چگون خیانت همسر یا خیانت در رابطه را با گفتگو حل کنیم؟

چگونه خیانت همسر یا خیانت در رابطه را با گفتگو حل کنیم؟

مقدمه:

آیا حل مسئله ی خیانت در رابطه یا خیانت همسر،  ساده است؟

اکثر زوج ها به اشتباه فکر می کنند که پس از وقوع خیانت در ابطه یا خیانت همسر می توانند به سادگی و به وسیله داشآتن فعالیت های مشترک مثبت و لذت بخش، رابطه خود را احیاء و ترمیم یا به عبارتی مسئله ی خیانت همسر را حل کنند.

با اینکه داشتن اوقات خوش در فرآیند بهبود و حل رابطه تاثیر دارند اما جای ((صحبت کردن)) در مورد اندوه و نارضایتی تان، داشتن گوش شنوا و درک شدن را نمی گیرند. تعاملات و فعالیت های مثبت شما مانند خامه مالیدن روی یک کیک بیات است و فایده ای ندارد، مگر اینکه یاد بگیرید چگونه به صحبت و گفتگو جهت حل مسئله ی خیانت در رابطه بپردازید و همچنین دو طرف رابطه تمایل به گفتگو داشته باشید.

اگر از گفتگو کردن در مورد مسائل مهم در رابطه فرار می کنید و صحبت و گفتگوی شما ناکارآمد است پس قطعاً لازم است این مهارت را یاد بگیرید.

در این مقاله قصد داریم به حل مسئله ی خیانت همسر یا خیانت در رابطه  از طریق گفتگو، بپردازیم.

 

راه حل خیانت همسر از طریق صحبت یا گفتگو صمیمانه

وقتی با خیانت همسر رو به رو می شوید یعنی زمان آن است که صحبتی صادقانه و خصوصی داشته باشید و طی آن  در مورد این خیانت و حل کردن آن به طور مفصل گفتگو کنید؛ نه فقط در مورد خیانتی که به تازگی رخ داده است، بلکه اگر سال هاست که با اندوه و ضربه روحی حاصل از این خیانت، دست و پنجه نرم می کنید و تا کنون هرگز در مورد آن مفصل صحبت نکرده اید، الان باید این کار را  به عنوان راه حلی موثر در خیانت همسر انجام دهید.

هرگز نمی توانید این موضوع را برای همیشه دفن کنید، مگر اینکه آن را از گوشه کمد ذهن هر دوی تان بیرون بیاورید و در مورد آن صحبت کنید. همچنین، وقت آن رسیده است که در مورد گله و شکایت های دیرینه نیز گفتگو کنید.

این موضوع، برای بعضی از شما به معنای فراتر رفتن از غم و اندوه  و به منظور رها کردن خشم ابراز نشده نهفته در درون شما است. برای بعضی دیگر از شما، این امر به معنای فراتر رفتن از خشم برای بیان غم ها، ترس ها و یا شرم ابراز نشده نهفته در درون شما است.

همه شما باید نقش خود در بروز این مشکل و اشتباهاتی که مرتکب شده اید را بپذیرید. شاید تا زمانی که در این مسئله ی خیانت به گفتگو نپردازید، به سهم خود در این مشکل پی نبرید.  یکی از دلایلی که شاید نمی توانید گفتگو کنید، عدم احساس ارزشمندی است.

راه حل خیانت همسر:

شناسایی دو شیوه ناهنجار برای صحبت کردن که در خیانت نباید به کار ببریم؟

دو شیوه رایج و ناکارآمد برای مدیریت کردن افکار و احساسات انسان وجود دارند. یکی از آنها ((سکوت اختیار کردن)) است، یعنی همه چیز را در دل خودتان می ریزید. شیوه دیگر ((طوفان به پا کردن)) است، یعنی انجام رفتارهایی برای انتقال منظور خود به شیوه ای تنش زا و اغراق آمیز. لازم است این دو شیوه ی نابهنجار را جهت راه حلی در خیانت همسر بشناسیم  تا این شناخت ما را به انجام ندادن این دو شیوه ی ناکارآمد برساند.

  • سکوت کردن یک شیوه ی ناکارآمد در حل خیانت همسر

اگر در ذهن خود مکالمات بی شماری را تصور می کنید، بدون شک با آن کسی که باید، یعنی همسرتان، به انداره کافی صحبت نمی کنید. سکوت کردن، شاید شما را از آسیب یا ناامیدی بیشتر حفظ کند، اما ممکن است فرصت اینکه حس کنید طرف مقابل شما را درک می کند، برآورده شدن نیازهایتان، پذیرفتن اشتباهاتتان و برقرار ارتباط مجدد با همسرتان را از شما بگیرد.

آشکار کردن احساسات و نیازهایتان، عملی محبت آمیز و مقدمه ای برای ایجاد صمیمیت است و این خود راه حلی کلیدی در خیانت است. حتی شاید یکی از دلایلی که همسرتان به سمت خیانت سوق داده شده است، عدم گفتگو باشد.

آشکار ساختن افکارتان ((به وسیله بیان کردن تمام آنچه که در قلبتان می گذرد))

نه تنها عملی شجاعانه است، بلکه همان طور که ((آنی راجرز )) می گوید، پیش زمینه ای بنیادی و  راه حلی مهم برای بازگشتن همسرتان به زندگی شماست. این بازگشت به معنای اصرار در برگشت همسرتان نیست بلکه بازگشت به عنوان خواسته ای قلبی.

  • دو فرضیه در گفتگو برای حل خیانت همسر

اکنون به بررسی دو فرضیه یا باور رایج می پردازیم که ممکن است مانع از بیان کردن نظرات و خواسته هایتان شوند:

فرضیه اول: اگر به تو بگویم که چه چیزی من را آزار می دهد، با این کار از یکدیگر دورتر می شویم.

فرضیه دوم: اگر من نقش خودم در بروز این مشکلات را بپذیرم، احترامی برای من قائل نخواهی بود و یا علیه من موضع می گیری.

 

فرضیه اول: اگر به تو بگویم که چه چیزی من را آزار می دهد، با این کار از یکدیگر دورتر می شویم.

 همسر خیانت دیده:

ممکن است به قدری از برگشتن همسرتان به زندگی خود خوشحال شوید که نخواهید کاری کنید که او دوباره شما را ترک کند، حتی اگر قرار باشد خشم ها و هیاهوی درون تان را در دل خود نگه دارید. اما مسائلی که مطرح نشوند خود به خود ناپدید نمی شوند، بلکه فضای بین شما و همسرتان را مسموم می کنند.

برای اینکه بتوانید زخم خود را تسکین دهید و همسرتان را ببخشید، باید مطمئن شوید که او عمق اندوه شما و ضربه ای که خورده اید را درک  می کند. برای اینکه این اتفاق بیفتد، باید در مورد خیانتی که اتفاق افتاده و تاثیر آن بر وجودتان صحبت و گفتگو کنید.

عصبانیت و خشم خود را بر سر همسرتان خالی نکنید تا انتقام چیزهایی که از دست داده اید را از او بگیرید یا نقش خود در بروز این مشکل را نادیده بگیرید. در عوض، به همسر خود اجازه دهید که بداند در ذهن شما چه می گذرد و با این کار نخستین گام را به سوی سازش و هماهنگ شدن بردارید. زمانی که به همسرتان این امکان را می دهید تا اندوه شما را درک کند، می توانید رها کردن این غم و اندوه را آغاز کنید.

  همسر خیانت کار:

ممکن است شما سکوت اختیار کنید تا از بروز درگیری جلوگیری کنید، اما ((آرامش)) را با ((صمیمیت)) اشتباه نگیرید.

اینکه نارضایتی تان را در دلتان نگهدارید نه عملی محبت آمیز است و نه موجب امنیت و اطمینان شما می شود. این کار فقط احتمال وقوع خیانت دیگری را در هر دوی شما بیشتر می کند.

اگر منتظر زمان و موقعیت آرام تری هستید تا نیازها و خواسته های خود را بیان کنید، باید بگویم چنین چیزی را فراموش کنید. گذر زمان کار شما را آسان تر نخواهد کرد. نگرانی های خود را حالا باید بیان کنید وگرنه مشکل شما بزرگ تر خواهد شد.

فرضیه دوم: اگر من نقش خودم در بروز این مشکلات را بپذیرم، احترامی برای من قائل نخواهی بود و یا علیه من موضع می گیری.

ممکن است پذیرفتن نقشی که در بروز این مشکل داشته اید برایتان سخت باشد اما همسرتان باید بداند که شما آسیبی که به رابطه رسانده اید را درک می کنید و بابت آن افسوس می خورید.

اگر خودخواه یا بی اعتنا بوده اید و یا توقعات غیرواقع بینانه و نیازهای افراطی داشته اید که فراتر از حد مسئولیت یا توانایی همسرتان(یا هر کس دیگری) بوده اند، اکنون زمان آن فرا رسیده است که آن را بپذیرید و بابت آن عذرخواهی کنید.

به یاد داشته باشید ارزشمندترین هدیه ای که می توانید به همسرتان بدهید تا مطمئن شود دیگر به او خیانت نخواهید کرد ، تمایل شما به کنکاش کردن وجود خودتان، مقابله کردن با مسائل شخصی خودتان که موجب وقوع خیانت شدند و بیان کردن صریح و پذیرفتن مسئولیت آنها است.

ممکن است هر دوی شما تمایلی به آشکار ساختن چیزهایی که عمیقاً به خاطر آنها افسوس می خورید یا مایه شرمساری شما هستند، نداشته باشید.

تصور می کنید با این کار محبوبیت شما کاهش پیدا می کند و بیشتر مورد حمله قرار می گیرید اما معمولاً برعکس این حالت صدق می کند.

رک صحبت کردن و بررسی دقیق وجود خود می تواند شما را تبدیل به فردی صلح طلب کند و باعث شود از دید همسرتان دوست داشتنی تر و دارای محبت و انسانیت بیشتری باشید.

همچنین، باعث می شود که همسرتان کمتر حالت دفاعی به خود بگیرد و تمایل او به پذیرفتن نقش خودش در وقوع این خیانت بیشتر شود. هر چه قدر بیشتر همسرتان را سرزنش کنید، کمتر مسئولیت و نقش خودش در بروز این مشکل را برعهده می گیرد. این امکان را به خودتان بدهید که آسیب پذیر باشید و از همسرتان هم بخواهید که همین کار را انجام دهد.

 

  • طوفان به پا کردن یک شیوه ی ناکارآمد در حل خیانت همسر

زمانی که سکوت اختیار می کنید، نارضایتی های تان را در دل خود می ریزید، اما وقتی طوفان به پا می کنید، با تمام این نارضایتی ها، همسرتان را مورد حمله قرار

می دهید. در پس این طوفان نیز همانند پشت پرده سکوت تان، فرضیه هایی مخرب و ناهنجاری هستند که به شما اجازه می دهند بدون هیچ تفکر و کنترلی، افکارتان را از ذهن خود بیرون بریزید. همچنین، این فرضیات به شما اطمینان می دهند که همسرتان یا صحبت های شما را نادیده خواهد گرفت و یا او هم در مقابل به دعوا و خشونت می پردازد.

 

  • 4فرضیه در طوفان به پا کردن برای حل خیانت همسر

اکنون به بعضی از این فرضیات خواهیم پرداخت:

فرضیه اول:باید احساساتم را تخلیه کنم، سانسور کردن آنها کار درستی نیست و سلامتی ام را به خطر می اندازد.

فرضیه دوم: تا عصبانی نشوم و فریاد نزنم، صدایم را نمی شنوی و اندوهم را درک نمی کنی.

فرضیه سوم: من همینی ام که هستم.

فرضیه چهارم: قبل از اینکه عصبانیتم متوقف شود باید تمام حرف هایم را بزنم و سبک شوم.

  

فرضیه اول: باید احساساتم را تخلیه کنم، سانسور کردن آنها کار درستی نیست و سلامتی ام را به خاطر می اندازد.

هنوز بعضی از درمانگران بر این عقیده اند که بیان کردن نامحدود و خارج از کنترل احساسات، عملی رهایی بخش است و ذهن انسان را پاک سازی می کند؛ یعنی نوعی پاک سازی کلامی است که احساسات مسموم انباشته شده در وجود شما را خارج می کند.

با این حال، امروزه اکثر متخصصان روان شناسی بر این باورند که تخلیه کردن بی وقفه و خارج از کنترل خشم فقط باعث ایجاد خشم بیشتر، هم در خود فردی است که در حال پرخاشگری است و هم در طرف مقابل او می شود.

توصیه من به شما این نیست که همیشه تن صدایتان پایین باشد یا پرخاش کردن همیشه بد و اشتباه است. اگر احساسات تان را پشت یک لبخند مخفی کنید، همسرتان متوجه حس واقعی شما نمی شود. خشم بی وقفه باعث ایجاد تنش و اضطراب می شود اما با این حال اگر تن صدایتان را تعدیل کنید و در انتخاب واژه ها دقت کنید، همسرتان بهانه ای برای ((گوش ندادن)) نخواهد داشت.

پیش از اینکه احساس محبت و علاقه بیشتری را در خود پرورش دهید، ممکن است نیاز داشته باشید که احساسات بد و آزاردهنده خود را تخلیه کنید؛ اما برای این کار راه هایی وجود دارند که از ایجاد ناراحتی و دلخوری بیشتر جلوگیری  می کنند.

دومین فرضیه: تا عصبانی نشوم و فریاد نزنم، صدایم را نمی شنوی و اندوهم را درک نمی کنی.

ممکن است بی دلیل و خود به خود تصور کنید چرخی که جیرجیر می کند را روغن کاری می کنند، یعنی برای اینکه صدایتان را بشنوند باید سروصدای زیادی به پا کنید و نمایش چشمگیری راه بیندازید. شاید حق با شما باشد و شاید تا زمانی که جنجال به پا نکنید، همسرتان به حرف های شما توجه نمی کند، آنها را نمی پذیرد و شما را فردی غیرمنطقی می نامد.

زمانی که چنین موقعیتی پیش می آید، هیچ نتیجه مطلوبی نمی گیرید و حتی خشم شما شدیدتر می شود.

اما شاید هم تصور شما اشتباه است. خشم شما حتی اگر باعث شود همسرتان به حرف های شما توجه کند، ممکن است او را از شما دور کند و بیشتر از قبل، احساس تنهایی و حمایت نشدن پیدا کنید. اگر آرام تر و صریح تر صحبت کنید، ممکن است همسرتان با صمیمیت و دقت بیشتری به شما گوش فرا دهد و اندوه و نارضایتی شما را بهتر درک کند تا زمانی که، عصبانی و خشمگین هستید.

سومین فرضیه: من همینی ام که هستم.

ممکن است بر این نکته تاکید داشته باشید که ((فردی احساساتی)) هستید و فقط می توانید به همین شیوه خشونت آمیز با همسر خود ارتباط برقرار کنید.

با این وجود، این برچسب هایی که به خود می زنید فقط بهانه هایی برای توجیه رفتارهای ناهنجار شما هستند و به شما این اجازه را می دهند که جنجال به پا کنید. اگر می خواهید منظور خود را به درستی منتقل کنید، باید این تفکر اشتباه و راحت طلبانه که می گوید شما قادر به تغییر کردن نیستید را کنار بگذارید.

 

چهارمین فرضیه: قبل از اینکه عصبانیتم متوقف شود باید تمام حرف هایم را بزنم و سبک شوم.

بسیاری از شما به قدری در جنجال و درگیری غرق می شوید که نمی توانید از آن خلاص شوید، چون تصور می کنید پیش از پایان دادن به این بحث و جدل باید تمام حرف هایتان را بزنید و به آرامش برسید.

این تفکر باعث  می شود تا مدت ها بعد از زمان معین اتمام جنگ و موقعی که همه سربازها باید به منزلشان رفته باشند، در میدان جنگ اسیر باشید و همچنان به مبارزه ادامه دهید. ایراد چنین راهبردی این است که احتمال دارد همسرتان حالت دفاعی و مورد حمله قرار گرفتن به خود بگیرد، در آن حالت باقی بماند و تمایلی به تایید استدلال های شما یا گفتگو کردن در مورد آنها نداشته باشد.

 

راه حل خیانت همسر: نحوه ی گفتگوی شما در خیانت

برای درک دلیل اینکه ((سکوت اختیار می کنید)) یا ((طوفان به پا می کنید))، نحوه ارتباط برقرار کردن اعضای خانواده تان با شما و با یکدیگر را به یاد بیاورید. این تعاملات بوده اند که نحوه ابراز احساسات و بیان افکارتان را به شما آموخته اند.

یکی از راه حل های خیانت همسر این است که نسبت به دلایل نحوه ی صحبت کردن در رابطه، آگاهی و شناخت پیدا کنیم تا بعد از آگاهی به دلایل، بتوانیم آنها را تغییر دهیم.

در اینجا چند مثال از این تعاملات را بیان می کنم:

  1. پدر و مادرتان همیشه بر سر یکدیگر فریاد می کشیدند و شما با ترس از مقابله با آنها بزرگ شده اید.
  2. شما چند خواهر و برادر پرخاشگر داشته اید که به شما یاد دادند تنها راه برای اینکه دیگران به حرفتان گوش بدهند، فریاد زدن است.
  3. مادر شما عادت داشته که خودش را نادیده بگیرد و به شما آموخته است که نیازهای خود را بیان نکنید.
  4. پدری خشن و سلطه جو داشته اید که به شما یاد داده در مقابل نیازها و خواسته های دیگران خشونت به خرج بدهید.
  5. مادری سرزنش گر داشته اید که به شما یاد داده تنها راه دریافت تایید دیگران این است که چیزی که می خواهند بشنوند را به آنها بگویید و نظر خودتان را در دلتان نگه دارید.
  6. پدرتان هرگز کنارتان نبوده است و از او یاد گرفته اید که برای جلب کردن توجه دیگران باید زاری کنید، غر بزنید، فریاد بکشید و یا بغض و گریه کنید.
  • تغییر نحوه ی گفتگو برای حل خیانت همسر

اکنون هنگامی که می خواهید با همسر خود ارتباط برقرار کنید، احتمال دارد صحنه هایی از کودکی خود را مجدداً به یاد بیاورید که این تعلیمات دیرینه را در وجود شما تقویت می کنند.

برای مثال اگر با این احساس بزرگ شده اید که دیگران در مورد شما دچار سوء تفاهم می شوند یا شما را درست درک نمی کنند، ممکن است نیازهای خود را بیان نکنید و تصور کنید که قطعاً همسرتان شما را درک نخواهد کرد.

اگر با حس حمایت نشدن  بزرگ شده اید، ممکن است فریاد بزنید و بدین طریق مطمئن شوید که همسرتان به شما گوش نمی دهد.

ممکن است در هم شکستن این الگوهای قدیمی را کار دشواری تلقی کنید و برایتان حکم شنا کردن در آب های حفاظت نشده را داشته باشد. اما با غوطه ور شدن در این دریا، خودتان را از بند گذشته رها می کنید، به شیوه های صمیمانه تری با همسر خود ارتباط برقرار می کنید و به همسرتان این امکان را می دهید که به شما گوش فرا دهد و شاید برای اولین بار، نیازهای شما را جدی بگیرد یعنی این الگوها را شناسایی کنید و به عملکردی خلاف الگوهای گذشته بپردازید.

نتیجه:

پس یکی از مهارت هایی که معمولاً در خیانت همسر یا خیانت در رابطه به عنوان یک راه حل کلیدی، از آن استفاده نمی کنیم یا به غلط و ناهنجار از آن استفاده می کنیم، مهارت گفتگو کردن است.

گفتگو کردن یکی از راه حل های خیانت همسر است اما به این سادگی نیست یعنی برای به کار بردن این راه حل یا مهارت، لازم است دو طرف در رابطه، تمایل به بهبود رابطه داشته باشند.

بنابراین از مهارت هایی که لازم است  در مسئله ی خیانت همسر یا خیانت در رابطه مورد برسی قرار گیرد، گفتگو کردن است تا اگر الگوی نادرستی در گفتگو کردن  داریم، آنها را شناسایی کنیم و بتوانیم به تغییرآنها بپردازیم  و در نهایت به عنوان راه حلی موثر و سازنده در روابط خود و حل خیانت استفاده کنیم.

3 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

57 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سینا رحمتی
4 ماه قبل

واقعا حرف نداره مقاله هاتون

نازنین
4 ماه قبل

متشکرم

بهناز فرهادی
4 ماه قبل

من معلمی بودم ک صبحا میرفتم کلاس همسرم زنارو میورد خونه 😭😭😭

سارافرخی
4 ماه قبل

من تازه میخام ازدواج کنم واقعا میترسم ازخیانت باید چکارکنم

سالارعقیلی
4 ماه قبل

من برای این خیانت کردم چون همسرم بهم محبت نمیکرد😔