اجزای ساختاری سازمان های معتاد

اجزا ساختاری سازمان های معتاد

ساختارها قوانین متعدد:

با مشاهده بسیاری از سازمان هایی که نظام آن ها بیمار و بیمارتر می گردند، می فهمیم به دنبال بیماری، ساختارها و قوانین نیز تکثیر می یابند و زیاد می شوند. همچنان که به دنبال آن، ساختارها و قوانین نیز تکثیر می یابند و زیاد می شوند. همچنان که افراد داخل نظام اعتیادی بیمارتر می گردند، به آن ها دیگر نمی توان اعتماد داشت که به درستی تصمیم بگیرند و قضاوت کنند.بریا کنترل چنین وضع و مهار آن؛ قوانین، آیین نامه ها و دستورالعمل های زیادی تهیه می شود. اعتقاد بر این است، از آن جایی که افراد بشر غیرقابل اعتماد و غیرقابل پیش بینی هستند، نظام سازمانی باید به حدی کامل باشد که بتواند ما را از خطاهای انسانی محافظت کند. البته گسترش قوانین به دلیل عدم اعتماد به کارکنان از لحاظ خطای انسانی، خود نیز نوعی فرآیند اعتیادی به حساب می آید.

 

تضاد با ماموریت سازمانی:

برجسته ترین مشکل نظام اعتیادی این است که ساختار سازمان های اعتیادی به گونه ای ایجاد نشده که با ماموریت سازمان همخوانی داشته باشد. در واقع در بسیاری از موارد، ساختارهای ایجاد شده با ماموریت و هدف های سازمان تداخل دارد، به طوری که یا با شیوه ی اجرای بخش یا تمامی ماموریت سازمان مغایرت دارد یا این که احتمال اجرای موفق هدف های سازمان را به طور کلی از بین می برد. زمانی که سازمان ها، ساختارهایی را راه اندازی می کنند که با رسالت شان هماهنگی ندارد و برای این که دریابند چگونه عمل کنند، توجه شان را به دنیای بیرون از ساختار خود معطوف می کنند، به لحاظ ساختاری، خود نوعی سازمان اسکیزوفرنی را گسترش می دهند. نتیجه غیرقابل پیشگیری، پدید آمدن بی نظمی و آشفتگی داخلی به همراه تلاش هایی مستمر برای کنترل شرایطی است که به وجود آمده است.

 

کنترل:

کنترل از ویژگی های اولیه سازمان معتاد محسوب می شود. شاید به دلیل این که سازمان ها، پیچیدگی بسیار زیادی دارند، آن ها از کنترل کردن به عنوان شیوه ای برای کاهش بی نظمی و آشفتگی استفاده می کنند. از لحاظ ساختاری، کنترل در تمام رده های سازمان های اعتیادی رسوخ کرده است و به کار گرفته می شود. در یک سازمان اعتیادی، آداب و شیوه ی اداره کارکنان مبتنی بر مفهوم تنبیه است.

در این نوع نظام، اعتقاد بر این است که رفتار هر فردی انعکاسی از خوبی و بدی خود اوست؛ بنابراین، عواقب منطقی و بدیهی رفتارهای فرد که ناشی از بی نظمی و هرج و مرج موجود در سازمان است، مربوط به نظام آن سازمان دانسته نمی شود. سازمان اعتیادی می خواهد نحوه ی نگاه دیگران نسبت به خود را، کنترل کند و معتقد است که می تواند تصویری که مایل است دیگران از او داشته باشند را در ذهن آنان بسازد.

این موضوع یادآور خانواده ی اعتیادی است که خانواده از درون در حال فروپاشی است و شرایط آشفته و بی سرو سامانی دارد؛ اما همین خانواده از نظر کسانی که از بیرون به آن می نگرند، وضعیت آرمانی و بسیار مناسبی دارد.

 

برنامه ریزی:

برنامه ریزی در سازمان های اعتیادی یک تصور باطل است. سازمان های اعتیادی در برابر اطلاعات، باز و گشاده رو نیستند و بسیار مراقب این هستند که به حرف های چه کسی گوش دهند، کجا و به دنبال کدام اطلاعات باشند. به این ترتیب، طرح ها و نقشه هایی برای آینده برنامه ریزی می شود تا نظام فعلی سازمان را به نوعی تثبیت کند و از این راه، وانمود می شود که تغییری در حال رخ دادن است.

رقابت:

رقابت اغلب بر اساس مقایسه شکل می گیرد. مقایسه، فرآیند قضاوتی است که بر مبنای یک عامل خارجی صورت گیرد. رقابت با نظام سازمان های اعتیادی ادغام شده است. زمانی که سازمان تصمیم می گیرد که کارکنان را برای دریافت پاداش، مقابل یکدیگر قرار دهد، در واقع باعث گسترش فرآیندی می گردد که به موجب آن، افراد به ناچار اعتبارشان را از بیرون سازمان دریافت می کنند. این فرآیند باعث می شود که سازمان یکی از طرفین رقابت کننده را هم چون شیئی قلمداد کند و پاداش این رقابت از شکست دادن رقبا یا گروه ها به دست می آید.

وجهه ای به مانند میزان ساز: میزان ساز چیزی است که ارتباط ما را با آن چه که می دانیم و احساس می کنیم، قطع می کند. خانواده های معتاد و ناسالم، اغلب از بیرون خوب به نظر می رسند؛ ولی در واقع بیماری در آن ها به حدی پنهان شده است که گاه حتی بچه ها هم متوجه نمی شوند که مشکلی در خانواده شان است. وجهه ی بیرونی و خارجی خانواده، در این جا به صورت یک میزان ساز عمل کرده به طوری که مانع شناخت و آگاهی شده است.

سازمان های اعتیادی معتقدند که اگر آن ها بتوانند وجهه ی خوبی داشته باشند، دیگر مجبور نخواهند بود با فرآیند بیماری زیرنهفته ی خود روبرو شوند. اعتقاد راسخی وجود دارد مبنی بر این که وقتی ساختارها کامل و بی عیب و نقص باشند، به راحتی می توان افراد درون آن را کنترل کرد. در نتیجه، سازمان های اعتیادی، وقت و توجه زیادی صرف کار بر روی ساختارها می کنند. به این ترتیب، سازمان ها همانند هم وابسته ها که با همسران معتادشان درگیرند، هم وابسته هایی هستند که با کارکنانشان درگیرند.

همچنان که افراد و سازمان ها، رفتار اعتیادی از خود نشان می دهند، تلاش بیشتری نیز می کنند که خود را از تاثیرات چنین رفتارهایی محافظت کنند. اما به جای برخورد یا حل بیماری، آن ها به دنبال تدوین مقررات و دستورالعمل و یا وجهه ای هستند تا مشکل خود را حل کنند.

جمع بندی:

تمام این عناصر ساختاری، باعث وخامت اخلاقی و فروپاشی نهایی سازمان معتاد می شود. زمانی که سازمان ها به دلیل گرفتار شدن در فرآیندها و ساختارهایی که توصیف شد، ارتباط خود را با هدف های اساسی و رسالت شان، مشتریان و کارکنان از دست می دهند، به نوعی، به لحاظ اخلاقی ورشکسته می شوند. آن ها دیگر قادر نخواهند بود به قراردادی که با جامعه، کارکنان و با خودشان بسته اند، احترام بگذارند و به آن متعهد بمانند. سازمان ها به شیوه هایی زیادی، می توانند درگیر نظام اعتیادی شوند. تا حدی که آن ها معتاد باشند، همه ما نیز تحت تاثیر اعتیاد قرار می گیریم و جامعه هم از اعتیاد تاثیر می گیرد. در نظر داشته باشید، سازمان های اعتیادی؛ سازمان های بدی نیستند بلکه سازمان های بیماری هستند که باید تلاش کنند سلامت خود را به دست آورند.

 

بهبودی در سازمان های اعتیادی:

چند مفهوم کلیدی در ارتباط با فرآیند بهبودی وجود دارد که فرقی نمی کند بهبودی یک شخص معتاد باشد یا یک سازمان اعتیادی. اعتیادها هم در برابر افراد و هم درسازمان ها، پیش رونده، مهلک و ویران گر هستند. در نتیجه، بهبودی باید جدی گرفته شود و در راس امور قرار گیرد. بهبودی دارای یک فرآیند است، فرآیندی به درازای تمام عمر. کارآمدترین، موفق ترین و سالم ترین فرآیند بهبودی بر اساس مدل الکلی های گمنام می باشد که شامل برنامه های دوازده گامی معروف است.

 

بهبودی اشخاص کلیدی (مهم) سازمان:

مداخله یکی از بیشترین فرآیندهای مورد استفاده برای گسیختن فرآیند اعتیاد و قرار دادن فرد معتاد در مسیر بهبودی است. در یک سازمان، فرآیند مداخله مراحل زیر را در پی دارد:

اول، کارکنان شروع به شناسایی رفتارها و مشخصات بیماری می کنند. دوم، افرادی که بیشترین نزدیکی را با فرد معتاد دارند، یعنی افرادی که با او کار می کنند در یک گروه جمع می شوند. آن ها دیدگاه ها و مشاهدات خود را با یکدیگر در این گروه در میان می گذارند. داشتن یک مشاور از برنامه ی کارمندیاری و یا مشاوری متخصص در امور اعتیاد، در گروه بسیار مهم است. سوم، بسیار مهم است روی کرد و محیطی عاری از قضاوت نیز ایجاد کرد. پیش از به آگاهی رسیدن گروه در مورد لزوم مداخله، به احتمال، فرد معتاد آشوب و مشکلات بسیار زیادی در محیط کار ایجاد کرده است. در مداخله ی گروهی باید مشاور متخصص در امر اعتیاد، به افرادی گروه کمک کند تا بتوانند با احساسات خود در مورد فرد معتاد منزوی شده، روبرو شوند. در طول این فرآیند، افراد باید بتوانند در خصوص رفتارهای فرد معتاد، بدون قضاوت و پیش داوری توصیف هایی ارائه دهند. چهارم، مداخله واقعی از طریق ملاقات میان فرد معتاد و گره مداخله، شروع می شود.نکته مهم در مورد مشخصه ی اعضای لین گروه این است که لازم است آن ها در فرآیند مداخله، جدی، استوار، شفاف و مهربان باشند و نشان دهند که به فرد معتاد توجه دارند و برایش ارزش قائل هستند.

هر کدام از اعضا گروه مداخله، باید به روشنی عواقب و پیامد عدم شروع فرآیند بهبودی فرد معتاد را برای وی خاطر نشان سازد. این عواقب، تنبیه و مجازات کردن، نیست؛ بلکه گفته های روشن و شفاف اعضا گروه است مبنی بر این که آن ها دیگر مایل نیستند با میدان دهی به فرد معتاد، او را در ادامه ی فرآیند بیماری اعتیادش توانا سازند.

همه ی مداخله ها موفق نیستند. گاهی اوقات اشخاص باید شغل و هر چیز مهم دیگری را در زندگی شان از دست بدهند تا آماده ی کمک خواهی شوند به عبارتی باید به آخر خط برسند تا از خواب انکار بیدار شوند. در سازمان های اعتیادی، موقعیت ها و شرایط بسیاری وجود دارد که افت عملکرد شغلی معتاد را به طور موقت جبران می سازد.

 

بهبودی هم وا بسته ها و کودکان بزرگسال:

هم وابسته کسی است که ممکن است خود را با کار بیش از حد، پنهان کاری، تلاش برای حل و فصل مشکلات و مداخله های خودسرانه و خشنود ساختن رئیس از پا درآورد. آموزش، عامل اصلی بهبود هم وابسته ها است. تعدادی از هم وابسته ها پس از برگزاری چند کارگاه، شروع به شناسایی هویت خود می کنند. شناسایی وضعیت خود به عنوان فردی هم وابسته و کودک بزرگسال خانواده ی آشفته و کژکار، اولین گام و مرحله است. شناسایی باید در محیط امن و عاری از قضاوت صورت گیرد. شرکت ها علاوه بر استفاده از برنامه مشاور؛ شرکت ها می بایستی گروه هایی از افراد را جهت همکاری با برنامه کارمندیاری آموزش دهند. سازمان ها نیز همانند معتادان و هم وابسته ها نیاز دارند فرآیند بهبودشان مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرد.

 

سازمان به عنوان ماده اعتیادی:

در یک سازمان اعتیادی می بایستی تمام فرآیندهای سازمانی بازبینی شوند. خودمشاهده گری و بررسی دقیق سازمان، بدون حمایت مدیر ارشد امکان ندارد. گروه های مداخله می توانند اساسنامه و دستورالعمل های سازمان را به دقت مورد مطالعه و بررسی کنند و اشارات ضمنی اعتیادی موجود در آن ها را بیرون آورند. این گروه ها می توانند نشان دهند که سازمان چگونه از نمونه های اعتیادی، الگوبرداری می کند و همچنین چگونه رویکردها و نگرش های موجود در سازمان این الگوها را تغذیه می کنند. استفاده از مشاورانی که خارج از سازمان در این زمینه فعالیت می کنند، اغلب سودمند است؛ زیرا اگر سازمانی به واقع، ماده اعتیادی باشد، دیگر دیدگاه مناسبی ندارد، که خودش را آن گونه که هست ببیند.

 

سازمان به عنوان معتاد:

سازمان های معتاد، تشکیل شده اند از افرادی که بسیاری از آن ها معتاد فعال، هم وابسته و کودکان بزرگسال الکی ها (یا سایر خانواده های کژکار) هستند و دارای نظام های ناکارآمد و کژکارند. این سازمان ها باید آمادگی داشته باشند که دیدگاه فلسفی سازمان، ماموریت و رسالتش، هدف ها، ساختار، نظام های داخلی و همان محصولات و یا بازده کاری شان، بررسی شود. همچنین باید پذیرای این واقعیت باشند که سازمان خود یک عامل، آلوده کننده ی حیات خویش، زندگی کارکنان و همچنین جامعه اش بوده است. توجه داشته باشید که تغییرات کلی نظام را می توان با سرعتی شروع کرد که با توجه به نیازها و ظرفیت گروه کاری آن سازمان باشد.

زمانی که سازمان معتاد است، هم ساختارها و هم افراد سازمان هر دو باید به طور همزمان در گیر شوند. نقطه ی شروع کار بهبودی می تواند افراد سازمان باشد یا نظام های سازمان یا هردوی آن ها. با این وجود، شرکت باید بداند که افراد و نظام ها (سازو کارهای سازمان) به یکدیگر متصل هستند. سازمان های اعتیادی نیاز دارند که شیوه های ادامه ی بهبودی را فراگیرند. میزان شدن سریع و کوتاه مدت، تنها نوعی نجات موقتی است که نمی تواند بهبودی بلندمدت و پایدار را به بار آورد.

جمع بندی:

در خصوص بهبودی باید در نظر داشت که بهبودی به مرور زمان و به تدریج و در تمام رده های مختلف عملکردی سازمان صورت گیرد، تا مفید واقع شود. انتظار راه حل سریع خود ناشی از تفکر اعتیادی است. بهبودی وقتی به درستی صورت می گیرد که تمام رده های سازمان، ساختارها ، محصول کیفی و دستورالعمل ها را نیز در برگیرد.

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *