اولین اصل در انسان پولدار و ثروتمند

اولین اصل در انسان پولدار و ثروتمند

همیشه می گفتم؛ چرا او پولدار و ثروتمند است و من نیستم.

 چه کارهایی انجام می دهد؟ چه تفاوتی میان من و او است؟ اصلاً فرق بین آدم پولدار با فقیر چیست؟

انسان های پولدار و ثروتمند چگونه فکر می کنند؟، چه اصلی را رعایت می کنند؟ و…

در این مقاله قصد داریم به اولین اصل در انسان پولدار و ثروتمند بپردازیم.

 

سرفصل ها

تفاوت میان انسان پولدار و فقیر چیست

۳ ویژگی که در انسان های ثروتمند و پولدار وجود ندارد

راهکارهایی عملی برای تبدیل به یک انسان پولدار و ثروتمند

 تفاوت میان انسان پولدار و فقیر چیست.

آدم های پولدار و ثروتمند معتقدند؛ من زندگی خویش را می سازم. آدم های فقیر معتقدند؛ زندگی برای من تصادفی پیش می آید.

اگر طالب به دست آوردن ثروت و پول هستید، اعتقاد داشتن به این مسئله که عنان زندگی و به ویژه فرمان وضعیت مالی زندگی در دستان خود شما قرار دارد، خیلی مهم است. اگر به این موضوع اعتقادی ندارید، پس اصولاً باید به این نکته معتقد باشید که روی وضعیت مالی زندگی خودتان کنترل کمی دارید یا اصلا کنترلی ندارید! بنابراین در رسیدن به کامیابی مالی خود نیز کنترلی نخواهید داشت.

این به هیچ وجه نگرش مطلوبی نیست. آیا به این مسئله دقت کرده اید که معمولاً این آدم های فقیر هستند که بخت خود را در قرعه کشی ها می آزمایند؟ آنها در واقع به این اعتقاد دارند که پول از طریق افتادن قرعه به نامشان به آنها می رسد. شب های تعطیل به تلویزیون می چسبند و با هیجان زیاد قرعه کشی ها را مشاهده می کنند تا شاید پرنده خوشبختی این بار بر بام خانه آنها فرود آید.

مطمئناً هر کس طالب این است که در قرعه کشی برنده شود، حتی آدم های پولدار و ثروتمند نیز هر از چند گاهی برای تفریح در آن شرکت می کند؛ اما اول اینکه آنها نیمی از دارایی خود را روی این کار نمی گذارند و دوم اینکه برنده شدن در قرعه کشی روش اصلی آنها برای ثروتمند شدن و پولدار شدن نیست.

باید این نکته را باور کنید که آگاهانه یا نا آگاهانه خود شما تنها کسی هستید که می توانید موفقیت را برای خودتان به وجود آورید و تنها کسی هستید که کشمکش بین پول و موفقیت را درون خود خلق می کنید.

مردم فقیر به جای به عهده گرفتن مسئولیت آنچه در زندگی شان می گذرد، ترجیح می دهند نقش یک قربانی را بازی کنند و فکر غالب در ذهن یک قربانی همیشه این است؛ من بدبخت هستم! و بر اساس قانون هدف، موردی را که این افراد به ظاهر قربانی نصیبشان می شود این است:  فقیر شدن.

دقت کنید من گفتم آنها نقش قربانی را بازی می کنند و نگفتم آنها قربانی هستند. من اعتقاد ندارم که کسی قربانی است، بلکه معتقدم مردم نقش قربانی را بازی می کنند، زیرا آنها فکر می کنند در این راه ثروتی عاید آنها می شود.

 

 تفاوت میان انسان پولدار و فقیر چیست

۳ ویژگی که در انسان های ثروتمند و پولدار وجود ندارد

انسان های قربانی دارای سه ویژگی اصلی هستند که در انسان های ثروتمند و پولدار وجود ندارد.

ویژگی اول

مقصر کردن دیگران

بیشتر قربانیان وقتی به اینجا می رسند که چرا ثروتمند و پولدار نیستند، استاد یک بازی هستند به نام (مقصر کردن دیگران). موضوع این بازی این است که به چند مورد از افراد و شرایط بدون نگاه کردن به خود می توان اشاره کرد. حداقل این بازی می تواند سر افراد قربانی را برای مدتی گرم کند. متاسفانه برای اطرافیان این افراد ضربه ای بدتر از این وجود ندارد، چون آنهایی که به قربانیان نزدیک تر هستند، به راحتی هدف مقصر قلمداد کردن آنها قرار می گیرند.

قربانیان گناه را به گردن اوضاع اقتصادی، حکومت، بازار سهام، کارگزاران بورس، نوع کسب و کار خود، کارفرما، کارکنان، مدیر، اداره مرکزی، بالا دستی یا پایین دستی ها، خدمات مشتری، بخش حمل و نقل، شریک، همسر، خدا و البته همیشه والدین خود می اندازند. همیشه افراد یا موارد دیگری غیر از خود آنهاست که مقصرند. مسئله به همه کس و همه چیز مربوط می شود مگر به خود آنها.

ویژگی دوم

توجیه کردن

اگر قربانی تقصیر را به گردن دیگری نیندازد، اغلب می بیند که وضعیت خود را با عبارت هایی از این قبیل توجیه می کند؛ (پول واقعاً مورد مهمی نیست). اجازه بدهید این سوال را از شما بپرسم که (اگر شما بگویید همسر، دوست یا شریکتان اهمیتی ندارد، آیا تا مدتی نزدیک شما آفتابی می شود؟) فکر نمی کنم. پول هم همینطور است. تصور کنید که شما در حال گفت و گو با دوستی هستید که به شما می گوید: (پول مهم نیست)

بگذارید بی پرده بگویم، هر کس که می گوید پول مهم نیست، پول ندارد! آدم پولدار اهمیت پول و جایگاهی که در جامعه دارد را می فهمد. از طرف دیگر، آدم بی پول وضعیت ناشایست مالی خود را دارد و با مقایسه کردن های نامربوط تایید می کند. آنها اظهار می دارند: (خب، پول به اندازه عشق اهمیت ندارد.) آیا این مقایسه احمقانه نیست؟ مثل اینکه بگوییم دست مهم تر است یا پا؟ آیا امکان دارد که هر دو مهم باشند؟

پول در زمینه هایی که کاربرد دارد، بی نهایت مهم است و در زمینه هایی که کاربرد ندارد نیز بی اهمیت است. هیچ یک از آدم های قدرتمند و پولدار اعتقاد ندارند که پول مهم نیست و اگر من در متقاعد کردن شما موفق نشدم و هنوز هم بنا به دلایلی معتقدید که پول مهم نیست، پس فقط باید این دو حرف را به شما بزنم که شما ورشکسته اید و تا زمانی که این پرونده تضعیف کننده را از طرح اولیه پولی که در ذهن خود دارید ریشه کن نکنید، همچنان نیز ورشکسته خواهید بود.

ویژگی سوم

شکایت کردن

بدترین مورد ممکن که شما می توانید در زمینه سلامتی یا ثروت خود انجام دهید، شکایت کردن است. چرا بدترین؟ من یکی از معتقدین این قانون هستم که می گوید (روی هر چیز که تمرکز کنید، گسترش پیدا می کند. وقتی که از موردی شکایت می کنید، روی آن تمرکز کرده اید که چه حرکتی در زندگی شما درست و چه رفتاری اشتباه است؟ واضح است که شما روی آنچه اشتباه است متمرکز می شوید و چون روی هر رفتاری که تمرکز کنید گسترش می یابد، پس اشتباهات بیشتری را در زندگی خود وارد خواهید کرد.)

طبق قانون جذب هر موردی مانند خودش را به خود جذب می کند. یعنی اینکه وقتی شما از موردی شکایت می کنید در واقع موارد چرند را به زندگی خود جذب می کنید. وقتی شما از موردی شکایت می کنید، تیدیل به یک آهن ربای فعال می شوید که فقط موارد چرند را به زندگی خود جذب می کنید.

آیا تا کنون به این نکته دقت کرده اید، انسان هایی که همیشه از زندگی شکایت می کنند وضعیت سختی دارند؟ چنین به نظر می رسد که هر مورد در زندگی فقط برای ایشان خراب و ناجور است. آنها می گویند: (چرا شاکی نباشم؟ نگاه کنید، چه زندگی آشغالی دارم!) اکنون که شما بهتر متوجه شدید، می توانید به این افراد توضیح دهید: (نه، این وضعی که داری به خاطر این است که روی آن نکته که زندگی تو خیلی آشغال است تمرکز کرده ای. آرام باش و نزدیک من هم توقف کن!)

نکته ی دیگر این است که شما باید مطمئن باشید که خودتان را در مجاورت با افرادی که همیشه از اوضاع زندگی می نالند قرار ندهید. اگر چاره ای جز مجاورت با آنها ندارید، مطمئن شوید که باید چتری فولادی برای جلوگیری از باریدن این چرندیات روی سرتان بگیرید وگرنه این چرندیات نیز دامن شما را خواهد گرفت.

من تا آنجا که ممکن است از افرادی که همیشه از اوضاع شکایت دارند دوری می کنم چون انرژی منفی آنها عفونی و مسری است. البته عده زیادی از مردم در کنار این افراد قرار گرفتند و به شکایت آنها از وضع زندگی گوش می دهند. چرا؟ ساده است، چون منتظرند نوبت خودشان نیز فرا برسد! آنها می گویند: (فکر می کنی وضع تو بد است؟ صبر کن تا برایت بگویم که وضع من از تو خیلی بدتر است!)

مقصر قلمداد کردن دیگران، توجیه کردن و شکایت کردن از اوضاع، مثل قرص های مسکنی هستند که جز برای کم کردن استرس ها فایده دیگری ندارند و فقط استرس ناشی از بروز شکست را در فرد کاهش می دهند. در این راستا کمی فکر کنید. اگر برای کسی به هر شکل و طریقی شکستی اتفاق نمی افتاد، آیا او هرگز نیاز به این داشت که گناه آن را به گردن کسی دیگر بیندازد یا آن را توجیه کند یا از دست عاملی شکایت کند؟ واضح است که نه. از حالا به بعد وقتی به گفته های خودتان گوش می دهید که دارید کسی را مقصر می کنید، موردی را توجیه می کنید یا از آن شکایت می نمایید، این کار را متوقف کنید و دست نگه دارید.

به خودتان یادآوری کنید که این شما هستید که زندگی خودتان را می سازید و این شما هستید که در هر لحظه موقعیت عوامل به دردنخور را جذب زندگی خود می کنید. این خیلی مهم است که به نحوی عاقلانه افکار و حرف های خود را انتخاب کنید. حالا شما آمادگی این را دارید که یکی از بزرگ ترین اسرار را در دنیا بشنوید. آماده اید؟

این را به دقت بخوانید: هیچ چیز بدتر از قربانی واقعی ثروت و پول نیست! معنی آن را گرفتید؟ دوباره تکرار می کنم، هیچ چیز مثل یک قربانی ثروت نیست. کی گوشش بدهکار این حرف هاست؟ مثل این می ماند که من دارم با دست خودم در قایقی که بر آن سوار هستم سوراخ ایجاد می کنم و بگویم: (اصلاً مهم نیست!)

ضمناً با قربانی شدن، پاداش هایی هم نصیب انسان می شود. مردم از قربانی شدن چه دستاوردی عایدشان می شود؟ جواب: مورد توجه قرار گرفتن. آیا مورد توجه قرار گرفتن تا این اندازه مهم است؟ بله البته. در بعضی موارد این موضوع تنها موردی است که هر کسی برایش زندگی می کند و دلیل اینکه مردم برای جلب توجه زندگی می کنند این است که آنها مرتکب یک اشتباه اساسی شده اند و این اشتباه را واقعاً همه ما مرتکب می شویم و آن این است که جلب توجه کردن را با عشق اشتباه می گیریم.

باور کنید این واقعاً غیرممکن است که دائم در آرزوی جلب توجه باشیم و بخواهیم که به معنای واقعی، خوشحال و موفق نیز باشیم، چون اگر توجهی را که مشتاق آن هستید به شما بشود، پس شما مدیون لطف دیگران هستید و معمولاً، به طور یک جانبه تایید دیگران را گدایی می کنید. در جلب توجه کردن یک مسئله دیگر نیز هست و آن اینکه گاهی اوقات مردم واکنش هایی احمقانه را از آدم انتظار دارند.

اینکه عشق و جلب توجه را با هم مخلوط نکنید مطلبی بسیار مهم است. به چند دلیل: اول اینکه موفق تر خواهید شد، دوم اینکه خوشحال تر خواهید شد و سوم اینکه می توانید عشق واقعی را در زندگی خود پیدا کنید. در اکثر موارد وقتی که مردم عشق را با جلب توجه کردن اشتباه می گیرند، به یکدیگر به معنای واقعی عشق نمی ورزند، بلکه بیشتر از روی خودخواهی و منیت است که یکدیگر را دوست دارند.

در حقیقت آنچه را برای هم انجام می دهند دوست دارند، نه یکدیگر را، بنابراین ارتباط آنها با هم کاملاً شخصی است و برای طرف دیگر یا لااقل برای هر دو طرف نیست. با قطع کردن ارتباط بین جلب توجه کردن و عشق ورزیدن، از قید و بند، خودتان را آزاد کنید و طرفتان را به خاطر خودش دوست بدارید، نه به خاطر آنچه برای شما انجام می دهد.

حالا به همان جمله ای که گفتم برمی گردیم، (هیچ چیز بدتر از قربانی واقعی ثروت و پول نیست) بنابراین برای قربانی ماندن، آنهایی که دنبال جلب توجه هستند، باید همواره سعی کنند و مطمئن شوند که هیچ وقت ثروتمند و آدم پولداری نمی شوند.

حالا لحظه تصمیم گیری است که آیا شما می خواهید یک قربانی باشید یا یک آدم پولدار و ثروتمند؟ اما نمی توانید هر دو باشید. پس گوش دهید! بله، هر بار که سرزنش، توجیه یا شکایت می کنید، با این عمل خود گلوی وضعیت مالی تان را می برید.

اکنون در مورد اینکه هر آنچه در زندگی دارید یا ندارید و خودتان آن را به وجود آورده اید، نیرو و دانش خود را متمرکز کنید و این نکته را دریابید که دارایی، نداری  و هر حالت بین این دو را، خود ایجاد کرده اید.

 

شکایت کردن

راهکارهایی عملی برای تبدیل به یک آدم پولدار و ثروتمند

برای پولدار و ثروتمند بودن لازم است که قربانی نباشیم پس پیشنهاد می شود به تمرین های زیر بپردازیم

  • هر زمان که خود را در حالت مقصر دانستن دیگران، توجیه کردن خود یا شکایت کردن از وضع موجود یافتید، انگشت نشانه خود را مثل حالتی که می خواهید سر ببرید برای یادآوری اینکه دارید با این کار گلوی موقعیت مالی خودتان را می برید، روی گردنتان بکشید؛ یک بار دیگر، حتی اگر برایتان کمی خشن به نظر می رسد، این کار را انجام دهید، چون خشن تر از مقصر کردن دیگران، توجیه کردن خود یا شکایت کردن از وضع موجود نیست و در نهایت با این اقدام اثرات مخرب این عادت های ناشایست را از بین می برید.
  • به خودتان گزارش بدهید. در پایان هر روز یک مورد را که برای شما خوب و یک مورد را که بد بوده است بنویسید. بعد پاسخ این سوال را بنویسید، (چگونه من وضعیت های موجود را به وجود آوردم؟) اگر دیگران نیز در این وضعیت ها نقش داشته اند، از خودتان بپرسید (سهم من در به وجود آوردن این وضعیت ها چه قدر بوده است؟) این تمرین شما را در مقابل زندگی پاسخ گو می کند و از روش هایی که برای شما عملی بوده و روش هایی که عملی نیست، آگاه می سازد.

نتیجه

پس میان انسان پولدار و فقیر تفاوت وجود دارد، تفاوت در اصول و ویژگی هایی است که آنها دارند.

اولین اصلی که انسان های پولدار و ثروتمند به آن معتقدند این است که سازنده ی زندگی خود هستند و آدم های فقیر برخلاف آدم های پولدار زندگی را تصادفی می دانند.

بنابراین اگر طالب این هستید که انسانی پولدار و ثروتمند شوید لازم است خود را از انسانی قربانی رها کنید. انسان های قربانی ۳ ویژگی اصلی دارند که در افراد پولدار و ثروتمند وجود ندارد.

این سه ویژگی عبارتند از؛

  • مقصر کردن دیگران
  • توجیه کردن
  • شکایت کردن

بعد از شناسایی این سه ویژگی اصلی در خود لازم است که تمرین هایی را در جهت رهایی از آنها عملی کنیم؛ یادآوری و گزارش دهی به خود.

44 Responses

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *