تفاوت میان وابستگی سالم و ناسالم چیست؟

تفاوت میان وابستگی سالم و ناسالم چیست؟

آیا وابستگی خصیصه ای مثبت است یا منفی ؟

معمولاً تردیدی که در رابطه با وابستگی پیش می آید و ذهن هر انسانی را مشغول می کند این است که شخص با خود می گوید : خب اگر وابستگی موجب اختلال در سبک زندگی می  شود پس چطور ما انسانها ذاتاً اجتماعی هستیم، اصلاً بدون وابستگی چگونه می توانیم در جامعه به زیست خود ادامه دهیم ؟

درواقع وابستگی به دو نوع سالم و ناسالم  تقسیم می شود و به کاربردن قسمت ((هم )) در واژه     ((هم وابستگی )) تأکیدی براین است که این واژه با روابط  فرد با خود و دنیای خارج از او سر و کار دارد، هدف مهم در بهبودی از((هم وابستگی)) و برقراری رابطه این است که بتوانیم به روش سالمی ضمن حفظ استقلال خود، وابسته هم باشیم به بیان دیگر وابستگی وجود دارد اما زمانی خصیصه ای مثبت به شمار می اید و می تواند جزئی از اختلال در سبک زندگی و شخصیت محسوب نشود که به شکل ((سالم)) در زندگی فعال شود تا ادامه ی زندگی اجتماعی را به طور موفقیت آمیزی ممکن سازد.دراین مقاله قصد بر آن است تا به طور مفصل به تفاوت های میان وابستگی سالم و ناسالم بپردازیم.

 

  • روابط متقابل مسائل اساسی

دربهبودی از بیماری هم وابستگی و کودک بزرگسال هر یک از مسایل اهمیت ویژه ای دارد. هریک از آن ها با یک یا تعداد بیشتری از مسایل اساسی ارتباط متقابل دارند. مسئله ی ابتدایی ولی قدرتمند ترس از طردشدن، به تمامی مسایل دیگر منجر شده و سرانجام سبب می شود که ما در<<واقعی بودن>> دچار مشکل شویم و هنگامی که << واقعی >> نیستیم و یا خود    حقیقی مان نیستیم، نمی توانیم شفا یابیم و از این راه، خوشبختی و آرامش را تجربه کنیم. اگر واقعی نباشیم، نمی توانیم روابط رضایت بخش و سالمی داشته باشیم . روابط سالم، از وابستگی سالم و استقلال سالم تشکیل شده است این دو – وابستگی سالم و استقلال سالم- از اجزای مهم روابط سالم تلقی می شوند. بدون وابستگی به افراد مورد اعتمادی که برگزیده ایم و نیروی برترمان، نمی توانیم زندگی شادی بخش و موفقی داشته یاشیم.

  • جنبه های رشد

در دهه 1940 میلادی فیربیرن بر این موضوع تاکید کرد که تحول وابستگی سالم در رشد کودک بسیار مهم است. او سه مرحله را در این فرآیند تشریح کرد.اولین مرحله را وابستگی زود هنگام شیرخوارگی نامید. در این مرحله نوزاد بسیار وابسته است و احساس شدیدی نسبت به مادرخود (یا دیگر افرادی که در نقش والدین هستند) دارد به طوری که نسبت به خودش به عنوان وجودی مستقل احساس چندانی ندارد.

پنج یا شش ماهگی کودک وارد دوره ی انتقالی می شود، دوره ای که در آن شروع   به ناسازگاری و مواجه شدن با جدایی از مادرو تغییر در روابطش می کند. این زمان  مرحله ی آشتی  را که به وسیله ی ماهلر توضیح داده شده است، شامل می شود.آخرین مرحله، وابستگی رشد یافته ایست که به آهستگی، همچنان که کودک بزرگتر می شود، تحول می یابد. در این جا کودک یاد می گیرد که تفاوت ها را بپذیرد و درباره ی تبادل و هم زیستی متقابل بیاموزد.

این مرحله وابستگی متقابل سالم است.این وابستگی با دیگر فعالیت های رشدی و دیگر مسایل اساسی مانند اعتماد کردن، اداره و کنترل کردن، رفتار و تفکر همه یا هیچ پیوند می خورد و توسط والدین کژکردار، ناکارآمد و ناسالم صدمه  و آسیب می بیند.  در بهبودی از کودک بزرگسال این مراحل را معمولاً باید در یک مجموعه از شرایط ایمن که از افراد سالم تشکیل شده و این افراد نقش والد را هم ایفا می کنند، دنبال کرد و از خاطر گذراند. این افراد سالم مشاور و گروه درمانگر، راهنماها، عضوهای گروه، دوستان، همکاران و دیگر افراد ایمن را شامل می گردد.

  • وابستگی سالم در مقابل وابستگی ناسالم

هدف از بهبودی، بهترشدن است نه کامل شدن. یک شبه به تمامی کیفیت های وابستگی سالم دست یافتن، نه لازم است و نه شدنی. توجه داشته باشید که دروابستگی و استقلال سالم، ما روابط همآهنگ و موزونی با خود، افراد ایمن و بانیروی برتر و قدرت مطلق مان خواهیم داشت. ولی در وضعیت وابستگی ناسالم و استقلال ناسالم ما به طور دقیق  هم وابسته هستیم.

  • وابستگی سالم

ما دروابستگی سالم هنگامی که نیاز داشته باشیم و مناسبت داشته باشد درخواست کمک کرده و کمک ارایه شده را می پذیریم. درروابط، احساس ایمنی و امنیت می کنیم،اعتماد می کنیم. رابطه، رابطه ای صمیمی است و درآن هر شخص واقعی است. هریک انسجام شخصیت و صداقت دارند؛ یعنی؛ همان چیزی که در دومین قدم از دوازده قدم    << سلامت عقل>> نامیده می شود.هرکس در رابطه فردی و در برقراری ارتباط، یکپارچگی و تمامیت خود را دارد.

به این معنا که از خود در تمامی جنبه های جسمی، روانی، هیجانی و معنوی آگاهی داشته و به آن اهمیت می دهد. در وابستگی سالم  رابطه به منزله ی  مشارکت است. این رابطه دو طرفه است؛ بنابراین، هریک از طرفین سهم برابری از این مشارکت را می پذیرند. هریک دیگری را حمایت و پشتیبانی می کند و دیگری را بدان گونه که هست می پذیرد.هریک از طرفین به تساوی ارزش ها و ویژگی های رفتاری زیادی را شریک  می شوند که اهمیت قایل شدن و احترام گذاشتن را  شامل می گردد.

وابستگی سالم  به معنای انعطاف پذیربودن و حد و مرزهای سالم داشتن هم هست.طرفین فریب کار نیستند و سر یکدیگر را به اصطلاح شیره نمی مالند.به عبارتی تلاش نمی کنند به طور غیرمستقیم از یکدیگر چیزی به دست آورند.آن ها درخواست هایشان به منظور برآوردن نیازهایشان و دریافت حمایت به شکل روشن و مستقیم  اقدام می کنند.حتی اگر افرادی که در رابطه ی وابسته سالم، قراردارند برای برآوردن خواسته و نیازشان درخواست کمک کنند، تلاش نمی کنند دیگران را کنترل کرده یا از آنها بهره کشی کنند و به طور کل سوء استفاده گر نیستند.

وابسته بودن به یکدیگر به این معنا هم هست که طرفین این رابطه درضمن به شکلی دارای استقلال سالمی هم هستند، در حالی که هریک خود شیفتگی سالمی دارند و از خود مراقبت می کنند؛ نسبت به هم مهربان و  دل رحم هم هستند؛ به علاوه، در رابطه ی آنها میزان مناسبی از شراکت و تماس و       فعالیت های خودانگیخته و خودجوش وجود دارد. شخص درحال بهبودی که در روابط با وابستگی سالم احساس راحتی می کند، مایل است که از هرگونه تلاشی برای برقراری روابط صمیمی  با مردم و کسانی که بهبود نایافته اند و هم وابسته فعال هستند خودداری کند و به علاوه ممکن است از افرادی که در استقلال ناسالمی هم به سر می برند،            پرهیز کنند.این شخص ترجیح می دهد با افرادی ارتباط برقرار کند که از وابسته و  مستقل بودن سالمشان احساس راحتی کنند. سرانجام شخص سالم نسبت به معنویت و از رشد رابطه وابسته سالم با نیروی برتر و قدرت مطلقشان آگاهی داشته  وآنرا تجربه می کند.

 

  • وابستگی ناسالم

برعکس، هم وابستگان فعال هنگام درخواست کمک و پذیرفتن آن مشکل دارند.این وضع ممکن است به چندین عامل مربوط باشد. ممکن است دفعات زیادی در گذشته هنگامی که درخواست کمک کرده اند، به نوعی آزرده شده اند؛ بنابراین در اعتمادکردن دچار مشکل هستند. درچنین شرایط شفا نایافته ای، نمی توانند تمامی ابعاد سالم جسمی، روانی، هیجانی و معنوی شان را تجربه کنند. رابطه ی هم وابسته نه رابطه ای برابر است نه دو طرفه.

به بیان دقیق تر رابطه ی بی سمت و سویی است که در آن تنها یکی به دیگری خدمت ارائه می دهد یا این که هر دو بسته عمل می کنند وهیچ دادنی در کار نیست. به جای این که حمایت کننده باشند، یکی یا هر دوی آنها حمایتی از دیگری نمی کنند و به هم یاری نمی رسانند، اغلب یک یا دو حد افراطی در این رابطه وجود دارد. بیش از اندازه به برآوردن نیازهای دیگران پرداخته و رفتارها و خواسته- های آن ها را تحمل می کنند یا اصلاً به آن ها توجه نکرده و خواسته ی آن ها را نمی پذیرند.برعکس افراد هم وابسته ممکن است سعی کنند که یکدیگر را اداره و کنترل یا استثمار کنند و یا مورد بدرفتاری قرار دهند.به جای اینکه استقلال سالمی داشته باشند به شکل ناسالمی وابسته یا مستقل هستند. بارها و بارها رفتارهای نامناسب را بیش از اندازه تحمل کرده و می کنند و اغلب به دیگران اجازه می دهند که در انتظارات و درخواست هایشان زیاده روی کنند.

فعالیت های شراکتی صادقانه ی بسیار کمی در بین آنها وجود دارد و هنگامی که مشارکتی وجود دارد فعالیت هایشان اغلب از قبل برنامه ریزی شده است وخودجوش نیست؛ به جای آنکه شفیق و مهربان باشند به تندخویی، بی حسی و کرختی گرایش دارند و اغلب معترض هستند؛  معمولاً خودشان را در ارتباط با افراد هم وابسته یا سوء استفاده گر درگیر می کنند؛  بجای آنکه به چنین روابطی خاتمه دهند دوست دارند این رابطه ها را مانند یک قربانی یا فدایی ادامه دهند؛ ممکن است در ارتباط با شخص سالم احساس بی حوصلگی و ملال انگیزی داشته باشند چرا که  بنابر عوامل متعددی از جمله کمبود اعتماد بنفس و داشتن انواع رفتارهای بد و سوء استفاده گرانه، با شرایط مشابه با حالت های رفتاری خود، احساس آشنایی     بیشتری دارند تا با رفتارهای افراد سالم؛ افزون بر این روابط به جای آنکه احساس آزادگی کنند و رشد یابند، اغلب احساس می کنند زندانی و گرفتار شده اند و راکد      مانده اند؛ سرانجام اینکه به طور دقیق معلوم نیست که آیا رابطه ی سالمی با نیروی برتر و قدرت مطلق دارند یا نه. آنها اغلب انعطاف ناپذیر، خشک و سخت گیر هستند و از فریبکاری استفاده کرده و غیر مستقیم تلاش می کنند دیگران را تحت تاثیر و  نفوذ خود قرار داده و آنها را اداره و کنترل کنند.

  • نتیجه

پس همان طور که گفته شد وابستگی به دو مقوله ی ((سالم)) و(( ناسالم)) تقسیممی شود.

ما به عنوان یک انسان اجتماعی، برای تشکیل یک زیست سالم نیازمندیم ضمن به دست آوردن استقلال، وابسته هم باشیم بنابراین لازم است با تفاوت های میان این دو مقوله آشنا شویم ، مرز میان سالم و ناسالم بودنشان را بشناسیم  و در صورت وجود مشخصات وابستگی ناسالم  درصدد رفع یک یک آنها برآییم و در نهایت ویژگی ها و الگوهای سالم را در حیطه های مختلف رابطه  به کارگیریم.

بیشتر بخوانید : راه های تشخصی هم وابستگی 

3 Responses

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *