قبل از شرکت در کارگاه شفای زخم از طرف شخصی خیانت دیده بودم
خیلی حالم بد بود و دوسال تو افسردگی بودم . کارم شده بود گریه.
دیگه فعالیت خاصی نداشتم ، ورزش نمی کردم ، تا بهم حرف میزدن سریع گریه میکردم و حوصله هیچ کسی رو نداشتم . خیلی خشم داشتم ، عصبی بودم . خیلی زیاد پر توقع بودم ، حسادت زیادی داشتم.
با کسی تو صلح نبودم و از همه طلبکار بودم ، خیلی قضاوتگر بودم ،پرخاشگر بودم.
استقلال مالی نداشتم و همه مسئولیتامو گردن همسرم انداخته بودم و هیچ حرکتی نمیکردم . نمیتونستم به کسی عشق بدم . برای همه خدایی میکردم و ایمانم ضعیف بود .
وقتی عصبی میشدم گردن درد شدید میگرفتم و با قرص خوردنم آروم نمیشد . شهوترانی میکردم و وابستگی شدیدی داشتم .
بعد از کارگاه شفای زخم اتفاقات زیادی برام افتاد .
دیگه شهوترانی نمیکنم – آرامشمو پیدا کردم – اطرافیانمو بخشیدم – قضاوتام ، حسادتام ،توقعاتم شفا گرفته – عادتهای بد خودم رو ترک کردم – عشق به خود و خدای خود و اطرافیانم دارم.
عملگرایی و استقلال مالی پیدا کردم – نشخوار فکری ندارم – انرژیم مثبت شده – دیگه عصبی نیستم و خشمی ندارم – دیگه گردن درد عصبی ندارم – شاگرد بودن را یاد گرفتم.
حتی موفق شدم که همسرم – برادرزاده ام و همسرش و دوستانم رو با خودم به کارگاه بیاورم.
در طول زندگیم، خیلی از جملات استاد قورچیان رو با خودم تکرار میکنم .
تو کافی هستی -حقیقت تو را آزاد میکند – قهرمان زندگی خودت باش – کسی که بی رحمی بلد نیست ، رحمش دروغ و ضعف است – دست از اثبات خودت بردار.
اگر بخوام با افرادی که کارگاه شفای زخم رو تجربه نکردند صحبت کنم ، بهشون میگم که اگه توزندگیت چیزی باشه که با تمام وجودت بخوای ، اما عقیده داری امکان نداره که اتفاق بیفته تو کارگاه شفای زخم معجزه میشه و نشدنی شدنی میشه.