کهن الگو آپولو

کهن الگوی آپولو در سفر درونی

کهن الگوی آپولو در سفر درونی :

من یک آپولو هستم……

از داستانش کلی لذت بردم، به نظر شما آپولو چیست؟؟؟؟؟

من از موقعی که توی سفر درونی ام آپولو رو شناختم، با بعدی از خودم آشنا شدم که هم تاریکی داره و هم روشنایی، استعدادهام و نقص هام رو پیدا کردم و اجازه دادم به تاریکی هام و نقص هام نور تابیده بشه…….

……..

در این مقاله قصد داریم به کهن الگوی آپولو در سفر درونی به طور مفصل بپردازیم.

 

سرفصل ها

  • آپولو در مقام کهن الگو کیست؟

  • شجره نامه و اسطوره شناسی آپولو

  • نقش های کهن الگوی آپولو کدامند؟

  • ویژگی های مرد آپولویی

  • چگونه کهن الگو یا آرکی تایپ آپولو را فعال کنیم؟

  • دوران کودکی مرد آپولویی

  • دوران میانسالی مرد آپولویی

  • دوران کهنسالی مرد آپولویی

  • وضعیت شغلی و حرفه ای مرد آپولویی

  • روابط مرد آپولویی

  • مسیر رشد و تعادل مرد آپولو

  • چالش های روانی مرد آپولویی

  • آپولوی منفی

  • راهکارهایی عملی جهت پرورش آپولو

  • خلاصه ای از ویژگی های این کهن الگو

     

 

  • آپولو در مقام کهن الگو کیست؟

آپولو مظهر نگرشی کارآمد و از فاصله ای دور قادر به مشاهده و عمل است. او چه در مقام رب النوع کهن الگویی و چه در مقام یک مرد، ((درخشان)) است. مهم ترین فرزند زئوس است و منتسب بودن به او در موقعیت های پدرسالارانه منجر به موفقیت می شود. او مدت زمان زیادی را در خانه اش در آسمان سپری می کند. با اینکه او را مظهر هوش، اراده، عقل، شفافیت و شکیل بودن می دانند اما به هر حال آپولو نیز بخش های پنهان و تیره ای دارد.

آپولو از نظر اهمیت و رتبه در میان رب النوع های یونانی در مقام دوم و پس از زئوس قرار می گیرد. او رب النوع خورشید، هنر، پیشگویی و کمانگیری است. قانون گذار بود و خطاکاران را تنبیه می کرد، حامی داروسازان بود و در عین حال می توانست طاعون و بلا را نازل کند. حامی شبانان نیز بود.

رومی ها او را ((درخشنده))، ((تابان)) و ((خالص)) می نامیدند.


در نقاشی هایی که از او وجود دارد، جوانی جذاب و بدون ریش با قدرتی مردانه و موهای طلایی مواج دیده می شود که استوار ایستاده و یا در حال برداشت گام هایی بلند است.

تیر و کمان و چنگ را بسیار دوست داشت و گیاه لائورل را مقدس می شمرد. با اینکه در سمبل هایش نور و تاریکی هر دو نشان داده شده اند اما به دلیل درخشش خورشیدی، جنبه های تاریک شناخته شده ی کمتری دارد.

آپولو را با صفاتی چون خالص، مقدس، رب النوع آوازهای ناب می شناسند. دیدگاه و نگرش او هم ارز خورشید و والاترین نمادها بود.

قوهای آوازخوان، پرندگان مورد علاقه ی او بودند که در آستانه ی به دنیا آمدنش در دلوس، هفت بار جزیره را دور زدند. زئوس به مناسبت تولدش به او ارابه ای با اسب های بالدار هدیه کرد. کلاغ و پرندگان سیاه رنگ، مار و روباه نیز از نمادهای آپولو به شمار می روند. تنبیه هایی که می کرد، بسیار بی رحمانه و کینه توزانه بودند.

آپولو می توانست از فاصله ای دور و با شفافیت تمام و نگاهی اجمالی، تمامی جزئیات زندگی را ببیند. او می توانست هدفی را انتخاب کند و با تیر و کمان خود آن را نشانه رود و نوایی هماهنگ سر دهد. او به عنوان یک کهن الگو، نمایانگر آن بخش از شخصیت است که جویای تعاریف روشن است، قدرت مهارت یابی دارد، به هماهنگی و نظم اهمیت می دهد و ظاهر امر برایش بیش از عمق آن اهمیت دارد.

کهن الگوی آپولویی، به تفکر بیش از احساسات، فاصله گذاری عاطفی بیش از صمیمیت و ارزیابی عینی بیش از شهود درونی اهمیت می دهد. مردی که شباهت زیادی به این کهن الگو دارد واجد خصایصی است که او را به موقعیت های خوبی رهنمون می سازد. او در حرفه ی خود و در یک رشته هنری بیش از دیگران موفق خواهد شد.

  • شجره نامه و اسطوره شناسی آپولو

آپولو فرزند لتو و زئوس و برادر دوقلوی آرتمیس، الهه ی شکار و ماه است. وقتی لتو، آپولو و آرتمیس را باردار بود، برکره ی زمین به دنبال مکانی برای زایمان می گشت. هیچ سرزمینی او را پناه نمی داد چون همه از خشم همسر حسود زئوس ، یعنی هرا  بسیار هراسان بودند. بالاخره با مشقت بسیار، به جزیره بارن رسید که بعدها دلوس نامیده شد.

آپولو و خواهر دو قلویش آرتمیس هر دو شکارچی بودند، تیر و کمان آپولو و رب النوع خورشید، زرین و تیر و کمان آرتمیس نقره ای بود، همان گونه  که الهه ی ماه سیمگون بود. آرتمیس قل بزرگ تر بود و بر اساس قصه های هومر او بود که تیراندازی با کمان را به آپولو یاد داد. هر دو قادر بودند از موضعی نادیدنی با شلیک های بی خطای خود، موجبات مرگ ناگهانی و بدون درد را فراهم سازند. هر دو به دلیل پاک و منزه بودن مورد احترام بودند. آن دو به دیرآشنایی و دست نیافتنی بودن و غایب از دید بودن شهره بودند.

هم آرتمیس و هم آپولو محافظ و مراقب جوانان بودند و در عین حال به وقت تنبیه آنان درنگ  نمی کردند. مثلاً زن نادانی به نام نایوبی که خود شش فرزند دختر زیبا و شش پسر جذاب دارد، مادر آنان لتو را مسخره کرد، چون او فقط آرتمیس و آپولو را داشت. لتو فرزندان آسمانی خود را برای کمک فراخواند، آپولو شش پسر و آرتمیس شش دختر وی را کشتند و نایوبی را به مجسمه سنگی ترحم برانگیزی از نمک بدل کردند.

در تروا، نبرد مشهور منظومه ایلیاد که در حقیقت نبردی بین رب النوع ها بود، پوسیدون آپولو را به دوئل دعوت کرد. آپولو درخواست وی را رد کرد و جنگیدن به خاطر انسان های میرا را در شان خود ندانست حتی وقتی آرتمیس خشمگین او را بزدل خواند، برانگیخته نشد.
کهن الگو آپولو

  • نقش های کهن الگوی آپولو کدامند؟

      • عاشق ناکام

      • پیش گو

      • شکارچی

      • پسر ایده ال

      • موسیقی دان

      • حامی قانون و نظم

      • انسان دست نیافتنی

 

 

  • عاشق ناکام؛دافنه اولین عشق آپولو بود. اروس مایه مشکلات وی شد. وقتی آپولو با تیر و کمان خود، قدرت اروس را در تیراندازی به سخره گرفت، اروس تیر عشق طلایی را به قلب آپولو شلیک کرد و تیر بیزاری از عشق را به سمت دافنه نشانه رفت و شلیک کرد.
    آپولو با رنج و اندوه فراوان، پاپی دافنه شد و نزدیک بود او را به چنگ آورد که دافنه دست کمک به سمت رب النوع رودخانه، یعنی پدرش دراز کرد. او نیز دافنه را به درخت غان بدل کرد. آپولو که همچنان وی را دوست داشت، درخت غان درخت محبوب او شد و از برگ های آن تاجی می ساخت و بر سر می نهاد.

آپولو در مهرورزی به همجنس خودش موفق نبود. زمانی با مرد جوانی به نام هیاسینث پسر پادشاه اسپارتا دوست بود و تمام وقت خود را در دلفی با او می گذراند. روزی به هنگام پرتاب دیسک،دوستش را ناخواسته کشت .آپولو در ماتمی که از بابت از دست دادن او داشت و از آنجایی که بسیار دوستش داشت، اراده کرد که او همواره در یادها باقی بماند. از خون هیاسینث، گلی رست که آن را با همین نام می شناسیم.

  • پیش گو؛ آپولو گرچه شخصاً پیشگویی نمی کرد، رب النوع پیشگویی نیز بود. روایتی هست که می گوید او این قدرت را تفویض کرد. او در معبد دلفی بخشی با پیشینه کهن، مقام پیشگویی را برعهده داشت.

پیش از آپولو، دلفی مکانی بسیار مقدس بود که حکمرانی آن را یک الهه،  احتمالاً  الهه مار، برعهده داشت. در اسطوره ها چنین آمده است که آپولو، ماده اژدهایی بزرگ یا ماری به نام پیتون را کشت تا مالکیت دلفی را به چنگ آورد. زان پس او را به نام آپولو پیتا و کاهن پیتا نامیدند.

  • شکارچی؛ برای شکارچی بودن باید اراده، مهارت و تجربه داشت. یک شکارچی ماهر می تواند تصمیم بگیرد که هدفی دوردست را بزند و از اعتماد به نفس لازم برای این کار برخوردار است. از نقطه نظر استعاری چنین فردی با کهن الگوی آپولو برانگیخته شده است.

ذهن آپولو منطقی است و به راحتی به واقعیات عینی دست می یابد. برای او قوانین علی و تاثیرگذاری ها را نمی توان از طریق تجربه و پندهای امرانه آموزش داد. به نظر می رسد که ذهن آپولویی از همان آغاز برنامه ریزی شده عمل می کند. این یک برنامه ریزی کهن الگویی است. حتی پسربچه خردسالی که می داند چه می خواهد و اراده دستیابی به آن هدف را دارد، ذاتاً آپولویی است.

برای رسیدن به هدف، حس آینده نگری آپولویی ضروری است. مردان دیگر رب النوع ها ممکن است در تعیین هدف دچار مشکل شوند اما آپولو هرگز. او مقصدش را می شناسند، می داند مایل است به چه چیزی برسد و پیروزی او حاصل خیالبافی نیست. اهداف وی واقع بینانه و نیازمند تلاشند. او در عین حال اهدافی را دنبال می کند که دیگران نیز قادر به مشاهده ی آنها هستند. یک پسر آپولویی شاید بخواهد در پیشاهنگی به بالاترین درجه برسد یا مقام اول را در مسابقات کسب کندف به دانشگاه هاروارد یا اکسفورد وارد شود و در حیطه ی خود موفقیتی ارزشمند را به دست آورد. منش آپولویی خواهان کسب شهرت است.

احتمالاً دوران دبیرستان و دانشگاه برای کسانی که کهن الگوی آپولویی دارند، شفاف ترین ایام است. اینها مردان جوانی هستند که از همان دوران می توان به راحتی موفقیت آتی شان را تشخیص داد. آنها هنوز نه از نظر عاطفی جریحه دار شده اند و نه فرصتی برای یادگیری فروتنی پیدا کرده اند.

احتمالاً با خصوصیاتی که برمی شماریم، شما می توانید یک آپولوی تمام عیار را تشخیص بدهید؛ جوانی خوش سیما، آراسته، با نمرات عالی که یک آلت موسیقی را هم می تواند بنوازد، در ورزش خوب عمل می کند و احتمالاً نماینده کلاس هم هست و درست همان کسی است که مدیر مدرسه می پسندد.

برنامه فضایی مشهور آپولو در انتخاب فضانوردان خود، از کهن الگوی آپولویی فضانورد استفاده کرد. وقتی به گلن، ادگارد میچل و نیل آرمسترانگ فکر می کنم، آپولو را به وضوح می بینم. آنان و برنامه های فضایی همان ارتباط آپولو و پدرش زئوس را تداعی می کنند.

آنان نیز در راستای اراده رئیس جمهور و درخشان ترین انعکاس رهبرانخویش بودند.

  • پسر ایده ال؛ آپولو فرزند ایده آل و نزدیک ترین فرد به زئوس رب النوع یونانی بود. آورده اند که موهایی طلایی داشت و پسر سوگلی زئوس بود و هدفش تحقق خواست و اراده ی پدر بود.

پسران محبوب فقط تا حد خاصی حق رشد دارند چون دایره ی نفوذ آنان براساس نقش کهن الگویی یک پسر یا یک برادر اندک است. آنان فاقد انگیزه جاه طلبانه و کارهای لازم برای یکپارچه سازی قدرت و قانون در حدی هستند که نماد پدرسالارانه و سنگدلانه ای چون زئوس قادر به انجام است. به نظر می رسد کهن الگوی پسر محبوب با رنج و تعارض مکدر نشده است.

برتری ذهنی وی به دوری گزینی است تا به این ترتیب از رنج ناشی از ارتباط اجتناب کند. او حتی از عواطف خود نیز فاصله می گیرد. به هر حال وقتی دیگران کسی را همچون آپولو ادراک می کنند، نگرش های این کهن الگو بر وی فرافکنی می شود و دیگر گونه دیدن وی دشوار می شود.

  • موسیقی دان؛ آپولو با دو ابزار محشور بود، یکی کمان و دیگری چنگ. لمس یکی باعثمی شد تا تیری بیندازد و به صدا درآوردن دیگری موسیقی را عرضه می کرد.

در موسیقی ای هم که آپولو می نواخت، شفافیت و خلوص پدیدار بود. برخلاف موسیقی دیونیزوسی که بیان ناآرامی، هرج و مرج، شوریدگی،جوش و خروش، تعارض های عاطفی و رنج و اندوه است، موسیقی آپولویی بر نت های شفاف ارج می نهاد، گونه ای از موسیقی ناب که همچون ریاضیات عالی است، هماهنگی زمانی و ابعادی دارد و روح بخش است. موسیقی کلاسیک باخ انعکاسی از آپولوست. کسانی که به موسیقی قرن بیستمی کالاسا گوش فرا داده اند، معمولاً بدون استثناء اذعان کرده اند که بینشی معنوی را تجربه کرده اند، گویی خداوند خود را در آن موسیقی متجلی ساخته است.

جوهره و تاثیری را که موسیقی آپولویی می گذارد، می توان در دو واژه اعتدال و زیبایی خلاصه کرد. او بر هر آنچه که رام نشدنی است، لگام می زند. حتی دیوان وحشی را نیز افسون می کند و هنگامی که پادشاه شکنجه گر شادل که داستان وی در انجیل امده است از حضرت داوود چوپان خواست که با ساز خود نغمه ای برای وی بنوازد تا بلکه آرام گیرد، احتمالاً داوود، موسیقی آپولویی نواخت که چنین اثری نهاد.

  • حامی قانون و نظم؛ آپولو بانی موسسات قانونی، تفسیر قانون، دفاع از نظم و اعتدال، فراهم ساختن ساختار برای کار دسته جمعی اجتماعی و مجالس بحث و شورا در شهر بود. قانون گذاری و موسیقی، هر دو بیانگر سرشت قانون طلب و چارچوب خواه این کهن الگوست. آپولو همان گونه که در حیطه موسیقی نت های ناسازگار را برنمی تابد، در رفتار نیز از بی نظمی، هرج و مرج و تنش های عاطفی به دور است. هدف آپولو این است که با کمک قانون و فرامین، اندازه و اگاهی، قاعده و نظم را در نظر بگیرد و حکمفرما سازد.

جنبه ی نظم-قانون آپولو به طور مشخص درباره ی بایدهاست. آپولو از طریق رسوم، مجاز را از غیرمجاز تفکیک می کند. بر همین منوال، وکیل آپولویی مباحث مربوط به حقوق اساسی یا مواردی را که مبتنی بر اصول پر سابقه باشند، به دعاوی جنجالی یا شرایط استثنایی ترجیح می دهد. وقتی مردان و زنان در دیوان عالی آمریکا مشغول به کار می شوند، خصایص آپولویی آنان تشدید می گردد.

آرمان گرایانی که تصور می کنند زمانی فراخواهد رسید که همه ی مردم به واسطه زندگی تحت لوای قانون، عدالت و انصاف را تجربه کنند و نیز طرفداران ((قانون و نظم)) که قویاً معتقدند می دانند چه چیزی برای دیگران خوب و خیر است، تحت تاثیر کهن الگوی آپولویی هستند.

نیت به اندازه حقی که از انجام یک کار برای فرد ایجاد می شود، مبنایی کهن الگویی دارد. قاضی یا مجری قانون به اندازه ی موسیقی دان یا فضانوردی که عمیقاً چنین احساسی دارند، باید بدانند که این آپولوست که چنین ابعاد مقدسی را به کار ایشان داده است.

  • انسان دست نیافتنی؛ از بسیاری جهات، کهن الگوی آپولو باعث می شود تا مرد از نظر عاطفی دست نیافتنی شود. او می تواند همچون شکارچی که هدف خود را می جوید، آینده را پیشگویی کند، از احساسات شخصی خود فاصله بگیرد و موضوع را با همه جزئیات آن از بالا برانداز کند و از میان مشکلات ارتباطی و عاطفی، راهی میانبر را در پیش گیرد. او این قدرت را دارد تا تجربه را درس هایی معنوی بداند.

دیدگاه خردمندانه و معنوی به امور و دوری از پاسخ های آنی، عاطفی و شخصی بخشی از این کهن الگوی آپولوست. چنین قدرتی به افراد شبیه به آپولو این توان را می دهد که از رنج های عاطفی خود فاصله بگیرند و به ادراکی هوشمندانه برسند و با تمرینات معنوی ذهنی یا تکرار اصول اخلاقی نزد خود، راهی آسمان شوند.

  • ویژگی های مرد آپولویی

زندگی برای مرد آپولو آسان است. او خصوصیاتی دارد که به وسیله ی آنها تایید دیگران را به دست می آورد و مستعد موفق شدن است. با وجود این ممکن است که او در عرصه های ارتباطی و زندگی خصوصی با مشکلات و کاستی هایی مواجه گردد.

  • چگونه کهن الگو یا آرکیتایپ آپولو را فعال کنیم؟

در این فرهنگ، بستر فرهنگی پرورش کودک خردسال برای آپولو شدن بسیار آماده و مستعد است. از همان مهدکودک تا فارغ التحصیلی، از انسان ها می خواهند که فکر و خود را از جهات کلامی و منطقی ابراز کنند. در زندگی عملی همان قدر دروس علت و معلولی تکرار می شوند که در عرصه ی علم.

امروزه به دست آوردن نمرات خوب، خوش فکری و اثرگذاری در راستای رسیدن به اهداف بالاتر اجتماعی است. در تمامی سطوح مدارس ارزش ها و خصوصیات آپولویی ترویج می شوند.

به رغم تاکید شدید بر پرورش ویژگی های آپولویی، اگر کهن الگوی دیگری بر فرد حکمفرما باشد، پرورش آگاهانه ی آپولو، زمان، بودجه و سازماندهی ضروری است. حتی ممکن است آموزش ها از این هم تخصصی تر باشند، مثلاً اینکه چگونه می توان سابقه کار و درخواست نوشت. در تعلیم و تربیت آپولویی، موفق شدن، هدف اصلی است. به نظر می رسد یک فرد خبره همیشه آماده یاد دادن و آموختن روش های نظام مند است.

  • دوران کودکی مرد آپولویی

با توجه به اسطوره ی آپولو، کودک آپولویی معمولاً طبیعتی درخشان و نگرشی برونگرایانه دارد، کنجکاو است، زیاد سوال می کند و از نگاه کردن به دنیای بیرون لذت می برد. او درباره ی دنیای پیرامون خود اطلاعات فراوانی را جمع می کند، به ماهیت اشیاء و اعمال افراد علاقه مند است، می خواهد نام همه چیز را بداند، هرگز برای مدت طولانی به رویا فرو نمی رود و در خیال پردازی غرق نمی شود و همبازی یا جانوران خیالی را در سر نمی پروراند.

کودک آپولویی در مهدکودک و کودکستان در کارهای جمعی شرکت می کند؛ حالتی برادروار  دارد، اهل بده بستان است، با دیگران کنار می آید و حتی به عنوان رهبر گروه انتخاب می شود. دیگران اغلب مایلند او بهترین دوست ایشان شود اما شخصاً دوست خاص و محبوبی ندارد.

در مسابقات کوچکی که برگزار می شود، خوب عمل می کند و حتی ممکن است برنده شود. اگر استعدادش را نداشته باشد، با تمرین و ممارست، مهارت ورزشی خود را ارتقاء می بخشد. اگر در عرصه ی دیگری استعداد داشته باشد، توجه خود را به آن معطوف می کند.

به نظر می رسد ساعتی درونی دارد که می داند امروز باید برای فردا چه کاری را انجام بدهد. در انجام تکالیف مدرسه، تمرین دروس موسیقی، تهیه روزنامه دیواری، مسابقه پیشاهنگی و هر چیز دیگری  از توجه و  تمرکز برخوردار است.

با اینکه عملاً و علی الظاهر پسر خوبی است، اینکه دوستانش به دردسر بیفتد، در حالی که اوضاع برای خود وی این طور نبوده، امری غیرعادی نیست. ممکن است دیگر پسران،  دستخوش ماجراهای خشونت بار و گرفتار شوند و رفتارهای بدی از آنان سر بزند ولی از دیگران تقاضای کمک نکنند اما پسر آپولویی در چنین شرایطی درباره ی مسائل فکر می کند و در صورت لزوم کمک می طلبد.

  • دوران میانسالی مرد آپولویی

ممکن است مرد آپولویی، بحران میان سالی را تجربه کند، انتظارات فرهنگی و خانوادگی از سویی و قدرت تمرکز هدف مدارانه باعث شود تا خود را وقف دنیای کار کند، همین امر ممکن است ناخودآگاهانه بهای روانی سنگینی برایش داشته باشد. او بخش های نازیسته و سرکوب شده ی فراوانی دارد و در زندگی خانوادگی خود نیز از ارتباط عاطفی گرمی برخوردار نبوده است.

ممکن است در میانسالی دیگر فشارها و در عین حال عرصه عرض اندام ها کاهش یافته باشد و به همین میزان، بعد کهن الگویی آپولو نقصان یابد و برای اولین بار جوانب دیگر روانی وی که نادیده انگاشته شده اند، طرد شده یا رشدنایافته باقی مانده اند، امکان بروز بیابند.

حال زمانی است که مرد آپولویی با محدودیت های خود مواجه می شود و ممکن است دریابد دیگر آن پسر کوچولوی مو طلایی و در اوج نیست و در نتیجه دچار افسردگی شود.

ممکن است فرزندانش با طرد او و ارزش هایش و دست زدن به کارهایی که آپولو هرگز انجام نمی داد، نسبت به غیبت پدر آپولویی خود واکنش نشان دهند، طغیان کنند و آشوبگر یا افسرده شوند. ممکن است او در مقام پدر با واقعیاتی مواجه شود که برایش به معنی شکست باشد.

شاید ازدواج به ظاهر موفق وی، هنگامی که همسرش در واکنش به فاصله گیری عاطفی او که وجه مشخصه مرد آپولویی است او را ترک می کند، به شکست منجر شود.

ممکن است زن رنجیده خاطر مرد آپولویی از اینکه می بیند تنها دلخوشی او یعنی فرزندانش بزرگ شده اند و دیگر آنان را ندارد، دچار بحران شود. در نتیجه ازدواج موفقیت آمیزشان به واسطه افسردگی مادر ناشی از آشیانه خالی دستخوش بحران شود. به هر حال میانسالی به خودی خود می تواند ازدواج را دچار بحران کند.
با اینکه ممکن است بحران میانسالی بزرگی همچون افسردگی شدید یا مشاجرات تلخ رخ دهند، این امکان وجود دارد که او سال های باقی مانده را با صحت و سلامت بیشتری طی کند. ممکن است برخی قایق خود را به صخره بکوبند اما مرد آپولویی در قایقی بسیار محکم نشسته است.
او برای سالم نگه داشتن ازدواج خود، فشارهای درونی و بیرونی زیادی را متحمل می شود و حتی ممکن است رابطه ی عمیق و هیجان انگیزی را شروع کند که ارضاکننده تر از همه تجربه هایی باشد که تا کنون داشته است.

ممکن است وقتی او به مرحله باثباتی می رسد، تصمیم بگیرد تغییر شغل بدهد و یا کاری را انجام بدهد که به کلی با آنچه قبلاً انجام می داد، تفاوت داشته باشد. حتی اگر کاری که مرد آپولویی انجام

 می دهد، چندان رضایتی برایش نداشته باشد، در جا زدن، عدم رضایت و افسردگی مزمن را بیش از حرکات انقلابی می پسندد. تایید دیگران چندان برایش مهم نیست و به همین دلیل به صورت داوطلبانه کاری را که دوست دارد، کنار نخواهد گذاشت و شرایطی را که برای انجام حرفه ای که رضایت شخصی او وجود دارد، به رضایت دیگران ترجیح می دهد.

  • دوران کهنسالی مرد آپولویی

مرد آپولویی گرچه خسیس به نظر می رسد اما به خاطر اینکه دوراندیش است، صرفه جویی می کند. اگر سهام دار باشد، حقوق بازنشستگی او با سرمایه گذاری هایی که کرده، افزایش می یابد و اگر کارمند باشد تا زمان بازنشسته شدن صاحب خانه می شود.

در دوران بازنشستگی به کاری منظم مشغول می شود. ممکن است در کارهای عام المنفعه وارد و یا عضو کلیسا شود و سرش را به اندازه ی وقتی که بازنشسته نشده بود، شلوغ کند.

اگر همچنان طبیعت آپولویی خود را حفظ کرده باشد، از درون نگری که موجب ناراحتی او می شود، ولی در عین حال به خردمندتر شدن او کمک می کند و اقدامی است که در کهنسالی برای رشد روانی او ضرورت دارد، دوری می کند.

  • وضعیت شغلی و حرفه ی مرد آپولویی

مرد آپولویی وقتی سر کار می رود، آشکارا از دیگران پیشی می گیرد. موفقیتپ در کار برای او امری ساده است چون برای تمرکز بر یک تکلیف و تمرین و ممارست تا کسب مهارت در موضوع و دیدن محصول نهایی کار خود، توانایی ذاتی دارد.

مردان آپولویی اغلب به دنبال تخصص هایی می روند که نیازمند سال های تعلیم و تربیت است. آنان قادرند اهداف بلندمدتی را پیگیری کنند. مردان آپولویی علاقه مند به تحصیل در رشته های پزشکی و حقوق هستند و به خصوص حقوق را بسیار می پسندند.

مرد آپولویی در موسسات و شرکت ها به راحتی خود را وفق می دهد. به ارتباطی برادرانه با همکاران تمایل دارد و گروه را رهبری می کند.

او خواهان تایید مراجع قدرت است و فرامین ایشان را اجرا می کند. نکته ی دیگر اینکه مرد آپولویی در دنیایی که زنان خواهان برابری هستند، با زنان کارآمد به خوبی کار می کند. او با زنان آرتمیسی و آتنایی که بر هدف خود متمرکز و اهل رقابت هستند، به راحتی ارتباط برقرار می کند. او سازمان دهنده ی خوبی است.

مرد آپولویی اغلب در کارآفرینی سرمایه مدارانه، قادر به رسیدن به اوج و موفقیت نیست چون فاقد سائق انباشت قدرت، ثروت، خیال پردازی، قاطعیت و بی رحمی مرد زئوسی است که همه ی اینها را دارد. در نظام پدرسالارانه،  او پسری کهن الگویی است و با اینکه عمیقاً خواهان رسیدن به اوج است و موفقیت در این راه بسیار بدیهی به نظر می رسد اما معمولاً چنین اتفاقی رخ نمی دهد و حتی زمانی که در چنین موقعیتی قرار می گیرد، در یکپارچه کردن قدرت و اشاعه قدرت شکست خورده و در نتیجه افول می کند.

وقتی مرد آپولویی تا به آنجا که کهن الگویش اجازه داده پیشروی می کند و آن چه را می طلبید به دست آورد، اگر خواست اصیل او نبود، دیگر کار کردن نه تنها همچون سابق، منبعی از رضایت مندی وی نخواهد بود، بلکه مشکل ساز نیز می شود. مشکلات وی زمانی آغاز می گردد که در بالاترین سطح از شایستگی خود قرار گرفته و دیگر نتواند بالاتر رود.

او آمادگی شکست و خودباختگی را ندارد. او تمامی انرژی خود را صرف کار کرده و دیگر علایق خود را در این راه قربانی کرده،  از تمامی اعضای خانواده خود انتظار داشته که نیازهای خود را تابع حرفه ی او سازند. هیچ حق انتخاب حاضر آماده دیگری که برایش معنایی در پی داشته باشد در دسترس ندارد.

آپولو

  • روابط مرد آپولویی

      • ارتباط با زنان

      • ارتباط با مردان

      • مسائل غریزی

      • ازدواج

      • فرزندان

 

 

  • ارتباط با زنان؛ مرد آپولویی اغلب مجذوب زن مستقل، شایسته و جذابی می گردد که به میزان زیادی از نظر کهن الگویی با وی همپوشانی داشته باشد و مایل است با چنین زنی کار کند.

اغلب ارتباطات او ویژگی رقابت جویانه دارد و از بازی ها و انجام اموری که به مهارت نیاز دارد، لذت می برد. ممکن است با دیگران علائق مشترکی در زمینه هنر و موسیقی داشته باشد. ارتباط کاری آن دو، مادام که با یکدیگر چالش داشته، حامی یکدیگر باشند و یکدیگر را تشویق به جلو رفتن می کنند، بسیار خوشایند است.

از آنجایی که مرد آپولویی نه در جسم و نه با عواطف خود، بلکه در سر خود زندگی می کند، عاشق پیشه نیست و از نظر شخصیتی به زنان عواطف پرشور نشان نمی دهد. ارتباط عاطفی با او غالباً عمیق نیست چون ترجیح می دهد از نظر عاطفی فاصله ی خود را حفظ کند؛ در نتیجه هنگامی که زن زندگیش ارتباط خود با او را خواهر برادرانه می بیند، ممکن است عشق او را پس بزند و یا به سمت فرد دیگری جذب شود. سرنوشت آپولو چنین بود.

زنی که به هماوردجویی با مرد آپولویی برمی خیزد باید مراقب یک جنبه ی بالقوه حیله گر و متخاصم مرد آپولویی که بخش سایه شخصیت او را تشکیل می دهد، باشد. او ممکن است در همان حال که نگرش هماوردجویی دوستانه ای را ابراز می کند، مقاصد فریبکارانه ای نیز داشته باشد. درست همان گونه که آپولو، آرتمیس را فریب داد و او را واداشت تا به هدفی تیراندازی کند که در واقع سر معشوق آرتمیس یعنی اوریون بود.

به نظر می رسد وقتی مرد آپولویی به سوی زنی همچون سی بل و کاساندرا که از نظر عاطفی نابخرد و ناکارآمدند و با او همخوانی ندارند، جذب می شود، حکم دو قطب متضاد آهن ربا را دارند که یکدیگر را جذب می کنند. بسیاری از مردان آپولویی از آن روی به سوی چنین زنانی جذب می شوند که بتوانند آنها را منترل کنند.

  • ارتباط با مردان؛ مرد آپولویی اغلب با دیگر مردان به خوبی کنار می آید. او در جستجوی ارتباط با مردان مقتدر و مسن تر است و اغلب مشاورانی دارد که در عرصه ی حرفه ای پندهای موثری را ارائه می دهند و به خصوص در ارتباطی که بده- بستان وجود داشته باشد، احساس راحتی می کند. اهل مذاکره است و به آنچه قول می دهد، عمل می کند.

رقابت جویی های مرد آپولویی زمانی جنبه ی مثبت داردکه بین او و دیگران ارتباط وجود داشته باشد. او به خصوص با همکلاسی ها، برادران کوچک تر مورد علاقه و کسانی که در این عرصه جد و جهد کنند، رقابتی مثبت و راحت دارد. مرد آپولویی ستاره ی گروه بودن را به تنها ماندن ترجیح می دهد. مردانی را که کمتر از او بی عیب و نقص باشند، به خود راه می دهد و می پذیرد و از دوستی با آنها لذت می برد. با وجود این او معمولاً رفیق شفیق و هم پیاله دائمی دیگران نمی شود.

  • مسائل غریزی؛ مرد آپولویی چندان عاشق پیشه نیست. او به راحتی عاشق نمی شود و وقتی ذهنش روی موضوعی متمرکز می شود، به قدری تک بعدی است که به سهولت به خاطر زنان جذاب، پریشان خاطر نمی شود. مرد آپولویی در زندگی روزمره، وقت زیادی را صرف افکار عاشقانه نمی کند و معمولاً این بعد، اشتغال ذهنی او نیست. اتفاقی که ممکن است رخ دهد این است تمایلات غریزی که او وقت چندانی را به آنها اختصاص نمی دهد، یکباره سر برآورد.

از آنجا که آپولو هدف مدار است، شاید زمانی فرا رسد که دنباله رو احساسات آتشین خود شود. اگر زنی شخصاً در دام عشق وی گرفتار نیامده باشد، احساسات پرشور او نه تنها حاصل ارتباطی صمیمانه با مرد آپولویی نیست بلکه کمترین رفتار غیرکلامی و حسی در این ارتباط وجود دارد. این زن ممکن است همان احساسی را داشته باشد که دافنه داشت. دافنه از دست آپولو فراری بود و بیشتر احساس می کرد تنها حکم یک وسیله را برای آپولو دارد و در این ارتباط اثری از عشق نیست.

مرد آپولویی، بیشتر از آنکه در جسم یا تخیلات خود زندگی کند، در سر خود زندگی می کند و در زمینه ی عشق، خام دست است. او از جذر و مد جذابیت های غریزی آگاهی اندکی دارد و اطلاعی از ضرورت دائمی ارتباط جسمانی و حتی ارتباط کلامی صمیمانه با شریک زندگی خود ندارد در نتیجه پس از برطرف شدن نیاز خود، خیلی راحت زن خود را ترک می کند و زن احساس رهاشدگی و خلا می کند. چنین الگویی یادآور گزارش کلاغ آپولو است.

  • ازدواج؛ مرد آپولویی در هر نوع ازدواج شیرینی، آشکارا یک شکارچی خوب محسوب می شود. معمولاً مردان، به هنگام فارغ التحصیل شدن از کالج با زنان جوان تری که بی تجربه محسوب می شوند و جاه طلب نیستند، ازدواج می کنند. او به ازدواج همان گونه می نگرد که به طی کردن مدارج تحصیلی و یا فرصت های شغلی. عواطف و تکانه ها برای او مهم نیستند و همچنان متعهد باقی می ماند.

در ازدواج سنتی، که نقش ها از پیش تعیین شده اند، آپولو تا مدتی در ازدواج عملکرد خوبی دارد و ازدواج او پایدار می ماند به خصوص اگر با زنی صبور ازدواج کند که بتواند نیازهایش را در چهارچوب این ارتباط برطرف و مثلاً رضایت شخصی خود را در امر مادر شدن برآورده کند.

آمار مردان آپولویی که ازدواج هایی حول محور کار دارند، نیز بالاست، ازدواج هایی که زن یادآور آتنای هوشمند و منطقی است و درست مثل آپولو با زندگی درونی در تماس نیست.

ازدواج کاری ایشان برای هر دوی آنان بسیار خوب است. هر یک برنامه ی کاری دیگری را

 می داند، با آرامش تمام خانه را ترک می کند و سرکار می رود، رابطه سالم و منطقی دارند، همان هیجان و رضایتی را در رابطه زناشویی کسب می کنند که در یک میهمانی شام یا یک تمرین شدید بدنسازی.

چنانچه مرد آپولویی با زنی ازدواج کند که محتوا را به شکلی ترجیح می دهد، خواهان عمق عاطفی بیشتری است یا ماهیت آفرودیتی دارد، احساساتی، تکانه ای و خواهان زندگی در لحظه است و در نتیجه برای اهداف دراز مدتی که آینده او را شکل می دهند، اهمیتی قائل نیست، در چنین ازدواجی آرامش وجود نخواهد داشت و ممکن است چنین ازدواجی به رشد یا رنج منتهی شود.

مرد آپولویی اغلب تلاش می کند تا ارتباط را بهبود بخشد و مشکلی را که گمان می کند مشکل خودش نیست، برطرف سازد. مرد آپولویی از ازدواجی که وجه مشخصه آن، عمق ارتباط اندک و عواطف در آن کمرنگ باشد، کاملاً خشنود است. اگر چنین ارتباطی برای زن ناخوشایند باشد، ادامه یا خاتمه ازدواج به زن و انتخاب های او بستگی دارد.

  • فرزندان؛ مردان آپولویی در زندگی فرزندان خود نقش پدرانی خوب و مراقب را ایفا می کنند و رفتار منصفانه ای دارند. آنان معیارهای آرمانی دارند که حتی ممکن است از دید فرزندانشان شعارگونه به نظر آید.

رایج ترین مشکل چنین پدرانی این است که راحت در دسترس فرزندان خود نیستند چون مرد آپولویی در حرفه ی خود متمرکز می شود و اداره ی خانه و فرزندان را به همسر وامی گذارد مگر اینکه زن مشخصاً از او بخواهد که در این کارها مشارکت کند. او فرزندانش را در آغوش نمی گیرد، مگر آنکه فرزند را در بازوانش قرار دهند و با او رابطه برقرار می کند.

اگر علائق فرزندانش با او مشابه باشد و همگام با بزرگ شدن، نقطه نظرهای خود را با او در میان بگذارند و از اهداف و برنامه هایشان حرف بزنند یا درگیر فعالیتی همچون علائق تخصصی، بازی، یا گروه موسیقی مشترک شوند، آن گاه ارتباطی بسیار لذت بخش و خوب را تجربه خواهند کرد. اگر فرزندانش عواطفی عمیق یا پنهانی داشته باشند که آشکارا و در سطح معلوم نباشد، پدر آپولوئی متوجه نخواهد شد. اگر فرزندانش توقع داشته باشند که نگرانی ها و دلمشغولی های آنان را دریابد، ناکام خواهند شد. از طرفی ممکن است به خاطر قدرت خوب مشاهده پدر و اعمال آپولو احساس رضایت کنند، آن هم زمانی که متوجه می شوند پدرشان مراقب آنان بوده و رهایشان نکرده است.

  • مسیر رشد و تعادلی مرد آپولویی

تکلیف یک مرد آپولویی رشد کردن و فراتر رفتن از محدوده های ذهنی و عقلی است. او برای دستیابی به تمامیت خود در مقام یک انسان، باید اهمیت و ارزش قلب و جسم خویش را دریابد و در عین حال بد نیست که در زمینه تواضع هم درس هایی را بیاموزد.

  • باز کردن جایی برای دیونیزوس؛ کهن الگوی آپولو در معبد خود دلفی، جایی برای دیونیزوس باز کرد. در این معبد، دیونیزوس را در سه ماهه زمستان گرامی می داشتند، در نتیجه آپولو در محدوده ی خود برای کهن الگوی کاملاً مخالف خودش جایگاهی را در نظر گرفته بود. مردی هم که خواهان فراتر رفتن از کهن الگوهای آپولوست، باید در روح خود جایگاهی را برای دیونیزوس در نظر گیرد.

تفکر شفاف و واقع بینی آپولو بیان اسطوره ای عملکرد بخش چپ مغز است در حالی که دیونیزوس در مقام کهن الگوی احساسات، سرخوشی اسرار آمیز و خلسه، تجربه ی حاصل از عملکرد نیمه ی راست مغز است. مرد آپولویی خودآگاهانه فقط با بخش چپ مغز خود زندگی می کند و بر این گمان است که چنین تصوری تنها واقعیت ارزشمند است.

جمله فیلسوف فرانسوی رنه دکارت که می گوید؛((می اندیشم، پس هستم))، هویت مرد آپولویی را مشخص می کند. او نمی داند که فراتر از قدرت تفکر وی چیزهای دیگری هم هستند که به او معنا

 می دهند.

در معبد دلفی رسم چنین بود که برای گرامی داشت دیونیزوس، آپولو باید معبد را ترک می کرد. مرد آپولویی باید آگاهانه ضرورت این امر را دریابد و در روان خود زمان و فضایی را به دیونیزوس اختصاص دهد. او باید دنبال امکان زندگی در لحظه باشد تا حواس، احساسات و تصویرسازی درونی وی در تجربه بیرونی اش ممکن شود، آنگاه شاید حضور دیونیزوس امکان پذیر گردد.

 برای بسیاری از مردان آپولویی، راحت ترین راه دستیابی به دیونیزوس گوش فرا دادن به موسیقی دیونیزوسی است. او احتمالاً از قدرت این نوع موسیقی و ارتقاء بخشیدن به خلسه ذهنی خود باخبر است. موسیقی دیونیزوسی  کاملاً برعکس عمل می کند و بر جسم اثر می گذارد و ناخوداگاه، فرد را به خودانگیختگی و پاسخ دهی غریزی دعوت می کند و اجازه می دهد تا جسمش هر آنچه را که

 می خواهد انجام دهد، گویی این موسیقی است که او را به تحرک وادار می سازد.

دیونیزوس همان گونه که در نوع موسیقی با آپولو متفاوت است، عشق ورزی را می داند. مرد آپولویی هدف مدار است و برای عشق ورزی نیز چون هر عرصه دیگری از زندگی، راهکارهای ذهنی دارد. وقتی آپولو این نکته را دریافت که زن چگونه به اوج لذت دست می یابد، تجربه به دست آمده را در تمامی موارد دیگر اعمال می کند. آپولو در مقام یک عاشق، می تواند با تمرین و تکرار در عشق ورزیدن نیز همچون عرصه موسیقی رشد و حتی مهارت پیدا کند اما به هر حال نقش بازی می کند. گرچه عشق ورزی از نوع آپولویی قابل تقدیر است و ممکن است همسران مردان آپولویی گاهی هم از این ارتباط لذت ببرند اما تا وقتی که آپولو در این حیطه جایی برای دیونیزوس باز نکند، احتمالاً رابطه ی او با همسرش همراه با یکپارچگی عاطفی عمیق نخواهد بود.

اگر مردی بر چگونگی عشق ورزی خود نظارت داشته باشد و دائماً برای شکل و شیوه و زمان آن تعیین تکلیف کند و آن را به نقد بکشد، یعنی آپولو همچنان بر او مسلط است. به همین دلیل است که درمانگران بر لذت بردن و کشف تدریجی احساسات خوب درونی و بیرونی تاکید دارد.

  • آزادسازی زن درون؛ زن را تحت فرمان نگه دار، یکی از آموزه های آپولو و بیانگر رفتاری است که او با ((زن درون)) خود که در روان شناسی یونگی ((آنیما)) نام دارد، انجام می دهد. کهن الگوی زنانه در روان مرد در الهه ها، تجلی شخصیتی می یابد.

آنیما یا زن درون، ناشناخته ترین بخش مردان و به نظر یونگ حاکم بر عرصه ی عواطف و احساسات آنهاست. آنیما حلقه ارتباطی بین عواطف و توانایی مرد در ایجاد صمیمیت و گیرنده بودن است که به عقیده ی یونگ در مردان به قدر کافی رشد نیافته است. این نظریه درباره ی تعداد زیادی از مردان غیر از انهایی که عملکرد رشدیافته تری دارند و صرفاً بر قدرت تفکر تکیه ندارند، مصداق دارد.

آزادسازی انیما، تنها از طریق توجه مثبت به ارزش های عاطفی زنانه ممکن است و مرد آپولویی را قادر می سازد تا به عواطف خود و دیگران احترام بگذارد. مرد آپولویی با ازادسازی آنیما، خود را با زمین و زمینیان در پیوند می بیند، دیگر دور از دسترس نیست و از سر و ذهن خود در آمده و به قلب و جسم خود راه می یابد.

برای بیشتر مردان آپولویی، زن درون یا آنیما به مرور و از راه دوست داشتن زنانی که در سر خود زندگی نمی کنند بلکه می توانند درباره ی ارزش های عاطفی خود صحبت کنند مثلاً مادرف خواهرف دوست، معشوق یا همسر، رشد می کند.

مرد آپولویی اغلب به صورت ناخوداگاه و با خودپسندی، دیگران را می رنجاند و به عواطف آنها آسیب می رساند اما اگر دیگران به قدر کافی برایش ارزش داشته باشند، آنها را نمی رنجاند و عصبانی نمی کند و با گوش فرادادن به ندای زن درون خود و یادگیری درباره ی عواطف و احساسات، آنیما را که خواهان همان ارزش های زنان بیرونی است، آزاد خواهد کرد.

  • یادگیری انسانیت؛ وقتی مردی آپولویی، تقدیس شده خورشید باشد و زندگی در خانواده را با امتیاز ((پسر محبوب بودن)) شروع کند، این شانس را دارد تا در دنیای پدرسالارانه، صاحب شخصیتی شود که مستعد موفقیت است. اعتبار مرد آپولویی موفق به خاطر دستاوردهای اوست. او تصور می کند که مستحق موفقیت است. سر پر غرورش باعث می شود تنها به دستاوردهای خود متکی باشد. ممکن است بدون اینکه شرایط، جنسیت، شخصیت یا هوش دیگران را در نظر بگیرد، آنان را به خاطر موفق نبودن، سرزنش و تحقیر کند. مرد آپولویی حتی در تصورش هم نمی تواند خود را به جای دیگران قرار دهد.

در مقابل شکوه و شکایت کسانی که نتوانسته اند دستاوردهایی داشته باشند، رفتار بی صبرانه ای دارند.

شاید لازم باشد مرد آپولویی، خود را جای دیگری بگذارد و رنج ناشی از فقدان و اندوه را لمس کند و دریابد پیش از این چه قدر خودبین و قدرنشناس و سطحی بوده است. شاید لازم باشد مرتکب اشتباهی فاحش شود و دیگران او را ببخشند تا انسانیت را تجربه کند. شاید او برای خردمند شدن به گذشت زمان نیاز داشته باشد و زندگی با تحمیل تجارب خوار کننده به او، این امکان را برایش فراهم سازد تا درس هایی را در باب انسان بودن خود و دیگران بیاموزد. فقط در چنین شرایطی است که احتمالاً مرد آپولویی قادر خواهد بود تا با خود بیندیشد که در این شرایط اسفبار چه کار دیگری می شود کرد یا به شکرانه آنچه که دارم چه کار باید بکنم؟ یا با خود بگوید: ((اگر این اتفاق برای من می افتاد، معلوم نبود چه می کردم.))

  • انگیزه عاشقانه؛ مرد آپولویی بی آنکه حتی یک بار از خود بپرسد آیا واقعاً تمایلی به انجام کارهایی که از او انتظار دارند، دارد یا نه، آنها را انجام می دهد. او از وقتی پسرک خردسالی بود، به خاطر اطاعت از قوانین که به دلیل ماهیت کهن الگویی اش رفتار چندان دشواری نبود، توجه و تایید دیگران را دریافت می کرد. تا نیمه عمر و شاید هم بیشتر، اوضاع بر همین منوال است، مگر اینکه دستخوش افسردگی میانسالی شود و از خود بپرسد که آیا کاری را که مشغول انجام دادن آن است، دوست دارد یا نه؟ آیا مکانی را که در آن زندگی می کند و یا حتی همسر خود را دوست دارد یا نه؟

مرد آپولویی فقط زمانی فراتر از همانندسازی با کهن الگویی که وی را محدود ساخته، قدم برمی دارد که تصمیمی مبتنی بر عشق بگیرد و این زمانی است که او تصمیمات منطقی را کنار می نهد. به هر حال توانایی آپولو در تبیین و ارزیابی و زمان گذاری، به او این توانایی را می دهد تا شیدایی را از عشق بازشناسد.

او هنگامی که از دل خود پیروی می کند، انسان می شود و می فهمد که جایز الخطا و آسیب پذیر است. آن گاه قادر به فراتر رفتن از محدوده های دنیای آشنا (عقلانی) خود می گردد، خطر می کند و از دوری گزینی عاطفی که در عین محافظت کردن از وی، او را منزوی می سازد، دست برمی دارد.

  • چالش ها و مشکلات روانی مرد آپولو

مشکلات کسانی که مثل آپولو هستند از جمله ناتوانی در صمیمیت و طردشدگی، به دوری گزینی عاطفی آنان مربوط می شود. ممکن است این مشکلات ناشی از شان والایی باشد که برای خود قائلند و منجر به خودشیفتگی و تکبر آنها شود و با همه تلاشی که در پنهان داشتن آنها می کنند، جنبه خصمانه بودن این ویژگی هایشان کاملاً مشهود است.

  • دوری گزینی عاطفی؛ آپولو همچون کهن الگوی خورشید، وقتی که از بالا به پایین نگاه می کند، برای خودش اعلی حضرتی است. مرد آپولویی نیز از بالا و از فاصله ای دور به دیگران نگاه می کند. او از درگیر شدن خوشش نمی آید و وقتی عواطفش در تعارض با دیگران قرار می گیرند، عقب نشینی می کند. هنگامی که پوسیدون، آپولو را فراخواند که در نبرد تروا وارد شود، آپولو به او گفت؛ (( ارزش درگیر شدن ندارد.))

ارتباط غیرمستقیم آپولو در زمینه ی عواطف، یکی دیگر از خصلت های مشکل افرین اوست. وقتی درباره ی امری که درک روشنی از آن ندارد، با او مشورت می کنند، همچون آپولو در معبد دلفی از طریق واسط های مترجم صحبت می کند. کسانی که با مرد آپولویی در ارتباطند اغلب متوجه می شوند که تمام مدت مشغول پیدا کردن معنای واژه های اندک و مرموزی هستند که او به کار برده و تلویحاً بیانگر احساسات او هستند.
کافی است که از حرف های او برداشت غلطی بشود تا کناره گیری و عقب نشینی او بیشتر شود. اگر از آنچه که گفته جلوتر بروید، فاصله گذاری عاطفی خود را افزایش می دهد. این، شمشیر دولبه کهن الگوی شفافیت است. مردی که می تواند آن چنان موجز و دقیق درباره ی موضوعی صحبت کند( مثلاً یک آپولوی وکیل)، به هنگام ابراز احساسات، چنان مبهم و دشوار صحبت می کند که به یک مترجم نیاز است تا حرف های او را برای مخاطبش قابل فهم کند.

او آن چنان در ابراز احساساتش بی میل به نظر می رسد که دچار تعارضات عاطفی می شود. برای مرد آپولویی برقراری رابطه دوستانه دشوار است و ترجیح می دهد یک موقعیت یا فرد را از فاصله ای دور ارزیابی کند. او نمی داند که برای شناخت صحیح دیگران، باید به آنها نزدیک شد و به عبارتی خود را در معرض آسیب پذیری قرار داده و عواطف خود را ابراز کند. او به عنوان یک مرد باید خود را از کهن الگویی که وی را تسخیر کرده، فراتر ببرد و خودش باشد.

  • عاشق طرد شده؛ آپولو، کهن الگوی خورشید، جذاب ترین، مسئولیت پذیرترین و قابل اعتمادترین کهن الگوها بود. خورشید همواره طلوع و همیشه در همان زمانی که از او انتظار می رفت، غروب می کرد. او بر فضیلت تاکید داشت و معتقد بود باید با پشتکار و تلاش خود در معبد زندگی کند، با این همه در عشق ناکام بود.

یک زن معمولاً یک مرد جذاب، مسئولیت پذیر و قابل اعتماد را به این دلیل طرد می کند که فاقد خصوصیاتی چون عمق، شور و هیجان، صمیمیت عاطفی و خودانگیختگی است. گاهی زن احساس می کند که مرد زندگیش آن چنان دلبسته ی زیبایی ظاهر است که محال است به هنگام پیری، زندگی با او را ادامه دهد.

مردان آپولویی توسط زنانی طرد می شوند که خواستار عمق و شور و ابراز احساساتی هستند که فراتر از قدرت آنان است. مرد آپولویی بیش از عشق و مهر، خواهان ستایش و احترام است.

زنانی که از همان ابتدا، اولویت های او را می شناسند، انتخابش نمی کنند و اگر هم بعداً بشناسند، عشق او را پس خواهند زد.

  • خودشیفتگی؛ مرد آپولویی به جای اینکه خود را با تمامی احساسات و عواطفش درگیر یک رابطه کند و در بطن ماجرا قرار بگیرد و از این طریق عواطف خود را ارتقا ببخشد، ترجیح می دهد کناره گیری و از فاصله ای دور به گونه ای انتزاعی موضوع را بررسی کند.

ویژگی های درونی و فرهنگی به اندازه خانواده اصلی او در ساختن شخصیت وی نقش دارند. مرد آپولویی تیزهوش و بی احساس، در فرهنگ پدرسالارانه ای زندگی می کند که نه تنها از مردان انتظار مهربانی و توجه ندارند، بلکه مردانی را که عواطف خود را ابراز می کنند، ضعیف می شمارد و آنها را تایید نمی کند.
این فرهنگ از آنان می خواهد دنبال کسب قدرت باشند. اگر خانواده مرد با اهداف این فرهنگ و تعریف از پیش تعیین شده ای که برای ((مرد بودن)) ارائه شده، هم راستا بوده و ابراز احساسات و درک عواطف واقعی را نفی کرد، آن گاه شرایط برای خود شیفته شدن وی کاملاً مهیا می شود، به خصوص اگر باهوش و خوش قیافه هم باشد.

  • ستمگری و تنبیه کننده بودن؛خصلت بی رحمی و سنگدلی، بخش نامطبوع شخصیت مرد آپولویی است، مخصوصاً هنگامی که خوار شده باشد و در صدد انتقام برآید. او وقتی رقیبی را مغلوب می کند، هیچ گونه رحمی از خود نشان نمی دهد و در عوض، پوست او را زنده زنده می کند.
  • کینه توز؛ گرچه آپولو نماد شفافیت خورشید و عدالت طلایی است، یک جنبه ی تاریک هم دارد که کمتر شناخته شده است. این جنبه از آپولو همچون شب ارام می خزد و تیرهای کشنده ی خود را پرتاب می کند.

مرد آپولویی خردمند و میانه رو وقتی اجازه می دهد تا خشمش برخاسته از عواطفی باشد که همواره سرکوب شده اند، رفتارش بسیار بدوی، رشدنایافته و نابخردانه خواهد بود. در چنین شرایطی او تبدیل به ماری سمی می شود که کینه توزانه نیش خواهد زد و با اینکه با خصومتی که نشان می دهد به دیگری آسیب می رساند اما خود حقیقی او هم آسیب می بیند.

  • غرور؛ مرد آپولویی که روزگاری پسری با موهای طلایی و قشنگ بود، ممکن است در یک زندگی سرشار از موفقیت، دچار این تصور شود که می تواند بیش از توان خود عمل کند، گمانی که ممکن است به نتایجی اسف بار ختم شود. در چنین شرایطی دچار توهم می شود، خود را با رب النوع کهن الگویی اش یکی می پندارد و فراموش می کند که انسان است و در زندگی همچون فائتون پسر آپولو عمل می کند.

مادر فائتون به او گفته بود باید به خود ببالد که پسر آپولوست اما فائتون این را باور نکرد و برای پی بردن به حقیقت تلاش کرد تا آپولو را پیدا کند. آپولو او را مطمئن ساخت و به او گفت که ارزویش را برآورده می کندو فائتون از او خواست که برای یک روز، او ارابه ی خورشید را هدایت کند. فائتون پا به ارابه ی خورشید نهاد ولی اسب های بزرگ که او را ناآشنا و ناآزموده دیدند، مسیر معمول حرکت خورشید را طی نکردند. فائتون قدرت قدرت و تجربه ان را نداشت تا مسیر آنان را تصحیح کند در نتیجه گرمای شدید خورشید زمین را سوزاند.

اوضاع ممکن بود از این هم خرابتر شود که زئوس دخالت کرد و فائتون را از ارابه بیرون انداخت. آپولو که از فقدان پسرش پریشان خاطر شده بود، یک روز تمام زمین را بی هیچ نوری به حال خود رها کرد.

وقتی به فائتون می اندیشم، متوجه کسانی می شوم که تصور می کنند قادرند با دستیابی به بمب اتمی، برنده جنگ شوند چنین توهمی زمین را به سوختن خواهد داد. خاکسترها جو زمین را فرامی گیرند، مانع از رسیدن نور خورشید به زمین می شوند  و تاریکی حاصل از زمستان هسته ای را رقم خواهد زد. مردم زمانی دچار چنین نخوت و غروری می شوند که

 بی وقفه موفقیت به دست می آورند. این موفقیت ها باعث می شود یک مرد آپولویی به غلط تصور کند چون در یک عرصه متخصص است، می تواند بر دیگران برتری و تسلط یابد.

تصور فائتون در این باره که می تواند ارابه ی آپولو را براند، نوعی خطای فاحش عقلی است که موجب آسیب دیدن دیگران و در عین حال نابودی خود می شود.

  • آپولوی منفی

هر کهن الگویی دارای وجه مثبت و منفی است که لازم است زمانی که کهن الگوی شاخص خود را تشخیص می دهیم به شناسایی وجه مثبت و منفی آن بپردازیم که در صورت بارز بودن وجوه منفی آن در خود، این ویژگی ها را به مثبت تبدیل کنیم.

ویژگی های آپولوی منفی به قرار زیر است؛

  • نسبت به اجرای قوانین و نظم به طور افراطی وسواس است و کوچک ترین به هم ریختگی در نظم، او را خشمگین می کند و واکنش نشان می دهد.
  • در برقرار کردن ارتباط صمیمانه و عاطفی ضعف دارد یعنی نمی تواند با پختگی ابراز عشق کند، به عبارتی در ابراز محبت و عشق خام است.
  • به طور افراطی متمرکز بر کار خود است و برای خانواده فردی دور از دسترس است.

توانایی تعادل میان کار و خانواده را ندارد.

  • بیش از اندازه مغرور و خودبین است و فاقد تواضع و فروتنی است.
  • در ارتباط با زنان، نسبت به عاطفه و احساس آنها بی توجه است.
  • از نظر احساسی فردی سطحی است و بیش از حد در سرش زندگی می کند و از قلب و جسمش دور است.
  • فاقد همدلی و درک نسبت به دیگران است.
  • از دیگران به طرز فراوانی انتظار احترام دارد.
  • تمایل زیادی به کسب قدرت دارد.
  • برای غرایز ذاتی، کوچک ترین ارزشی قائل نیست.
  • می تواند والد سرزنش گر، تنبیه گر و مجازات گری بی رحم باشد.
  • راهکارهایی عملی جهت پرورش آپولو

برای پرورش این کهن الگو در خود می توان تمریناتی انجام داد؛

  • در ساعت مشخصی از خواب بیدار شوید.
  • برای خود به طور روزانه برنامه داشته باشید.
  • برای هر مکان و مراسمی، لباس متناسب با آن را داشته باشید.
  • اولویت شما و در راس تمام کارهایتان، شغلتان را قرار دهید.
  • برای برنامه ریزی هایتان، هدف در نظر بگیرید.
  • قوانین و مقررات را در هر صورتی حتی زمانی که هیچ قانون گذاری نیست، رعایت کنید.

(قانون گذار خود شوید)

  • هر وسیله ای را سر جای خود قرار دهید.
  • به ورزشی مثل تیراندازی که نیاز به دقت و هدف گذاری دارد، بپردازید.
  • اموری که ذهنی هستند را در خود تقویت کنید.
  • خلاصه ای از ویژگی های این کهن الگو

  • کهن الگوی خورشید
  • پسرمحبوب
  • کمانگیر
  • قانون گذار
  • منظم
  • مودب
  • مسئولیت پذیر
  • دور از سرمستی عاشقانه
  • خام در ابراز احساسات و عاطفه
  • باهوش
  • قاطع
  • سنجیده در اعمال و گفتار
  • دور از ابهام
  • پیشگو
  • تنبیه گر
  • جذاب
  • خالص
  • مقدس
  • بی رحم
  • کینه توز
  • عاشق ناکام
  • شکارچی
  • منطقی
  • اصول مدار
  • ذهن برنامه ریزی شده
  • واقع بین
  • دور از خیالبافی
  • خواهان قدرت
  • تمایل به شهرت
  • پسر ایده ال
  • موسیقی دان
  • حامی قانون و نظم
  • دور از دسترس و دست نیافتنی
  • برادر
  • همکار و شریک
  • عاقبت اندیش
  • دوری از جنگ
  • موفق
  • خودبین
  • مغرور
  • فاقد تواضع و فروتنی
  • متمرکز بر کار و تمرین و ممارست
  • سازمان دهنده
  • حیله گر
  • بی احساس
  • میانه رو
  • عادل

73 Responses

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *