کهن الگوی زئوس در سفر درونی

کهن الگوی زئوس + سفر به درون

مقدمه:

در حال شکایت از تمام مردان زندگی اش بود و به مشاور گفت: مردان زندگی ام؛ پدر، برادر و همسرم همیشه حرف، حرف خودشان است و به نظرات من توجهی نمی کنند و مدام انتظار دارند خواسته هایشان برآورده شوند و اکثراً میل به ریاست دارند. در کنار همسرم احساس ناامنی می کنم چون معمولاً این فکر را به من تزریق می کند که می تواند، خانواده های متعددی تشکیل دهد و به طور مکرر با وجود دو فرزند، از من بچه می خواهد بدون اینکه به تربیت آنها توجهی کند و می گوید: ((خانواده، قلمروی من است و دوست دارم قلمرو ی من گسترش پیدا کند، مهم همین است)).
مشاور  به او رو کرد و گفت: مردانی که طرف صحبت شما هستند، مردانی زئوسی هستند یعنی کهن الگوی قالب آنها زئوس است. در سفر درونی هر فرد و مسیر خودشناسی یکی از جنبه هایی که لازم است به آن بپردازیم ، مبحث کهن الگوهاست که یکی از این کهن الگوها، ((زئوس)) است.در این مقاله قصد داریم به شناخت کهن الگوی مردانه ی زئوس بپردازیم.

 

 

زئوس در مقام کهن الگو کیست؟

او رب النوع آسمان، رب النوع باران و زاینده ابرها بود، او بود که آذرخش های دهشتناک می ساخت. قدرتش بیش از مجموع قدرت سایر رب النوع ها بود.زئوس رئیس و قدرتمندترین رب النوع المپ بود. او که رب النوع آسمان بود، از فراز المپ با ارتفاعات شیبداری که ابرها احاطه اش کرده بودند، حکمرانی می کرد.

وقتی او و برادرانش پوسیدون و هادس قرعه کشی کردند تا جهان را تقسیم کنند، آسمان به زئوس رسید، دریا به پوسیدون و جهان زیرین به هادس. زمین و کوه المپ مشترک در نظر گرفته شده اما زئوس بر زمین و همه موجوداتش حکمرانی می کرد.

همچنان که آسمان با دریا و جهان زیرین تفاوت بسیار دارد، شخصیت های رب النوع های حاکم بر آنها نیز با یکدیگر تفاوت بسیاری دارند.برای صعود شجاعانه به قلمرو آسمان باید زمین را ترک کرد و تماس با جهان ملموس را از دست داد تا دید وسیع تری به دست آید. از چنین جایگاه مناسبی، جنگل را می بینیم، نه درختان جدا از یکدیگر را.

زئوس رب النوع آذرخش و رعد و برق، نماد او بود. ما هنگامی که با موانع مردسالارانه مقابله می کنیم، بیم آن را داریم که آذرخشی ما را بکشد و چون چنیننمی شود، نفس راحتی می کشیم. زئوس که آورنده ی باران است، عوامل ایجاد کننده آن را نیز فراهم می کند. او گرچه مجازات می کرد، اما اعمال قدرتش از موضع بالا و دوردست بود.

او همچون تمام حاکمان موفق و سیاستمداران برجسته، در ایجاد اتحاد لازم برای شکست تیتان ها توانا بود و توانست ازاین طریق قدرتش را تثبیت و تحکیم کند. مهم ترین جنبه شخصیتی زئوس توانایی تحمیل خواسته های خود به دیگران است.

هنگامی که می خواهیم به موقعیت یا قدرت بالایی برسیم، چه بخواهیم علیه دیگران اقدام کنیم و چه قصد داشته باشیم به خواسته های خود برسیم، مثل زئوس رفتار می کنیم. اینجا قلمرو مردان سیاسی و اقتصادی است.

مهم ترین ویژگی روان شناختی آسمان به خصوص در مقابل قلمروهای پوسیدون و هادس آگاهانه بودن آن است. این جایگاهی است که کنترل، خرد و اراده را از سایر خصوصیات برتر می داند.

زئوس که میان رومیان به نام ژوپیتر یا ژو شناخته می شد در میان المپی های یونان، رب النوعی عالی مرتبه بود. او رب النوع آسمان بود که بر المپ حکمرانی می کرد و رعد و برق می فرستاد. نماد او عقاب بود و به گردآورنده ابرها، فرستنده بادهای موافق، پدر رب النوع ها و انسان ها شهره بود ( در افسانه های یونان او پدر آنان نبود، بلکه بسیاری از رب النوع ها برادران و خواهرانش بودند. او آنان و حتی انسان ها را به وجود نیاورده است.) این زئوس بود که به شاهان اقتدار می داد، از حقوق و اقتدار آنان حفاظت و قوانین را وضع و افراد خطاکار را تنبیه می کرد.

زئوس را به صورت مردی قوی مجسم کرده اند که اغلب همراه با عصای سلطنتی و یا یک آذرخش بر تخت خود تکیه زده است. مجسمه بسیار معروف او یکی از عجایب هفتگانه دنیای قدیم است و در معبد المپ قرار دارد. چهره شاهانه او از سویی و بوالهوسی هایش از سوی دیگر، همواره دستمایه ی کار هنرمندان بوده است.

ریشه نام او از کلمه هند و اروپایی (( دیو )) به معنای (( درخشان )) گرفته شده است.

نور و قدرت ویژگی های اصلی او بودند.

با قدرت واقتدار و سلطنت بر اوج قلمرو انتخابی نشستن، موقعیت زئوس وار است.

مردانی که در زندگی واقعی نقش شاهانه ای را بازی می کنند و در آن نقش، موفق هم هستند، به زئوس شباهت دارند. آنان قابلیت ها و صفات شخصیتی خاص زئوس را دارند و خاستگاه آنان کهن الگوی زئوس است.

شجره نامه و اسطوره شناسی زئوس

او کوچک ترین فرزند کرونوس و ریا بود و بر سه خواهر و دو برادرش که همگی توسط کرونوس بلعیده شده بودند، ارجحیت داشت.

ریا با فریب دادن کرونوس که سنگ پیچیده در قنداق را به جای کودک بلعید، توانست زئوس را نجات دهد و او را در غار کرتان پنهان کند. بر اساس روایت های مختلف، زئوس توسط یک پری یا یک بز، بزرگ شد.

هنگامی که زئوس به سن بلوغ رسید، متیس باهوش را ترغیب کرد که به کرونوس، ماده ای تهوع آور بخوراند. همین باعث شد تا کرونوس، خواهران و برادران او و آن سنگ را بالا بیاورد. آنگاه زئوس همراه با برادرانش پوسیدون و هادس و سایرین متحد شد و با کرونوس و تیتان هایی که بر المپ حکمرانی می کردند، جنگید و پس از ده سال مبارزه پیروز شد.

زئوس سیاستمداری بود که قدرت عجیبی در ایجاد اتحاد بین افراد داشت و از آنجا که سیکلوپس و دیو صددست آزادی خود را مدیون زئوس و در جناح وی بودند، سرانجام پیروزی را به دست آورد. سیکلوپس، آذرخش را به زئوس هدیه کرد و صددست، قدرت آتش افروزی خارق العاده ی بازوی صدم را به او داد.

نقش های کهن الگوی زئوس کدامند؟

 

  • زئوس به عنوان کهن الگوی شاهانه

  • زئوس به عنوان کهن الگوی عملکرد قطعی

  • زئوس متحد کننده

  • زئوس هرزه گرد

  • زئوس به عنوان کهن الگوی شاهانه:

زئوس جاه طلب بود و به عنوان رب النوع اصلی، توانایی حکمرانی بر قلمرو خود را داشت. اصرار بر ریاست بر قلمرو شخصی، تمایل اصلی این کهن الگوست و مردان و زنان مشابه زئوس چنین رفتاری دارند.

هنگامی که زئوس کهن الگوی اصلی است، نیاز به (( تثبیت سلطنت ))، نیروی پیش برنده فرد است. چنین مردی معتقد است که: (( خانه ی یک مرد قلعه اوست ))، از این رو خواهان خانه و خانواده است. وجود این کهن الگو در مرد، او را به ازدواج و صاحب فرزند شدن علاقه مند می کند، چون او از این طریق گسترش می یابد. چنین مردی از زنش انتظار دارد که خوب خانه داری و همواره برای رضایت او تلاش کند و با حداقل اختیار و حق دخالت در امور کنار بیاید.

خانواده صرفا” بخشی از رویای سلطنتی یک فرد زئوسی است.

زئوس طالب اقتدار است و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ خطرینمی هراسد. او ترجیح می دهد برای خودش کار کند تا دیگری.یک زئوس دورنگر وقتی اولین کار خود را شروع کند، از چنان نگرشی برخوردار است که گویی اولین شروع کننده آن کار است.

این کهن الگو معمولا” به صورت سلطنت موروثی دیده می شود. همان طور که گفته شد در مردانی که در خانواده های ثروتمند و بانفوذ به دنیا می آیند، شنل قدرت به ارث می رسد.

هنگامی که این کهن الگو به صورت موروثی به کسی برسد، نیروی محرکه آن فرد را وامی دارد تا قلمرو سلطنتی آن را توسعه دهد و قدرت و شهرت بیشتری کسب کند. خانه و ساختمان اداری بزرگ از نشانه های این کهن الگوست. همین که قدرت گسترش می یابد، سرسرای قدرت نیز باید ساخته شود.

  • زئوس به عنوان کهن الگوی عملکرد قطعی:

آذرخش و عقاب نمادهای اصلی زئوس هستند، نمادهایی که بیانگر قطعیت، سرعت عمل و عمل از راه دورند، از ویژگی های این کهن الگو هستند.

عقاب از زمین اوج می گیرد و از خط افق به دور دست ها چشم می دوزد. او از فاصله ی دور، قادر به تشخیص حرکت شکار کوچک است و سریع پایینمی آید و شکار را در پنجه هایش می گیرد.

از دیگر نشانه های زئوس تلاش زیاد در راه دستیابی به خواسته ها و نیازهایش، از جمله تملک محصول، تسلط بر کارمند فعال و یا شریک است. او وقتیدرمی یابد چه می خواهد، دنبال آن می رود.

او هم کل نگر است و دید گسترده ای دارد و هم به جزئیات مهم و خاص توجه می کند. وقتی روی موضوعی جزئی متمرکز می شود، همه توجه او به آن موضوع معطوف می شود و حتی برای لحظه ای حواسش پرت نمی شود.

او همچون عقاب، ناگهان به شکار خیره و حمله ور می شود. اگر شکارچی دیگری شکارش را برباید، با اینکه انرژی زیادی را صرف تعقیب آن کرده بود، قادر است به راحتی مسیر خود را عوض کند و جلوی ضرر بیشتر را بگیرد و به راه خود برود.

آذرخش، نشانه ای از قدرت کیفری زئوس است. صاعقه از فاصله ی دورمی آید و قاطعانه ضربه می زند. با تجمع ابرهای طوفانی سیاه، یعنی با متمرکز شدن خشم و هیجان، تندر غرش می کند. زئوس حسود، وقتی ایازون را در مزرعه شخم زده در کنار دیمیتر دید،او را با صاعقه کشت.

همچنان که عقاب مظهر توانایی شکار موفق است، آذرخش نیز نماد (( قدرت آتش افروزی )) است. برای مدیر اجرایی چون لی ایا کوکا که توانست شرکت کرایسلر را از ورشکستکی نجات دهد، چنین توانایی ای برای کسب موفقیت  ضروری است؛ هر چند آتش افروزی ممکن است پایان زندگی یک کارمند باشد و این وضعیت بر خانواده ی او نیز تاثیرمی گذارد. برای سردسته ی مافیا، خلاصی از یک فرد شاید به منزله ی مرگ فیزیکی وی باشد، اما این نکات زئوس را نگران نمی کنند.مردانی که شخصیتی شبیه زئوس دارند، به این گونه مسائل فکر نمی کنند.

  • زئوس متحد کننده:

زئوس موفق کسی است که می تواند با سایر مردان قدرتمند در کارها مشارکت کند. او در اجلاس سران، برای برقراری اتحادهای پیش برنده و تعیین حد و مرز، پیشتاز است. حرف هایش برش دارد، خواهان مباحثه  با سایر افراد مقتدر و قاطع است و انتظار دارد سایرین به علایق شخصی او توجه کنند. برای دسترسی به قدرت متمرکز و بسط آن که از اهداف این کهن الگوست، اتحاد با دیگران ضرورت دارد.

برای کهن الگوی زئوس که هدف اصلی او تثبیت قلمروست، ازدواج هم وسیله ای است که اتحاد و قدرت را گسترش می دهد. در قدیم، ازدواج های شاهانه توسط نخست وزیران برپا می شد. ازدواج های پدرسالارانه ای که دارایی فرزندان هدف اصلی آن است، در همه فرهنگ ها، خانواده ها را با هم متحدمی کند و هفت ازدواج رسمی زئوس نشان دهنده ی همین الگو است.

هدف زئوس یافتن همسر مناسب یا ارتباط قلبی و روحی با یک زن نیست. بلکه او از طریق ازدواج در پی ایجاد اتحادی است که با آن بتواند قلمرو خود را گسترش دهد و قدرت خود را تثبیت کند. برای آنکه در رابطه ای هیجان، دوستی یا سایر عواطف ارضا کننده نیازهای فرد وجود داشته باشد، وجود سایر کهن الگوها ضروری است. اینکه ازدواج زئوس با هرا به صورت مراسمی پر زد و خورد درآمد، عجیب نیست.
هنگامی که دو کهن الگوی قدرتمند متحد می شوند، هر یک به سمت اهدافی کاملاً متفاوت کشیده می شوند. ازدواج برای هرا تعهدی مقدس است. برای آسایش هرا تک همسری و وفاداری ضرورت دارد. وقتی کهن الگوی اصلی یک زن هرا باشد، او برای این ازدواج می کند که از نظر شخصیتی، ارضا و کامل شود.

تامین کننده ی مالی خوبی است و از نظام پدرسالاری پیروی می کند.

  • زئوس هرزه گرد:

همان طور که قبلا گفته شد، زئوس کهن الگوی هرزه ای بود که پریان و الهه ها را اغوا می کرد و فرزندان بسیار داشت. زئوس اغلب برای اغوا کردن تغییر شکل می داد؛ برای لدا قو شد، برای دانائه رگباری از باران طلا و برای اروپا تبدیل به گاو نر و برای آیو، ابر شد.

او با طبیعت عقاب وارش زنان را تعقیب می کرد و وقتی کسی را می خواست، برای رسیدن به او دست به هر کاری می زد؛ تغییر شکل می داد، تظاهرمی کرد که آسیب پذیر است و یا نقش یک عاشق پرشور را بازی می کرد اما به محض اینکه می توانست شکارش را اغوا کند، توجهش مجدداً به قلمرو کاری اش معطوف می شد. کهن الگوی زئوسی از خود محافظت می کند، برای فرزندانش تامین کننده ی مالی خوبی است و از نظام پدرسالاری پیروی می کند.

تمایل به داشتن فرزند، بخشی از کهن الگوی زئوسی است. او از فرزندانش انتظار دارد همچون زیردستان از او اطاعت و به خواسته هایش عمل کنند.

زئوس فرزندانی را که مطابق دلخواه او عمل می کردند، باهوش، فکور و پیشرو می دانست و فرزندانی را که هرگز اجازه نمی دادند احساساتشان از کنترل خارج شود، دوست داشت: آپولو و آتنا  این خصوصیات را داشتند.

آپولو پسری هدف گرا و عاقل و در تحصیل و ورزش موفق بود. آتنا هم دختری خوش فکر و (( دختر بابا )) که کنایه ای از پیوندی دوطرفه و تحسین برانگیز است، بود. زئوس نشانه پدری خردمند و امین است که فرزندانش را در عرصه ی تحصیل و حرفه راهنمایی می کند و برای سایرین هم چنین نقشی را ایفا می کند، به این ترتیب که مردان جوان را در جهان حرفه ای هدایت می کند، ولی هنگامی که فرد زیردست یا فرزندش رشد می کند و می خواهد انسان خاصی باشد، احساس ناکامی می کند.

کهن الگوی زئوس، پدر و بنیانگذار خاندان و خواهان فرزندان و نوه های بسیار است تا دنباله روی او باشند. همه تلاش او صرف این هدف می شود که در زندگی و حتی پس از مرگ، خواسته هایش را به فرزندانش تحمیل کند.

به خاطر همین ویژگی مولد بودن است که زئوس مولتی میلیاردر، تجارت خود را بسط می دهد و به نسل های بعدی وامی گذارد تا کار او را ادامه دهند. زئوس کمتر تحمیل کننده، با یک قلمروی کوچک تر هم همین طور عمل می کند.

زئوس درون یک مرد، او را به پدر شدن ترغیب می کند. او بهترین ها را برای فرزندان خود فراهم می آورد و به این کار خود افتخار می کند.ابعاد خانه اش، بازتابی از ویژگی های او و بیانگر نیاز وی به داشتن قلمروی شاهانه است.

پدر مولد غالباً بخشنده است، اما بخشندگی اش ناشی از تمایل به کنترل فرزندان و مجبور کردن آنها به برآورده کردن انتظارات خود است. او کسی است که درآمد خانواده را، مانند بودجه ریاست جمهوری برای پیشبرد اهدافش به کارمی گیرد.

زئوس، کهن الگوی اقتدار و کسی است که همیشه حرف آخر را می زند؛ شاید با فرزندانش ارتباطی باز داشته باشد، اما در تصمیم گیری خانوادگی و حرفه ای مانند لی ایا کوکا رفتار می کند: ((سیاست من همواره این بوده که در تمام تصمیم گیری ها دموکراتیک عمل کنم. بعد فرماندهی بی رحم می شوم ومی گویم: بسیار خوب! حرف های همه را شنیدم. حالا این کار را می کنیم)).

پیش زمینه ای از مرد زئوسی

زندگی مرد زئوسی نشان دهنده ی مدل کهن الگوی زئوسی است. با ارائه چندین نمونه، تصویری چند بعدی از مرد زئوسی نشان داده می شود تا او به شکلی شهودی، خود را بشناسد. با توجه به سیر این کهن الگو از مرحله جنینی تا کهنسالی، می توانیم زئوس را بشناسیم.

در هر مردی بیش از یک رب النوع وجود دارد. ممکن است کهن الگوی اصلی یک مرد، زئوسی باشد اما الزاماً در تمامی زمینه ها زئوسی عمل نکند. در عین حال ممکن است کهن الگوی زئوسی فقط در یک دوره از زندگی مرد و نه در کل دوران او حاکم باشد. در چنین حالتی، زئوس حضور دارد اما منتها در پشت صحنه است.

برای مثال مردی که تا قبل ازپدر شدن جاه طلب نبود، اگر خواهان تثبیت موقعیت خود در خانواده و دنیا شود، زئوسی که تا آن زمان در او پنهان بود، آشکار می شود و به او کمک می کند. شاید هم مرد یا زن در یک بعد از زندگی خود، مثلاً در تجارت یا صرفاً در ارتباطات شخصی، زئوس باشد.

 

دوران کودکی مرد زئوسی

زئوس خردسال همواره علایق شخصی خود را مطرح می کند و به این ترتیب سریعاً خود را به همه می شناساند. او وقتی به موضوعی علاقه مند می شود و مثلاً می خواهد چیزی را در دستش بگیرد یا چیزی را که در دست دارد، همچنان نگه دارد، مشکل بتوان نظرش را تغییر داد.او از همان وقتی که دو ساله است می تواند با اقتدار کامل ((نه)) بگوید.

برای آرام کردن ذات مستبد و پرورش استعداد ذاتی کودک زئوسی، لازم است در خردسالی، انصاف و عدالت را در خانه و مدرسه بیاموزد و اسباب بازی ها و وسایلی دراختیار او قرار بگیرند که بتواند آنها را دستکاری و یا ردیف کند. کودک زئوسی، به خصوص اگر تک فرزند باشد، در تنهایی خود دنیای کوچکی می سازد که قلمرو اوست، اتفاقات آن را خودش شکل می دهد.

او برای حرکت ماشین ها جاده می سازد، سربازانش را در صحنه ی نبرد به صف می کند یا یک شهر می سازد.این کارها برای او به مراتب از خواندن کتاب یا خوابیدن در طول روز جالب تر است. اگر در بازی های انفرادی شانسی نداشته باشد، خوشحال نخواهد بود. در زمین بازی همواره رهبر گروه است و یا حداقل دوست دارد که باشد و هنگامی که چنین نشود، به شدت احساس شکست می کند.

 

دوران نوجوانی و بلوغ مرد زئوسی

در دوران بلوغ، ارتباط نوجوان زئوسی با افراد مستبد مسئله ی مشکل آفرینی است، چون اعتماد به نفس او به عنوان یک نوجوان، مردان مستبد پیرامونش را وادار

می سازد به او بفهمانند که رئیس کیست! او چون از اینکه زیردست دیگران باشد، خشمگین می شود، منتظر فرصت باقی می ماند تا تلافی کند. او سیاستمدار است و

می داند نباید با قدرتی در بیفتد که در آن برنده نخواهد شد.

معمولاً هم سن و سالانش در مدرسه، در محل کار و یا هر جایی که باشد او را به عنوان رهبری ذاتی قبول می کنند. او معمولاً وقتش را با دختران معمولی می گذراند.

آرمانگرا نیست و بیشتر اهل عمل است. جهان را همانگونه که هست می پذیرد و سهم خود را می طلبد. به رغم زیرکی، خردمند نیست. درونگرا نیست و وقت خود را بر سر گذشته، احساسات خود و یا دیگران تلف نمی کند. تا آنجا که به او مربوط می شود، او خوب است و زندگی هم جریان دارد.

 

دوران میانسالی مرد زئوسی

گاهی در میانسالی، مرد زئوسی زندگی خود را وارسی می کند تا ببیند آیا در صعود خود موفق بوده است یا نه؟ آیا جایگاهی که دارد، نقطه اوج است یا طالب مقامی بالاتر است؟

ممکن است موقتاً افسرده شود و هر چند معمولاً تمایلی به این واکاوی ها ندارد، اما ناخوداگاه چنین سوالاتی برایش مطرح می شوند. ممکن است بگوید نیاز دارد که به تعطیلاتی طولانی برود و یا درباره ی تغییراتی که قصد انجام آنها را دارد، خیال پردازی کند.
با اینکه خودشناسی از ویژگی های چنین شخصیتی نیست اما ممکن است تمام مسیری را که برای رسیدن به اوج پیموده و خود و زیردستانش را وقف آن کرده، ناگهان برایش به صورت یک سوال مطرح می شود و شاید در عمق وجود خود به این باور برسد که ارزشی نداشته است.

میانسالی هنگامی است که مردان موفق زئوسی در می یابند به نقطه اوج خود رسیده اند. ممکن است مردی زئوسی صاحب شرکت کوچک خصوصی خود و یا رئیس یک شرکت بزرگ باشد اما همین موقعیت برای یک مرد زئوسی دیگر چندان جذاب نباشد.

زئوس موفق لزوماً نباید میلیاردر موفقی چون دونالد ترامپ شود، بلکه کافی است به خواسته ی شخصی خود برسد و هدف معناداری که رضایت خاطر او را تامین می کند، داشته باشد، پس میانسالی ممکن است زمان توقف ((لذت بردن از مناظر)) باشد.

برای مرد زئوسی که به بخش هایی از وجود خود و یا روابطش بی توجه بوده، میانسالی دوره ی بروز مشکلات عاطفی بزرگ است.شاید فرزند جوانش مشکل بزرگی درست کند، همسرش او را ترک گوید و یا سکته کند. شاید هم دست به هوس بازی های شرم آور بزند. ممکن است غرورش باعث شود که کاستی های خود را نبیند وبعد از کسب همه موفقیت هایی که به سختی به دست آورده، شکست بخورد.
در این احساس طردشدگی، ناراحتی، رنجش و نداشتن روابط دلنشین آزارش می دهد. اگر آدم متواضعی باشد و بتواند از روابط تلخ گذشته، درس هایی را بیاموزد، امیدواری هست که بخش هایی از زندگی خود را به گونه ای متفاوت بازسازی کند.

میانسالی ممکن است تغییرات مهمی را در مردان ایجاد کند. مردانی که در نیمه اول زندگی خود غالباً شبیه زئوس بوده اند، حال می توانند روابط خود با دیگران را بهتر کنند. اینک مرد زئوسی می خواهد زمانی بیشتری را با افراد محبوبش صرف کند و حتی در محیط کار هم تمایل دارد با دیگران رابطه عمیقی ایجاد کند.

 

دوران کهنسالی مرد زئوسی

گرچه بعید است که مرد زئوسی درونگرا شود، اما باید توجه داشته باشد که نیاز دستیابی به آرزوها مممکن است در هر دوره ای از زندگی بروز کند.

همچون رب النوع های پدر یونانی که بیم داشتند پسرانشان آنان را از دور خارج کنند، زئوس کنترل کننده برای ممانعت از این ماجرای غیرقابل اجتناب مبارزه می کند. او احتمالاً از همان ابتدا به پسرش به عنوان رقیب نگاه می کند و حتی مانع از چالش با پسرش می شود.

او حتی ممکن است پسر خود را بی آبرو کند تا نشان دهد که وارث باصلاحیتی ندارد. مردان غیر زئوسی، هنگامی که قدرت و اختیارشان کم می شود، اختیارات خود را تفویض می کنند، در حالی که مرد زئوسی مایل است که حتی پس از مرگ هم دارائی خود را کنترل کند و به همین دلیل وصیتنامه مفصلی را تنظیم می کند.

مبارزه محکوم به شکست، تمایل به کنترل سایرین، سرنوشت مردی است که در کل زندگی تابع کهن الگوی زئوسی بوده است.

 

حرفه و شغل مرد زئوسی

او درست در زمانی که اولین دستمزد ناچیز خود را از بابت کار بعد از مدرسهمی گیرد، به فکر کارهایی است که وقتی متصدی امری شد، انجام خواهد داد.پسران هم سن و سال او به شغل به عنوان منبع درآمد نگاه می کنند و در حدی که از آنان انتظارمی رود، کار می کنند، ولی پسر زئوسی به خود کسب و کار علاقه مند است و پس از ارزیابی کسانی که برایشان کار می کند، یاد می گیرد که چه کند و چگونه کارش را پیش ببرد. اگر در مزرعه باشد، حواسش هست که در حال حاضر، وضعیت تجارت چگونه است و از معامله کردن محصولات کشاورزی تا خرید و فروش دارو و سایر معاملات را بررسی می کند.

کودک زئوسی از نظر شخصیتی قادر به دیدن تصاویر بزرگ تری از رویدادهاست و می تواند به امکانات بالقوه هم فکر کند و از اینکه متصدیان امر به آنچه او به عنوان ضرورت می بیند، عمل نمی کنند و موقعیت ها را در هوا نمی قاپند، تعجب می کند. کسی به او یاد نمی دهد که باید سخت کار کند یا حواسش به موقعیت ها باشد، چون او همه ی اینها را ذاتاً بلد است.

یک زئوسی گاهی علایق خاصی دارد که آنها را دنبال می کند و دید او کمکش می کند تا در انتخاب خود موفق باشد. او مهارت خاصی در شناسایی و بهره گیری از امکانات قدیمی دارد.با سرمایه داری موافق است، چون موقعیت رسیدن به قدرت و برتری را برای او فراهم می کند.

استعدادهای ذاتی روانی متعددی دارد که به او برتری می دهند. کسب قدرت، پول و دارایی برایش حکم بازی را دارد و در آن ماهر است چون واقع گراست، اعتماد به نفس دارد. دیگران برایش مهم نیستند و وقتی در تجارت لازم باشد که از نظر اقتصادی دیگران را خانه خراب کند، یا مردمی را که برایش کار می کنند بسوزاند یا شخصی را مایه عبرت دیگران کند، آن چنان عمل می کند که گویی دستور زدن صاعقه به جان آنها را صادر کرده است؛ به همین دلیل یک زئوس بلندپایه در گروهک های تروریستی با خونسردی کامل دستور قتل سایرین را می دهد. دوری عاطفی از دیگران باعث می شود به راحتی این کارها را انجام دهد.

 

روابط مرد زئوسی

  • ارتباط با زنان

  • ارتباط با مردان

  • فرزندان

  • والدین کودک زئوسی

  • زئوس و همسرانش

  • ارتباط با زنان: بعضی از زنان تحت تاثیر بعد ((مرد مهم)) بودن زئوس قرار می گیرند و جذب او می شوند. این بخشی از موفقیت های مرد زئوسی است.

مرد زئوسی وقتی دنبال زنی راه می افتد، عاشق او نیست. او با زنان نیز چون حیطه ی کاری خود، با سیاست کامل رفتار می کند و خود را آن گونه نشانمی دهد که بتواند آن زن را اغوا کند و به چنگ آورد.

یک مرد زئوسی تصور می کند پول و قدرت بخش مهمی از جذابیت اوست.او انتظار ندارد زن، او را به خاطر خودش دوست داشته باشد و حتی این عقیده را هم ندارد که این معامله، باارزش است.

او به موضوعاتی چون برابری با زنان، حتی برای همسر یا دوستش اعتقاد ندارد و به تبادل عواطف و احساسات علاقه ندارد. انتظارش این است که زن هر کاری را که او می خواهد، انجام بدهد و اعتراض هم نکند.

  • ارتباط با مردان: مردان برای او حکم بازی کنندگان را دارند. برخی از این بازیکنان رقیب او و برخی متحدش هستند. مرد زئوسی می داند که رقیب امروز ممکن است، متحد فردای او باشد و بالعکس. سایر بازیکنان مانند مهره های رخ و اسب در شطرنج هستند، مهره هایی که او حرکت آنان را کنترل می کنند، یکی را به پیش می برد و دیگری را قربانی می کند. کسانی که متحد او هستند و یا برایش کار می کنند، نباید دچار اشتباه شوند که شخصاً اهمیتی برای او دارند، چون آدم ها برایش تاریخ مصرف دارند.

او هر چند توان بی رحم بودن را دارد، اما اغلب این حس را بروز نمی دهد، چون می داند دشمن سازی برایش سودی ندارد. او با کسانی که تاریخ مصرف داشتن را برنمی تابند، احساس همدردی واقعی ندارد و دیگران باید متوجه باشند که مرد زئوسی به آنان به عنوان افرادی آسیب پذیر، نیازمند، احمق یا ضعیف نگاه می کند. او اگر برخلاف ویژگی شخصیتی خود ، در این موارد تامل و یا احیاناً احساس ناراحتی کند، تعجب خواهد کرد.

یکی از دلایل موفقیت او، توانایی در مذاکره و رسیدن به توافق است و این کاری است که دائماً انجام می دهد. از آنجایی که اطرافیانش، آدم های تحصیل کرده و متمدنی هستند و خود او هم خوب می داند چه می خواهد و چگونه باید به آن دست یابد، قادر است به خوبی مذاکره کند. توانایی ویژه زئوس این است که نیازهای ناگفته دیگران را احساس و از آنها حمایت می کند، زیرا بخشی از نیاز او خوب جلوه کردن در نگاه دیگران است.

دوره ها و انجمن هایی که مردان برای صرف ناهار، بازی و شکار در آنجا دور هم جمع می شوند، از قدرت و تسلط زئوسی که اهداف آنان را تامین می کند، حمایت می کنند. عضویت در گروه، علامت مهمی برای نشان دادن موفقیت یک مرد است و داشتن متحدین بیشتر، پیشرفت های خانوادگی و سودهای مالی بیشتر را تقویت می کند. چنین جمع هایی پناهگاه مرد زئوسی است، جایی در میان مردانی که شبیه او هستند. اینها مردانی هستند که همه انرژی خود را صرف کسب قدرت می کنند و از نظر روانی نابالغ و رشد نایافته اند.

با پیگیری فهرست ازدواج های زئوس متوجه می شویم که او همیشه با فردی بالاتر از خود یا هم شان خود ازدواج کرده است. از نقطه نظر تاریخی، چنین ازدواج هایی انعکاسی از قدرت طلبی او هستند، یعنی او با ازدواج با الهه ای قدرتمند، توانایی ها و ویژگی های او را به خود منتقل می کند. در زندگی واقعی نیز می توان مشابه این موارد را پیدا کرد. مردی بلندپرواز با زنی از یک خانواده برجسته ازدواج می کند و در نتیجه، ویژگی ها، القاب،  موقعیت و ثروت وی را به دست می آورد. مردان بلندپروازی که با دختر رئیس خود ازدواج می کنند و موقعیتی را که خود نمی توانستند به دست آورند، از این طریق کسب می کنند، مانند زئوس عمل می کنند.

کهن الگوی زئوسی باعث می شود مردان، زنانی را انتخاب کنند که موقعیت آنها را ارتقاء می دهند، انتخابی حساب شده که شاید ناخودآگاه هم باشد؛ در این صورت، مرد قویاً به سوی زنی جذب می شود که از طریق او می تواند به رویای فردی خود که ((مهم شدن)) هست، جامه ی عمل بپوشاند.

اکثر مردان زئوسی در دوران زئوسی در دوران تثبیت زندگی خود ازدواجمی کنند. برای مرد جوانی که تحت تاثیر زئوس است، چنین ازدواج زودهنگامی ضروری است، مگر آنکه به سمت دیگر جنبه های خود سوق بیابد. اگر او با زنی ازدواج کند که عاشق اوست، نمونه کامل و قطعی از کهن الگوی زئوسی نیست، چون از دیدگاه زئوسی، انتخاب چنین زنی بسیار غلط و نامناسب است.
حتی وقتی زنی یک مرد زئوسی را در ارتباط پرشور و از نظر عاطفی عمیق، درگیر می کند و او را با بخش معنوی و روحانی درونش ارتباط می دهد، مرد زئوسی خودآگاهانه در برابر چنین زنی مقاومت می کند. زن که مشتاقانه تصور می کند مرد زئوسی موفق خود را یافته است، یکباره متوجه می شود که مرد زندگی اش ارتباط با زن دیگری را آغاز کرده تا به بخش دیگری از زئوس بودن خود جامه عمل پوشانده باشد.

هر چند همسر یک مرد زئوسی تاثیر بالقوه ای در پیشرفت او دارد، قدرت طلبی وی باعث می شود تا بخواهد بر همسرش سلطه داشته باشد. ازدواج سنتی مردسالارانه، حول محور نیازهای مرد و اراده ی او برای ازدواج با زنیمی گردد که همه کارهای او را به خوبی انجام می دهد، مگر آنکه زن از چنان قدرتی برخوردار باشد که بتواند مرد را تغییر دهد.

اگر مرد، از نوع زئوسی هرزه باشد و صرفاً برای تثبیت قلمرو خود ازدواج کرده باشد و زن هم نمونه ای هرایی باشد، چنین ازدواجی به ارزش های عمیق زن آسیب شدیدی می زند و آنچه را که زن می توانست با ازدواج به دست اورد، عملاً نابود می کند و یا ممکن است که زن با سایه های حسادت و کینه جویی هرایی خود به این سلطه پایان دهد. البته اگر مرد واقعاً زن را دوست داشته باشد، از اینکه زن را با رفتارهای سطحی اش آزرده و متاثر کند، پرهیز خواهد کرد و زن نیز از لحاظ عاطفی رشد خواهد کرد.

اکثر مردان زئوسی به محض تمام شدن دوران نامزدی و ماه عسل، دیگر برای پیوند زناشویی و یا همسرشان وقت صرف نمی کنند. چنین مردی ریاکارانه ادعا می کند که تمام وقتش را صرف کار برای زن و بچه هایش می کند. اگر او اجازه داشته باشد و در جایی بتواند قدر قدرتی به خرج بدهد و همه کاره باشد، ازدواج چندان برایش امر مهمی محسوب نمی شود.
بیشتر زنانی که با یک مرد زئوسی ازدواج می کنند، باید تعریف او از ازدواج را بپذیرند، در غیر این صورت، به خصوص اگر از هرا پیروی نکنند، بهتر است از شوهرشان جدا شوند. اگر همسر به تلافی کار شوهرش با مرد دیگری رابطه برقرار کند، همسر زئوسی اش، همان طور که زئوس معشوقه دیمیتر را با صاعقه کشت، هر کاری می کند تا او را از سر راه بردارد.

  • فرزندان: مردان زئوسی بچه های زیادی دارند که بسیاری از آنان بنیانگذاز خانواده و اصل ونسب هستند.زئوس موفق ممکن است به برخی از فرزندانش کمک کند تا موفق شوند. یک مرد زئوسی از تحاظ عاطفی از فرزندانش دور است و حتی ممکن است حضور فیزیکی هم نداشته باشد، اما کماکان از اقتدار خود استفاده می کند.

پدران زئوسی به زندگی فرزندان خود شکل می دهند و مانع از آن می شوند که خود آنها زندگی شان را بسازند. این مسئله شاید برای فرزندان چندان بد هم نباشد.

البته اگر فرزند بخواهد تحصیل کند یا خود او هم مایل باشد که پدرش زندگی او را بسازد، شرایط رشد برای او ساده تر می شود. قدرت شخصیتی و استبدادی پدر باعث می شود تا درباره ی فرزندانش از موضع قدرت قضاوت کند.
درک چنین پدری از فرزندانش که شاید درست هم نباشد بر اساس تعصبات و معیارهای شخصی خود اوست. پدر معیارهای سختی دارد و می خواهد فرزندانش طوری رفتار کنند که مورد تایید او باشند. کودک ممکن است همه زندگی خود را صرف تلاش برای رسیدن به اتهداف مورد نظر پدرش کند و یا از کسب هر دستاوردی ناامید شود.

همه رب النوع ها و الهه های نسل دوم المپی، زئوس را پدر خود می دانستند. برخی مورد لطف او بودند و بعضی از او آزار می دیدند، طرد می شدند و یا مورد نفرت او واقع می شدند. ما نیز، صرف نظر از کهن الگوی شخصی پدرمان در فرهنگ مردسالارانه ای زندگی می کنیم که ارزش های زئوسی در آن غالب است. فرزندی که پدر زئوسی دارد، بسته به نوع کهن الگوی خود و قدرت ((من)) که در کهن الگوی وی نمود پیدا می کند، با چنین پدری گذرانمی کند.

  • والدین کودک زئوسی: پسر زئوسی خردسال از هنگامی که تاتی تاتی می کند، با قدرت، مادرش را تحت سلطه گرفته، می ترساند. او ذاتاً رئیس است و این موضوع باعث تحریک بعضی از پدران، به خصوص پدران مستبدی می شود که با روش های آزاردهنده به پسرشان نشان می دهند که رئیس چه کسی است. شاید والدین از داشتن چنین فرزندی شاخ درآورند.

بهتر است اجازه دهند که او در دو یا سه سالگی فرمانروای زورگوی کوچکی باشد، اما نباید تسلیم او شوند و طوری رفتار کنند که او فکر کند جنگ قدرت، برایش ایجاد حق می کند.

والدین باید بدانند که او حتی وقتی مانند لویی چهاردهم یا هنری هشتم رفتار می کند، صرفاً یک کودک خردسال است. والدینی که به کودک زئوسی حق انتخاب می دهند، بیشتر از پدر و مادری که با او زورآزمایی می کنند، توانایی تفکر و عمل را که از توانایی های ذاتی مثبت چنین کودکانی است، در او تقویت می کنند. پرسیدن اینکه ((دوست داری این را داشته باشی یا آن را؟))، ((این کار را می کنی یا ان را؟))، (( به اینجا می روی یا آنجا)) بهتر از مجادله کردن بر سر خواست های اوست.
نباید شرایطی فراهم شود که او با نه گفتن، حرف آخر را بزند. اینکه گفته شود (( بهتر است تصمیم گیری را به عهده کسی بگذاریم که از نظر جسمی قوی تر است))، قانونی است که به راحتی توسط یک زئوس جوان پذیرفته می شود. محدودیت های ثابت سنجیده ای را وضع کنید. بدون شک لازم است که او اقتدار عاقلانه والدینش را تجربه کند و بفهمد که آنها اقتدار دارند و می توانند آن را اعمال کنند.

وقتی تصمیمی با رضایت او گرفته می شود، او در کار غرق می شود. معمولاً برونگراست و تمایلات مثبتی دارد . بعد از آنکه موضوعی قطعاً معین می شود، صلح برقرار می شود.

حالت ترکیبی نامناسب برای کودک زئوسی، مادری ضعیف و پذیرا و پدری سلطه جو و آزاردهنده است. چنین کودکی منتظر فرصت است تا به حقوق دیگران تجاوز کند. اگر پدر به اشتباه و با هدف نشان دادن اینکه چه کسی رئیس است، او را آزار بدهد و مادر هم قادر نباشد از او حمایت کند، او از فرد قدرتمندتر پیروی و بر افراد ضعیف تر حکمرانی می کند. به خاطر داشته باشید که مادر هم می تواند والد آزاردهنده باشد.

پسر زئوسی یک پدر موفق که از نظر عاطفی به هم نزدیک نیستند، از او پیروی می کند، چون او را قابل تحسین می بیند. چنین پدری زمینه های کسب موفقیت و برتری را برای پسرش فراهم می سازد. اگر او مادری مهربان داشته باشد، با این حس بزرگ می شود که مستحق رسیدن به خواسته های خود است، اعتماد به نفس پیدا می کند و جای خود را در دنیا می یابد. طبیعت و پرورشمی توانند این احساس را که او هم ((کسی)) است، در او تقویت کنند.

  • زئوس و همسرانش: زئوس پس از شکست دادن پدرش کرونوس و تیتان ها، از رابطه با الهه ها، پری ها و زنان میرا، صاحب فرزندان زیادی از نسل دومی های المپ و نیمه رب النوع ها شد.

هفت همسر رسمی وی عبارتند از؛ متیس، تمیس، ارنیوم، دیمیتر، مموسین، لتو و هرا. اکثر همسران زئوس، الهه های (( بزرگ تری)) بودند که پیش از به قدرت رسیدن زئوس مورد پرستش بودند، اما اینک از زئوس تبعیت می کردند.

  • مسیر رشدی مرد زئوسی

مرد زئوسی تا وقتی که شرایط و مشکل خاصی برای خود و نزدیکانش پیش نیاید، از نیاز شدیدش به رشد آگاه نمی شود. رشد برای مرد زئوسی فقط بعد از تجربه تحقیر و شکست آغاز می شود.

مرد زئوسی باید بفهمد که یک جای کار اشکال دارد. رئیس جمهور سابق، رونالد ریگان در فیلمی نقش یک ستاره فوتبال را بازی کرد. در آن نقش هنگامی که در بیمارستان بیدار شد و پای قطع شده اش را دید، پرسید: ((بقیه من کجاست؟))

برای خویشتنداری و درون نگری باید به قلمرو هادس وارد شد، به همین دلیل فاصله گذاری عاطفی در یک فرد زئوسی مانع از آن می شود که او این واقعیت دهشتبار را که از خود و دیگران جدامانده است، دریابد، مگر آنکه حادثه مهمی روی دهد و او این حقیقت دردناک را دریابد که کارش اشکال دارد.این پیام را معمولاً  فردی که به مرد زئوسی نزدیک است به او می دهد؛ از جمله همسری که مرد زئوسی با هرزه گردی هایش او را آزرده و یا به خاطر غرق شدن در کار به او بی توجهی کرده و حالا زن دارد او را ترک می کند و یا فرزندی که او هرگز به عنوان پدر، زحمت شناخت وی را به خود نداده و هرگز برای او وقتی را صرف نکرده و اینک می خواهد پدر را ترک کند و او درد این فقدان را لمس می کند.

فرد زئوسی در طول جلسات روان درمانی به تدریج از چگونگی دور افتادن از احساسات خود و دیگران آگاه می شود. از آنجا که او خواهان کنترل امور است و انتظار دارد همه چیز بر وفق مرادش باشد، معمولاً از کسی کمک نمی گیرد. واکنش او در برابر اضطراب ناشی از چنین شرایطی معمولاً باعث می شود به کار پناه ببرد. او فقط به خاطر اصرارهای همسرش نزد روان شناس می رود و بعدها هم درمان را به خاطر او ادامه می دهد. گاهی هم به این دلیل که برای درمان فرزندان باید پدر و مادر هر دو حضور داشته باشند، به مشاوره ها ادامه می دهند.

 

مشکلات روانی مرد زئوسی

هر رب النوع یا کهن الگویی برای حل مشکلات روانی خاص خود توانایی بالقوه ای دارد. مردی که چون زئوس بر فراز کوه المپ جایگاه دارد، مشکلات و محدودیت های خاص مربوط به قلمرو آسمان را خواهد داشت. او باید برای صعود خود و اطرافیانش

بهای عاطفی سنگینی را بپردازد و به محض رسیدن به قله، به دلیل قدرت همراه با ناآگاهی که ترکیب مخربی است، دچار مشکلات عدیده ای می شود.

قلمرو زئوس، آسمان است و کهن الگوی زئوس، او را مستعد زندگی کردن با سرش

می کند. او به وسیله ی کلمات ابراز وجود و بر آنچه رخ می دهد، اعمال قدرت می کند و در فرهنگ مردسالارانه ی صنعتی، مزایا و برتری هایی دارد.

او با اموری انتزاعی مثل پول، سرمایه، قانون یا قدرت و نه با دست یا بدن سر و کار دارد و از قلب و احساسش جداست و به همین دلیل هم دل مهربانی ندارد. چنین مردی صاحب موقعیت بالادستی است که به او قدرت استفاده از کلمات را می دهد تا  دیگران حرف هایش را باور و از آن پیروی کنند. چنین قدرتی این امکان را فراهم می کند که با یک تلفن، خواسته اش را در خانه، محل کار و صحنه ی نبرد، عملی کند، طوری که گویی حرفش حکم قانون را دارد. کافی است که او بگوید آنجا را روشن کنید تا روشن شود.

مردی که کهن الگوی زئوسی در او قالب است، اغلب از جسم خود به عنوان، دهنده و گیرنده ی احساسات غافل است. او ممکن است از توانایی خود در دویدن در مسافت های طولانی، داشتن شکل و ظاهر با بنیه ی خوب به خود ببالد ولی این غرور به دلیل برتری داشتن جسمانی است و نه لذت بردن از آن.
او از دل خود به عنوان دهنده و گیرنده ی عواطف غافل است. مرد زئوسی با احساسات و عواطف سر و کاری ندارد، در نتیجه نمی تواند با سایرین ارتباط برقرار کند و یا این ابعاد وجود خود را بشناسد. این ناپختگی عاطفی باعث عکس العمل های احساسی نامناسب، شرمندگی و گناه و محکوم سازی و بی ارزش کردن کسانی می شود که مثل او نیستند. او آدم کاملی نیست و از جنبه هایی که حتی خودش هم نمی تواند بفهمد، رشد نکرده است.

مردان طالب قدرت از سقوط کردن می ترسند پس به هر حرکتی مظنونند و مانع از رشد سایرین می شوند تا آنان زیادتر از حد قوی نشوند، به همین دلیل هم دشمنان زیادی را برای خود دست و پا می کنند. ماجرای اورانوس، کرونوس و زئوس، داستانی از بخش سایه ی کهن الگوی پدر است.

مرد مستبد و قدرتمندی که بر اریکه قدرت نشسته است، احتمالاً گمان می کند که چنین جایگاهی باعث می شود که او در هر زمینه ای موفق خواهد بود.

مرد زئوسی که دچار عقده ی خودبزرگ بینی است، مستعد آن است که دیگران او را به بازی بگیرند. پادشاهی که اسیر تملق های دیگران بود و آنها را باور می کرد، آدم های صادق را طرد کرد و حقیقت را نپذیرفت و در نتیجه آسیب دید.

خلاصه ای از ویژگی های این کهن الگو

  • رئیس
  • قدرتمند
  • کهن الگوی آسمان
  • حکمران
  • کهن الگوی آذرخش و رعد و برق
  • توانا در تحمیل خواسته های خود
  • آگاه
  • کنترل گر
  • عالی مرتبه
  • هرزه گرد
  • متحد کننده
  • اغواکننده
  • کهن الگوی شاهانه
  • ریاست
  • سیاستمدار
  • دورنگر
  • تثبیت کننده ی سلطنت
  • اقتصاددان
  • طالب اقتدار
  • مولد بودن
  • کهن الگوی عملکرد قطعی
  • مسلط
  • کل نگر
  • شکارچی موفق

79 Responses

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *