خودآگاه در سفر درونی

خودآگاه در سفر درونی

خودآگاه در سفر درونی :

می گفت: ((من)) یا ((ایگوی)) متورم پیدا کرده ای، بهتر است نقاب یا ماسک هایت را برداری، در حال ماسک زدن بر روی  نقطه ضعف هایت هستی و….

با این جمله ها در حال تحلیل من بود و توصیه هایی برایم داشت اما نکته ای که وجود داشت این بود که من متوجه گفته هایش نمی شدم و درک نمی کردم.

وقتی پی برد صحبت هایش را متوجه نمی شوم، لازم دانست که در خصوص سفر درونی و کشف خود، اصطلاحات و جنبه هایی از درون را تحت عنوان خودآگاه، من یا ایگو و نقاب یا پرسونا توضیح دهد به عبارتی برای طی کردن سفر درونی و خودشناسی لازم است نسبت به این موضوعات آگاه شویم.

دراین مقاله به روشن سازی بیشتر ذهن خودآگاه و بخش های آن جهت کشف خود و پیمودن سفر درونی بپردازیم.

سرفصل ها:

((ایگو)) یا ((من)) در سفر درونی و کشف خود

کلمه ی ((ایگو)) یا ((من)) در واقع هسته ی اصلی خودآگاه را تشکیل می دهد و بیانگر حس هویت ماست.

((ایگو)) یا ((من)) بخش کاملاً خودآگاه روان است، همان بخشی که فکر می کند، تحلیل و قضاوت می کند و در نهایت آن تعبیر و درکی که نسبت به خودمان داریم، ((من)) است.

فروید اولین کسی بود که از این واژه استفاده کرد ولی یونگ آن را بسط داد و درکی متفاوت از آن، به جای گذاشت.

فروید معتقد بود که وظیفه ی اصلی ((من)) این است که به ما واقعیت را بنماید و محافظ روان ما باشد؛ لذت بردن را به حداکثر و رنج بردن را به حداقل برساند. از سوی دیگر یونگ معتقد بود ((من)) به عملکرد مؤثر ما در جامعه کمک می کند.

فروید تمایز چندانی بین ((من)) و ((خودآگاه)) قائل نبود. در واقع دوست داشت این دو واژه را به جای یکدیگر به کار ببرد و گاهی نیز هر دو را ادغام کرده و به صورت ((من_خودآگاه)) استفاده کند.

یونگ به تفاوت میان ((من)) و ((خود)) تأکید می کرد. او معتقد بود که ((خود)) دارای ویژگی یکپارچه است و کل جنبه های خودآگاه و ناخودآگاه روان را در برمی گیرد.

((خود)) همچون ضمیر ناخودآگاه از بدو تولد شخص وجود دارد.

((من)) در طی رشد دوران کودکی از ((خود)) سر برمی آورد.

درست است که آن، یک هدف بیولوژیک را دنبال می کند ولی به معنویت و الوهیت هم علاقمند است؛ زیرا از ماهیتی متعالی برخوردار است. کل هدف ((خود)) این است که شخص را به کمال برساند. این موضوع به طور سمبلیک در شکل ماندالاها ترسیم و بیان می گردد. سلامت ((من)) به سلامت ((خود)) بستگی دارد.

ما به منظور داشتن یک دنیای بیرونی کارآمد، باید ((من)) قوی و مؤثری ایجاد کنیم. باید گفت انجام این کار، مهم ترین وظیفه ی ما در نیمه ی اول زندگی است؛ آن زمان که داریم رشد می کنیم و سعی در جدا شدن از والدین و انجام کارها به طور مستقل داریم.

یک ((من)) قوی و سالم دارای خاصیت متعادل کننده است و می تواند جنبه های خودآگاه و ناخودآگاه شخصیت را موازنه کند. از سوی دیگر یک ((منِ)) کاذب سبب شکل گیری شخصیت خودکامه و ناسازگار می گردد. چنین شخصیت هایی، نامطلوب و حتی خطرناک خواهند شد و خود را به شدت مهم دانسته و تصویری خداگونه از خود خواهند یافت.

در نیمه ی دوم زندگی، ((من)) و ((خود)) در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند و ما به تدریج درمی یابیم که ((خود)) دارای اهمیت بیشتری است. در این مرحله، شخص قادر است به یکپارچگی دست یابد و به ((آگاهی متعالی)) برسد. آشکاراست که اغلب مردم هرگز به این مرحله دست نمی یابند.

نقش و معنای نقاب یا پرسونا در سفر درونی

پرسونا در واقع همان نقابی است که ((من)) خلق می کند تا سرشت واقعی خود را از جامعه پنهان نماید. این پرسونا چهره ی ظاهری ماست و علت وجود آن هم می تواند عمدی یا خودآگاه باشد و هم ناخودآگاه. هر گاه ما در ارتباط با فرد دیگری هستیم، این نقاب را بر صورت می گذاریم. این نقاب عملکردی دوگانه دارد؛ اول تأثیر بر روی دیگران و دوم، پوشاندن سرشت واقعی خود. شکل ماسک بستگی دارد به انتظارات و شرایط جامعه، والدین، آموزگاران، همتایان و نظایر آن.

افراد غالباً کلمه ی پرسونا را به غلط به کار می برند. آنچه که آنها به آن اشاره دارند، پرسونالیتی به معنای ویژگی شخصیتی است در حالی که پرسونا یک نقاب است که وقتی در ارتباط با بقیه قرار می گیریم، برچهره ی خود می زنیم.

برای هر شخص ضروریست که گاهی این نقاب را به منظوراین که به طور عادی و معمول در جامعه عمل کند، به کار ببرد؛ چرا که استفاده از آن، حس امنیت و حفاظت از ((منِ)) آسیب پذیر را به دنبال دارد.

همه ی ما به این نقاب نیازمندیم تا بتوانیم خود را با جامعه ای خاص تطبیق دهیم و یا به طور مثال شغل و یا پیشه ی خاصی را دنبال کنیم. مشکل هنگامی پیش می آید که این نقاب، هویت فرد شود؛ بدین معنا که تمام حرکت او در جهت انجام رُل و نقشی باشد که نقاب آن را بر چهره گذارده است. در این صورت رفتار فرد خشک و سخت گیرانه می شود و همواره در وحشت فروافتادن این نقاب به سر خواهد برد.

این حالت، شخص را مقید و محدود می کند و بال و پرش را می بندد. در نتیجه زمینه های روان نژندی در آن شخص فراهم می شود. برای چنین فردی جنبه هایی از زندگی فراتر از نقابی که ((ایگو)) برای او خلق کرده است، قابل تصورو انجام نیست.

هر پیشه و حرفه ای نقاب خاص خود را دارد و برای هر کس بسیار آسان است که تصویری از پیشه و حرفه ی خود شود و همیشه خود را در پسِ آن پنهان سازد. یونگ از این هم فراتر رفته و معتقد است که پرسونا در شخصیت دروغین است که ممکن است فرد در نهایت آن را واقعی بپندارد.

یونگ در این مورد مثالی عینی از شخصی که خود مدتی او را می شناخت، می آورد. او از نظر یونگ فردی بسیار قابل احترام و تا حدودی بی عیب و نقص بود؛ چنان که یونگ در حضور او احساس کمبود و عدم کفایت نموده و از خود می پرسید چگونه می شود به مقام آن فرد رسید. سپس همسر آن فرد برای روان کاوی تحلیلی نزد یونگ آمد. یونگ در آن زمان دریافت که آن مرد در واقع تمام نقاط ضعف خود را به روی همسرش فرافکنی نموده است و زن بی خبر از این فرآیند، بهای این فرافکنی را به قیمت روان نژند گشتن خود پرداخته است.

 

نتیجه:

پس ساختار ذهن خودآگاه طبق نظر یونگ، شامل ((من)) یا ((ایگو)) و نقاب یا پرسونا است.

اولین فردی که از واژه ی ((ایگو)) یا ((من)) استفاده کرد، فروید بود.

از نظر یونگ ((من)) یا ((ایگو)) با ((خود)) متفاوت است البته که فروید تمایز چندانی میان آنها قائل نبود اما یونگ نگاه وسیع تری داشت و معتقد بود ((خود)) یا ((سلف)) دارای ویژگی یکپارچه است و کل جنبه های خودآگاه و ناخودآگاه روان را در برمی گیرد.

((من)) یا ((ایگو)) همان بخشی است که فکر می کند، تحلیل و قضاوت می کند و در نهایت تعبیر و درکی است که نسبت به خود و جهان پیرامونمان داریم و اینکه در طی رشد دوران کودکی از ((خود)) سر برمی آورد.

نکته ای که وجود دارد این است که برای داشتن یک زندگی متعادل و رسیدن به فردیت لازم است یک ((من)) قوی، سالم و متعادل کننده ایجاد کنیم و ((منِ)) کاذب را بازسازی کنیم. ((من)) سالم ، همانی است که بتواند میان جنبه های خودآگاه و ناخودآگاه شخصیت توازن ایجاد کند.

پرسونا یا  نقاب همان ماسکی است که ((من)) یا ((ایگو)) خلق می کند تا از خود واقعی پرده بپوشاند.

در این سفر درونی، آگاهی از قسمت های مختلف خودآگاه ما را در درک خود و خودشناسی یاری می دهد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

106 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مانی
3 ماه قبل

بی نظیرههههه❤واقعا مرا خیلی کمک کرد که خداشناس باشم

مهیار
3 ماه قبل

خیلی مطالب عااالی داشت 😍😍😍😍

مهیا
3 ماه قبل

واقعا این مقاله باعث شد در سفر درونی خود آگاه باشم

احمد
3 ماه قبل

محشره تک به تک حرفاتون واقعا بی نظیرههههه😍😍😍

معصومه
3 ماه قبل

مطالب طلائیه