9 اصل در موفقیت

9 اصل در موفقیت

زمانی که صحبت از موفقیت­ های اشخاص می­ شود معمولاً  سوالی که در ذهن پیش می ­آید این است که خُب چه اصولی را به کار برده است؟

درست است که مسیر موفقیت هر آدمی منحصر به فرد است و نسخه ای یکسان ندارد اما وقتی که تجربه ­های موفقیت هر انسانی را می­ شنویم پی می­ بریم با وجود تمام­ تفاوت ها، اصولی وجود دارد که میان تمام آن­ها یکسان است.

این اصول در ابتدا دانستنی­ ها و در مرحله­ ی  بعد عملیاتی هستند که بهتر است برای گام برداشتن در مسیر موفقیت آن­ها را به کار بریم. موفقیت را شناختیم که موفقیت چیست اما چه اصولی دارد؟

 

موفقیت چیست؟

ما در این مقاله قصد داریم در رابطه با موفقیت و ۹ اصل حاکم بر موفقیت به طور مفصل صحبت کنیم در ادامه شما می‌توانید سرفصل های مربوط به این مقاله را مشاهده کنید.

سرفصل­ها:

  1. اقدام کنید
  2. اندیشه و عمل
  3. نگرش های شما رو به کدام سمت است؟
  4. معنای رنج­هایتان را کشف کنید
  5. قانون نسبیت را رعایت کن
  6. قفس را ترک کنید تا تغییر حاصل شود
  7. خودتان تصمیم بگیرید
  8. ماهیت ذهنی مسائل
  9. حق انتخاب یا اجبار

 

اقدام کنید

البته اقدام کردن، با ریسک همراه است؛ اما بدانید که خطرش از مدت­ ها دست روی دست گذاشتن و کاری انجام ندادن، کمتر است.

اقدام و عمل موجب اعتماد به نفس می ­شود.

اقدام نکردن نه تنها نتیجه ترس، بلکه مسبب آن است. شاید اقدامی که می ­کنید، موفقیت آمیز باشد. شاید اقدامات بعدی را به همراه داشته باشد؛ اما هر عملی از عمل نکردن بهتر است.

تردید و شک با عملگرایی ازبین می­ رود.

 

اندیشه یا عمل

 

متأسفانه اغلب کتاب ­های روان­شناسی خودیار، که در فهرست پرفروش­ ترین کتاب­ ها هم قرار می ­گیرند، به مثبت ­اندیشی توجه

دارند اما به تجربه کردن و عمل و اقدام بها نمی ­دهند. به ما نقشه ی سفر را می­ دهند، اما وسیله نقلیه ­ای به ما نمی ­دهند که خودمان را به آن جا برسانیم.

مثبت ­اندیشی به تنهایی کاری انجام نمی ­دهد، بلکه موجب ناراحتی و یأس می­ شود زیرا با کاری که ما می ­کنیم، هماهنگ نیست؛ مثبت فکر کردن درباره ی موسیقی از شما موسیقی دان نمی ­سازد، تنها خواندن و نواختن آلات موسیقی است که شما را به یک موسیقی ­دان تبدیل می­ کند.

قدرت مثبت ­اندیشی زمانی اثربخش می­ شود که با عمل و اقدام همراه شود، اندیشه ­ی عشق تنها در عشق ورزیدن به نتیجه می ­رسد.

اندیشه شادی با خندیدن متجلی می ­شود، ایمان بدون عمل بی­جان است، هیچ چیزی به اندازه مثبت­ اندیشی که با عمل همراه نباشد، لطمه نمی ­زند. مدارس باید به خاطر کاری که می ­کنیم به ما دیپلم افتخار بدهند نه به خاطر آنچه می ­دانیم. چیزی به اندازه ی اندیشه مثبت همراه با اقدام مثبت قدرتمند نیست.

 

 

نگرش­های شما رو به کدام سمت است؟

وقتی به عنوان یک شخص تغییر می ­کنید یا بهبودی حاصل می­ شود، محیط و پیرامون شما تغییر می ­کند تا این بهبودی را نشان دهد. درست همان­طور که می­توانید به این­که جامعه برای تجارت چه می کند،

بگویید که تجارت برای جامعه چه کاری انجام می­ دهد، با چند استثناء و با ارزیابی این­که جامعه برای شخص چه کرده است، بگویید که شخص برای جامعه چه کاری انجام داده است. می­ توانید با نگاه کردن به محیط شخص درباره او اطلاعات فراوانی به دست آورید.

برخلاف باور­های عمومی، اشخاص بازتاب محیط خود نیستند. این محیط است که بازتاب اشخاص است. اگر مردم بهتر شوند، محیط هم بهتر می­شود. وقتی کسی تغییر می­کند، محیط قدیمی خود را ترک می­ نماید و دنبال محیط جدیدی می ­گردد.

محیطی که با شخص تغییریافته همخوانی دارد. نگرش، محیطی است که در طول روز آن را با خود حمل می کنیم، این نگرش به جهانیان نشان می­ دهد که ما درباره­ ی خود چگونه می­ اندیشیم و نشانگر این است که ما چه ذهنیتی برای خود انتخاب کرده ­ایم، او همان شخصی است که ما به آن تبدیل می­ شویم.

بله وقتی به ماهی، پرنده و حیوانات در دنیای وحش نگاه می ­کنیم، از این که طبیعت چگونه آن­ها را استتار می ­کند، حیرت ­زده می­ شویم.

اما آیا فکر نمی­ کنید باید دقایقی از توانایی عظیم خود در شگفت شویم، بعد هر کاری که می توانیم برای تقویت این توانایی انجام دهیم؟

 

 

 

معنای رنج­هایتان را کشف کنید

در گذشته روان­شناسان بر این عقیده بودند که ناراحتی بلافاصله به پرخاشگری منتهی می­  شود. بررسی ­های بیشتر نشان داد که این مطلب در همه فرهنگ ­های جهان مصداق ندارد.

اگر پرخاشگری یک واکنش فراگرفته شده باشد، می­توان در آن از ارزش نو آموختگی استفاده کرد و به جای آن از روش سازگارانه ­تری استفاده کرد.

سر الک گینس بازیگر بزرگ صحنه فیلم و تئاتر به روش دیگری اشاره دارد. او می ­گوید یکی از دوستان بازیگرش، سر تایرون گورتری برای هر اشکالی که پیش می آمد، عبارتی داشت.

نخستین عبارت را برای همه اتفاقات ناخوشایند از دندان درد گرفته تا یک فاجعه به کار می ­برد. او از عبارت “به فراسوی آن بروید” استفاده می ­کرد.

من مطمئنم شما قبول دارید، اگر خوب فکر کنیم که بسیاری از مسائل ما فراموش می ­شوند .این روش را امروز امتحان کنید. برای اولین مسئله­ ای که برایتان پیش می آید، از این عبارت استفاده کنید. بگویید:(به فراسوی آن بروید). با صدای بلند بگویید:(به فراسوی آن بروید).

ویکتور فرانکل می گوید: (همه چیز را می توان از یک انسان گرفت، به استثنای یک چیز؛ گرفتن نگرش او برای انتخاب کردن راهش.)

پس اگر در رنج و ناراحتی هستید، با نگرش­ تان به رنج­های تان معنا دهید و فراتر از آن بروید و معنای دردها و رنج­ های خود را کشف کنید. زندگی شما آن قدر ها با آنچه زندگی به شما می ­دهد، رقم نمی ­خورد بلکه مهم نگرشی است که شما به زندگی می دهید. مهم نیست که چه اتفاقی برای شما می افتد، مهم این است که شما از این اتفاق چه برداشتی می ­کنید.

 

 

 

قانون نسبیت را رعایت کن

دو روز پیش با یکی از دوستانم که درباره ی موقعیتش حرف می­زد، صحبت می­ کردم. وضعیت او خیلی خوشایند نبود. شوهرش ناخشنود بود. از همه ­چیز و همه ­کس انتقاد می­ کرد. نه دلش می­ خواست جایی برود و نه کاری دوست داشت انجام دهد. دوستم به من گفت که شوهرش طوری رفتار می­ کند که انگار همه بر ضد او هستند.

توصیف این خانم از شوهرش مرا به یاد کسی می ­اندازد که سال­ها قبل ذهنش شبیه اتاقی با دیوارهای از جنس آینه بود. مهم نبود که کجا را نگاه می­ کرد، تنها چیزی که می­ توانست ببیند، خودش بود و موقعیتی که در آن قرار داشت.

او نمی­ توانست قانون نسبیت را حیات بخشد. همچنین نمی ­توانست زندگی ­اش را با اغلب جمعیت جهان مقایسه کند. در واقع نگرش این مرد ناشی از آن بود که تنها به خودش فکر می­ کرد. اغلب مسائلش زمانی حل می ­شد، اگر او به جای دیوارهای آینه ­ای ذهنش، از شیشه پنجره استفاده می­ کرد.

در این صورت می ­توانست ببیند دنیایی که در آن زندگی می ­کند تا چه اندازه جالب است؛ پر از رنگ، آدم­های جالب و فرصت­های مناسب.

چالش ­های متعددی در برابرش قرار می ­گرفت. می­ توانست به مناطقی که دوست داشت سفر کند. وقتی کسی فوق ­العاده حساس است، شتاب زده داوری می­ کند و می ­گذرد تا منفی باشد، نابالغ بودن خود را نشان می ­دهد.

با عوض کردن آینه ­ها و استفاده از پنجره، این سطح بالای حساسیت می ­تواند به آگاهی و بیداری تبدیل شود و جای تأثیرات منفی را از اندیشه ­های خلاق پر کنند. این روند می­ تواند به شادی، آرامش ذهن و زندگی موفق تبدیل گردد.

قفس را ترک کنید تا تغییر حاصل شود

 

 

 

ویلیام جیمز خاطر نشان کرد که تغییر، با تغییر دادن جنبه ­های درونی اندیشه­ های ما امکان پذیر می­ گردد. من به مرور و با تجربه، آموخته ­ام که یک تغییر بیرونی زمانی ایجاد می ­شود که ما درون خود را تغییر دهیم. با تغییر دادن باورهای خود، می­ توانیم آگاهی خود را تغییر دهیم، بنابراین باید واکنش خود را به مردم، شرایط و موقعیت ­ها تغییر دهیم.

قرن­ های متعددی این باور در نسل ­ها دست به دست شده است که بعضی­ ها توانمندی بالقوه بیشتری از دیگران دارند. این باور کاذب،  سبب شده است که بسیاری از اشخاص مانند پرنده ­ای در قفس زندگی کنند و ندانند که بیرون از قفس چه دنیای وسیع و عظیمی وجود دارد. این باعث شده آن­ ها نفهمند که تا چه اندازه لایق، ارزشمند و منحصر به­ فرد هستند.

 

واقعیت این است که شما می ­توانید آنچه را در زندگی ­تان می­خواهید تغییر دهید. اگر می ­خواهید در آینده بهره­ ای بیش از گذشته داشته باشید، تغییر، کاری لازم و ضروری است.

اگر بخواهید همان رفتارهای قدیمی و کهنه را داشته باشید و نسبت به تغییر آن مقاومت دارید؛ نمی ­توانید نتایج بهتری به دست آورید. نکته جالب این است که یک تغییر کوچک در رفتارتان می ­تواند تغییرات بسیاری در زندگی شما به وجود آورد. شما از توانمندی بالقوه تغییر دادن برخوردارید. می توانید  سر رشته ­ی امور زندگی خود را به دست بگیرید و به راستی زندگی کنید.

همین حالا این کار را انجام دهید. توانمندی ­های بالقوه کودک را آزاد کنید تا او را در این جهان متحول سازید. بعضی از نقاشان خورشید را با رنگ زرد نشان می­ دهند و برخی یک لکه زرد را به شکل خورشید در می­ آورند.

 

 

خودتان تصمیم بگیرید

احمقانه است اگر دست روی دست بگذاریم و منتظر بمانیم تا ببینیم دولت برای ما چه کاری انجام می ­دهد. من نمی ­گویم که دولت­ ها تفاوتی ایجاد نمی کنند. آن ها بارها تغییرات بزرگی ایجاد می کنند اما کارهای زیادی وجود دارد که دولت ها نمی توانند برای ما انجام دهند.

کارهایی هستند که تنها خود ما می­ توانیم آن ها را انجام دهیم. بنابراین فقط شما هستید که می­ توانید تصمیم بگیرید کاری که برای شما خوب و مفید است، انجام دهید. همچنین می ­توانید از هوش و فراست خود برای مثبت ­اندیشی و سازندگی استفاده کنید.

اجازه ندهید تحت تأثیر آراء و نظرات دیگران از مسیرتان منحرف شوید. تحت تأثیر نظر توده­ ها قرار نگیرید. فقط شما هستید که می­ توانید اراده­ ی راسخ پیدا کنید، متمرکز شوید، روی هدفتان تمرکز کنید تا کاری که شروع کرده ­اید به انتها برسانید.

وقتی از ورنر فون براون سؤال شد چگونه می توان کسی را به کره ماه فرستاد، او جواب داد:(باید اراده انجام دادن این کار را ایجاد کرد). این­گونه می ­توانید در هر مسیری که خواستارش هستید گام بردارید. خوشبختی و موفقیت هدیه ­هایی هستند که به خودتان می دهید.

 

 

ماهیت ذهنی مسائل

هالی وال در ادامه مطلب می­ نویسد که من و شما باید دلایل خوبی برای نظراتی که ابراز می کنیم داشته باشیم. وقتی می­ کوشیم که این دلایل خوب را پیدا کنیم، بسیاری از نظرات قدیمی ­مان را کنار می گذاریم. ما باید نظرات معینی درباره باورها و اعتقادات خود داشته باشیم که چرا رفتارمان به این شکلی که وجود دارد، می ­باشد و چرا این گونه فکر می ­کنیم؟

نویسنده­ ی دیگری در همین زمینه می ­گوید: (آنچه دیگران نمی ­دانند، به اشخاص لطمه نمی ­زند. آنچه آن­ها می ­دانند و درست هم نیست، به آن­ها آسیب می­ رساند.) حرف کاملاً درستی است.

اغلب ما گرفتار مفاهیم کاذبی هستیم. طبق آمارگیری تحقیقاتی سازمان گالوپ از ۱۰۰۳ نفر در این زمینه که به نظر آنها علت استرس در زندگی ­شان چیست؛ بیش از پنجاه درصد کسانی که کمتر از پنجاه سال داشتند،

معتقد بودند که پول و شغل­ شان علت مسائل آن هاست. این اشخاص باید قطعا از نظرات هالی ول پیروی کنند و در مورد باورهای خود تجدید نظر نمایند. این­گونه بخش اعظم استرس  خود را از دست می ­دهند. مشاغل و پول هرگز علت اصلی استرس نیستند، اندیشه های منفی موجب استرس می ­شوند.

ریشه­ ی همه مشکلات در افکار نهفته است نه در شرایطی که داریم. پس برای ثروتمند شدن سعی کنیم ذهن ثروتمند داشته باشیم. من و شما در موقعیتی که هستیم اندیشه های خود را تغییر دهیم. بزرگ­ترین قدرت ما، قدرت انتخاب کردن است.

اگر احساس استرس، ترس و اضطراب می­کنید، آرمیدگی و آرام گرفتن را انتخاب کنید. به شکل یک غریبه به مسائل ­تان نگاه کنید و بعد فکری به حال آنها کنید….همین حالا.

بهترین سال­ های زندگی شما سال­ هایی هستند که به این نتیجه می ­رسید، مسائل شما، مسائل خود شما هستند و مادرتان، محیط زیست یا رئیس مؤسسه را مسبب مشکلات و مسائل خود نمی ­دانید.

 

 

 

حق انتخاب یا اجبار

روزی چند بار از کلمه و مفهوم “مجبور هستم” استفاده می­ کنید، آن­ها را بشمارید. قول می ­دهم به این نتیجه برسید که از زمان بیدار شدن از خواب تا شب که سر بر بالین می ­گذارید، صد بار این عبارت را تکرار کنید. باید اتومبیل را تعمیر کنم. باید به خرید بروم. شب برای صرف شام به خانه نمی ­آیم، مجبورم که در دفتر باقی بمانم و کار کنم.

واقعیت این است که اگر بخواهید، می­ توانید برای صرف شام به خانه بروید اما شما این­گونه انتخاب کرده اید که در دفتر کارتان باقی بمانید. کاری نیست که مجبور به انجام دادن آن باشید، هر کاری که انجام دهید به انتخاب خودتان انجام می ­دهید.

می­ دانم ممکن است با خود بگویید: (یک لحظه صبر کن، کارهایی هست که مجبوری انجام دهی مثلاً مجبوری که مالیات بپردازی)، دوستان من، کمی فکر کنید. شما مجبور نیستید مالیات بپردازید، می ­توانید زندان رفتن یا سرزمین­ های بدون مالیات را انتخاب کنید. قبول دارم ممکن است این حرف مسخره به نظر برسد اما به هر صورت حقیقت دارد.

جی مارتین کو یک کتاب عالی با نام بزرگ­ترین قدرت شما نوشته است. کتاب او درباره­ ی انتخاب کردن است. توانایی انتخاب، بزرگ­ترین قدرتی است که شما دارید. قدرت انتخاب، کیفیتی است که شما را از سایر حیوانات جدا می کند.

به تعداد مواردی که از شما می­ خواهند به جایی بروید یا کاری را از روی اجبار انجام دهید، بیندیشید. نه، مجبور نیستید، شما می­توانید انتخاب کنید. می­توانید جواب “نه” بدهید. آیا می دانید کلمه ی”نه” می ­تواند یک جمله ­ی کامل باشد؟ می­ توانید سیاست مدارانه بگویید که می خواهید کار دیگری داشته باشید.

می ­توانید صریحاً “نه” نگویید اما به هر صورت امکان انتخاب دارید. قبول دارم “نه” گفتن آسان نیست به خصوص اگر شما جز افراد هم ­وابسته باشید اما با عمل­گرایی می توانید روی خود مسلط شوید و خواسته­ هایتان را ابراز کنید.

به این موضوع خوب فکر کنید. زندگی کوتاه است، کوتاه­ تر از آن است که بخواهید کاری کنید یا به جایی بروید که به آن علاقه ندارید. خیلی ­ها به کاری ادامه می­ دهند که از آن متنفرند، چرا؟ می ­توانند بگویند: (از این کار دست می کشم) و این­گونه زندگی­ شان را متحول سازند.

اگر انتخاب برایتان سخت است، ریشه­ ی این مشکل را پیدا کنید و تحت هر شرایطی انتخاب کردن را یاد بگیرید. این انتخاب شماست، روز بزرگی را انتخاب کنید. این همان کاری است که من امروز انتخاب کرده ­ام.

 

نتیجه:

پس اگر یکی از باورهای غالب ما این است که موفقیت طی یک زمان کم و به طور خیلی جادویی به سراغمان می ­آید و مخصوص افراد خاصی است، این باور را دور بریزیم، زیرا سخت در اشتباه هستیم. موضوعی که واقعیت دارد این است که ما انتخاب می ­کنیم به سمت موفقیت برویم. مسیر موفقیت دلنشین است اما نیاز به عملگرایی دارد.

لازم است بعد از درک و شناخت موفقیت اصول آن را بشناسیم و به آنها عمل کنیم. نمی ­شود فقط اندیشه­ ی مثبت داشت، بلکه باید دست به اقدام زد، امکان ندارد ریشه­ ی تمام مشکلات ما بیرونی و وابسته به شرایط بیرونی باشد، همه چیز از درون و وجود ما نشأت می ­گیرد، اکثر مسائل ما جنبه­ی درونی دارند و این یک حقیقت است.

موفقیت در ابتدا درونی­ست و بعد انعکاسی بیرونی پیدا می­کند، نمی­ شود گفت: شخصی موفق است اما احساس رضایت درونی ندارد، اگر از درون دچار مشکل است، فقط برچسب موفقیت را حمل می کند، همین.

برای موفقیت لازم است نگرش، افکار و درونیات خود را تغییر دهیم، از نقاط امن و قفس ­هایی که برای خود ساختیم بیرون بیاییم تا رهایی از ترس­ها، استرس­ها و مقاومت ها را تجربه کنیم و تغیییرات حاصل شود.

زندگی رنج دارد اما نگران نباشید رنج هایتان معنا دارند، آنها را کشف کنید. اگر کشف آنها برایتان سخت است از زندگی بزرگان الهام بگیرید.

با به کار بستن این اصول و رعایت روزانه ­ی آنها در زندگی می ­توانیم مشاهده­ گر مسیر موفقیت خود باشیم و فقط نظاره­ گر افراد موفق نباشیم بلکه بتوانیم خود یکی از آنها شویم، منحصر به­ فرد و خاص. این وظیفه و رسالت انسانی ما در زندگی است که توانمندی ­های بالقوه ­ی خود را شکوفا کنیم و به فعلیت در آوریم و هیچ وقت دیر نیست و در وجود تک تک ما نهادینه شده است، فقط لازم است حرکت کنیم و با جریان زندگی به شفاف سازی درون بپردازیم.

 

 

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *