هم وابستگی و انکار

هم وابستگی و انکار

مقدمه:
زمان هایی وجود دارد که موجود ،وسیله یا هر چیزی در جلوی چشم ما قرار دارد اما نمی بینیم حتی وقتی که آدرس و نشانه ی آن را به ما می دهند.مطمئناً برای هر یک از ما پیش آمده است که مسئله ای درونی در زندگیمان وجود دارد اما نمی بینیم یا قادر به قبول آن نیستیم ،عدم پذیرش آن چه وجود دارد یعنی انکار.
انکار یک مکانیسم دفاعی طبیعی ستدر واقع انکار ،مکان موقتی برای موضوعاتی می شود که هنوز آمادگی پذیرش و درک آن را نداریم و با رد کردن آن احساس امنیت می کنیم ،تا به اینجا طبیعی ست اما زمانی که این مکان موقت تبدیل به یک مکان دائمی و ماندگار و حتی مُسَکِنی برای مامی شود، مشکل ساز است.

همان طور که در مقالات هم وابستگی گفتیم(🌟رجوع شود به :مقاله ی هم وابستگی چیست؟🌟) یکی از ابعاد هم وابستگی این است که خود حقیقی نادیده گرفته می شود و فرد به خود کاذب یا دروغین متصل می شود به عبارتی انکار اندرون هم وابستگی قرار دارد که در این مقاله جهت روشن سازی بیشتر قصد داریم به توضیح آن بپردازیم.


🔸چه چیزی باعث می شود انکار کنیم؟
🔸چه عاملی کمک می کند انکار را بشکنیم؟
🔸انکار با ما چه می کند؟
🔸راهکارهای عملی برای شکستن انکار کدامند؟
🔸از کجا متوجه شویم در انکار هستیم؟(چه نشانه هایی وجود دارند؟
🔸آیا افراد در حال دروغگویی به ما هستند یا به خودشان؟؟؟
و…

زمانی که از خودمان می پرسیمچگونه کسی نمی تواند فیل به آن بزرگی را وسط سالن پذیرایی ببیند؛انکار سرگرم کار است که همانا امتناع از دیدن چیزی است که بیش از حد دردناک است.انکار می تواند موهبت باشد و به افراد فرصت جمع آوری منابع لازم برای رویارویی با حقیقت را بدهد.برای قوی ترین انسان ها هم زمانی بوده که به هیچ شکلی قادر به پذیرش مسائل نبوده اند.
انسان ها عمداً از انکار استفاده نمی کنند بلکه به آن محتاج می شوند،برای بعضی مانند هتل است ،محلی موقت برای اقامت،بعضی دیگر فراتر رفته و آن را مسکن خود می سازند که این مورد یکی از ویژگی های هم وابستگی است.تحت فشار گذاردن افراد برای دیدن حقیقت کمکی به ماجرا نمی کند زیرا آنها به جای اینکه سعی کنند به نکته ها و اشارات ما توجه کنند فقط خشم ما را در مقابل خود می بینند.شکستن سد انکار در افراد برای ما مقدور نیست مگر آنکه متخصص باشیم،وظیفه ی ما کنار آمدن با نقطه های کور خودمتن است.


مجبور کردن افراد به تأیید حقیقتمی تواند خطرناک باشد بنا به گفته ی الیزابت کوبلر راس،انکار اولین مرحله ی اندوه است.مراحل اندوه به ترتیب از انکار،خشم،معامله ،اندوه و پذیرش تشکیل می شوند چون مرحله ی بعد از انکار،خشم است.واکنش های افراد پس از طی مرحله ی انکار غیرقابل پیش بینی است،بهتر است نقش خدا را برایشان بازی نکنیم.کمر انکار را نمی توان با پتک شکست،این کار تنها با عشق عملی است.وقتی انسان ها آماده باشند و احساس امنیت کنند،می توانند حقیقت را ببینند.

تمایل نقش مهمی ایفا می کند،آیا ما تمایل داریم حقیقت را ببینیم؟
بعضی اوقات حقیقت تلخ است.زندگی در انکار ما را ناشفاف ،آشفته و در قطع ارتباط با خودمان نگه می دارد،ماندن در انکار می تواند عامل بیماری شود.مسدود کردن حقیقت،انرژی فوق العاده زیادی مصرف می کند(یا مواد مخدر و قرص های زیاد) و می تواند بسیار فرسایشی باشد.وقتی در حالت انکار به سر می بریم،احساسمان طوری است که انگار فقط دلمان می خواهد بخوابیم.وقتی احساس تهی بودن،بدخلقی و خستگی کنیم به این معناست که یا در انکار به سر می بریم یا حقیقت در شرف برملا شدن است.


انکار نقش ابزاری را برای پوشش فقدان های کوچک و بزرگ ایفا می کند و نباید قدرت آن را دست کم گرفت.شاید تصور کنیم که افراد درگیر انکار به ما دروغ می گویند،اگر مشکوکیم که در انکار هستیم یا نه ،بهترین طریقه ی امن عبور از آن این است که از خداوند و زندگی بخواهیم حقیقت را برایمان آشکار کند.رهایی از انکار ما را به مرحله ی پذیرش نزدیک تر می سازد .رها کردن انکار،زندگی را آسان تر می کندزیرا دیگر مجبور نیستیم همه چیز را کنترل کنیم تا رؤیاهایمان برملا شوند.

آن گاه به حقیقت فرصت می دهیم که به عرصه ی زندگی قدم بگذارد.همان طور که انکار کار و زحمت زیادی می طلبد ،اذعان به از دست دادن رؤیاها و عزیزان هم همان قدر فرسایشی است که باقی ماندن در انکار اما حقیقت نهایتاً خود را در وقت مناسب به ما آشکارمی سازد وقتی آن را به وضوح ببینیم،به خداوند و نیروی شگفت انگیز زندگیمی پیوندیم،حقیقت همیشه ما را از اسارتمی رهاند.

 

🔸راهکارهایی معنوی در مقابل انکار:

۱)بخواهید تا حقیقت را ببینید؛
هر وقت من در مورد واقعیت گیجمی شوم این دعا را می خوانم:
((خدایا من خیلی کُند شده ام ،خواهش میکنم حقیقت را در مورد………به من نشان بده به گونه ای که بتوانم آن را درک کنم و بفهمم که قرار است چه چیزهایی ببینم،بیاموزم،انجام دهم و یا بدانم.متشکرم.))
هر طور که مایلید تقاضا کنید و بعد دیگر به خدا واگذار کنید اگر دلمان پاک باشد جوابمان را خواهیم گرفت،اغلب خیلی سریع تر و پربارتر از آنچه تصورمی کردیم.

۲)برای رسیدن به آگاهی رفتاری تلاش کنید؛چند دقیقه در روز را صرف نوشتن فهرستی از شرایطی کنید که در آن به سر می برید،چه احساسی می کنید؟چه اتفافی در شرف وقوع است؟چه چیزی شما را ناراحت می کند؟چه چیزی عذابتان می دهد؟چه کَسی عذابتانمی دهد؟چه کارهایی برای مراقبت از خودتان انجام داده یا نداده اید؟(🌟رجوع:مقاله ی هم وابستگی و مراقبت از خود🌟)چه احساسی دارید؟اگر چیزی نمی دانید،بنویسید:((می خواهم از احساس خود باخبر شوم.))گذراندن اوقات آرام دعا و ژرف اندیشی سطح آگاهی ما را افزایش می دهد.شاید به خودمان بگوییم که به اندازه ی کافی گرفتار هستیم و دیگر نمی خواهیمکار دیگری انجام دهیم اما گزفتار بودن در انکار وضعیت فعلی ماست.بد نیست هر روز به مدت ده دقیقه از ارزشمندترین دارایی خود آمار بگیریم،یعنی از خودمان.

🗒نتیجه:
پس انکار یک مکانیسم دفاعی است که گاهی انسان ها به آن نیازمندمی شوند اما اگر این (گاهی) به(همیشه) تبدیل شود زندگی فرد را دچار آشفتگی و بیماری می کند.تمایل یکی از عواملی ست که پوسته ی انکار را می شکند.آگاهی و شناخت از نشانه هایی که فرد در حال انکار هست، ما را به این سمتمی برد که برای رهایی از این انکار چه کارهایی می توانیم انجام دهیم که در این مقاله به آن پرداختیم.راه رهایی از انکار می تواند یکی از تکه های پازل رهایی از هم وابستگی باشد(🌟رجوع:هم وابستگی فراتر از وابستگی🌟) چون همان طور که گفتیم انکار یکی از روش ها و ویژگی هایی ست که فرد هم وابسته به طور افراطی از آن استفاده می کند و به کارمی برد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فائزه خاتمی
3 سال قبل

۵ سال پیش بود که مشاورم به من گفت هموابسته ام. و یک کتاب معرفی کرد و تادنیمه خوندم و کلا بحث هموابستگی لابلای خیلی مشکلات زندگی و کاری گم شد . بعد ۵ سال و کلی مطالعه رو خودم ، تصادفی مجدد بحث هموابستگی اینجا تو سایتتون دیدم و مقالات به ترتیب دارم میخونم. و کنارش کتاب هموابستگی دیگر بس است از ملودی بتی. مطالب مقالات برام بسیار کم کننده و رها گشا بود من جواب هزار سوالم این روزها با مطالعه روی هموابستگیم دارم میگیرم سوالاهایی که ۵ سال گریبان من گرفته بود و من بخاطر انکار هموابستگیم سراغ همه جور مطلب رفتم جز اصل مطلب همین هموابستگی. شاید ۵ سال لازم بود که کم کم آماده شم برای دیدن هزاران زخمی که هموابستگیم بوجود اورده ، ۵ سال تمام انکار و مثل کلاف سر درگم در خودم. الان میخونم و مینویسم و میپذیرم و البته درد میکشم به امید شفا

مرجان
4 سال قبل

چه قدر رابطه ی بین انکار و هم وابستگی جالب بود و از انکار کردنم فهمیدم که یک هم وابسته ام و قبلش نمی دونستم اصلا چیه اما مقاله های مفصل شما توی زمینه ی هم وابستگی بهم کمک کرد به خصوص که بسته ی احساس ارزشمندیتون هم تهیه کرده بودم و به مسئله ی هم وابستگی بی ربط نبود و کلی بهم کمک کرد.
مرسی از خدمات شما🙏🌸