تله وابستگی چیست

تله وابستگی چیست ؟

تله وابستگی چیست؟

گفته های افرادی به شرح زیر است؛

  • تو فقط توی زندگی من باش، هر اتفاقی بیفته درستش میکنم.
  • من تمام تلاشم رو می کنم که نفر اول بشم چون اگر اولین و بهترین توی هر کاری نباشم،
  • احساس بی ارزشی می کنم.
  • مادر و پدرم تا به الان اجازه ندادن آب توی دلم تکون بخوره.
  • می دونم، از پس این کار و شغل جدید برنمیام.

و…..

به نظر شما اینها الگوهای چه افرادی هستند؟ این نشانه های کدام تله یا طرحواره است؟

در این مقاله قصد داریم به توضیح تله ی وابستگی  بپردازیم.

 

تله وابستگ

یک تجربه از تله ی وابستگی

مارگارت: بیست و هشت سال داشت و با مردی فحاش و بد دهن ازدواج کرده بود.

وقتی که مارگارت برای اولین بار به کلینیک مراجعه کرد، وحشت و هراس در چشمان او موج می زد. چنان وحشتی بر او مستولی شده بود که ما را وسوسه می کرد از او مراقبت کنیم و مواظب او باشیم.

وقتی به او اشاره کردیم که مضطرب و هراسناک است، گفت حتی فکر کردن به مشکلاتش نیز او را سخت دچار اضطراب می کند. از ما تقاضا کرد که اندکی به او فرصت دهیم تا ارامش پیدا کند.

پس از چند دقیقه که مارگارت آرام تر شد، اشاره کرد که در بد مخمصه ای گیر افتاده است. او می ترسید که رابطه با همسرش را پایان بدهد. از تنهایی به شدت می ترسید. شوهرش، آنتونی، بسیار بددهن بود.

دو سال شوهرش بیکار بود  و مارگارت را مقصر بیکاری خودش قلمداد می کرد. در واقع مارگارت فقط مقصر بیکاری آنتونی نبود، بلکه او بز بلاگردان زندگی شوهرش بود زیرا تمام تقصیرها به گردن او بود.

مارگارت دچار اختلال بیرون هراسی شده بود. او دچار حملات وحشت زدگی می شد. به محض اینکه از خانه بیرون می رفت این حملات دامنش را می گرفت. به همین دلیل سعی می کرد از بیرون رفتن تا حد امکان اجتناب کند. به عبارت بهتر، این بیماری مارگارت را خانه نشین کرده بود. او به منظور حل و فصل مشکلات زناشویی اش و اختلال بیرون هراسی برای درمان مراجعه کرده بود.

می توانید تصور کنید این بیماری عرصه را بر مارگارت تنگ کرده بود؛ از یک سو، عملکردهای زندگی او را تحت تاثیر قرار داده بود و از سوی دیگر، رضایتمندی او را از اوقات فراغت، سخت کاهش داده بود. فعالیت هایی که قبلاً برای مارگارت لذت بخش بودند در اثر این بیماری به کارهایی سخت و طاقت فرسا تبدیل شده بودند.

مارگارت: آنتونی از دست من به شدت عصبانی است. او گفت که از سر کار به خانه برنمی گردد، با من قرار گذاشت که در رستوران همدیگر را ببینیم. حرفش درست بود. با این همه ترافیک لازم نبود دنبال من بیاید اما مشکل این است که من به تنهایی نمی توانستم سوار مترو شوم.

درمانگر: از چی می ترسی؟

مارگارت: اگر اتفاق بدی برای من بیفتد و کسی نباشد که از من مراقبت کند، چه خاکی توی سرم بریزم؟

درمانگر: ممکن است چه اتفاقی برای شما بیفتد؟

مارگارت: چه اتفاقی ممکن است برای من بیفتد؛ حمله ی وحشتزدگی چنان شدید بشود که در خیابان غش کنم.

اگر آنتونی خانه  را ترک می کرد، مارگارت نیز همراهش می رفت. بعضی اوقات این همراهی مارگارت مایه ی دردسر می شد. اگر هم نمی توانست همراه آنتونی بیرون برود، مدام با آنتونی تماس می گرفت. تلفن به قول مارگارت، رگ حیاتی او در زندگی اش بود.

اگرچه آنتونی مدام مارگارت را به دلیل وابستگی سرزنش می کرد اما طنز تلخ قضیه زمانی است که مارگارت با هر بدبختی شده بعضی از کارها را بدون کمک انتونی و مستقل انجام می دهد. آنتونی در چنین مواقعی با طعنه، کنایه و انتقاد، مارگارت را از انجام کار مستقلانه، دلسرد می کند. با این کار، مارگارت به این نتیجه می رسید که انگار آنتونی دلش نمی خواهد مارگارت مستقل شود و روی پای خودش بایستد.

 

چه تجربه هایی منجر به تله ی وابستگی می شود؟

اگر در دام تله ی وابستگی افتاده باشید به نظر می رسد که زندگی برای شما طاقت فرسا است و احساس می کنید که توان هیچ کاری را ندارید. باور دارید که آدم بی عرضه ای هستید و نمی توانید گلیم خودتان را از آب بکشید به همین دلیل دست نیاز به سوی اطرافیان دراز می کنید.

احتمالاً اعتقاد دارید که اگر دیگران کمک شان را از شما دریغ کنند، نمی توانید زنده بمانید. مرکز ثقل تجربه ی وابستگی این است که شما در مقابل پذیرش مسئولیت های خود، سخت در مبارزه هستید و از پذیرش این مسئولیت ها اکراه دارید.

به سادگی از زیر بار کارها و مسئولیت ها شانه خالی می کنید. این کار به تدریج در ذهن شما  اثر می گذارد و شما را به این باور راسخ می رساند که در انجام کارهای خود ضعف دارید. تصوری که از خودتان در ذهن شما نقش می بندد مثل تصویر کودک خردسالی است که ناگهان وارد دنیای دنیای بزرگسالان شده است و برای انجام هر کاری مجبور است با گریه کردن از مادرش کمک بطلبد. دقیقاً مثل رفتار یک کودک خردسال.

طرحواره وابستگی

افکار معمول و متداول شما مدام حس بی کفایتی را در شما دامن می زنند: ((این کار خیلی سخت است))،((من از پس این کار برنمی آیم))، ((شکست می خورم))، اصلاً نمی توانم این مسئولیت ها را قبول کنم)). برخی از افکار شما ترس از رهاشدگی را در شما پدید می آورند.

می ترسید که مبادا افرادی را از دست بدهید که سخت به آنها وابسته اید: بدون این فرد چه کار کنم و چگونه ادامه دهم؟؟ این افکار معمولاً احساس درماندگی و وحشت را به دنبال دارند.

اگر مجبور شوید کاری را به تنهایی انجام بدهید، انگار فلج می شوید و ذهن شما هیچ راه حلی پیش روی شما قرار نمی دهد. تنها راه حل شما این است که از دیگران کمک بگیرید. انگار همه ی راه ها به کمک طلبی ختم می شوند.

برای اینکه مطمئن شوید فردی را که به او وابسته شده اید شما را تنها نخواهد گذاشت، دست به هزاران راه حل و دوز و کلک می زنید.

فرار از مسائل و چالش ها نیز شیوه ی دیگری برای تقویت تله ی زندگی وابستگی است. شما از انجام وظایف و مسئولیت های به زعم خودتان سخت و طاقت فرسا، فرار می کنید. اجتناب از انجام یک سری وظایف خاص در بین افراد وابسته، رواج زیادی دارد.

افراد وابسته و دارای تله ی وابستگی از این مسائل و کارها اجتناب می کنند:

تنها مسافرت نمی روند، تنها غذا نمی خورند، تنها سینما نمی روند و به تنهایی تفریح نمی روند. همه ی این کارها باعث می شود که روز به روز بیشتر متقاعد شوید که از پس هیچ کاری به تنهایی  برنمی آیید.

 

فرد مستقل نما چه ویژگی هایی دارد که در دام تله ی وابستگی می افتد؟

شخص مستقل نما، فردی است که نقاب مستقل بودن دارد در واقع به مستقل بودن تظاهر می کند و خودش را دارای استقلال نشان می دهد اما به عبارتی در دام تله ی وابستگی افتاده است.

این شخص دارای این ویژگی هاست؛

  • سعی می کند با تقلای زیاد و سخت کوشی به قله های پیشرفت برسد و خودش را مستقل و بی نیاز نشان دهد.
  • از درون احساس بی کفایتی و عدم ارزشمندی دارد اما با رد کمک دیگران، این بی کفایتی را پنهان می کند.
  • مدام به خودش و دیگران ثابت می کند که می تواند روی پای خودش بایستد.
  • دارای وابستگی پنهان است.
  • فردی با اعتماد به نفس به نظر می رسد اما از درون سخت مضطرب و نگران است.
  • به محض اینکه ارتقای شغلی پیدا کند، می ترسد که نتواند شغلش را حفظ کند.
  • اکثراً تلاش می کند نفر اول در هر ماجرایی باشد تا بی کفایتی اش پنهان بماند و دیده نشود.
  • هیچ وقت به موفقیت هایش ارزش و بها نمی دهد و درونی اعتقاد دارد دست و پاچلفتی است.
  • اشتباهاتش را بیش از اندازه بزرگ می کند.
  • تمام تلاشش را می کند که بدون کمک از دیگران کارهایش را انجام دهد.
  • در زمان هایی که واقعاً به کمک دیگران نیاز دارد از کمک گرفتن سر باز می زند.
  • کمک گرفتن را نوعی ننگ و عار می دانند.

چنین افرادی که دارای این ویژگی ها هستند، افراد مستقل نما هستند و چنین ویژگی ها و رفتارهایی دال بر وجود تله ی زندگی وابستگی است.

اگر شما آدم مستقل نمایی هستید و حتی نخواهیداحساس وابستگی خود را بپذیرید باز هم در اصل از دام این تله ی وابستگی رهایی پیدا نکرده اید. شما به ظاهر نشان می دهید که وابسته نیستید اما از درون احساس وابستگی دست از سر شما برنمی دارد.

 

 

چگونه و با چه شرایطی دچار تله ی وابستگی می شوم؟(ریشه های تحولی تله ی وابستگی)

اگر والدین در حمایت از شما راه افراط و تفریط را در پیش بگیرند، شما احتمالاً در دام این تله ی زندگی می افتید.

 

حمایت های افراطی والدین به عنوان ریشه ی تحولی و مسبب تله ی وابستگی در افراد:

  • والدین سخت حمایت گرند و خیلی به سن شما توجه نمی کنند. شما در هر سنی که باشید آنها با شما چنان رفتار می کنند که انگار بچه ای کم سن و سال هستید.
  • والدین به جای شما تصمیم می گیرند.
  • والدین مراقب تمام جزئیات زندگی شما هستند. در مراقبت از شما چنان افراط می کنند که شما هیچ گاه یاد نمی گیرید از خودتان مراقبت کنید.
  • والدین تکالیف درسی شما را انجام می دهند.
  • والدین به شما هیچ گونه مسئولیتی نمی دهند یا چنان با شما رفتار می کنند که آب در دلتان تکان نمی خورد و اصلاً به زحمت نمی افتید.
  • به ندرت از والدین خود جدا می شوید و هیچ گاه حس نمی کنید آدم مستقلی هستید.
  • والدین عقاید و نظرات شما را مسخره می کنند و توانایی شما را برای انجام وظایف و تکالیف روزمره به مسخره می گیرند و انتقاد می کنند.
  • زمانی که شما وظایف جدیدی بر عهده می گیرید، والدین با نصیحت و امر و نهی زیاد، موی دماغ شما می شوند.
  • والدین در خانه چنان شرایط راحتی را برای شما ایجاد می کنند که تا زمانی که خانه را ترک نکرده اید با ناکامی و سختی مواجه نمی شوید.
  • والدین ترسوی شما مدام درباره ی خطرات زندگی به شما هشدار و اخطار می دهند.

 

 

حمایت های اندک والدین به عنوان ریشه ی تحولی و مسبب تله ی وابستگی در افراد:

  • والدین نتوانسته اند به شما درست کمک کنند یا راهنمایی خودشان را از شما دریغ داشته اند.
  • مجبور بودید به تنهایی تصمیم هایی بگیرید که فراتر از شرایط سنی شما بودند.
  • مجبور بودید در خانواده تان مثل آدم بزرگسال رفتار کنید با وجود اینکه بچه بودید.
  • از شما انتظار می رفت که بعضی کارها را انجام بدهید یا بعضی مطالب را بدانید در صورتی که دانستن این مطالب و توانایی انجام این کارها، فراتر از عقل و درک شما بودند.

معمولاً افراد مستقل نما با حمایت های اندک والدین رو به رو هستند و حمایت های اندک، دلیل ایجاد تله ی وابستگی در آنها شده است.

 

 

نشانه ها و ویژگی های افراد دارای تله ی وابستگی چیست؟

افرادی که دارای تله ی وابستگی هستند نشانه ها و ویژگی هایی دارند که به قرار زیر است:

  • همیشه به دنبال فردی قوی تر و عاقل تر هستید تا در مسائل شغلی دست شما را بگیرد.
  • موفقیت های شغلی تان را دست کم می گیرید و عیب ها و اشتباهات شغلی تان را بزرگ نمایی می کنید.
  • از پذیرش چالش های شغلی جدید اجتناب می کنید.
  • تصمیم گیری ها را به همسرتان واگذار کنید.
  • تصمیم گیری های مالی مربوط به شغل را به همسرتان یا یکی از نزدیکانتان واگذار می کنید.
  • شما انگار ستاره دنباله دار همسر یا والدین تان هستید.
  • شما در مقایسه با همسالانتان به والدین خود خیلی وابسته هستید.
  • از تنهایی می ترسید و از تنها مسافرت رفتن خودداری می کنید.
  • نگرانی ها و ترس ها دست از سر شما برنمی دارند.
  • در بسیاری از حوزه های زندگی که نیازمند به کارگیری مهارت های چاره گشایی هستند، عملاً هیچ کاری از دست تان برنمی آید.
  • در هیچ دوره ای از زندگی تان، تنها زندگی نکرده اید.

 

نشانه ها و ویژگی های تله ی وابستگی در افراد مستقل نما:

  • ظاهراً حاضر نیستید از دیگران راهنمایی بخواهید. باید همه ی کارها را بدون کمک دیگران انجام بدهید.
  • شما برای اثبات مستقل بودن خودتان و بی نیازی از کمک دیگران، مدام چالش های جدیدی را قبول می کنید و با ترس های خود دست و پنجه نرم می کنید اما در عین حال می دانید که هر لحظه ممکن است دست شما رو شود.
  • همسرتان به شما خیلی وابسته است. همه ی کارها بر عهده ی شماست و شما تصمیم گیری می کنید.

نتیجه:

پس همان طور که گفته شد این تله ی وابستگی دارای نشانه ها و ویژگی هایی ست که برای تغییر آن در ابتد لازم است نسب به مواردی از جمله تجربه ها،نشانه ها و ویژگی هاو ریشه های تحولی آن آگاهی پیدا کنیم.این باورها و الگوها طی سال های زیادی در ما به وجود آمده اند.

بنابراین برای تغییر و بهبود نیاز است سفری درونی داشته باشیم و برای خودشناسی تلاش کنیم تا در نهایت زندگی سالم تری را تجربه کنیم.

در مقاله های بعد به راهکارهای مربوط به تغییر تله ی وابستگی می پردازیم.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

74 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
3 ماه قبل

قوم اول خودشناسی خودته و حال خوب خودت

3 ماه قبل

خیلی قشنگ و دقیق بود عالی هستید شما عالییی ممنونم از تیم خفنتون

3 ماه قبل

خیلی قشنگ گفتید نکاتش بخصوص عالی بودن

3 ماه قبل

وای چه زیبا و جالب بود واقعا مننونم

3 ماه قبل

خیلی زیبا و قشنگ بود عالی بود واقعا