مقدمه:
راز موفقیت افراد نامدار چیست؟
این سوال اکثر افراد است. ما معمولاً در جستجوی رازهای موفقیت هستیم و تمایل داریم بدانیم که راز موفقیت افراد شاخص چیست؟
در تصورات و باورهای خیلی از افراد این است که داشتن هوش فوق العاده، راز موفقیت انسان ها است، گاهی شانس را دخیل می کنند و گاهی هم فقط به یک عامل اکتفا می کنند.
آیا موفقیت به یک عامل بستگی دارد؟
آیا واقعاً موفقیت، رازهایی دارد یا ذهن ما آنها را راز می پندارد؟
در این مقاله بر آن هستیم تا در رابطه با رازهای موفقیت صحبت کنیم.
سرفصل ها: |
هدف و استمرار داشته باشید
اگر هوش در موفقیت نقش تعیین کننده ای داشته باشد، چرا بسیاری از افراد باهوش موفق نمی شوند و زندگی متوسطی دارند؟
مدارک و شواهد زیادی در دست است که نشان می دهد، میزان موفقیت رابطه کمی با میزان هوش دارد در واقع بارها شاهد آن بوده ایم که زنان و مردان با میزان هوش متوسط، توانسته اند به رأس سازمان خود برسند.
کسی تا کنون نتوانسته دقیقاً بگوید برای موفقیت در تجارت به چه عواملی نیاز است؛ اما ویژگی های شخصی وجود دارند که می دانیم مطمئناً روی موفقیت اثر می گذارند، حال هوش چه بالا باشد، چه پایین، افراد موفق جهت را خوب تشخیص می دهند.آنها می دانند کجا می روند و وقتی به هدف برسند، آن را متوجه می شوند.
موفق ها از تجربه می آموزند و از درون خود راهنمایی می گیرند. آنها خود را باور دارند و از منش فراوانی بهره مند هستند. هوش به تنهایی کافی نیست. شاید شما یک دانشجوی عادی باشید اما ممکن است که به موفقیت سطح بالا برسید.
دو رکن مهم در موفقیت تجاری، هدف و مداومت است.
شروع کنید
از او پرسیدم:((می خواهد چقدر درآمد داشته باشد؟)) درآمدی که انتظار داشت بیش از رقمی بود که ۹۹ درصد شرکت ها و مؤسسات آمریکایی حاضر به پرداخت آن بودند. بعد از او پرسیدم:((چرا شرکتی برای خودت به ثبت نمی رسانی؟ برای خودت کار کن))، همچنین به او گفتم:((به هر صورت تمام شرکت های جهان را کسی درست کرده است. اگر آنها توانسته اند چنین کاری انجام دهند، او نیز می تواند این کار را انجام دهد.))
جواب داد:((هرگز به این فکر نکرده بودم.)) به او گفتم:((میلیون ها نفر در این کشور وجود دارند که هر کدام نیازی دارند. به این فکر کن که آن نیازها کدامند و تو کدام نیاز را می توانی برآورده سازی.))
به دلیلی که معلوم نیست ما فکر می کنیم کسی باید پا به سن بگذارد تا بتواند برای خود شرکتی دایر کند. به راستی که مسخره است. این نظریه پایه و اساس ندارد. سن فرد هیچ ارتباطی با شروع کردن یک شغل جدید ندارد.
شجاعت؛ بلندپروازی و میل صمیمانه برای خدمت کردن به مردم تنها مواردی هستند که برای راه اندازی یک تجارت جدید مورد نیاز است.
مهم نیست هجده یا هشتاد ساله باشید. در این مسیر فقط به تجربه احتیاج دارید که آن را هم به دست می آورید.به پول احتیاج دارید که آن هم به سمت شما جذب می شود.(رجوع:بسته ی آموزشی ذهن ثروتمند) تصمیم بگیرید نیازی پیدا کنید و آن را برطرف نمایید.
برای شروع کردن به شجاعت نیاز دارید، زندگی بدون شجاعت برای دست به کار شدن چه معنایی دارد؟!
ایمان و خودباوری
بزرگی زمانی گفت:((ایمان، باور داشتن به چیزی است که مدرکی برای دیدنش ندارید.)
به تازگی یکی از دوستان من دارایی اش را در اثر یک دزدی از دست داد. بیمه هم به دلایلی حاضر نشد خسارت آن را جبران کند و در نتیجه انبارش تهی باقی ماند. بنابراین تجارت تازه ای را شروع کرد.
روزنامه های محلی با مقالات بلند و طولانی ماجرا را بازگو کردند. نوشتند که این دوست من دارایی اش را از دست داده است. حتماً تصدیق می کنید که موضوع از دست رفتن تمام دارایی بسیار کلافه کننده است؛ اما نه برای دوست من!
او می گوید:((من این گونه شروع کردم و بار دیگر هم به همین طریق شروع خواهم کرد)،این شرایط خیلی ها را ضعیف و ناتوان می کند اما ایمان دوست من بالاتر از مدرک و شاهد است.
درباره شما چه می توان گفت؟ آیا مدرک و شاهدی وجود دارد که مانع پیشرفت شما شود؟ آیا چیزی هست که شما را از شروع دوباره باز دارد؟ به راستی نمی توان تخمین زد چه تعداد بی شماری از مردم به دلیل آن که تحت تأثیر مدرک و شاهد قرار گرفته اند، کلافه شده اند.
از سوی دیگر می توانید با تعداد بسیاری از مردم مواجه شوید که تنها به خاطر یک چیز یعنی ایمان، توانسته اند از همه ناراحتی های خود فاصله بگیرند. آنها به این نتیجه رسیده اند که باید تلاش کنند و به موفقیت برسند.
دوست من و شریکش بار دیگر ثابت کردند که همه ی ما بزرگ تر از مدرک و شاهدی هستیم که شکست را نشان نمی دهد. می توانید این را به خود ثابت کنید. می توانید یکی یکی به موانع و مقاومت هایخود نزدیک شوید و با ایمانی راسخ امکان برنده شدن را افزایش دهید. این گونه امکان برنده شدن افزایش می یابد.
باورهای مثبت داشته باشید
وقتی به چیزی باور دارید، هر جا که بروید این باور را با خود می برید و هر گاه کسی باور شما را به چالش بکشد، در برابرش
می ایستید. شما درباره ی خود چه باوری دارید؟؟؟
اگر شما هم مانند اغلب مردم باشید، به احتمال زیاد احساس می کنید که ده کیلو اضافه وزن دارید. شاید فکر کنید در مدرسه بیشتر باید باقی می ماندید و یا به توصیه های پدر و مادرتان گوش می دادید. فهرست باورها تمام شدنی نیست. تعداد بسیاری از افراد درباره ی خود برداشت های منفی دارند. درباره ی خودشان اطلاع چندانی ندارند و نمی دانند که چه زیبا و قدرتمند هستند.
باید برای باورهای خود دلایل خوب داشته باشید. اغلب ما باورهای کاذب و اشتباه خود را از کودک درون(رجوع:کتاب شفای کودک درون از لوسیا کاپاچیونه) گرفته ایم و هرگز آن ها را مورد سؤال قرار نداده ایم. بعد از این باورها، به عنوان دستاویزی برای توجیه عملکرد ضعیف خود استفاده می کنیم. باورهای منفی انرژی فیزیکی و ذهنی ما را تلف می کنند.
ویلیام جیمز گفت:((باور داشته باشید تا این باور واقعیت را رقم بزند.)) اگر درباره خود باورهای منفی داشته باشید، بدانید که باورتان جنبه خصومت پیدا می کند؛ اما بدانید که عکس این هم درست است. وقتی درباره ی خود باورهای مثبت داشته باشید، نتایج شما نشان خواهند داد که چه قدر این باور شما درست بوده است. اگر از روند زندگی خود راضی نیستید، باورهایتان را مورد سؤال قرار دهید.
مؤثر باشید
دنیا همیشه خواهان زنان و مردانی بوده که می توانند کارها را انجام دهند. دنیا همیشه مترصد کسانی است که دست به کار می شوند و کار را تا به انتها دنبال می کنند. مهم نیست چه قدر می دانید، مهم این است که چه قدر کار انجام می دهید تا دنیا متوجه شود، آن را به خاطر بسپارید.
میلیون ها انسان دستشان از موفقیت دور می ماند زیرا نمی دانند که کارشان را چگونه باید انجام دهند. این بزرگ ترین مانع بر سر راه موفقیت است. این میلیون ها نفری که نمی توانند در زندگی به چیزهای بزرگ برسند، نمی دانند که چه کاری باید انجام دهد و اغلب کارشان را به موقع انجام نمی دهند.
آنهایی که تقریباً موفق می شوند، تنبل نیستند. شما مجبور نیستید بیشتر کار کنید بلکه لازم است که مؤثرتر کارکنید. کار می کنید که فعالیت شما مورد پسند قرار بگیرد. این تولیدکنندگان هستند که استاندارد زندگی را بالا می برند و جوایز و پاداش های جهانی را نصیب خود می کنند. تولیدکنندگان کسانی هستند که کارها را انجام می دهند.آن ها به موارد تقریبی اجازه نمی دهند در کارشان اختلال کنند.
💢بر ترس هایتان غلبه کنید
یکی از ویژگی های دیرین انسان این است که ترس از ناشناخته ها دارند. فرض را بر این می گذارند که آنچه مورد امتحان قرار نگرفته، بد یا خطرناک است. بسیاری از ما تحت تأثیر این ذهنیت به جستجوی امکانات جدید نمی رویم. آیا شما هم در زندگی و در تخیل خود نقطه ای را مشخص کرده اید که فکر می کنید نباید از آن فراتر بروید؟ آیا شما هم از ناشناخته ها می ترسید؛ زیرا امکان عدم موفقیت و شکست وجود دارد؟
اگر چنین است چرا تصور نکنیم که ممکن است در فراسوی حیطه امن و راحت شما چیزهای خوب و مثبت وجود داشته باشد و تنها برای سر درآوردن از آن باید دست به کار شوید و اقدام کنید.
باید بخواهید از نقطه ای که هم اکنون هستید، به جایی که می خواهید باشید، برسید. بارها اتفاق افتاده است که برای رسیدن به مقصدی تنها از راه شناخته شده، می رویم و راه ناشناخته را امتحان نمی کنیم زیرا راه شناخته شده کم چالش تر است و به راحتی بیشتری می توانیم از آن راه عبور کنیم؛ اما رفتن از راه شناخته نشده، مزد و پاداش کمتری به همراه دارد. هر گاه در زندگی می خواهیم حرکت کنیم با مانع وحشت و مقاومت هایی رو به رو می شویم. می ترسیم به جایی که هرگز در زندگی مان نبوده ایم، برویم.
بارها به زنان و مردانی برخورده ام که با مانع وحشت و ترس مواجه شده و ادامه نداده اند. آنها کسانی بودند که باید موفق می شدند اما موفق نشدند. وقتی مسیر خود را برای رسیدن به موفقیت ترسیم می کنید، مکان های بسیاری وجود دارد که ممکن است نخواهید از آن بروید اما وقتی وارد آن می شوید، به پاداش و اجر فراوان می رسید که همانا نام آن بیداری و آگاهی است.
جزئی نگری و کمال گرایی مثبت
جان ادینگتون سیموندز بیوگرافی یکی ازمشهورترین تاریخ سازان ایتالیایی را به زیبایی نوشته است؛ بیوگرافی مایکل آنجلو بوناروتی. مایکل آنجلو بوناروتی پانصد سال پیش به دنیا آمد. در زمان مرگش نود ساله بود. او از خود برای جهان شاهکارها و آثاری به یادماندنی را بر جای گذاشت.
چگونه می توان چنین کاری کرد؟
می گویند یکی از دوستان میکل آنژ روزی به نزد او رفت و خواست که آن هنرمند بزرگ یکی از مجسمه هایش را اصلاح کند. میکل آنژ پذیرفت، چند روز بعد دوستش دوباره به او سر زد، با دیدن مجسمه گفت که تغییر چندانی نکرده است.
میکل آنژ ابرویی بالا انداخت و گفت:((من این بخش از مجسمه را تغییر داده ام. مجسمه را نرم و لطیف تر کرده ام. روی عضلاتش کار کرده ام. لب ها حالت بهتری پیدا کرده اند حالا این اندام انرژی بیشتری دارد.)) دوستش جواب داد:((بله درست است اما این ها کارهای بی اهمیت و پیش پاافتاده ای هستند.)) میکل آنژ جواب داد:((شاید این طور باشد ولی همین کارهای جزیی کار را به کمال می رساند و کمال هرگز کار جزئی و پیش پاافتاده نیست.))
حتی اگر دنبال کمال و عالی شدن نمی گردید به جزئیات و موضوعات به ظاهر بی اهمیت توجه کنید. آن ها کیفیت کارتان را بهتر می کند و بدانید که پاداش کارتان را می گیرید.
نتیجه:
پس موفقیت می تواند رازهایی داشته باشد که ویژگی مرموز بودن و اسرار آمیز ندارند بلکه عواملی هستند که فقط نیاز به عملکرد دارند.
سعی کنید شکل رمز آلود عوامل موفقیت را به عملکرد تبدیل کنید و از رازهای آن عملگرایی بیافرینید.
در این مقاله به ۷ راز موفقیت اشاره کردیم؛ هدف و استمرار، اقدام و شروع، ایمان و خودباوری، باورهای مثبت ، مؤثر بودن، غلبه بر ترس، جزئی نگری و کمال گرائی مثبت، که مهم هستند و هر کدام تأثیر شگفتی بر کارکرد روزانه و در نتیجه روند زندگی ما می گذارند.
لازم به ذکر است که آدم های موفق ، آدم های عجیبی نیستند فقط عملگرا هستند.
One Response
هنوز نمي تونم خوب درك كنم