خیانت در زناشویی ویرانکنندهترین دردی است که فرد میتواند تجربه کند. حسی که شاید تا اتفاق نیوفتد به اندازه کافی قابل درک نباشد. در تعاریف کلی، خیانت در رابطه به معنای شکستن پیمان و عهد است. هر رفتاری که باعث شود عهد بین دو طرف شکسته شده و اعتماد یکی از طرفین از بین برود خیانت به حساب میآید. در واقع بیوفایی از بین بردن اعتماد در یک رابطه است. خیانت ریشه در دروغ و فریبکاری دارد. معمولا واژه خیانت را بیشتر در کنار رابطه زناشویی میشنویم، به همین دلیل در ادامه این مطلب میخواهیم بیشتر به موضوع خیانت در زناشویی بپردازیم.
خیانت در زناشویی چیست و چه دلایلی دارد؟
یکی از مهمترین احساسات در رابطه زناشویی، احساس تعلق است. تعلق داشتن به یک رابطه از نیازهای مهم عاطفی و روانی است. زن و شوهر باید به رابطه احساس تعلق داشته باشند و همینطور اطمینان داشته باشند که طرف مقابل هم همین احساس را دارد. با بستن پیمان و عهد زناشویی، دو نفر به یکدیگر تعهد میدهند تا در تمام شرایط کنار یکدیگر باشند.
در اولین اقدام بعد از شناخت آنها نسبت به هم متعهد میشوند و زنجیر اعتماد بینشان شکل میگیرد. در طی زمان آشنایی و یا در طول رابطه دو طرف یاد میگیرند که چطور به یکدیگر اعتماد کنند. اعتماد به مرور زمان با اتفاقات کوچک زندگی شکل میگیرد. درست از زمان شکلگیری اعتماد بین دو نفر، موضوع خیانت در رابطه هم معنا پیدا میکند.
بعد از این که رابطه به سطحی از صمیمیت و دوستی رسید، دو طرف انتظار دارند که ادامه رابطه براساس همین اعتمادی که بینشان وجود دارد جلو برود. در این بین خیانت در رابطه زمانی معنا پیدا میکند که هر کدام از طرفین این زنجیر را پاره کرده و خلاف تعهدشان رفتار کند. در واقع اعتمادی که بینشان شکل گرفته را از بین ببرد.
به طور کلی خیانت در زناشویی را میتوان به چند دسته تقسیم کرد.
1. خیانت از طریق رابطه جنسی
رایجترین خیانتی که بسیاری از زوجین با آن درگیر هستند همین نوع خیانت است. در این مدل یکی از دو طرف رابطه، به صورت پنهانی با فرد دیگر رابطه جنسی برقرار میکند. این نوع بیوفایی در زناشویی بسیار ناراحتکننده و شوکهکننده است. معمولا طرفین بعد از این اتفاق دچار آسیبهای زیادی میشوند.
2. خیانت به صورت آنلاین
خیانت در زناشویی به صورت آنلاین هم ممکن است اتفاق بیوفتد. یعنی هر کدام از طرفین رابطه در دنیای مجازی با فردی ارتباط فراتر از عرف پیدا میکند. این ارتباط میتواند شامل درد و دل کردن و یا ارتباط کلامی عاشقانه باشد. افراد بسیاری که در این نوع ارتباط هستند حتی هویت واقعی خود را آشکار نمیکنند. در واقع اصلا لزومی به این موضوع هم نمیدانند. در بسیاری از این موارد این نوع ارتباط خصوصا در طولانی مدت زمینهای برای شروع بیوفایی به صورت فیزیکی و جنسی است.
گاهی افراد به صورت ناخواسته درگیر این مدل از خیانت زناشویی میشوند. مثلا با این عنوان که “من با کسی از جنس مخالف درد و دل میکنم، او مرا بیشتر درک میکند“. این در حالی است که اشتراک گذاشتن احساسات در یک رابطه عاطفی با فردی خارج از رابطه خودش خیانت محسوب میشود.
3. خیانت در زناشویی به صورت عاطفی
نوعی دیگر، خیانت عاطفی است. در این مدل خیانت ارتباط فیزیکی و روابط جنسی بین طرفین وجود ندارد اما ارتباط عمیق عاطفی دیده میشود. این ارتباط میتواند نوعی حس نزدیکی عاطفی باشد. به این معنا که فرد در رابطه تمام مسائل خود را به فردی دیگر میگوید. مشکلات مالی، اتفاقات سرکار، اتفاقات خانه و … را با نفر سوم به اشتراک میگذارد. این صمیمیت بیش از حد عاطفی حتی اگر اوایل به سمت و سوی عشق و عاشقی هم نرود در نهایت باعث ایجاد علاقه میشود. این مدل رفتارها هم خیانت در زناشویی محسوب میشوند.
4. تفاوت فرهنگها در خیانت زناشویی
بدون شک هر دو نفری که با یکدیگر وارد رابطه میشوند، تفاوتهای بنیادی زیادی با هم دارند. تفاوت در ملیت، فرهنگ، سطح اجتماعی و دین از بارزترین این تفاوتها است. ازدواج دو نفری که با هم این تفاوتها را دارند، ممکن است چالشهایی به همراه داشته باشد. حتی در موارد بسیاری دو خانواده که مذهب یکسانی دارند و در یک شهر هم زندگی میکنند، میتوانند اختلاف فرهنگی زیادی با هم داشته باشد.
نکته مهمی که در روابط زن و مرد وجود دارد شکل رابطه دو طرف و آن چیزی است که خط قرمز رابطه به حساب میآید. هر دو طرف رابطه باید خط قرمزهای یکسانی داشته باشند. یعنی تعریف رفتار هنجار و رفتار ناهنجار در هر دو طرف یکی باشد. در غیر این صورت، اختلافها میتواند زمینهساز اختلاف زناشویی و نهایتا خیانت در رابطه شوند.
بیشتر بخوانید: علت سکوت بعد از خیانت چیست؟ و چه پیامدهایی دارد؟
بهترین راه برای این که ناراحتی در رابطه اتفاق نیوفتد آشکار بودن روابط است. این باعث میشود که هر دو طرف خط و مرزهای طرف مقابل را بدانند و در صورتی که با آن موافق نیستند ابراز کنند، یا میتوانند آن را اصلاح کنند و یا نهایتا رابطه را ترک میکنند. از آنجایی فرهنگ افراد با یکدیگر متفاوت است ممکن است چیزی که برای یکی از طرفین عادی است برای طرف مقابل خوشایند نباشد. با آشکار بودن این موارد فرصت عادلانهای به دو طرف داده میشود تا به درستی بتواند مسائل را تجزیه و تحلیل و در نهایت تصمیمگیری کنند.
خیانت در رابطه از کجا شروع میشود؟
خیانت در زناشویی و یا به طور کلی خیانت در رابطه میتواند دلایل زیادی داشته باشد. بررسی این دلایل در هر فرد با فرد دیگر متفاوت است. این موضوعی است که باید توسط متخصص یعنی روانشناس، روانپزشک یا روان درمانگر ریشهیابی شود. اما به طور کلی دلایلی برای بیوفایی در رابطه وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
5. دلایل جنسی خیانت در رابطه
نداشتن رابطه جنسی خوب از مهمترین دلایل خیانت است. به این معنا که دو طرف باید تمام نیازهای جنسی طرف مقابل را برطرف کنند. زن و شوهر باید در این مورد کاملا با هم صمیمی باشند و در صورتی که مشکلی بینشان وجود دارد از سکستراپ و متخصصان این حوزه کمک بگیرند. نداشتن رابطه جنسی و یا رابطهای که نیازهای طرفین در آن برطرف نمیشود باعث سرخوردگی و فاصله بین زوجین میشود. این مورد در نهایت میتواند یکی از دلایل اصلی بیوفایی محسوب شود. گاهی ممکن است فردی تنها به دلیل نیاز جنسی با نفر سوم وارد رابطه شود و از نظر عاطفی همچنان همسر خود را دوست داشته باشد.
6. دلایل عاطفی خیانت در رابطه
شاید این جمله به نظر کلیشهای بیاید که زن و شوهر باید قبل از هر چیزی دوست و رفیق هم باشند. باید بگویم با وجود کلیشهای بودن این جمله، اما کاملا درست است. احساس دوستی و صمیمیت بین زن و شوهر، آنها را از نظر عاطفی نزدیک میکند. این باعث میشود نفر سومی وارد رابطه نشود. زن و شوهری که میتوانند با هم صمیمانه صحبت کنند، درد و دل کنند؛ یکدیگر را به خوبی درک میکنند و تمام نیاز روحی و روانی خود را از درون بستر خانواده تامین میکنند. همین باعث استحکام بیشتر و در نتیجه نزدیکی بیشتر میشود.
7. آسیبهای کودکی یکی از طرفین
پیچیدهترین دلیل خیانت در زناشویی آسیبهایی است که یکی از طرفین در کودکی دیده است. این موضوع بسیار ریشهای است. حل کردن این مورد معمولا سخت است و نیاز به جلسات متعدد روان درمانی دارد. فردی که در کودکی شاهد بیوفایی یکی از والدینش بوده، ممکن است به خوبی نتواند آسیب این موضوع را در خود حل کند. حالا هر چقدر که از بدی خیانت اطلاع داشته باشد، ضمیرناخودآگاه او ساز دیگری میزند.
مورد تجاوز واقع شدن هم میتواند از دلایل دیگر بیوفایی در رابطه باشد. کسی که آسیب دیده به صورت ناخودآگاه به فرد دیگری هم آسیب میزند. اینها تنها دو مورد از آسیبهای کودکی است که در آینده روی رابطه تاثیر میگذارد. موارد زیادی از آسیبهای کودکی مانند خشونت زیاد، تنبیه، قهر کردن مدام والدین و … میتواند در آینده منجر به خیانت در رابطه شود.
8. تنوع طلبی در رابطه زناشویی
خیانت در زناشویی در مواردی به دلیل این اتفاق میافتد که فرد دچار تنوع طلبی است. یعنی بعد از مدتی در رابطه احساس خستگی و تکراری بودن میکند. به همین دلیل هم به خیانت روی میآورد. این موضوع هم نوعی اختلال روانی است که باید حتما درمان شود. این موضوع میتواند دلایل زیادی داشته باشد. اختلالات خود فرد، محیط و بستری که فرد در آن وقت میگذارد مانند شبکههای پورن، رابطه جنسی بد با همسر و یا کم توجهی طرف مقابل از مهمترین دلایل تنوع طلبی هستند.
9. انتقام گرفتن از طرف مقابل یا خود
انتقام گرفتن به دلیل خیانت یا بد رفتاری طرف مقابل میتواند از دیگر دلایل بیوفایی در زناشویی باشد. در این مورد فرد به جای حل موضوع یا برطرف کردن مشکل دست به انتقام میزند. این نوع خیانت نیز ریشههای روانی دارد، چراکه فرد سالم در صورت خیانت دیدن یا بد رفتاری به دنبال راه حل یا نهایتا ترک رابطه میرود و مقابله به مثل نمیکند.
اختلالات روانی و اعتیاد
اختلالات روانی نه تنها در حوزه خیانت در زناشویی بلکه در موارد بسیاری بین زن و شوهر مشکلساز است. این اختلالها ریشههای عمیقی دارند و مربوط به گذشته ما میشوند. به عنوان مثال دو قطبی بودن و اعتیاد به مواد و الکل میتوانند منجر به خیانت در زناشویی شوند.
بیشتر بخوانید: تنفر بعد از خیانت همسر
فرق لغزش و خیانت در زناشویی
موضوع لغزش و خطا در مقایسه با خیانت دو چیز کاملا متفاوت است. این تفاوت تا حد زیادی به نوع فرهنگ خانوادهها بستگی دارد. تصور کنید در خانوادهای هر نوع ارتباط با جنس مخالف خیانت محسوب میشود، در این صورت ممکن است این که فردی در حین چای خوردن در محیط کار، با همکار دیگر خود صحبت غیر کاری کند، خیانت به حساب بیاید؛ در حالی که در خانواده دیگر این رفتار کاملا عادی باشد.
خیانت در زناشویی زمانی با لغزش و خطا فرق دارد که یک نفر خط قرمز رابطه را رد کند. مثلا حرف زدن با همکار، یا هم مسیر شدن در راه برگشت ممکن است برای برخی خوشایند نباشد اما خط قرمز رابطهشان به حساب نمیآید. در این صورت کدورت و ناراحتی به وجود میآید اما هنوز خط قرمز رابطهشان از بین نرفته است. زمانی این رفتارها میتواند مشکلساز باشد که باعث صمیمیت و رد شدن خط قرمزهای رابطه شود. در واقع می توان گفت بیوفایی زمانی اتفاق میافتد که فرد نفع جنسی یا عاطفی میبرد، حتی اگر کلامی باشد.
خیانت از دیدگاه روانشناسی
در روانشناسی هر رفتاری خارج از چارچوب توافق شده بین دو نفر که منجر به آزار دیگری شود بیوفایی در رابطه نامیده میشود. این رفتار الزاما نباید رفتار جنسی باشد بلکه میتواند رفتار عاطفی و صمیمی هم باشد. مهم است که این رفتار خارج از توافق دو طرف باشد.
هر کدام از ما در خانوادهای زندگی میکردیم که چارچوبها و قوانین خودش را داشته؛ حالا نمیتوانیم از طرف مقابل بخواهیم چیزی را که ما سالها رعایت میکردیم یا با آن بزرگ شدهایم را بپذیرد، مگر این که هر دو نفر سر موضوعی با هم توافق داشته باشیم. به همین دلیل است که نقش توافق اولیه و صحبت کردن بسیار اهمیت پیدا میکند.
سخن آخر
موضوع خیانت در زناشویی بسیار گسترده است و در فرهنگهای مختلف میتواند متفاوت باشد. به همین دلیل است که همه چیز براساس فرهنگ دو طرف و توافقی که دارند، سنجیده میشود. بهترین راه برای جلوگیری از تمام این مشکلات صحبت کردن و شفاف بودن است. رفتار شما در اجتماع، فامیل، محل کار و محل تحصیل باید کاملا شفاف باشد. پنهانکاری و دروغگویی شروع تمام ماجرا است.
در نهایت باید اضافه کنم تنها کسی که میتواند وارد رابطه زن و شوهر شود یا در واقع تنها کسی که زن و شوهر میتوانند با او درباره مشکلاتشان صحبت کنند، مشاور است و نه هیچ فرد دیگری.