وقتی مدام همسرم خیانت می کند، آیا می توانم به زندگی ادامه دهم؟
یکی از سوالات پرتکرار و کاربردی در خیانت این است که؛ “با خیانت همسرم چه کنم؟”
می گفت: “در زندگی زناشویی ام مدام با خیانت همسر رو به رو می شوم و دیگر نمی دانم چه کار کنم و چه راهی را پیش بگیرم؟”
در این مقاله قصد داریم به چگونگی عملکرد در برابر خیانت همسر، بپردازیم.
بررسی خیانت همسر در رابطه
اغلب اوقات، همسر خود را به خاطر مشکلات رابطه و همچنین خیانت او سرزنش می کنیم و قادر به درک ارتباط بین کشمکش های شخصی خود در طول زندگی مان و درگیری های موجود در رابطه زناشویی خود نیستیم. همچنین، گاهی اوقات از ارتباط بین آسیب هایی که در وجود خودمان هستند و آسیب هایی که به عنوان یک زوج تجربه می کنیم نیز آگاه نیستیم.
هنگامی که همسران خیانت دیده تلاش می کنند نقش خود در وقوع خیانت همسر را تعیین کنند، در ذهن خود به طرف مقابل می گویند:
(این تو بودی که با شخص دیگری رابطه برقرار کردی؛ من را سرزنش نکن.) اما همسران خیانت کار در ذهن خود به طرف مقابل می گویند: (تو کنار من نبودی؛ این تو بودی که من را از خودت دور کردی.) احتمالاً هر دوی شما بر تفکر خود پافشاری می کنید، شاید خودخواهانه رفتار کنید، قطعاً رفتارهای متناقضی خواهید داشت و اغلب اوقات شکل های مختلفی از یک مشکل مشابه با مشکل کنونی را خیلی ساده و جزئی تلقی می کنید.
خیانت همسر؛ بررسی باورهای رایج
چند نمونه از افکار و دیدگاه های رایج در وقوع خیانت همسر به شکل زیر است:
خانم: (شوهر من هنوز هم با زنان دیگر خوش و بش می کند، حتی الان که ماجرای خیانتش آشکار شده است.)
آقا: (همسر من به طرز بیمارگونه ای شکاک است.)
آقا: (همسرم همیشه در جمع با حرف های من مخالفت می کند. این موضوع باعث خجالت و دلخوری من می شود.)
خانم: (او هیچ وقت حتی اجازه نمی دهد من یک کلمه هم حرف بزنم. همیشه خودش را عقل کل می داند.)
خانم: (شوهرم به من توجهی نمی کند و باعث می شود احساس اضافی بودن به من دست بدهد.)
آقا: (خوشحال کردن او غیرممکن است. اگر کمی از وقتم را به انجام کارهای مورد علاقه خودم اختصاص بدهم، احساس می کند که قصد دور کردن او از خودم را دارم.)
لازم است دیگر انگشت اتهام را به سمت یکدیگر نگیرید و بپذیرید که شما هم نقش مشخصی در به وجود آمدن این خیانت دارید. البته این بدان معنا نیست که هر دوی شما به یک اندازه در این اتفاق مقصر هستید؛ اصلاً این طور نیست چون هیچ کس نمی تواند دیگری را مجبور به خیانت کردن کند.
با این حال، به جای اینکه در مورد میزان تقصیر خود و طرف مقابل چانه بزنید، هر دوی شما باید نحوه تاثیرگذاری خود در ایجاد مشکلات رابطه تان را مورد توجه قرار دهید.
نکات قابل توجه در حل کردن خیانت همسر
هنگام بررسی این موارد، توجه به یک سری نکات به شما کمک خواهند کرد، از جمله:
- اینکه تجربیات اولیه زندگی گذشته شما در دوران کودکی و نوجوانی چه آسیب هایی به شما وارد کرده اند و این آسیب ها چگونه بر رابطه زناشویی فعلی شما تاثیر می گذارند.
- اینکه ممکن است تحت تاثیر خیانت هایی باشید که در رابطه بین پدر و مادر شما اتفاق افتاده اند.
- اینکه آن دست از ویژگی های همسرتان که مورد پسند شما نیستند، ممکن است در اصل مواردی باشند که آنها را دوست دارید، نسبت به آنها حسادت می ورزید و در وجود خودتان به چشم نمی خورند.
اینکه وقایع تنش زای زندگی در هنگام وقوع خیانت، چگونه تعادل شما را بر هم زده اند و به مشکلات خانوادگی شما دامن زده اند.
حل خیانت همسر از طریق آسیب ها و زخم ها
یکی از راه های حل خیانت همسر این است که با جنبه ی آسیب دیده وجودتان که وجهه مثبت خود را از دست داده است، رو به رو شوید؛ توجه داشته باشید که تجربیات اولیه زندگی گذشته شما در دوران کودکی و نوجوانی چه آسیب ها و زخم هایی به شما وارد کرده اند و این آسیب ها و زخم ها چگونه بر رابطه زناشویی فعلی شما تاثیر می گذارند. به عبارتی از طریق این آسیب ها و زخم ها، احساس ارزشمندی خود را از دست داده اید و لازم است روی بازسازی احساس ارزشمندی خود کار کنید چون یکی از دلایل وقوع خیانت، عدم احساس ارزشمندی است.
طی تعاملاتی که با والدین، خواهرها و برادرها و سایر افراد مهم زندگی خود در دوران کودکی داشته اید و هنگامی که شاهد تعاملات این افراد با یکدیگر بوده اید، احساسات، افکار و رفتارهای اصلی و خاصی در وجود شما شکل گرفته اند و با تعریف و باوری که از خودتان دارید، عجین شده اند .
احتمالاً این احساس شما نسبت به خودتان طی سالهای بعد عمرتان قوی تر شده است و بر نحوه ارتباط برقرار کردن شما با دیگران در زمان حال تاثیر می گذارد، حتی با وجود اینکه ممکن است والدین یا سرپرست های اولیه شما اکنون در قید حیات نباشند.
احتمال دارد خیلی سرسختانه و کورکورانه به این (خود) قدیمی و ناهنجار خود متصل باشید. این (خود)، کسی است که او را بهتر از هر کس دیگری می شناسید؛ کسی که یک عمر خودتان را وقف (وجود داشتن) او کرده اید و کسی که با او احساس راحتی می کنید.
لازم است به شفای زخم های خود بپردازید تا ریشه ی مشکلتان را پیدا کنید، همه ی ما انسان ها به شفای زخم ها نیاز داریم.
تجربه ی احساسات تاثیرگذار در خیانت
در اینجا به برخی احساساتی که ممکن است در کودکی تجربه کرده باشید، اشاره خواهیم کرد. سعی کنید مواردی که در مورد شما صدق می کنند را تشخیص بدهید و مواردی که تجربه کرده اید و از قلم افتاده اند را به این فهرست اضافه کنید:
احساسات مثبت: امنیت، رضایت، اعتماد، مورد توجه قرار گرفتن، تحسین شدن، احترام، پذیرفته شدن، باارزش بودن و تشویق شدن به بیان و ابراز احساسات خود.
احساسات منفی: ترس، بی کفایتی، بی اعتمادی، تنهایی، حسادت، دلمردگی، محرومیت، نادیده گرفته شدن، تحت فشار قرار گرفتن، دوست داشته نشدن، تحقیر شدن، سرزنش شدن و محدودیت.
چگونه جذب مرد یا زن خیانتکار می شویم
افرادی که باعث می شوند احساسات مثبت و منفی دوران کودکی خود را مجدداً تجربه کنید، احتمالاً همان افرادی هستند که اکنون به سمت آنها جذب می شوید و عشق رمانتیکی را با آنها تجربه می کنید پس اگر جذب مرد یا زن خیانتکار شده اید، لازم است بدانیم چرا و برای یافتن این چرایی باید احساساتی را که در کودکی تجربه کرده اید و با آنها انس گرفته اید را شناسایی کنید.
شناخت این احساسات یا به عبارتی شناخت ریشه ی مشکل، قسمتی از حل خیانت همسر است.
ممکن است حین تجربه کردن این احساسات، الگوهای رفتاری غالب، یعنی ادراک و باورهای عمیقی در مورد هویت خودتان و انتظارات شما از دیگران در وجود شما شکل بگیرند.
به عنوان مثال اگر یکی از والدین تان شما را در کودکی ترک کرده است، احتمالاً این باور در ذهن تان ایجاد شده که هر کسی که او را دوست دارید، لزوماً شما را ترک خواهد کرد یا اگر مورد آزار و اذیت روحی یا جسمی قرار گرفته باشید، احتمالاً این باور در ذهنتان به وجود آمده است که دنیا مکان ناامنی است و باید در مقابل آسیب های بعدی از خود دفاع کنید.
به عبارتی تله یا طرحواره در شما شکل می گیرد.
علاوه بر این، شیوه های گوناگونی را برای ارتباط برقرار کردن با دیگران فرا گرفته اید. یاد گرفته اید که برای رسیدن به خواسته هایتان چه حرف هایی بزنید و چه کارهایی انجام دهید و یا چگونه غم های حاصل از شکست های خود را التیام ببخشید یا با آنها زندگی کنید.
شما با سطح خاصی از صمیمیت یا نبود صمیمیت احساس راحتی می کنید و آموخته اید که برای حفظ این حالت مورد نظر خود باید چگونه رفتار کنید. سرانجام، تعاملات روزمره خود در دنیای خصوصی و کوچکتان که (خانه) نام دارد را تحت تسلط خود درآورده اید و یا قربانی آن شده اید.
راه حل خیانت همسر؛ شناخت و تاثیر تجربیات بر خیانت
شما تلاش خود را کرده اید تا با توجه به پیش زمینه ها و منابع عاطفی محدودی که در دوران کودکی در وجود شما ایجاد شده اند، در شادی و امنیت زندگی کنید. اما اگر هر یک از تجربیات مهم در زمینه رشد و بالندگی را نداشته اید، هرگز تبدیل به یک فرد بزرگسال سالم، مطمئن و شایسته نخواهید شد و یا خیانت می کنید یا با خیانت همسر رو به رو می شوید.
این تجربیات عبارتند از:
- داشتن حس امنیت
- داشتن عملکرد مستقل در دنیا
- داشتن ارتباطات عاطفی مستحکم با دیگران
- ارزشمند بودن یا داشتن احساس ارزشمندی
- داشتن آزادی کافی برای بیان و ابراز احساسات خود
- داشتن توانایی رها کردن روح خود و خوش گذراندن
- زندگی کردن با محدودیت های واقع گرایانه
اگر از هر یک از این تجربیات ضروری محروم بوده اید، احتمال دارد با زخم های عاطفی رشد کرده باشید که بر انتخاب همسر و نحوه ارتباط برقرار کردن شما با او و همچنین ایجاد خیانت تاثیر می گذارد.
نحوه ی تاثیرگذاری تجربیات بر خیانت همسر
نحوه تاثیرگذاری این موضوع بدین صورت است که:
ممکن است به سمت کسی جذب شوید که به مرور زمان باعث شود تجربیات گذشته شما در مورد عشق تکرار شوند و رابطه شما رضایت بخش نباشد. ممکن است خود او هم چنین مسائلی را در گذشته تجربه کرده باشد.
ممکن است در مرحله (ایده آل سازی) از فرآیند ابراز علاقه و عشق و عاشقی، به نظر برسد که این فرد قدرتی جادویی برای درمان و التیام بخشیدن ناراحتی های شما، بی اثر کردن آسیب های گذشته تان و رها کردن شما از خود قدیمی و ناهنجار شما داشته باشد. اما ممکن است با گذشت زمان دریابید که فردی که انتخاب کرده اید، همان احساسات منفی اما عمیق وجود شما که در زمان کودکی تجربه کرده اید را برمی انگیزد.
ممکن است حرف ها و رفتارهای همسرتان را به گونه ای تعبیر کنید که تجربیات ناهنجار دوران کودکی شما را تشدید کند.
این حالت، گونه ای از این پدیده است: (کسی که چکش در دست دارد، همه چیز را به شکل میخ می بیند). بر اساس این پدیده، دیگران را براساس دانسته ها یا ایده آل های خود و تجربیات گذشته خود می نگرید. به عنوان مثال، اگر در دوران کودکی خیلی شما را کنترل می کرده اند، ممکن است همسر خود را فردی کنترل گر تلقی کنید، خواه این فرضیه شما صحیح باشد و خواه نباشد.
همان طور که آناییز نین در آثار خود نوشته است: ما پدیده ها را آن طور که هستند نمی نگریم، بلکه آنها را طبق آنچه که خودمان هستیم، می نگریم.
جی اس. افران، روان شناس بالینی می گوید: اگر از این زاویه به قضیه نگاه کنیم، تمام ادراک ما به معنای واقعی کلمه، (دیدگاه های خود ما) هستند.
ممکن است به طور ناآگاهانه با رفتارهای خود، همسرتان را وادار به انجام واکنش هایی کنید که شما را ناراحت می کنند اما برایتان آشنا هستند.
به عبارت دیگر، به طور ناخواسته همسرتان را تحریک می کنید که رفتار ناخوشایندی داشته باشد، تا خود واقعی و قدیمی خود، دنیای خود و شیوه های رفتاری که با آنها انس گرفته اید برایتان تداعی شود. بنابراین اگر والدین شما درگیری های خود با شما را به وسیله نادیده گرفتن شما حل و فصل می کردند، همسرتان را تحریک به نادیده گرفتن خودتان می کنید.
و حتی گاهی تمام تلاش خود را می کنید تا شما را طرد و رها کند و در اینجاست که گفته می شود دچار تله ی رهاشدگی هستید و لازم است باورهای مخرب خود را شناسایی و بازسازی کنید.
7 تجربه ی موثر که در برابر خیانت همسر باید بدانیم
- قادر به تجربه کردن حس امنیت و اطمینان نیستید
والدین شما ممکن است به دو طریق محیط منزل را برای شما ناامن کرده باشند:
آنها شما را به لحاظ فیزیکی یا عاطفی ترک کرده اند و اکثر مواقع با اضطراب و حس نیاز شدید به دیگران زندگی کرده اید. در این حالت، معمولاً در روابط دوران بزرگسالی خود خیلی زود احساس طرد شدن و رهاشدگی می کنید.
آنها شما را مورد آزار و اذیت جسمی یا عاطفی قرار داده اند و با احساس شک، ترس و حقارت بزرگ شده اید. در این حالت، معمولاً خیلی سریع احساس کنترل شدن و مطیع بودن پیدا می کنید. الگوی بی اعتماد درون تان می گوید: (افرادی که دوست شان دارم، به من آسیب خواهند رساند.)
- قادر به داشتن عملکرد مستقل نیستید
والدین تان جرات شکل دادن هویت منحصر به فرد، ساختن یک زندگی مستقل و یا اعتماد به تصمیم های خود را از شما گرفته بودند. در نتیجه، با احساس وابستگی، آسیب پذیری و بی کفایتی بزرگ شده اید. در روابط دوران بزرگسالی خود تصور می کنید که نیازهای عاطفی دیگران، شما را کنترل می کنند.
الگوی درونی (نداشتن اختیار خود) به شما می گوید: (به تنهایی از پس آن برنمی آیم.)
- قادر به برقراری ارتباط عاطفی با دیگران نیستید
والدین شما قادر به برقراری ارتباطی صمیمیانه و آموزنده با شما نبوده اند و با خلا عاطفی، احساس تنهایی، مورد بی توجهی قرار گرفتن و احساس پوچی بزرگ شده اید. شما در روابط دوران بزرگسالی خود ارتباطی بی علاقه و سرد دارید، بی تفاوتی نشان می دهید و از رابطه ای به رابطه دیگر می روید. یا ناگزیر تلاش می کنید تا توجه کسانی که شما را ناامید کرده اند، به خود جلب کنید. الگوی درونی کمبود عاطفی شما می گوید که: (هیچ کس کنار من نیست.)
به دلیل اینکه بدون فراگیری مهارت های لازم برای تبدیل شدن به یک همراه بامحبت بزرگ شده اید، احتمالاً با هیچ کس حتی خودتان صمیمی نیستید.
تعهد، صمیمیت و داشتن مسئولیت های مشترک، تنها مواردی هستند که در اعمال و رفتار شما به چشم نمی خورند.
- قادر به ارزش قائل شدن برای خود نیستید
در زمان کودکی، والدین تان مدام شما را سرزنش می کردند و باعث ایجاد حس بی کفایتی و بی عرضگی در شما می شدند. وقتی شما را تحسین و تشویق نکنند، با احساس ناتوان بودن، دوست داشته نشدن، حمایت نشدن و شرم رشد خواهید کرد.
در روابط دوران بزرگسالی خود تصور می کنید که دیگران شما را به راحتی به مسخره می گیرند، طرد می کنند و یا مورد سرزنش قرار می دهند و همین موضوع شما را با خیانت همسر رو به رو می کند.
الگوی درونی ضعف عزت نفس شما می گوید: (من به اندازه کافی خوب نیستم.)
- قادر به بیان و ابراز احساسات خود نیستید
پدر و مادر شما هرگز اجازه نمی دادند که عقیده و نظر منحصر به فردی برای خود داشته باشید. به همین دلیل، اکنون سعی می کنید دیگران را راضی و خوشحال کنید و برای جلوگیری از وقوع درگیری، نظرات و احساسات خودتان را مخفی نگه می دارید.
شما عادت کرده اید که مطیع باشید، منظور شما را درست متوجه نشوند، در مورد شما دچار سوتفاهم شوند و شما را نادیده بگیرند. در روابط خود با دیگران تصور می کنید که دیگران قصد کنترل کردن شما را دارند و به نیازهایتان توجهی نمی کنند.
الگوی درونی مطیع بودن شما می گوید: (دیگران اصلاً نیازهای من را به حساب نمی آورند.)
- قادر به رها کردن روح خود نیستید
والدین تان هرگز به شما اجازه ندادند تا علایق ذاتی خودتان را دنبال کنید و از زندگی خود لذت ببرید. بنابراین، با احساس اندوه، سرکوب شدن و اضطراب بزرگ شده اید. شما در روابط دوران بزرگسالی خود بیش از حد مسئولیت پذیر هستید و بعدها احساس می کنید که از شما سوء استفاده کرده اند.
تلاش های کمال گرایانه ی شما باعث می شود که خود یا همسرتان را بیش از حد مطیع و منظم کنید. خیلی راحت تصور می کنید که دیگران به قدری ضعیف یا تنبل هستند که مایل نیستند بخشی از مسئولیتی که بر شانه های شماست را بر عهده بگیرند. استانداردهای درونی و معیارهای سختگیرانه شما می گوید: (مسئولیت همه چیز روی دوش من است و بهتر است که به درستی از پس آن بربیایم.)
- قادر به تعیین و یا پذیرش محدودیت های واقع بینانه نیستید
پدر و مادرتان کارهای زیادی برای شما انجام داده اند و یا به شما آموخته اند که خودتان را برتر از دیگران بدانید. در دوره بزرگسالی، عزت نفس ندارید، توقع دارید که توجه ویژه ای به شما شود و زمانی که دیگران محدودیت هایی را برای شما تعیین می کنند و شما را مجبور به پیروی از قوانین می کنند، ناراحت می شوید.
به راحتی تصور می کنید که دیگران حقوق شما را نقض می کنند، حتی اگر خودتان نیز نسبت به حقوق آنها بی توجه باشید. این الگوی درونی محق بودن به شمامی گوید: (من از همه بالاتر هستم و لایق آن هستم که تا جایی که می توانم از همه چیز بهره مند شوم.)
پرسش هایی به عنوان راهکار در برابر خیانت همسر
تعیین اینکه نارضایتی شما تا چه حد تقصیر همسرتان است و اینکه این نارضایتی تا چه حد تقصیر خود شماست، کار دشواری است. برای آغاز متمایز ساختن این دو مقوله، باید آسیب پذیری های خود و زیبایی های وجودتان را بهتر بشناسید به عبارتی با جواب دادن به این سوالات می توانید باورهای مخرب، سایه های وجودتان یا نیمه تاریک وجودتان و همچنین بخش های روشن خود را ببینید و کشف کنید.
به عنوان گام اول این فرآیند، به شما پیشنهاد می کنیم که سعی کنید به این سوالات پاسخ بدهید:
- من از کدام یک از هفت تجربه مهم در دوران رشد، محروم بوده ام؟
- کدام یک از این احساسات در دوران رشد من در وجودم غالب بودند و یا به نظرم آشنا می آمدند؟
- در رابطه بین من با والدینم، سرپرست های اصلی ام و یا خواهر و برادرهایم و در رابطه بین این افراد با یکدیگر چه می گذشت که باعث ایجاد این احساس در من می شد؟
- در رفتار دیگران با من چه کمبودی وجود داشت؟ بزرگ ترین نیاز برطرف نشده من چه بود؟ این موضوع چه تاثیری بر شخصیت من و احساس کنونی من نسبت به خودم گذاشت؟
- در رفتار پدرم با من چه کمبودی وجود داشت؟ بزرگ ترین نیاز برطرف نشده من چه بود؟ این موضوع چه تاثیری بر شخصیت من و احساس کنونی من نسبت به خودم گذاشت؟
- در رفتار مادرم با من چه نکته ای وجود داشت که بیش از همه به آن علاقه داشتم؟ این موضوع چه تاثیری بر شخصیت من و احساس کنونی من نسبت به خودم گذاشت؟
- در رفتار پدرم با من چه نکته ای وجود داشت که بیش از همه به آن علاقه داشتم؟ این موضوع چه تاثیری بر شخصیت من و احساس کنونی من نسبت به خودم گذاشت؟
- از نحوه رفتار پدر و مادرم با خودم، چه چیزهایی را در مورد عشق آموختم؟
- در خانه ی ما عشق چگونه تعریف می شد؟
- سایر افراد مهم در زندگی من چه کسانی بودند؟
- تو، یعنی همسرم را به خاطر کدام رفتارت سرزنش می کنم که باعث می شود همان احساس همیشگی را پیدا کنم؟
- تو من را به خاطر کدام رفتارم سرزنش می کنی که باعث می شود همان احساس همیشگی را پیدا کنی؟
- که در مورد چه چیزهایی باعث آزردگی من می شوی که نسبت به آنها حساس هستی؟
- در مورد چه چیزهایی باعث آزردگی من می شوی که نسبت به آنها حساس هستم؟
- چه طور تو را تحریک می کنم تا رفتاری از خودت نشان بدهی که من را آزرده کند؟
- چه طور من را تحریک می کنی تا رفتاری از خودم نشان بدهم که تو را آزرده کند؟
- چه چیزی به تو می دهم که برایت از همه چیز باارزش تر است؟
- بیش از همه نیاز داری چه چیزی به تو بدهم تا احساس امنیت، اطمینان خاطر و ارزشمند بودن پیدا کنی؟
نتیجه:
در این مقاله به مسئله ی چگونگی برخورد با خیانت همسر به شکل ریشه ای پرداختیم که چرا خیانت در یک رابطه و برای افراد به وجود می آید و وقتی در یک رابطه با آن رو به رو می شویم چه کنیم؟، دلایل به وجود آمدنش چه عواملی هستند.
وقتی این سوال پیش می آید؛ که با خیانت همسرم چه کنم؟ در ابتدا لازم است به این موضوع بپردازیم که چرایی و دلیل به وجود آمدن خیانت برای ما چیست تا آنها را بشناسیم و بتوانیم به رفع موانع درونی خود بپردازیم و در نهایت به رابطه ی سالم با همسر یا شریک عاطفی خود دست پیدا کنیم.
39 Responses
اول باید ریشه و منبع آن مشخص شود
خیانت حس کمبوده و اگه پیش بیاد واقعا خیلی بد میشه
اول باید دلیل آن را مشخص کنید که چرا این کار شده
خیلی بده حس خیانت چون فکر میکنه مشکل از توعه مگه چی کم داشتی که اینطوری شده
در کمال نا باوری اصلا حتی باورت نمیشه که این کار رو انجام دادن و حتی باورت نمیشه و احساس کم بود میکنی
وقتی خیانت در حقت میشه احساس کمبود و کوچیک شدت بهت دست میده
بهترین سایت که در این باره توضیح داده شمایید
ممنون از توضیحات کاملتون
خیلی از افراد درگیر خیانت هستن ممنون ک راهنماییشون کردید
راه حل هاتون بسیار عالی بود ممنونم
چقدر عالی که در این باره مطلب گذاشتید ممنون
خیلی عالی بود سپاس
گاهی رفتار های طرف مقابل باعث به وجود آمدن خیانت میشود
بهترین و کارآمدترین متن بود که خوندم
دقیقا درسته و خیانت باید ریشه یابی بشه
آدمی ک ب خیانت عادت کرده رو فقط باید ترک کرد
اصلا نمیشه خیانت رو پذیرفت
متشکرم ازشما
وای چ راه کارهای خوبی بهمون میدن
عالی بود
ممنون از انتشارمقاله خوبتون
شوهرم با چشم چرانی ب بقیه نگاه میکنه
من شوهرم جلوی خودم بشخصه خیانت کرد
دمتون گرم
خیلی عالی بود
همش فکر میکنم بهم خیانت میکنه
من ب همسرم شک دارم نمیدونم چکارکنم
خسته نباشید
فوقالعاده بود استاد
عالی و کار آمد بود
لطفا کسایی که بچه دارین هرگزززز خیانت نکنید
من که هیچ وقت حاضر نیستم چنین فردی رو ببخشم مگه دیوونم دوباره خودمو کوچیک کنم
اگه کسی میخواد این عادت از سرش بیفته یا زندگیش از هم نپاشه با یه روانشناس خوب مثل اقای قورچیان حرف بزنه
چه کسایی که بخاطر خیانت کسی که دوسش داشتن خودکشی کردن…
بسیار عالی بود مقالتون ممنون
افرادی که خیانت میکنن انگار بیمارن
خیانت انگار مد شده یچیزی عادیه دیگه
چقدر عالی و کامل
سپاسگزارم
بسیار عالی👍🏻