تغییر تله محرومیت

تغییر تله محرومیت هیجانی

تغییر تله محرومیت هیجانی

فردی در حال تعریف بود:

((زمانی که به اصرار یکی از دوستانم به دوره ای تحت عنوان ((شناسایی تله ها یا طرحواره درمانی)) رفتم، تازه متوجه شدم که تله یا طرحواره چیست و دریافتم تا به الان حجم زیادی از مشکلاتم مربوط به تله های زندگیم بوده است.

در مرحله ی اول تله یا طرحواره را شناختم و به چگونگی شکل گیری آن ها پی بردم و در قدم بعدی شروع به شناسایی هر یک از تله ها کردم که از میان ۱۱ تله ی زندگی دارای ۴تله یا طرحواره بودم که عبارت بود از؛ تله ی رهاشدگی، تله ی محرومیت هیجانی، تله ی وابستگی و طرد اجتماعی.

و در آخر برای تغییر آنها به دنبال راهکار بودم که از مقاله ها ی مربوط به تله ها توانستم راهکارهای مربوط به تغییر تله ی محرومیت هیجانی را دریافت کنم و شروع به عمل کردم. در مورد تله ی محرومیت هیجانی صحبت می کنم چون تغییر آن برایم سخت تر از بقیه بود.

 با وجود تمام سختی های مسیر ، در حال حاضر الگوها و نشانه های مربوط به این تله ها در من کمرنگ و ناپدید شده است. دوران سختی بود اما الان که نگاه می کنم ارزشش را داشت چون بیشتر مشکلاتم رفع شده و زندگی ام بهبود پیدا کرده است.

پیشنهاد می کنم برای بهبود زندگی و روابط خود هر آنچه که مربوط به موضوع  تله ها یا طرحواره هاست و باورهای شما را از کودکی تا به الان درگیر کرده است را مطالعه کنید و از آن آگاه شوید.))

در این مقاله قصد داریم به راهکارهای مربوط به تغییر تله ی محرومیت هیجانی بپردازیم. 

 

مراحل تغییر تله ی زندگی محرومیت هیجانی

مراحل تغییر عبارتند از:

  1. محرومیت کودکی تان را درک کنید. کودک محروم و آسیب دیده ی درون را حس کنید.
  2. احساس های محرومیت در روابط فعلی تان را به دقت زیر نظر بگیرید. نیاز به محبت، همدلی و راهنمایی را به خوبی لمس کنید.
  3. روابط گذشته ی خود را به منظور روشن سازی الگوی حاکم بر روابط بررسی کنید. موانعی را که باعث عدم تغییر شما می شوند، فهرست کنید.
  4. از رابطه با افراد سرد و بی مهری که شما را به شدت مجذوب خودشان می کنند، دوری کنید.

5. وقتی که فرد مورد علاقه ی شما از لحاظ هیجانی آدم سالمی است از این فرصت استفاده کنید تا روابط خود را بهبود بخشید. نیازهای خودتان را بازگو کنید. به طرف مقابل، آسیب پذیری های خود را بگویید.

6. از مقصر دانستن نامزدتان و پرتوقعی خود، دست بردارید.

توضیح هر یک از مراحل تغییر تله ی محرومیت هیجانی

1-محرومیت دوران کودکی تان را درک کنید، کودک محروم و آسیب دیده ی درون خود را حس کنید.

درک مشکل، همیشه اولین گام در حل و فصل مشکل است. شما باید آنچه را که در دوران کودکی شما رخ داده است، به یاد بیاورید. همان طور که در مقاله ی تله ی محرومیت هیجانی گفته شد یادآوری ریشه های تحولی محرومیت هیجانی در مقایسه با سایر تله های زندگی ممکن است سخت تر باشد. شما ممکن است از محرومیت هیجانی تان نیز آگاه نباشید.

انواع محرومیت هیجانی:

  • محرومیت از محبت

  • محرومیت از همدلی

  • محرومیت از حمایت

هر کدام از این نوع محرومیت ها، به جنبه های متفاوتی از عشق ربط دارند. محبت به مهر، توجه و عواطف جسمانی مربوط است. آیا والدین تان، شما را در آغوش می گرفته اند و آرام تان می کرده اند؟ آیا به شما دلداری و تسلی می دادند؟ آیا برای بودن با شما وقت صرف می کردند؟ آیا در حال حاضر وقتی والدین تان را می بینید، شما را بغل می کنند و می بوسند؟

همدلی به درک دنیای ذهنی شما و تایید احساس های شما ربط دارد. آیا والدین تان شما را درک می کردند؟ آیا با احساس های شما هم جهت و هم سو بودند؟ وقتی مشکل پیدا می کردید، برای حل مشکلات به آنها اعتماد می کردید؟ علاقه داشتند به حرف دل شما گوش بدهند؟ آیا احساساتشان را با شما در میان می گذاشتند؟ آیا می توانستند با شما رابطه برقرار کنند؟

حمایت را می توان به وجود توانمندی، جهت مندی، راهنمایی و هدایت تعریف کرد. آیا در دوران کودکی تان کسی بود که بتوانید برای مشورت به او مراجعه کنید؟ آیا در خانواده ی شما فرد توانمندی بود که در مواقع کمک به او پناه ببرید؟ آیا در خانواده ی شما کسی بود که مراقب شما باشد و در کنار او احساس امنیت کنید؟

اولین قدم برای درک محرومیت هیجانی دوران کودکی تان، تمرین تصویرسازی است. گوشه دنج خلوتی پیدا کنید و اجازه بدهید تصاویر دوران کودکی تان در ذهن شما جولان بدهند. هیجان هایی را که به همراه این تصاویر و خاطرات در شما پدید می آیند، با تمام وجود تجربه کنید. برای هر کدام از والدین تان تصویرسازی جداگانه ای انجام دهید.

2-احساس های محرومیت در روابط فعلی تان را به دقت زیر نظر بگیرید. نیاز به محبت، همدلی و راهنمایی را به خوبی لمس کنید.

از احساس محرومیت موجود در زندگی تان اگاه شوید. زمانی که تله ی زندگی تان دست به کار می شود به خودتان هشدار بدهید که در معرض رفتارهای ناکارآمد قرار گرفته اید. حس تحقیرشدگی، تنهایی، پوچی، بی معنایی، غمگینی و اندوه ناشی از دسترس ناپذیری یا بی مهری افراد مورد علاقه، نشانگر این هستند که تله ی زندگی تان فعال شده است.

احتمالاً به این دلیل عصبانی و آشفته هستید که مجبورید قوی و قدرتمند باشید تا از نزدیکان خود مراقبت کنید و آنها هیچ گاه چنین مراقبت و دلسوزی را در قبال شما روا نمی دارند. هر گاه احساس شدید محرومیت دامن گیر شما شد، بدانید که تله ی زندگی شما فعال شده است. در چنین مواقعی باید تجربه ی خود را به دقت زیر نظر بگیرید.

نکته ی مهم این است که تمام هیجان های ناشی از فعال شدن تله ی زندگی تان را با تمام وجود تجربه کنید. جلوی عواطف و هیجان ها را نگیرید. تمام عواطف هیجان های ناشی از فعال شدن تله ی زندگی تان را تجربه کنید. حتی می توانید برای ارتباط بهتر با احساس هایتان از تکنیک تصویرسازی ذهنی کمک بگیرید.

اگر حوادثی در زندگی فعلی تان رخ داده که به حس محرومیت شدید شما دامن زده است، می توانید این حوادث یا تجربه ها را با جزئیات زیاد به خاطر بیاورید. اجازه بدهید همه ی احساس ها، خودشان را نشان دهند. با نیاز به محبت، همدلی و راهنمایی ارتباط برقرار کنید. سپس ذهن خود را آرام بگذارید و ببینید که آیا در گذشته، تجربه ای داشته اید که همین هیجان ها را در شما دامن بزند.

اگر چند لحظه صبر کردید و متوجه شدید که خاطره ی مشابهی به یادتان نمی آید، نگران نشوید. مهم این است که شما به ذهنتان فشار نیاورید تا خودش بتواند بین احساس ها و هیجان های ناشی از تصویرسازی واقعه ی اخیر با وقایع گذشته، رابطه برقرار کند. اگر بتوانید بین تجارب فعلی و تجارب گذشته، پل عاطفی بزنید آن گاه به درک بهتری از تاثیر گذشته در زندگی فعلی خود دست می یابید.

 

3-روابط گذشته ی خود را به منظور روشن سازی الگوی حاکم بر روابط بررسی کنید. موانعی را که باعث عدم تغییر شما می شوند، فهرست کنید.

روابط مهم خودتان را به یاد بیاورید. می توانید بر روابط عاطفی، خانوادگی و دوستانه ی خود متمرکز شوید. به مشکلات این روابط فکر کنید؛ آیا طرف مقابل می توانست نیازهای شما را برآورده کند یا اینکه می توانست اما دلش نمی خواست این کار را بکند؟

آیا با توقع زیاد و شکایت مداوم باعث می شدید طرف مقابل از شما دور شود؟ وقتی طرف مقابل به نیاز شما جواب نمی داد، رفتار جدیدی در پیش می گرفتید یا کماکان بر همان روش های قبلی خود اصرار داشتید؟

آیا وقتی طرف مقابل با شما خوب رفتار می کرد، انگار با مسئله ای عجیب و غریب رو به رو شده اید؟ آیا قدردان روابطی بودید که به نفع شماست؟

 

4-از رابطه با افراد سرد و بی مهری که شما را به شدت جذب خودشان می کنند، دوری کنید.

این قانونی به ظاهر ساده است، اما پیروی از آن چندان راحت نیست. با دوست یا نامزدی که شما را محروم می کند، درگیر رابطه نشوید. نیک می دانیم که تبعیت از این قانون خیلی دشوار است، زیرا اینها دقیقاً همان افرادی هستند که شما را به خودشان شدیداً جذب می کنند. ما اغلب به مراجعان خود  این قاعده ی سرانگشتی را توصیه می کنیم: ((اگر شما شخصی را که ملاقات می کنید به شدت مجذوب او می شوید، میزان علاقه و جذب شدن تان به این فرد را براساس ۰ تا ۱۰ درجه بندی کنید. اگر عددی را به میزان علاقه خود به طرف مقابل می دهید بین ۹ تا ۱۰ باشد یک بار دیگر به این رابطه به طور جدی فکر کنید.))

گاهی اوقات به چنین روابطی ادامه می دهید و بعداً باعث دامن زدن به آشفتگی های دردسرساز می شوید. علاقه و مجذوب شدن شما بیشتر از آن که بر مبنای ویژگی های مثبت طرف مقابل باشد، مبتنی بر فعال شدن تله ی زندگی شماست.

به شما توصیه نمی کنیم که بقیه ی زندگی خود را با کسانی ادامه بدهید که در این مقیاس نمره ی بین ۰ تا ۵ می گیرند. اعتقاد داریم روابطی که تا اندازه ای جذاب باشند، نیز ختم به خیر می شوند. اما اگر تنها دلیل شما برای ادامه ی رابطه، جذابیت عاشقانه بالا باشد تقریباً می توان نتیجه گرفت که بوی خیری از این روابط به مشام نمی رسد. شاید برای اولین بار که در زندگی وارد روابط صمیمی یا عاشقانه می شوید، به دست آوردن رضایتمندی عمیق برای شما مهم باشد.

 

5-وقتی فرد مورد علاقه ی شما از لحاظ هیجانی آدم سالمی است از این فرصت استفاده کنید تا روابط خود را بهبود بخشید. نیازهای خودتان را بازگو کنید. به طرف مقابل، آسیب پذیری های خود را بگویید.

وقتی با فرد سالمی رابطه برقرار می کنید، هم به خودتان و هم به طرف مقابل فرصت بدهید. بسیاری از اوقات افرادی که در دام تله ی زندگی محرومیت هیجانی افتاده اند به محض اینکه رابطه ی سالمی را برقرار می کنند، انگار نارضایتی و ناخوشایندی به سراغشان می اید و تمایل دارند خیلی زود رابطه را تمام کنند.

اگر در اوایل، رابطه ی شما طوفانی و مملو از هیجان نیست، شتابزده برای قطع آن تصمیم گیری و اقدام نکنید. شاید شما فقط میل عجیب و غریبی برای برطرف سازی نیازهای هیجانی تان دارید.

شما خواسته ها و نیازهای خود را مثل راز سر به مهر در درون خود نگه می دارید. وقتی که دیگران، از همه جا بی خبر، این خواسته ها و نیازهای شما را برآورده نمی کنند، سخت عصبانی می شوید.

بیان نکردن نیازها یکی از شیوه های تسلیم شدن در برابر این تله ی زندگی است. حتی اگر مطمئن باشید که نامزد یا همسرتان خونگرم و مهربان است، اما باز هم نیازهای شما برآورده نمی شوند.

مگر اینکه نیازهایتان را به همسر یا نامزدتان بگویید و به او فرصت بدهید که از شما  در رابطه مراقبت و حمایت کند و شما را درک کند.

تجارب بالینی حاکی از این است که چنین کاری برای مراجعان می تواند وحشت آفرین باشد. این کار بدین معناست که شما مشت خودتان را برای طرف مقابل باز می کنید و ضعیف و آسیب پذیر جلوه کرده اید.

اتفاقاً شما کاملاً برعکس عمل می کنید. خودتان را بی نیاز جلوه می دهید تا از رهگذر بی نیازنمایی، جلوی ناامیدی و سرخوردگی بعدی خودتان را بگیرید. در دوران کودکی احتمالاً دلایل محکم و مستدلی برای این کار داشته اید. شاید یکی از دلایل شما این بوده است که بیان نکردن نیازها باعث شده خودتان را از خطرات روابط اولیه مصون نگه دارید.

اما به این سوال ها جواب بدهید: ((آیا شرایط حاضر با شرایط دوره ی کودکی من یکی است؟،  آیا می توانم به این فرد اعتماد کنم؟)) اگر جواب به این دو سوال مثبت است، احتمالاً باید به طرف مقابل و خودتان این شانس و فرصت را بدهید.

 

6-از مقصر جلوه دادن نامزدتان و پرتوقعی، دست بردارید.

به عنوان مثال فردی می گفت: ((در حین عصبانیت متوجه شدم که تمام احساس های من به دلیل کینه توزی است و به همین دلیل دائم شریک عاطفی ام را تهدید می کردم.)) به کینه توزی پناه نبرید.

نیازهای خود را با صراحت و صداقت به همسرتان بگویید. وقتی از دست همسرتان عصبانی هستید به آرامی و بدون سرزنش او، احساس هایتان را ابراز کنید. در زیر احساس خشم، احساس آزردگی خاطر و ضعف، نهفته است.

اگر به جای بیان آزردگی خاطر و ضعف های خود به خشم روی بیاورید، طبیعتاً همسرتان از شما فاصله می گیرد و احتمال برآورده سازی نیازهای شما کم می شود. عصبانیت و پرتوقعی محکوم به شکست هستند. به ندرت این روش ها شما را به سر منزل مقصود می رسانند. بنابراین اگر در برخورد با مشکلات، عصبانیت و پرتوقعی را پیشه ی خود سازید، نباید انتظار بهبود اوضاع را داشته باشید. بلکه احساس ها و اوضاع و احوال شما روز به روز بدتر می شوند.

بیشتر حرف های ما در روابط بین فردی صدق می کند. اگر دوست دارید از بستر روابط به رضایتمندی برسید مجبور هستید که افکار و احساس های خودتان را با همسرتان در میان بگذارید. ابتدا باید با خودتان روراست و صادق باشید، افکار و احساس هایتان را بشناسید و با صراحت و صداقت این افکار و احساس ها را با همسرتان در میان بگذارید به عبارتی معنای رابطه را دریابید.

نتیجه:

تغییر، کار آسانی نیست اما لذت بخش است. تغییر باید از خود شما شروع شود. یکی از عوامل مهم و اثرگذار در تغییر تله و الگوهای زندگیتان، پشتکار و تلاش شماست. تله ی زندگی محرومیت هیجانی به این سادگی ها شرش را از سر شما کم نخواهد کرد.

نکته ی مهم این است که به تدریج این تله تغییر می کند: هر زمان که این تله ی زندگی فعال شد و شما را مجبور به استفاده از راهکارها و الگوهای قبلی کرد در برابر آن مخالفت کنید. شما باید با شیوه ی رفتار، احساس و طرز فکر جدید در برابر این تله ی زندگی محکم بایستید و میدان مبارزه را خالی نکنید.

نکته ی ناراحت کننده این است که هر چه در دوران کودکی بیشتر آسیب دیده باشید، تلاش شما برای تغییر باید بیشتر باشد. اگر واقعاً در دوران کودکی از نظر روان شناختی آسیب جدی دیده باشید به کمک از فرد صاحب صلاحیت نیاز دارید. اما بدانید که تغییر این تله غیرممکن نیست و شدنی است.

64 Responses

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *