مهارتی کلیدی در رهبران موفق

مهارتی کلیدی در رهبران موفق

زمانی که ویژگی های یک رهبر را مشاهده می کنیم، البته باید یک ویژگی به کلمه ی رهبر اضافه کنم، زمانی که با یکی از  رهبران موفق رو به رو می شویم ممکن است با خود بگوییم؛ چگونه این تعداد کارکنان یا گروه را به طرز موفقیت آمیزی راهبری می کند؟

چگونه می داند با هر تیپ شخصیتی چگونه رفتار کند؟

چه مهارتی به طور کلیدی و بیش از همه باعث وجه تمایز میان رهبران موفق و ناموفق شده است؟؟؟؟؟؟

در این مقاله قصد داریم به مهارتی کلیدی در رهبران موفق بپردازیم.

سرفصل ها:

  • 💢مهارت کلیدی رهبران موفق چیست؟

  • 💢توانایی شناسایی آدم ها برای یک رهبر موفق جهت کار کردن با آنها

  • 💢رهبران موفق با آدم های مختلف چگونه کار می کند؟

  • 💢رهبران موفق چگونه دیگران را به سطح بالاتر می برد.

💢مهارت کلیدی رهبران موفق چیست؟

برای مهارت های کنار آمدن با کارکنان چه بهایی قائل هستید؟

از مدیران موفق شرکت های بزرگ بپرسید که برای موفق شدن  در کار رهبری به چه ویژگی هایی نیاز است تا به شما بگویند در زمینه ی رهبری، کار کردن با کارکنان مهم است.

با کارفرمایان مختلف مصاحبه کنید و از آنها بپرسید وجه تمایز میان مدیران موفق و مدیران ناموفق چیست تا به شما بگویند که مهارت کار کردن با دیگران مهم ترین وجه تمایز است.

با فروشندگان ارشد و برجسته صحبت کنید و از آنها بشنوید که می گویند داشتن علم و شناخت درباره ی اشخاص مهم تر از داشتن علم و شناخت درباره ی کالاست.

با معلمان، تجار، مباشرین کارگاه ها، صاحبان تجارت های کوچک و دیگران صحبت کنید و از آنها بشنوید که داشتن مهارت هایی درباره ی کارکنان و اشخاص مهم ترین عامل موفقیت است.

داشتن مهارت های مردمی حرف اول را می زند. اگر بتوانید نظر موافق دیگران را جلب کنید می توانید به موفقیت برسید.

💢توانایی شناسایی آدم ها برای یک رهبر موفق جهت کار کردن با آنها:

سال ها روان شناسان بر آن بوده اند که اشخاص را به طبقات مختلف تقسیم کنند. الا ویلر ویل کوکس در شعری به نام ((کدام یک هستید؟)) این گونه می نویسد: کسانی هستند که بالا می برند ، یا متکی می شوند.

به هر جای دنیا که بروید توده ی مردم را می بینید که به این دو دسته تقسیم شده اند و جالب اینجاست که نسبت بالابرندگان به متکی ها یک به بیست است. شما در کدام طبقه جای دارید؟ آیا از سنگینی بار کم می کنید و بالابرنده ای هستید که از فشارها می کاهد؟

یا متکی هستید و می گذارید تا دیگران در تحمل بار شما سهیم شوند و نگران شما باشند و از شما مراقبت کنند؟

این ها سؤالات خوبی هستند که باید از خود بپرسیم زیرا جواب هایمان روی روابط ما تأثیر فراوان بر جای می گذارند.

فکر می کنم ویل کوکس درست می گفت؛ اشخاص یا بر ارزش های دیگران می افزایند، از بارشان می کاهند و آنها را بالا می کشند، یا از ارزش هایشان می کاهند، فقط به خودشان می اندیشند و دیگران را به زیر می کشند.

💢رهبران موفق با آدم های مختلف چگونه کار می کند؟

در زمینه ی رهبری با چهار گونه از مردم رو به رو هستیم که لازم است یاد بگیریم با هر گونه چه برخورد و رفتاری داشته باشیم:

۱.بعضی ها چیزی بر زندگی می افزایند پس از آنها لذت می بریم؛

بسیاری از مردم دنیا آرزوی کمک کردن به دیگران را دارند، اینها افزایندگان هستند. این ها زندگی دیگران را خوشایندتر می کنند. اینها همان بالابرندگانی هستند که ویل کوکس در شعری که خواندید به آنها اشاره می کند.

دی.ال. مودی این گونه مردم را نصیحت میکند: هر چه می توانید به هر تعدادی از مردم که می توانید به هر طریقی که می توانید و تا زمانی که می توانید خوبی کنید. مودی یک افزاینده بود. اشخاصی که به ارزش های دیگران اضافه می کنند همیشه این کار را به عمد و قصد انجام می دهند.

این را از آن جهت می گوییم که افزودن بر ارزش دیگران مستلزم آن است که کسی چیزی از خود مایه بگذارد و این به ندرت به طور تصادفی اتفاق می افتد.

جان.سی.مکسول تعریف می کند: من تلاش می کنم که یک افزاینده باشم. من مردم را دوست دارم و می خواهم به آن ها کمک کنم، هدفم این است که دوست دیگران باشم.

به تازگی مدیر عامل یک شرکت بزرگ از من دعوت کرد تا برای کارکنانش درباره ی رهبری حرف بزنم. وقتی این کار را کردم او به قدری نسبت به من خودش را مدیون می دانست که خواست خدمتی به من بکند. یکی از روزها در حالی که در دفتر کارش نشسته بودیم به من گفت: ((جان، از کاری که برای ما کردی خوشحالم. حالا بگو من برای تو چه می توانم بکنم؟))

جواب دادم:(( لازم نیست کاری بکنی.)) البته شرکت او دستمزد سخنرانی مرا پرداخت کرده بود و من هم از تجربه ای که با آنها داشتم راضی بودم. کارکنان او اشخاصی فهیم و مشتاق یادگیری بودند. اما او گفت:((این چه حرفی است که می زنی؟هر کس چیزی می خواهد. تو چه می خواهی؟))

در جوابش گفتم:((آیا همه به یک دوست خوب احتیاج ندارند؟ کسی که چیزی از آنها نخواهد؟ من می خواهم در شمار این دوستان باشم.)) خنده ای کرد و گفت:((بسیار خُب، تو دوست خوب من خواهی بود.))

فرانک تایگر، نویسنده، می گوید: ((دوستی دربرگیرنده ی گوش شنوا، دلی فهیم و دستی یاری دهنده است.)) این همان چیزی است که من می خواهم به دوستم بدهم.

۲.بعضی ها از زندگی چیزی می کاهند پس آنها را تحمل می کنیم؛

ویلیام شکسپیر می نویسد:((دوست باید مشکلات دوستش را تحمل کند اما بروتوس سبب می شود مشکلات من بیش از آنچه هستند متجلی شوند.)) این کاری است که کاهندگان انجام می دهند. آن ها از بار ما نمی کاهند و بر فشار باری که داریم می افزایند.

نکته ی تأسف برانگیز در مورد کاهنده ها این است که کارشان معمولاً از روی عمد و قصد نیست. اگر ندانید چگونه بر داشته های دیگران بیفزایید، از آنها چیزی کم می کنید.

در روابط با دیگران گرفتن کار ساده ای است. دادن به مراتب دشوارتر است. می توان این را با ساختن یا خراب کردن مقایسه کرد. برای ساختن یک صندلی زیبا به یک نجار فعال و ماهر نیاز است، اما در هم شکستن صندلی به هیچ مهارتی احتیاج ندارد.

۳.بعضی ها چیزی را در زندگی ضرب می کنند پس برایشان ارزش قائل هستیم؛

هر کسی که  بخواهد می تواند یک افزاینده شود. کافی است این میل در ما وجود داشته باشد که بخواهیم بر ارزش های دیگران بیفزاییم. این همان مطلبی است که جرج کرین می خواست آن را به شاگردان خود آموزش دهد. اما برای رسیدن به سطحی دیگر در رابطه با دیگران و تبدیل شدن به یک ضریب باید عمد و قصد داشت و از مهارت و راهکار ویژه ای برخوردار بود. هر چه استعداد و منابع یک شخص بیشتر باشد توانایی او برای یک ضریب شدن افزایش می یابد.

شما هم احتمالاً در زندگی خود این اشخاص را دارید که می خواهند هر طور شده به شما کمک کنند تا به موفقیت بیشتری برسید.

اگر کسانی را می شناسید که در زندگی شما نقش آفرین بوده اند، دقایقی وقت بگذارید به آنها زنگ بزنید یا برایشان نامه بنویسید و از نقشی که در زندگی شما ایفا کرده اند، تشکر کنید.

۴.بعضی ها چیزی را در زندگی تقسیم می کنند پس از آنها اجتناب می کنیم؛

تقسیم کننده ها کسانی هستند که شما را به زیرزمین می کشند و به عبارت دیگر شما را تا حدی که بتوانند تنزل می دهند.

آنها شبیه مدیر عامل شرکتی هستند که به مدیر کارکنان خود دستور می دهد در شرکت جستجو کند تا کسی را بیابد که بتواند جایگزین او شود و بعد او را از شرکت اخراج می کند. تقسیم کننده ها به شدت مخرب هستند زیرا بر خلاف تفریق کننده ها، اقدام منفی آنها معمولاً عمدی است. آنها از اینکه حال دیگران را از آنچه هست بدتر کنند شاد می شوند. در نتیجه به روابط آسیب می رسانند و زندگی دیگران را خراب می کنند.

💢 رهبران موفق چگونه دیگران را به سطح بالاتر می برد؟

من معتقدم در اعماق وجود هر کَسی حتی منفی ترین اشخاص، چیزی هست که می خواهد یک اعتلا دهنده باشد.

همه ی ما می خواهیم تأثیر مثبتی بر زندگی دیگران بگذاریم و می توانیم چنین کاری بکنیم. اگر می خواهید دیگران را بالا بکشید و چیزی بر زندگی آنها بیفزایید، نکات زیر را به کار ببرید؛

✨از تشویق های روزانه استفاده کنید.

سِنِکا، فیلسوف رومی، می گوید: ((در هر جایی که انسانی وجود داشته باشد فرصتی برای مهربانی وجود دارد.)) اگر می خواهید دیگران را بالا بکشید به توصیه ی جرج کرین گوش فرا دهید. دیگران را تشویق کنید و این کار را همه روزه انجام بدهید

 

✨به کمک کردن واقف باشید.

کارهای کوچکی که همه روزه انجام می دهید بیش از حدی که فکر می کنید روی دیگران تأثیر می گذارد. یک تبسم و نه یک اخم می تواند روز کسی را شاد کند. یک کلمه از روی مهر و محبت، به جای انتقاد می تواند روحیه ی کسی را بهتر کند و مانع از تیره روزی او بشود.شما از قدرتی برخوردارید که حال و روز اشخاص را بهتر یا بدتر بکنید.

نزدیک ترین اشخاص به شما تحت تأثیر حرف ها و اعمال شما قرار می گیرند. از این قدرتی که دارید عاقلانه استفاده کنید.

✨در محیط منفی اثر مثبت ایجاد کنید.

مثبت بودن در موقعیت و محیط مثبت یا خنثی یک مطلب است و وسیله ی تغییر بودن در یک محیط منفی مطلبی دیگر. با این حال این کاری است که بالابرنده ها سعی بر انجام دادن آن دارند. گاه به کلامی محبت آمیز و گاه به یک اقدام نیاز است و در مواقعی هم خلاقیت می خواهد.

بن فرانکلین در زندگی نامه اش به موضوعی در ارتباط با تأثیرگذاری مثبت در یک محیط منفی اشاره می کند. در سال ۱۷۶۳ سِمَتی را در مجلس به فرانکلین پیشنهاد کردند. فقط یک نفر در مقام مخالفت با این پیشنهاد حرف زد. او مرد با نفوذی بود که فرانکلین را دوست نداشت.

فرانکلین می نویسد: ((شنیدم که او در کتابخانه اش کتاب بسیار کمیابی را دارد. برایش یادداشتی فرستادم و از او درخواست کردم آن کتاب را مدتی به من قرض بدهد.)) مرد مورد اشاره از اینکه فرانکلین از او درخواستی کرده بود خوشحال شد و کتاب را به فرانکلین قرض داد. این دو گونه تبدیل به دوستانی برای همه ی مدت عمر شدند.

 

✨بدانید که زندگی نمایشگاه لباس نیست.

نقل و قولی هست که می گوید: ((من انتظار ندارم بیش از یک بار به این دنیا بیایم. از این رو هر کار خوبی را که برای همنوعانم می توانم بکنم به من نشان دهید تا آن را انجام بدهم. نگذارید در این مهم غفلت کنم زیرا از این معبر بیش از یک بار عبور نخواهم کرد.)) اشخاصی که دیگران را بالا می کشند تا فردا صبر نمی کنند، منتظر روز بهتری نمی مانند تا به دیگران کمک کنند.

آنها همین حالت دست به کار می شوند. هر کسی می تواند دیگران را بالا بکشد. مجبور نیستید که ثروتمند باشید تا بتوانید این کار را بکنید. نیازی به نابغه بودن ندارید. مجبور نیستید همه ی کارها را یک جا انجام دهید. اجازه ندهید روزی بگذرد و شما کاری انجام ندهید. در این صورت روابط شما تغییر می کند و درهای بیشتری به رویتان گشوده می شود.

نتیجه:

بنابر آن چه گفته شد یکی از مهارت های کلیدی و همچنین مهم ترین وجه تمایز میان رهبران موفق و ناموفق، مهارت کار کردن با دیگران است.

به عبارتی یک رهبر موفق برای اینکه با دیگران کار کند و ارتباط مؤثری داشته باشد یا به بیانی ارتباطاتش را مدیریت کند باید مراحلی را بگذراند؛ باید نسبت به دسته بندی آدم ها شناخت داشته باشد و بداند با هر یک از آنها به چه شیوه ای و چگونه رفتار کند و از همه مهم تر یک رهبر موفق باید بتواند نقش بالابرنده داشته باشد یعنی بتواند دیگران را از طریق شیوه هایی خردمندانه به سطح بالا ببرد.

147 Responses

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *