9رهنمود عاطفی کدامند

9رهنمود عاطفی کدامند؟

9رهنمود عاطفی کدامند

یکی از مسائلی که همیشه و هر روزه نیاز به یادگیری دارد، موضوع (سواد عاطفی) است و تا زمانی که زنده هستیم و زندگی می کنیم به این دلیل که موجوداتی اجتماعی هستیم، لازم داریم راهکارها و رهنمودهایی را در این باب یاد بگیریم تا بتوایم خود و همچنین روابطمان را مدیریت کنیم.
در این مقاله قصد داریم به رهنمود و راهکارهایی در باب سواد عاطفی بپردازیم.

رهنمود مقدماتی سواد عاطفی

از دیگران اجازه بگیر. در هنگام آموختن سواد عاطفی، معمولاً مشاهده می کنیم که وقتی آدم ها عاطفه و مهر و محبتی را که به شدت محتاج آن هستند دریافت می کنند به گریه می افتند.

یا زمانی که سوال خاصی از آنها پرسیده می شود یا بابت موضوعی از آنها معذرت خواهی می شود، اشک در چشمهایشان حلقه می زند. به طور کلی هر نوع ارتباط عاطفی با دیگران ممکن است تجربه ای تکان دهنده و هراسناک باشد.

به همین دلیل هر زمان که می خواهید در مورد احساسات( منفی یا مثبت) با کسی صحبت کنید، بهتر است از او اجازه بگیرید. یعنی:

  •  به او هشدار بدهید که قصد دارید موضوعی را با او در میان بگذارید.
  •  به او فرصت دهید که خود را برای شنیدن آن موضوع آماده کند.
  •  ببینید آیا او می خواهد در آن لحظه راجع به موضوع مورد نظر شما صحبت کند یا نه (شاید در آن لحظه سردرد شدیدی داشته باشد یا برای روز بعد امتحان مهمی داشته باشد و یا…)

وقتی که از روش فوق پیروی کنیم، آنگاه حرفها و احساسات خود را در زمین حاصلخیزی می پاشیم و حاصل خوبی برداشت خواهیم کرد. با اجازه گرفتن از مخاطب خود، در واقع، پیشاپیش از هر گونه شوک، مقاومت، ترس و حتی خشم او جلوگیری می کنیم.

به هر حال این مسئله حائز اهمیت است که به مخاطب خود فرصت دهیم. همچنین باید این احتمال را بدهیم که ممکن است زمان مناسبی را برای ابراز احساسات به او انتخاب نکرده ایم و اگر چنین اتفاقی رخ داد، باید منتظر فرصت بهتری باشیم.

وقتی آهسته و بااحتیاط جلو برویم، هم خود و هم مخاطب خود را برای یک واکنش عاطفی عمیق آماده می کنیم. باری، هر زمان که در نظر دارید موضوعی را با دیگری در میان بگذارید، ابتدا سعی کنید با گفتن یکی از عبارات زیر او را آماده نمایید:

  •  (می خواهی بگویم چه چیزی در وجود توست که من خیلی از آن خوشم می آید؟)
  •  (دلم می خواهد راجع به احساسی که آن شب داشتم با تو حرف بزنم.)
  • و…

اغلب مردم معتقدند که این مقدمه چینی کار بسیار سختی است و آنها معمولاً در چنین مواقعی دستپاچه می شوند و خیلی ناشیانه عمل می کنند و از این ترس دارند که مورد ریشخند دیگران قرار گیرند.

این یکی از نکاتی است که در سواد عاطفی مهم است.

بحث و گفتگو راجع به عواطف، معمولاً از جانب کسانی که در زمینه ابراز عواطف و احساسات خود راحت نیستند، رد می شود. اما با وجود آن که اجازه گرفتن از مخاطب برای اظهارنظر راجع به یک موضوع احساسی، کمی عجیب و مشکل به نظر می رسد، ولی تمرین و ممارست در این زمینه می تواند موانع را به تدریج برطرف نموده و موجب تقویت روابط ما با دیگران و همچنین کسب سواد عاطفی شود.

حقیقت این است که سواد عاطفی متکی به قلب، هرگز نمی تواند در محیطی آلوده به دروغ و بی صداقتی نمایان شود.

دقت داشته باشید که راستگویی و صداقت باعث جلب اعتماد آدمها نسبت به یکدیگر می شود.

 

رهنمود مقدماتی سواد عاطفی

 1. صادق بودن در احساسات

اولین رهنمود سواد عاطفی این است که عواطف و احساسات خود را صادقانه ابراز کن.

بیان احساس، نخستین فرصت برای تمرین صداقت و یکرنگی با دیگران است.

احساس و عاطفه نباید ساختگی و دروغین باشد زیرا گیج کننده و غیرسازنده خواهد بود. به محض آن که پنجره قلب خود را به روی دیگران بگشاییم، آن گاه تمام قدرت های شهودی ما نیز بیدار می شود و همین درک شهودی و مستقیم ماست که از آن پس به خوبی قادر است احساس و عاطفه راستین را از نمونه بدل آن تشخیص دهد.

بنابراین هر گاه تصمیم می گیرید که به دیگران مهر بورزید، باید سعی کنید این کار را از صمیم دل و صادقانه انجام دهید. برای بعضی از افراد صداقت و یکرنگی بسیار ساده است ولی برای برخی دیگر لازم است، پیگیرانه آن را یاد بگیرند.

مشکل و مانع اصلی در هنگام ابراز احساس، والد ایرادگیر ماست که همچون نگهبانی خشن از صندوقچه ی عواطف و احساسات ما محافظت می کند و دائماً ما را از ابراز احساس واقعی خود به دیگران بر حذر می دارد.

چند نمونه از پیام های رایجی که والد ایرادگیر در زیر گوش ما زمزمه می کند تا ما را از ابراز احساس راستین خود باز دارد، چنین است:

  •  اگر از این حرفی که راجع به او می زنی خوشش نیاید چی؟ آنگاه شرمنده خواهی شد!
  •  این احساسی که راجع به او دارم خیلی ناروا، بد و ناشیانه است. اگر آن را به زبان بیاورم، غیر از آن که خود را کوچک کنم ثمر دیگری نخواهد داشت!
  •  اگر چنین حرفی را بزنی، رابطه ات با او به هم می خورد.
  •  اگر این کار را بکنی، آن وقت فکر می کند که تو خیلی محتاج به دوستی با او هستی.
  • و….

والد ایرادگیر درونی ما صحنه های عجیب و غریبی از خود می سازد. برای مثال والد ایرادگیر فردی که بعد از مدت ها خواهر خود را ملاقات کرده بود زیر گوش او می خواند:اگر من الان به خواهرم بگویم که واقعاً دلم برایش تنگ شده است، ممکن است به گریه بیفتم. بعد خواهرم هم به گریه می افتد و ما همدیگر را بغل می کنیم.

آنگاه هر دو احساس حماقت می کنیم و همه کسانی که ما را می بینند فکر می کنند ما دیوانه هستیم. بنابراین بهتر است که فقط بگویم: (چه قدر خوب است که تو را دوباره می بینم!)

اما باید شجاعت به خرج داد و به رغم مخالفت های والد ایرادگیر، احساسات راستین خود را ابراز کنیم. با این عمل باعث می شویم دیگران هم با ما صادق باشند و متقابلاً احساسشان را به ما ابراز نمایند و به این ترتیب مورد مهر و محبت قرار گیریم و نیاز عاطفی مان برطرف شود.

از آن پس درمی یابیم که قوانین قدیمی مربوط به صرفه جویی محبت چقدر اشتباه بوده و والد ایرادگیر درونی ما به تدریج قدرت خود را از دست می دهد.

2. دریافت محبت و مهربانی

دریافت مهر و محبت از دیگران چیز خوبی است، اما بعضی اوقات دست یافتنی نیستند یا آنهایی که در دسترس هستند آن چیزهایی نیستند که ما به آنها نیاز داریم. ما می توانیم سالهای سال محجوبانه و در سکوت کامل منتظر بمانیم و ببینیم کسانی که در زندگی ما هستند چه قضاوتی راجع به ما دارند.

آیا آنها ما را فردی باهوش، خلاق، خوش ظاهر یا مهربان و صمیمی می دانند؟ یا نه؟

برخی اوقات نیز سعی می کنیم حدس بزنیم آنها چنین خصوصیات مثبتی را در ما مشاهده می کنند یا نه.

اما خیلی به ندرت ممکن است به سادگی از آنها چنین چیزی را بپرسیم. ما آن قدر مطیع والد ایرادگیر خود هستیم که حتی چنین موضوع ساده ای به فکرمان خطور نمی کند. اما مواقعی پیش می آید که ما نیاز داریم تا احساس دیگران را بپرسیم. در چنین اوقاتی باید بدانیم مطلب مورد نظر خود را از چه کسی بپرسیم.

جویا شدن احساس دیگران در یادگیری سواد عاطفی، مخاطره آمیزتر از بیان احساس خود راجع به دیگران است. در این گونه موارد هرگز نمی توانیم کاملاً مطمئن باشیم که همان احساس و عاطفه ای را که خواهان آن هستیم به روش مطلوب دریافت خواهیم کرد.

دیگری ممکن است قادر نباشد آنچه را ما دوست داریم بشنویم صادقانه به ما بگوید. بنابراین پرسش راجع به موضوعی خاص (مثلاً: از نحوه آواز خواندن من خوشت می آید یا نه؟) مخاطره آمیزتر از این است که نظر کلی او راجع به هر چیز که میل دارید بگوید بپرسیم.

اما در حقیقت در اکثر مواقع، در برخورد با اکثر آدم ها، هنگامی که نظر آنها را راجع به موضوعی در ارتباط با خودمان می پرسیم همان چیزی را که نیاز داریم دریافت می کنیم.

مهم ترین نکته در قدم اول به سوی یادگیری سواد عاطفی، یافتن فرد یا افرادی است که به اتفاق آنها شروع به یادگیری کنیم. به محض آنکه شخصی را یافتید که علاقه‌مند به گفتگویی اندیشمندانه و صمیمی باشد، می توانید چنین مطالبی را با او در میان بگذارید:

  •  (این شلوار را تازه خریده ام. چطور است، فکر می کنی به من می آید؟)
  •  یا: (یک نامه به سردبیر روزنامه نوشته ام. ممکن است آن را بخوانی و نظرت را به من بگویی؟)
  •  یا: (با دخترم جر و بحث شدیدی داشتم. احساس می کنم پدر خوبی برای او نیستم. تو نحوه رفتار من را با او دیده ای، نظرت راجع به طرز برخورد من با او چیست؟
  • و…

البته والد ایرادگیر در اینجا نیز شما را راحت نمی گذارد و دائم به شما نق می زند که: (این چه سوالی است که می پرسی؟) ، (سوال بسیار احمقانه ای است.)، (هرگز به سوال تو پاسخ نمی دهد.) و …

 

دومین رهنمود سواد عاطفی، طلب مهر و محبت از دیگران

3. پذیرش محبت دیگران

همه ما تشنه‌ی نوازش و کلام محبت آمیز دیگران هستیم. اما به هنگام دریافت پیام های محبت آمیز، با مشکلات و پیچیدگی هایی نیز مواجه می شویم.
در این گونه مواقع دچار نوعی سردرگمی می شویم که کدام پیام مهرآمیز را بپذیریم و کدام را رد کنیم.

دلیل این امر که چرا تشنه ی کلام محبت آمیز و مهر و محبت دیگران هستیم این است که یا اصلاً چیزی دریافت نکرده ایم یا از پذیرش کلام های محبت آمیزی که در دسترسمان بوده است امتناع نموده ایم.

همچنین ممکن است  برخی پیام های محبت آمیز که مطلوبمان بوده است را پذیرفته باشیم و بقیه را رد کرده باشیم.

شاید هم نوعی بی اشتهایی عاطفی را در خود رشد داده ایم تا به تدریج گرسنه محبت شویم. از طرف دیگر، این امکان هم وجود دارد که پیام های محبت آمیزی که به ما تقدیم شده است در ظاهر جذاب و دلنشین ولی در باطن سمی بوده اند.

با توجه به این پیچیدگی ها، همیشه این خطر وجود دارد که ما آن پیام محبت آمیز را که از صمیم قلب می خواهیم نپذیریم و در عوض آن پیامی را که باید رد کنیم با جان و دل پذیرا شویم.

به خاطر داشته باشید که برای آدمی که تشنه یک کلام محبت آمیز است هر سخن صمیمیانه و ستایش آمیز، مثل آبی می ماند که در پای یک گلدان خشک شده می ریزیم. آب ابتدا در روی خاک می ماند و پایین نمی رود.

ولی سرانجام خاک تشنه، آن را به درون می کشد و جان می گیرد.
گاهی اوقات تمجید و ستایش و پیام های محبت آمیز باید بارها تکرار شود تا در فرد مخاطب اثر بگذارد. به همین خاطر ضروری است که بعد از بیان سخنان محبت آمیز شخص مورد نظر را تماشا کنیم و از روی رفتار و واکنش هایش بفهمیم که حرف های ما را پذیرفته یا رد کرده است.

یک نفس عمیق یا باز شدن چهره به شادی، بهترین نشانه هایی است که پیام محبت آمیز شما شنیده شده و مهم تر از آن، مورد پذیرش وی واقع شده است.

 

سومین رهنمود سواد عاطفی، پذیرش کلام محبت آمیز دیگران

 

4. نپذیرفتن محبت ناخواسته

آشکارترین مثال در مورد مهر و محبت ناخواسته، اظهار محبت زناشویی از طرف مقابل است در حالی که ما هیچ تمایلی به این کار نداریم. اکثر آدم ها معتقدند که خیلی سخت می توان اظهار محبت زناشویی ناخواسته را رد کرد.

یک زن ممکن است قادر نباشد اظهار محبت زناشویی را رد کند. زیرا احساس می کند خیلی بی ادبانه است که به همسر خود بگوید جلوی تمایل و هوس خود را بگیر. یک مرد نیز جزء وظایف مردانه خود می داند که هر وقت همسرش به او اظهار محبت زناشویی کرد آن را بی جواب نگذارد.

کسب این مهارت که بتوانیم اظهار محبت های ناخواسته از طرف دیگران را رد کنیم خیلی مهم است چون با این کار قادر خواهیم بود خود را از موقعیت های ناجور و عذاب آور خلاص کنیم.

همان طور که وقتی افراد بزرگسال، بچه های کم سن و سال را مورد سوء استفاده قرار می دهند، این اظهار محبت آنها نتیجه ای زیانبار به همراه دارد، کنجکاوی و تمایل زیاد برای جلب توجه نیز که باعث می شود یک نوجوان به اظهار محبت دیگری پاسخ مثبت دهد و این از لحاظ عاطفی ضربه شدیدی بر آنها وارد می آورد.

وقتی که ما کودکان را درمورد سوء استفاده آگاه می کنیم، در اصل به آنها نحوه ی رد کردن محبت های زیان آور را یاد می دهیم و به آنها گوشزد می کنیم که از کسانی که پاسخ (نه) به گوششان نمی رود دوری کنند و اعمال آنها را به پدر و مادر یا اولیای مدرسه خود گزارش دهند.

پیام های محبت آمیز ناخواسته دیگری نیز وجود دارد که در مقایسه با اظهار محبت های زناشویی کمتر آشکار است. این پیام ها سمی نیستند ولی محدود کننده به نظر می رسند.

برای مثال، یک زن زیبا ممکن است عاقبت از این که دائماً به او بگویند: (شما خیلی زیبا هستی) خسته شود. در واقع وقتی که به طور مرتب چنین اظهار لطفی به او می شود حس می کند که انگار دیگران به جز زیبایی،به چیز دیگری در شخصیت او توجه ندارند و او را عروسکی زیبا و تهی مغز می بینند.

در نتیجه چنین اشخاصی احتمالاً همیشه تشنه آن هستند که افکار، نظریات، صداقت، درستی و یا کار و فعالیتشان مورد توجه دیگران قرار گیرد. آنها با آموختن سواد عاطفی یاد می گیرند که به دیگران بگویند:

(متاسفم، اما من اخیراً حس کرده ام که شما فقط به خاطر زیبایی ام به من احترام می گذارید و به دیگر توانایی های من اهمیتی نمی دهید. من خیلی دلم می خواست که به خاطر پیشرفت در کارم مورد تشویق قرار بگیرم. البته می دانم که شما قصد نداشته اید که من را دلسرد و نومید کنید، ولی بهتر نیست به جای تعریف و تمجید از قیافه ام، کمی هم به جنبه های دیگر شخصیتم توجه کنید؟)

همین طور مرد سختکوشی که دائماً به خاطر پرکاری خود مورد تشویق دیگران قرار می گیرد ممکن است از این بابت دچار دلزدگی شود. او نیز دوست دارد که دیگر استعدادها و توانایی هایش مورد توجه قرار گیرد و مثلاً به خاطر جذاب بودن یا رفتار مناسبش با بچه ها مورد ستایش قرار گیرد.

هنگامی که کسی رنجیدگی و دلخوری خود را از دریافت یک نوع ابراز محبت از طرف دیگران نشان می دهد، مورد بی اعتنایی آنها قرار می گیرد و به تدریج می فهمد که اگر بخواهد مورد تقدیر و ستایش دیگران قرار گیرد باید همان نقش قدیمی خود را ایفا کند.

در این گونه مواقع بهترین روش برای آگاه کردن دیگران این است که با ملایمت و ظرافت عمل کنیم. یعنی ابتدا با خوشرویی برای آنها توضیح دهیم که چرا از تعریف و تمجید یکنواخت آنها خسته شده ایم و سپس به آنها بگوییم که چه تعریف و تمجیدی را دوست داریم از زبان آنها بشنویم.

برای بعضی ها مشکل ترین کار در این مرحله جدا کردن پیام های محبت آمیز مطلوب از نامطلوب است، یعنی به سختی قادرند اظهار مهر و محبت خوب را از بد جدا کنند.

در این گونه مواقع بهتر است از خود بپرسیم: (آیا من این اظهار لطف و محبت را به خاطر این رد می کنم که خودم از شنیدن آن دلخور می شوم یا این که واقعاً برای من یک پیام محبت آمیز مفید و انرژی بخش است؛ ولی چون والد ایرادگیر درونم با آن مخالف است مجبورم آن را پس بزنم؟) وقتی که خوب اندیشیدیم و دیدیم مهر و محبتی که به ما پیشکش شده خوب و دلگرم کننده است و از صمیم قلب خواهان آن هستیم، باید آن را بپذیریم و با والد ایرادگیر خود بجنگیم و اگر مشاهده کردیم که اظهار محبت دیگری باعث عذاب و ناراحتی مان می شود، به سادگی آن را رد کنیم و نپذیریم.

ترس بیمارگونه از ابراز مهر و محبت به دیگران می تواند باعث تقویت همان اصل صرفه جویی در محبت شود و بی تفاوتی عاطفی و افسردگی را در میان مردم رواج دهد. به همین علت آموختن این مهارت که بتوانیم اظهار لطف و محبت خوب و سازنده را از نوع بد و عذاب دهنده آن جدا کنیم از اهمیت بسیار برخوردار است.

 

 چهارمین رهنمود سواد عاطفی، پیام محبت آمیز ناخواسته را نپذیر

5. مهربان بودن با خود

هنگامی که هیچ امیدی به دریافت پیام محبت آمیز از دیگران وجود ندارد، اگر بلد باشیم به خودمان پیام محبت آمیز بدهیم، در موقعیت های دشوار برایمان خیلی مفید خواهد بود. اکثر ما آدم ها بر این باور هستیم که اگر کسی (دست نوازش به پشت خود بکشد) بی شک باید دیوانه شده باشد!

اما باید بدانید که پیام محبت آمیز به خود دادن اصلاً شرم آور نیست! حتی اگر احتیاج چندانی به آن نداشته باشیم. چرا که همیشه ممکن است چیزهای خوبی در وجود شما باشد که دیگران از آن غافل باشند یا امکان دارد بعضی از مردم در زندگی خود در ارتباط با ارسال پیام های محبت آمیز به دیگران خسیس باشند و شما بیش از آنچه آنها می دهند محتاج به محبت باشید.

ما به ویژه در زمان هایی که والد ایرادگیر درونمان دائماً برایمان پیام های منفی می فرستد و ما را احمق، نفهم، زشت، تنبل و بی دست و پا خطاب می کند احتیاج به تعریف و تمجید از خودمان داریم. بنابراین در اوقاتی که والد ایرادگیرمان به ما حمله می کند، باید بدانیم چگونه به او جواب دهیم.

هر گاه والد ایرادگیرتان به شما گفت که احمق و بی شعور و غیرقابل اعتماد هستی، باید در جواب او به خود بگویی: (من خیلی عاقل و باهوش هستم. من می دانم که خیلی قابل اعتماد هستم . به شرافت، صداقت و عقل و خرد خود افتخار می کنم.)

چنانچه والد ایرادگیر درون برایتان زمزمه کرد که چاق و زشت هستی و کسی نگاهت نمی کند، شما می توانید مثلاً به خود بگویید: (خوب، درست است که نمی توانم مانکن یا مدل باشم ولی بدنم سالم است و مردم می گویند آدم جذابی هستم.

من از قیافه و هیکلم خوشم می آید و مطمئنم بالاخره کسی را پیدا می کنم که من را دوست داشته باشد.) این روش همچنین در مواقعی که از جانب دیگران و والدین ایرادگیر آنها مورد تهاجم قرار گرفته اید سودمند است.

در تحلیل تبادلی، سر منشاء این نوع (مکالمه درونی) مثبت و تصویر ذهنی خوب و شایسته، (والد حمایت کننده) نامیده می شود. بعضی افراد قادرند، به رغم غرولند و انتقاد والد ایرادگیر خود، از خویشتن دفاع کنند.

این عشق به خویشتن باعث حس اعتماد به نفس شخصی می شود و پشتیبان اصلی آن همان والد حمایت کننده فرد است. والد حمایت کننده هر چه قدر هم خوب و قوی باشد بالاخره انرژی آن روزی تمام می شود اما جالب است بدانید که والد حمایت کننده همچون یک باتری قابل شارژ است و تنها چیزی که آن را شارژ می کند و نیرو می بخشد همان پیام های محبت آمیز مثبت است که به درون خود می فرستید.

6. بیان احساسات بدون ترس از قضاوت

این رهنمود در باب سواد عاطفی روشی را در اختیار ما قرار می دهد که به کمک آن می توانیم احساس خود را، بدون هیچ گونه قضاوت و تعبیر و تفسیری، بیان کنیم. بیان احساس و عمل یک روش عاری از قضاوت برای کشف ارتباط بین اعمال و احساسات است.

بیان احساس و عمل یک حکم تک جمله ای راجع به احساسی است که در نتیجه عمل شخص دیگر در ما ایجاد می شود.

بیان دیگری از این رهنمود چنین است: (وقتی تو آن عمل را انجام دادی، من چنین احساسی کردم.)

خیلی ساده است، نه؟ شما از این طریق به دیگری می گویید که در اثر فلان رفتار او چنین احساسی در شما به وجود آمده است. به این ترتیب وقتی که ماجرا را به دور از هر گونه قضاوت و تفسیر بیان می کنید، از سرزنش طرف مقابل اجتناب کرده مانع از موضع گیری دفاعی او می شوید. یک بیان احساس/ عمل به سادگی می گوید که عمل یک فرد باعث ایجاد احساسی خاص در دیگران می شود.

اشتباهی که در هنگام بیان یک احساس/عمل ممکن است رخ دهد این است که به جای بیان احساس خود به حدس و گمان متوسل شویم. یعنی به جای این که احساس خود را بیان کنیم، اندیشه خود را بازگو کنیم.

برای مثال(وقتی که مکالمه را قطع کردی، فکر کردم عصبانی شده ای.) یا (فکر کنم به چیزی که می خواستم بگویم علاقه ای نداشتی.)
این عبارات بیانگر احساس شخص نیست بلکه نظر او را راجع به آنچه در فکر دیگری وجود داشته بیان می کنند. سواد هر کس در بیان او نمود می یابد و باید مراقب باشیم که احساس را با اندیشه و حدس و گمان اشتباه نگیریم.

برای بیان صحیح احساس و عمل لازم است که بر آنچه احساس می کنیم تمرکز نماییم و از حدس و گمان راجع به احساس یا تفکر پرهیز کنیم.تنها چیزی را که شما با اطمینان می توانید از آن سخن بگویید احساس خودتان است. اگر بخواهید از احساس دیگری باخبر شوید، باید از خودش بپرسید. بسیاری از بحث های بین افراد بر پایه همین نوع حدسیات اشتباه راجع به یکدیگر شکل می گیرد.

برای مثال، فرانسیس اعتقاد داشت که شوهرش حتی سرش را از روی روزنامه اش بلند نمی کند که ببیند او چه می گوید. به همین دلیل فرانسیس بر این باور بود که شوهرش هیچ علاقه ای به آنچه او می گوید ندارد.

اما حقیقت این بود که شوهرش خیلی هم به حرف های او علاقه مند بود فقط مشکل اینجا بود که به مطالعه روزنامه هم به همان اندازه علاقه داشت و بنابراین سعی داشت هر دو کار را در یک زمان انجام دهد و در اکثر اوقات هم چندان موفق نمی شد.

بنابراین فرانسیس نمی توانست اطمینان داشته باشد که شوهرش به حرف های او علاقه ای ندارد بلکه او فقط می توانست از این موضوع اطمینان داشته باشد که وقتی شوهرش، هم به صفحات ورزشی روزنامه نگاه می کند و هم به حرف های او گوش می دهد غمگین و ناراحت می شود و نهایتاً از کوره در می رود.

نوع ظریف تری از این اغتشاش احساس با فکر را می توان در بیان احساس و عمل زیر یافت:

(وقتی که تلفن را قطع کردی، فکر کردم مرا طرد کرده ای.)

این نوع بیان احساس و عمل نیز اشتباه است زیرا طرد کردن در واقع یک حس یا عاطفه نیست بلکه نوعی تفسیر راجع به عمل طرف مقابل است. وقتی می گویید (مرا طرد کرده ای) مخاطب شما نمی فهمد که چه احساسی داشته اید.

آیا خشمگین شده اید؟ یا غمگین؟ آیا خجالت کشیده اید؟ یا برافروخته و ناراحت؟

وقتی که می گویید فکر کردم طرد شده ام در واقع می خواهید بگویید دیگری شما را طرد کرده است و این هم حدس و تصوری است راجع به انگیزه دیگری که ممکن است صحیح نباشد. اشتباهات فوق همگی در اثر سرزنش دیگری یا سعی در خواندن افکار او رخ می دهد.

برای بیان صحیح احساس و عمل فقط باید به حقایق تکیه کنیم و بر این خیال خام نباشیم که می توانیم افکار دیگران را بخوانیم. احساس و عمل را خیلی ساده بیان کنید: چه اتفاقی رخ داد و احساس تان در مورد آن چه بود.

 

 ششمین رهنمود سواد عاطفی، بیان احساس و عمل

 

7. پذیرفتن احساسات

برای آن که بحث مبتنی بر سواد عاطفی مثمر ثمر و سازنده باشد طرفین باید به همان میزان که سخنگوی خوبی هستند شنونده خوبی نیز باشند و مسئولیت اعمال و رفتار خود را بر عهده گیرند.

یعنی هنگامی که در بحث شرکت می کنید و به بیان احساس و عمل طرف مقابل خود گوش می کنید، سواد عاطفی حکم می کند که احساسات و عواطف را که بر اثر عملکرد شما در او به وجود آمده دقیقاً یادداشت کنید و حقیقت را بپذیرید.

البته این خیلی مشکل است چون وقتی که به ما می گویند اشتباهی مرتکب شده ایم و با عملکرد غلط خود باعث ناراحت شدن دیگری شده ایم معمولاً حالت دفاعی به خود می گیریم و سعی می کنیم به هر ترتیب شده عمل خود را توجیه نماییم.

نخستین واکنش ما این است که انکار کنیم، بعد به توضیح و تشریح موضوع بپردازیم و بالاخره خود را توجیه کنیم یا به معذرت خواهی بپردازیم اما در عوض همه ی این کارها باید اطلاعات موجود در سخنان طرف مقابل را جذب کنیم.

یعنی دقیقاً بفهمیم که اعمال ما چه احساساتی را در او ایجاد کرده است. نکته مهم این نیست که فلان عمل ما چقدر بد یا اشتباه بوده است، بلکه مهم این است که چگونه عمل ما در دیگری چنان احساسی را به وجود آورده است.

مسئله اساسی همچنین این نیست که شما باید فوراً از طرف مقابل عذرخواهی کنید یا برایش توضیح دهید که چرا فلان عمل از شما سرزده است؛ چرا که در صورت لزوم بعداً می توانید این کار را انجام دهید.

نکته کلیدی در باب سواد عاطفی این است که ارتباط بین عمل خود و آنچه را که دیگری احساس کرده است درک کنید. به خاطر داشته باشید که ما می خواهیم بفهمیم اعمال و رفتار ما چگونه بر دیگران اثر می گذارد و در پی آن هستیم که مختصات چشم انداز عاطفی خود را در زندگی مشخص کنیم.

البته پذیرش مسئولیت اعمال و رفتار نیز مهم است، اما این را در مرحله بعد انجام می دهیم؛ بعد از آن که همدیگر را به اندازه کافی درک کردیم بهتر می توانیم از یکدیگر عذرخواهی کنیم و به گونه ای موثرتر اشتباهات خود را جبران نماییم.

8. بیان درک شهودی

در جریان آموزش سواد عاطفی، استفاده از ادراک شهودی نقش بسیار مهمی ایفا می کند. درک شهودی قویترین ابراز عاطفی ماست و در مواقعی که همه اطلاعات لازم را در اختیار نداریم به کمک آن می توانیم مهم ترین تصمیم گیری ها را انجام دهیم.

اکثر آدمها دلشان می خواهد فکر کنند که اکثر اعمال و گفتار آنها منطقی و عاقلانه است و از بالغ درون آنها نشات گرفته است. در یک مهمانی، ممکن است مثل بچه ها رفتار کنیم و از این بابت شاد هم باشیم.

یا در موقعی که به یک بچه نوپا پند و اندرز می دهیم قیافه پدر مادرانه به خود بگیریم و این را حق خود بدانیم. اما این حقایق را نمی خواهیم قبول کنیم و همواره ترجیح می دهیم به خود بقبولانیم که گفتارمان با دیگران به گونه ای منطقی و عاقلانه است، یعنی از بالغ درونمان سرچشمه گرفته است.

یعنی برایمان عذاب آور است که بپذیریم گاهی اوقات رفتار یا گفتارمان بچه گانه بوده یا در موردی بی انصافی به خرج داده ایم. به این ترتیب وقتی که می توانیم به راحتی خود را فریب دهیم، پس تعجبی ندارد که گاهی اوقات در مورد رفتارهای دیگران نیز به خودفریبی بپردازیم یا دچار اشتباه شویم.

همه ما در مواقعی که راجع به احساس یا نیت دیگران دچار ابهام می شویم به حدس و گمان می پردازیم و این عمل بسیار مفید است.

دانشمندان، کارآگاهان و تحلیلگران اقتصادی نیز وقتی دچار شک و تردید می شوند به درک شهودی خود متوسل می شوند. اما عامل موفقیت در حدس صحیح، بستگی به دقت آنها در ارزیابی نشانه های اولیه دارد.

کارآگاه وقتی که حدس می زند قتل توسط پیشخدمت انجام گرفته نمی تواند او را بدون هیچ گونه مدرکی دستگیر کند. همین طور دانشمندی که کورکورانه از حدسیات خود پیروی کند و آنها را مورد ارزیابی قرار ندهد مطمئناً با شکست مواجه می شود. به همین طریق، شما نیز اگر در روابط خود با دیگران از حدس و گمان استفاده می کنید باید قبل از هر گونه عملی، شواهد و دلایل کافی برای صحبت حدس و گمان خود جمع آوری کنید.

به هر حال باید بدانید که حدس و گمان به ندرت کاملاً درست یا نادرست است. برای آگاهی از درست بودن حدس و گمان خود لازم است که دائماً آن را با واقعیت محک بزنید.

9. پذیرفتن حدس و گمان‌ها

اکثر آدم ها در وجود خود ترس هایی دارند که مانع از آن می شود تا حدس و گمانهای بجا و صحیح دیگران را در مورد خود بپذیرند. ما فکر می کنیم این پذیرش نوعی ضعف محسوب می شود یا شاید همچون دلمان نمی خواهد احساسات دیگری را جریحه دار کنیم از تایید حدس و گمان دیگری طفره می رویم.

به هر حال، اگر خواهان گفتگوی مبتنی بر سواد عاطفی با دیگری هستید، باید بر ترس و عدم تمایل خویش چیره شوید و حدس و گمان طرف مقابل را بپذیرید و بکوشید حقیقتی را که در آن نهفته است کشف کنید.

 

 نهمین رهنمود عاطفی، حدس و گمان دیگری را قبول کن

نتیجه:
در مسئله ی سواد عاطفی، رهنمودها و آموزه هایی وجود دارد که لازم است نسبت به آنها آگاهی پیدا کنیم و در زندگی و مسیر فردی خود پیش بگیریم و آنها را عملی کنیم. در این مقاله به 9 رهنمود و آموزه در باب سواد عاطفی پرداختیم که رعایت کردن آنها میتواند تاثیر بسزایی در کیفیت رابطه عاطفی داشته باشد.

امیدواریم که رعایت کردن نکاتی که در بالا ذکر شد، تغییرات و تاثیرات به شدت مثبتی را برای شما به ارمغان بیاورد.

284 Responses

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *