باعث می شود تا درک گسترده تری از عواطف و آگاهی های ناهشیارانه خود بیابند.
ولی این خطر جدیست که روان پریشی مایه اسارت در جهان زیرین شود. برخی زنان پرسفونی از آنچه واقعاً در حال رخ دادن است، یعنی واقعیت به این دلیل که بسیار دردناک است، اجتناب می کنند. اما برخی نیز به کمک روان درمانی این تجربه را پشت سر نهاده، رشد را می آموزند، خود را آزاد کرده و مستقل می شوند.
ممکن است زن پرسفونی که به تازگی از بیماری روان پریشی خلاص شده، قادر باشد برای اتفاقات تعبیری نمادین داشته باشد. وقتی که بهبود یافته، بیمارستان را ترک می کند و به این دنیا بازمی گردد.
خلاصه ای از ویژگی های این کهن الگو
- کهن الگوی کُر
- کهن الگوی جهان زیرین
- دختر جوان
- راهنمای ارواح
- دختر سرخوش
- دختر مادر
- زن کودک وار
- انفعالی
- دوشیزه بی نام و نشان
- عدم استقلال
- دوری کننده از خشم
- جذاب و معصوم
- دختر آسیب پذیر
- قابل انعطاف
- جوان صفت
- با ادب
- نماد حاصلخیزی
80 Responses
🥰😍🤩فوقالعاده تا ثیر گذار
پرسفون واقعا کهن الگوی جالبی هستش
برکت براتون که انقد مقاله های زیبا برامون میزارید
ممنونم😊🥰😍
شخصیت ها واقعا بی نظیر و خفن هستن مرسی
خیلی خفنیدواقعا😊😇🥰🤩
ممنونم🥰🥰😍🤩
از ۱۰ ،۱۰ میدهم به شما واقعا مقاله هاتون درجه یک هستند
عاالی
احسنتتت
خیلی فوقالعاده است🤩
خفنههه😊🥰😍🤩
کهن الگو ها خیلی زندگی نامه شان جالی هست برام
واقعا عالی و خفن هست
واقعن پرسفون زندگینامهاش خیلی جالبه
#پرسفون
واقعن تیم خفن خیلی قشنگه این همه مطالب خفن و عالی و پر معنا که در اختیار ما قرار میدهید
ممنونم ازتون🤩🤩
سپاسگزارم
خیلی بی نطیرید واقعن😊😊🥰😍🤩🤩
واقعا مقاله های داستان وار عالی هستن و بسیاری از افکار منفی رو خاموش میکنند
تیم خفن مرسی که این همه مطالب خفن می اموزید
مرسی اذتون🥰😍🤩
واقعا بی نظیر هستند مقاله های شما دقیق مقل این مقاله
خیلی مقاله هاتون زیبا هستن
خیلی عالی هستین شما تیم خفن
واقعا میخواهم بیشتر در مورد کهن الگو ها بدونم منتظر مقاله های بعدی تون هستم
برکت براتون که این همه مطالب خفن می امورید
این مقاله به صورت داستان وار واقعن خفن بود
خیلی خفنه مرسییی🥰🥰🥰
منتظر مقاله های خفن بعدی هستم
خیلی ممنونم واقعا خفنه
ذهنم باز شد نسبت به کهن الگو ها واقعن عالین
ممنونم واقعن مرسی😍🤩
تیک خفن و بی نظیر مقاله هاتون بی نظیره مرسی
ممنونم واقعن ازتون
خیلی حرف های پرمعنا و پر قدرت داره این داستان
پرسفون واقعا داستانش عالی هست منتظر مقاله های بعدی هستم ممنون ازتون
واقعا داستان های خوبی میزارین مرسی ازتون
مقاله عاالی بود
پرسفون واقعن شخصیت جالب و بی نظیری ذثداره
واقعا چیزای خوبی میزارین ممنون ازشما🙏
مقاله بینظیری بود😍
سپاسگزارم
ممنون ازگروه من حقیقی🌺
من تمام مقاله هاتونودنبال میکنم واقعا معرکه این😌👌
مقاله های شما به من خیلی کمک میکنه استاد😊
شما ب من القا میکنید که فرد بهتری باشم
شما بهترین ایده ها را دارید برای ما
تاالان هیجا همچین مقاله ای ندیدم انقدر خوبو واضح توضیح بده🙏🌺
لحظه شماری میکنم برای مقاله های بعدیتان
خیلی راهکار های خوبی برای ما میزارین سپاس فراوان ازتیم شما
من واقعاً از همه کارهای شما قدردانی می کنم
اگر افراد بیشتری مثل شما باشند دنیا مکان بهتری خواهد بود!😍
استادمن با شما یادگرفتم که چگونه زنده باشم و چگونه زندگی کنم ممنون ازشما🌸
سپاس فراوان🥰
چقدرخوبه این اطلاعاتو دراختیارمامیزارین برکت براتون💫🌼
لطفا بیشتر دراین رابطه توضیح دهید ممنون🙏
خداقوت مقاله جالبی بود نهایت استفاده را کردم😅
سپاس گزارم از تیم من حقیقی واقعا حرف ندارن👌🏻🌼
چقدرعالی توضیح دادین🥰
خسته نباشید😍✨
مقالتون بسیارعالی بود✨🦋
ممنون بابت مقاله عالیتون خیلی خوب بود
خیلیوکمک کننده بود
ممنون بابت مقاله خوبتون
😍🤩👏
عالی و بی نظیر
خیلی مفید بود
فوق العاده بود
خیلی مقاله خوبی بود ممنونم
👏👏👏👏👏
بسیار عالی و کاربردی بود
خیلی خوب بود
خیلی عالی بود
سلام .من ۱۷سالمه ودخترم و عاشق رنگای آبی و صورتی ملایم و سبزم.تیپم ساده و اسپرت دخترانه است .آرایشام ملایمه.عاشق بچه هام و عاشق طبیعت و گل نرگسم و خیلی دوست دارم به آدما کمک کنم.خیلی تردید دارم تو تصمیمام .دوست دارم ادامه تحصیل بدم و هیچ حسی به آقایون ندارم و حسم بهشون خنثی است و درحد یک دوست یا برادر می بینمشون وخانما خیلی ازم خوششون نمیاد و آقایون باهام راحت ترن و من خیلی خانومای اطرافم خوشم نمیاد.من هرسه یا چهارسال یه بار افسردگی فصلی دارم و عاشق هنر و موسیقی ام .قوه تخیل و خیالپردازیم خوبه و خواب و خیال زیاد میبینم و شهود و حس ششم قوی دارم و دختربچه ها خیلی دوستم دارن و خانمای مسن خیلی ازمن خوششون میاد و توجه خاصی بهم دارن و اطرافیان بهم میگن ساده ولی خودم قبول ندارم و چهره ام هم جذابه و هم معصوم و بیبی فیسم ولی خیلی ریزه میزه به نظر نمیام و خیلی خونگرم ومهربونم و یه ذره درونگرام و نه خیلی دخترونه ام و نه خیلی پسرونه .ظاهرم دخترونه اس اخلاقم پسرونه و یه خورده مغروروازخودراضیم و همه میگن که خیلی جذاب و پسرکشم و عشوه و جذابیت ذاتی دارم و خیلی زرنگ و باهوشم .ممنون میشم اگه با وجود این توصیفات یکی بهم بگه کهن الگوی غالبم و تایپ اصلی شخصیتم چیه ؟
مرسی
سلام منم یک پرسفونم و پرسفون بودن اصلا بد نیست و خجالت نداره و کسانیکه مثل من پرسفون تایپ هستید از این نعمت تون نهایت لذت رو ببرید و نذارید کسی روی شما تسلط داشته باشه. مطالب شما بسیار کامل بود و با ویژگی های من منطبق بود . ممنون از سایت خوبتون.
بهترین و کاملترین مطلبی بود ک درمورد چیزی ک من هستم توضیح داده بود…گاهی با غم و ناراحتی حقیقتی ک در مورد من میگفت رو میخوندم..واقعا من بودم.
و چقدر هم من بودم و احساس شمارو درک کردم.
برای من کمی سنگین بود چون مرتبا در پی یافتن و تطبیق بودم