همه مقصر بودن به جز من

قبل از شفای زخم من درگیر ترس و سردرگمی و رابطه سرد با همسرم بودم و همیشه دنبال مشکلاتی که از جانب دیگران می دیدم بودم.

همه مقصر بودن الا من همه بد بودن الا من. من مظلوم تو سری خور بودم و خودم رو سرکوب میکردم که چرا انقدر خوبی می کنم بدی میبینم.

چرا برای همه 100 خودم رو میزارم و اونها بهم ضربه میزنند.

من توی کارگاه اول به ریشه ترس توی بچگیم رسیدم و احساس کردم که چقدر اون زمان عاجز بودم و پر از سوال. برام عجیب بود که چرا آنجا این کاری که الان میدونم رو نکردم، منتها بعدش فهمیدم با آگاهی الانم نباید گذشته رو قضاوت کنم.

ترسم شفا گرفت. الان میتونم تنها باشم در سکوت باشم و حس خوبی داشته باشم. رابطه ام با همسرم به شدت تغییر کرد. دیگه خیلی سخت با هم درگیری داریم. اگر هم درگیری باشه یه زخمی رو به ما نشون میده و ما دوباره دست به قلم میشیم. حتی آدم های بد زندگیمون دوست داشتنی تر شدن.

اگر بخوام اتفاقاتی که برام افتاد رو به صورت موردی بگم :

یکی از ترس هام شفا گرفت

بدبینیم کمتر شد

قبل از کارگاه شفای زخم خیلی راحت قضاوت میکردم که الان کمتر شده

خودم رو خیلی زیباتر میبینم قبلاً اصلاً خودم رو زیبا نمیدونستم

رابطه با همسرم حتی بدون رابطه جنسی هم فوق العاده است و ما تونستیم عشق واقعی رو تجربه کنیم.

تنش هامون در جهت رشده

درکمون نسبت به آدما بیشتر شده

شروع به کنترل کردن خودمون کردیم قبلاً بدون برنامه و بدون هدف زندگی می کردیم بادی به هر جهت.

حتی بعد از اینکه من شرکت کردم و اثرات کارگاه شفای زخم پدیدار شد، همسرم و برادر شوهرهام هم در کارگاه شفای زخم شرکت کردند.

چون به قول استاد فراز قورچیان:

خداوند سالهای ملخ خورده را به ما پس میده.

نشانه رو براشون تعریف کردم گفتن عروج شما سر سجاده اتفاق میفته و من از اون روز نماز روبا احساس و عشق بهتری میخونم.

من کارگاه شفای زخم رو برای خانواده و اطرافیانم اینطوری توضیح می دم که : اگه دلیل زندگیت رو نمیدونی، اگه معنایی برای اتفاقات تلخ نداری، اگه به در بسته خوردی، وقتشه که بیای کارگاه شفای زخم. به همشون میگم که اگر میخوای ارتباطت با خدا وصل بشه و خدا باهات حرف بزنه، بیا کارگاه شفای زخم.

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *