قدرت روح چیست؟

قدرت روحی چیست؟

ما در این مقاله از سایت موسسه من حقیقی قصد داریم تا در ارتباط با یکی از دغدغه‌های ذهنی اکثر انسان ها یعنی قدرت روحی و یک سوال پر تکرار یعنی قدرت روح چیست و نحوه‌ی دستیابی درست به آن را توضیح دهیم؛ و شما کاربران عزیز را با این مقوله اساسی آشنا سازیم.

زمان تخمین زده شده مطالعه ۱۰دقیقه

 

قرن‌هاست که فیلسوفان، دانشمندان علوم اجتماعی و روانشناس‌ها در تلاش‌اند تا به سوالات اخلاقی مربوط به استفاده و سوءاستفاده از قدرت پاسخ دهند.

آن‌ها هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی افراد قدرتمند را بر تجارت ، سیاست ، جنبش‌های مذهبی ، وقایع تاریخی و زندگی فردی افراد شرح داده‌اند؛ معمولا قدرت با سوءظن دیده می‌شود؛ یا به آن یک معنای منفی یا شیطانی نسبت داده می‌شود.

اصطلاحات تجاوزکارانه‌ای مانند «خشن»، «استثمارگر»، «فاشیست» ، «سادیسم» برای روش‌های اعمال قدرت و نفوذ مورداستفاده قرار می‌گیرند؛ اگرچه این اصطلاحات در خیلی مواقع درست هستند اما قدرت و رهبری به‌خودی‌خود نه مثبت است و نه منفی.

درواقع ، نوع قدرتی که افراد سعی می‌کنند از آن استفاده کنند یا نحوه استفاده از قدرت است که باید موردتوجه قرار گیرد. در ادامه به موضوع قدرت، انواع آن و همچنین قدرت در رابطه با جزئیات بیشتری خواهیم پرداخت.

ماهیت قدرت روحی

قدرت روح عبارت است از توانایی تاثیر گذاشتن بر رفتار دیگران برای تسریع یا انجام یک عمل و با استفاده از انواع تکنیک‌ها که ممکن است مقاومت دیگران را به همراه داشته یا نداشته باشد.

قدرت به معنای توانایی انجام کارها است. افرادی که قدرت دارند قادر به تاثیرگذاری بر رفتار دیگران برای دستیابی به یک هدف هستند. دیگران ممکن است در برابر تلاش برای وادار کردن آن‌ها به کارهای خاص مقاومت کنند اما یک رهبر موثر قادر به غلبه بر این مقاومت است.

اگرچه ممکن است مردم قدرت را شیطانی یا فاسد بدانند؛ اما قدرت یک واقعیت زندگی است و به‌خودی‌خود نه خوب است و نه بد ، افراد می‌توانند از قدرت برای سودآوری دیگران یا محدود کردن آن‌ها ، برای خدمت به اهداف جامعه یا تضعیف آن استفاده کنند.

از سوی دیگر، قدرت منبعی است که افراد از آن در روابط خود استفاده می‌کنند؛ اگرچه در قدرت نزولی ، رهبر می‌تواند بر زیردستان خود تاثیر بگذارد اما زیردستان نیز می‌توانند با تلاش برای تاثیرگذاری بر تصمیمات رهبر خود از قدرت صعودی استفاده کنند.

انواع قدرت

قدرت به دو دسته مثبت و منفی تقسیم می‌شود که از قدرت مثبت با عنوان قدرت فردی نیز نام برده می‌شود. از سوی دیگر، قدرت منفی به دو دسته پنهانی و آشکار تقسیم می‌شود. درنهایت تمایز کاملا مشخصی میان قدرت مثبت و قدرت منفی وجود دارد که در ادامه با آن آشنا می‌شوید.

۱- قدرت مثبت روح

قدرت مثبت یا فردی مبتنی بر توانایی، اعتمادبه‌نفس و شایستگی است که افراد به‌تدریج در طی رشد فردی آن را کسب می‌کنند، این نوع قدرت، به معنای ابراز وجود و تلاش طبیعی و سالم برای عشق ، رضایت و معنا در دنیای بین فردی است؛ قدرت فردی نمایانگر حرکتی به‌سوی خودشکوفایی و اهداف متعالی در زندگی است.

هدف اصلی از قدرت فردی ، تسلط بر خود است نه دیگران این نوع قدرت بیشتر از اینکه تلاش برای کنترل دیگران باشد، یک نگرش یا حالت روحی است و مبتنی بر شایستگی ، بینش ، ویژگی‌های مثبت شخصی و خدمات فرد است؛ وقتی قدرت فردی نمود بیرونی پیدا می‌کند بیشتر از سایر اشکال قدرت، سخاوتمندانه، خلاقانه و انسانی است.

۲- قدرت منفی روح

همانطور که مطرح شد قدرت منفی به دو شکل پنهان و آشکار تقسیم می‌شود که در ادامه با آن‌ها آشنا می‌شوید.

۳- قدرت منفی پنهان

اساس قدرت منفی پنهان، پرخاشگری منفعلانه است و در رفتارهایی که نشان‌دهنده ضعف، بی‌لیاقتی و تمایلات خود تخریبی هستند مشاهده می‌شود؛ در این نوع قدرت ، افراد با استفاده از تحریک احساس ترس ، گناه و عصبانیت ، دیگران را مورد سوءاستفاده قرار می‌دهند.

همچنین اگرچه این نوع قدرت، با قدرت منفی آشکار متفاوت است اما به همان اندازه می‌تواند مخرب باشد؛ این شیوه کنترل‌گری نشان‌دهنده عدم قدرت پذیرش در زندگی فرد است و از طریق رفتارهای کودکانه مانند قشقرق ، عصبانیت و سایر رفتارهای خودتخریبی بروز می‌یابد.

قدرت منفی پنهان می‌تواند زندگی کل خانواده‌ها را تحت سلطه و کنترل خود درآورد. این یک نوع سوءاستفاده است که در آن یک نفر در برابر به‌هم‌ریختگی و ناراحتی شخص دیگر «پاسخگو» می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، افرادی که شیوه‌های زندگی اعتیادآور مزمن را دنبال می‌کنند یا اقدام به خودتخریبی یا تهدید به خودکشی می‌کنند؛ به‌ویژه در برانگیختن ترس اطرافیان خود موثر هستند.

۴- قدرت منفی آشکار

قدرت منفی آشکار با تمایلات تهاجمی مشخص می‌شود و در آن با استفاده از سلطه گری و زورگویی سعی بر کنترل دیگران می‌شود؛ این نوع قدرت می‌تواند در روابط مشاهده شود یا به بخشی قابل‌توجه از یک جنبش سیاسی اجتماعی تبدیل شود.

دولت‌های تمامیت‌خواه و رهبران مستبد نمونه‌هایی از قدرت منفی آشکار هستند. رهبرانی که برای تحقق اهداف خود از زور یا تهدید به مجازات استفاده می‌کنند، سرانجام مردم را تحت‌فشار قرار می‌دهند و از بین می‌برند. رهبران و دیکتاتورهای تمامیت‌خواه برای ایجاد، حفظ و افزایش پایگاه قدرت خود به ترساندن مردم متوسل می‌شوند.

در بسیاری از موارد ، ساختار شخصیتی در افرادی که فعالانه و دائما از طریق ابزارهای مخرب به دنبال کسب قدرت هستند، دچار آشفتگی روانشناختی است.

این مشکلات روانشناختی شامل خشم، خودشیفتگی، خودبینی و گرایشات ضداجتماعی است. افرادی که از قدرت منفی آشکار استفاده می‌کنند به‌طورکلی دچار احساس حقارت درونی هستند و می‌خواهند با استفاده از این نوع قدرت، آن را جبران کنند.

۵- قدرت در رابطه

 

 

روش‌های مختلفی برای اعمال قدرت روح در رابطه وجود دارد که در این زمینه، هر رابطه‌ای لازم است تعادل قدرت را حفظ کند تا بتواند سالم بماند. در ادامه با این موضوع بیشتر آشنا می‌شوید.

تعادل قدرت در رابطه

اگر در رابطه، قدرت با توجه و همدلی اعمال شود، وجود قدرت می‌تواند به عاملی برای بهبود و رشد تبدیل شود؛ در یک رابطه سالم ، قدرت باید به‌ طور مساوی بین افراد تقسیم شود.

این بدان معناست که هر فرد فردیت خود را حفظ کند و آزادانه بتواند ابراز وجود کند زیرا می‌داند فضایی دارد که در آن، دیدگاه‌ها و نظرات متفاوت با تحمل و احترام روبرو می‌شوند؛ قدرت مثبت زمانی وجود دارد که هر دو طرف رابطه با هم باشند نه به این دلیل که به یکدیگر احتیاج دارند، بلکه به این دلیل که قدر یکدیگر را می‌دانند، به هم احترام می‌گذارند و همدیگر را دوست دارند.

برای مثال ، تصور کنید که شما در انتخاب غذا سخت‌گیر هستید اما همسرتان این‌گونه نیست و نسبت به امتحان کردن غذاهای جدید مشتاق است؛ اگر قدرت مثبت در رابطه وجود نداشته باشد و شما یا همسرتان بخواهید نظرات خود را به دیگری تحمیل کنید ، این مسئله می‌تواند بحث‌های شدیدی را ایجاد کند و فضایی سمی را موجب شود.

در این شرایط چگونه می‌توان قدرت مثبت داشت؟ به‌عنوان‌مثال، اگر شما برای خود جدا غذا درست کنید، می‌توانید بدون فشار آوردن به طرف مقابل، ترجیحات خود را دنبال کنید.

عدم تعادل قدرت در رابطه

وقتی طرفین رابطه دائما با یکدیگر جنگ قدرت داشته باشند معمولا اوضاع به سمت بدی پیش می‌رود. در این شرایط، کسی که کنترل و قدرت بیشتری داشته باشد به‌احتمال‌زیاد از این مزیت برای تحمیل نیازها، ترجیحات و دیدگاه‌های خود استفاده خواهد کرد.

به‌عبارت‌دیگر ، شما تبدیل به ابزاری برای فرد مقابل می‌شوید؛ نحوه اعمال قدرت منفی در رابطه معمولا به دو صورت است که در ادامه با آن‌ها آشنا می‌شوید.

سوء استفاده در روابط

سوء استفاده در روابط

سوءاستفاده جسمی، کلامی یا عاطفی نتیجه مستقیم عدم تعادل در رابطه است؛ سوءاستفاده روانی یا عاطفی به اشکال مختلفی ازجمله تحقیر ، سلطه گری، انتقاد ، ارعاب ، باج‌خواهی عاطفی ، انتظارات غیرواقعی ، طرد ، بی‌تفاوتی و تهدید و آزار جسمی بروز می‌یابد.

تقریبا در همه موارد، سوءاستفاده با جدایی عاطفی میان افراد آغاز می‌شود. زمانی که با طرف مقابل احساس صمیمیت نداشته باشید اعمال قدرت برای شما راحت‌تر است.

متاسفانه، به‌ندرت مواردی را مشاهده می‌کنیم که فرد آزارگر از نفوذ مخرب خود آگاه شود و برای برقراری تعادل تلاش کند. به‌طورکلی، شخصی که با او بدرفتاری شده است معمولا تلاش می‌کند تعادل قدرت را ایجاد کند.

دستکاری و اقناع

دستکاری و اقناع رایج‌ترین ابزار برای اعمال و تحکیم کنترل و قدرت در روابط است؛ در این نوع اعمال قدرت، فرد سوءاستفاده‌گر سعی می‌کند از همان ابتدای رابطه، به‌شدت از شما انتقاد کند.

او تنها در قبال عشق، ثبات و قدردانی حاضر به قدرت دادن به شماست. درحالی‌که این نیازها در یک رابطه سالم به‌طور طبیعی برآورده می‌شوند و مشروط نیستند؛ نشانه هشداردهنده دیگر، تلاش او برای جدا کردن شما از دیگران مثل دوستان و اعضای خانواده است. این مسئله در طول زمان می‌تواند عزت‌نفس و خودارزشمندی شما را به‌شدت کاهش دهد و باعث شود که قدرت درونی خود را از دست بدهید.

راه‌های برقراری تعادل قدرت در رابطه

همانطور که مطرح شد تعادل قدرت در رابطه می‌تواند باعث رشد افراد شود و موجب پیشرفت فردی آن‌ها شود اما اگر این تعادل وجود نداشته باشد می‌تواند به هر دو طرف و به‌خصوص به فرد آزاردیده به‌شدت آسیب برساند. اگر به دنبال ایجاد تعادل قدرت در رابطه خود هستید راهکارهای زیر می‌تواند به شما در این مورد کمک کند.

تعامل آزاد

تعامل یکی از ابزارهای موثر برای مذاکره در مورد توازن قدرت در روابط است و همچنین می‌تواند موجب سالم و قوی ماندن رابطه شود؛ درواقع تعامل آزاد به این معنی است که شهامت ابراز نیازها ، خواسته‌ها و ترجیحات خود را داشته باشید؛ و بدانید که طرف مقابل شما را می‌شنود و درک می‌کند.

برای تحقق این امر لازم است محدودیت‌ها را تعیین کنید، نیازهای خود را جرئتمندانه ابراز کنید و به طرف مقابل همدلانه گوش دهید. در ادامه با شش قانون در مورد نحوه صحبت کردن سازنده آشنا می‌شوید:

  • قبل از شروع مکالمه، دلایل خود را کاملا روشن کنید.
  • تفکر همه‌یاهیچ را کنار بگذارید و به یاد داشته باشید که مکالمه در این مورد نیست که چه کسی کار درست و چه کسی کار اشتباه را انجام می‌دهد.
  • مکالمه را با اشاره به عدم تعادل قدرت و پذیرش آن آغاز کنید، سپس تمایل خود را برای برقراری تعادل ابراز کنید.
  • حضور واقعی داشته باشید. در طول مکالمه، سوال کنید، نظرات خود را ابراز کنید و همدلی داشته باشید.
  • احساسات خود را درک کنید و بدون سرزنش خود، آن‌ها را ابراز کنید. تمرکز خود را بر این موضوع بگذارید تا دریابید که چگونه هر یک از شما در عدم تعادل قدرت در رابطه نقش داشته‌اید.
  • به دنبال راه‌حل‌هایی باشید که برای بازگرداندن تعادل لازم است هردوی شما، آن‌ها را اجرا کنید.

مسئولیت عاطفی

وقتی روابطی را می‌بینیم که در آن یکی از طرفین به طریقی سمی یا توهین‌آمیز اعمال قدرت و کنترل می‌کند، اولین غریزه ما این است که کسی را که قدرت بیشتری دارد مقصر بدانیم و برای کسی که عواقبش را تحمل می‌کند دلسوزی کنیم؛ بااین‌حال وقتی نگاه دقیقی به این روابط می‌اندازیم اغلب متوجه می‌شویم که هر دو طرف مسئول این عدم تعادل قدرت هستند و اینجاست که مسئولیت عاطفی پررنگ می‌شود.

مسئولیت عاطفی می‌تواند اعتمادبه‌نفس و قدرت درونی شما را بازگرداند؛ وقتی بپذیرید که فقط شما مسئول نحوه تفکر ، احساس و رفتار خود هستید؛ دیگر ناسزاها و رفتارهای نامحترمانه را تحمل نمی‌کنید و تصمیم به بهبود تعادل قدرت می‌گیرید.

هر وقت، طرف مقابل با شما بدرفتاری کرد، از خودتان بپرسید: «چرا من این رفتار را تحمل می‌کنم؟» هر وقت احساس کردید طرف مقابل، عقاید و ترجیحات خود را به شما تحمیل می‌کند و شما نیز تصمیم می‌گیرید برای جلوگیری از مشاجره از عقاید و ترجیحات خود دست بکشید، این سوال را از خود بپرسید:

«من واقعا چه چیزی را نادیده می‌گیرم؟» مسئولیت رفاه خود را به عهده بگیرید، بهانه‌گیری را متوقف کنید و برای بازگرداندن تعادل قدرت، اقدام کنید.

مشاوره رابطه

جنگ قدرت می‌تواند بسیار طاقت‌فرسا باشد؛ به‌ویژه اگر یکی از طرفین برای بازگرداندن تعادل قدرت ، مقاومت نشان دهد؛ گاهی اوقات برای ایجاد این تعادل نیاز به شخص سومی هست که بتواند تنش‌ها را کاهش دهد و فضایی را برای هردوی شما ایجاد کند تا بتوانید دیدگاه‌های خود را مطرح کنید.

فرد مشاور با استفاده از یک سری تکنیک‌های درمانی به ایجاد تعادل در رابطه شما کمک می‌کند و درنتیجه، جنگ قدرت و سوءاستفاده را کاهش می‌دهد؛

 

نتیجه گیری مقاله ( قدرت روح چیست؟ ):

درنهایت ، قدرت به معنای توانایی یا ظرفیت جهت‌دهی یا تاثیرگذاری بر رفتار دیگران به روشی خاص است که می‌توان به دو شیوه مثبت و منفی از آن استفاده کرد.

درصورتی‌که در رابطه از قدرت منفی استفاده شود عدم تعادل قدرت در رابطه شکل می‌گیرد و می‌تواند مشکلات جدی‌ای را برای هر دو طرفین ایجاد کند. در این شرایط، استفاده از برخی راهکارها می‌تواند تعادل قدرت را به رابطه بازگرداند.

 

65 Responses

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *