۸ اصل کلیدی در موفقیت شغلی
در این مقاله میخواهیم به ۸ اصل کلیدی در موفقیت شغلی بپردازیم :
بعضی از ما دائما در حال شکایت و نارضایتی از شغل خود هستیم. درگیر این باور می شویم که موفقیت شغلی دیگران وابسته به عاملی به نام ((شانس)) است. گاهی هم به این باور اشتباه می رسیم که دیگران از ما بهتر و شایسته تر هستند، آنها می توانند اما ما نمی توانیم….
اگر دیگری از شغلش رضایت دارد و در مسیر موفقیت شغلی قرار گرفته است به دلیل شانس و همچنین شایستگی بیشتر بوده است یا عوامل و اصول دیگری دخیل هستند؟؟؟؟؟
این اصول کلیدی در موفقیت شغلی کدامند؟؟؟؟
در این مقاله قصد داریم به ۸ اصل کلیدی در موفقیت شغلی بپردازیم.
سرفصل ها:
|
💢عینکی برای خود یا ذره بینی برای دیگران
متأسفانه بسیاری از ما فکر می کنیم که چمن همسایه سبزتر است. جای تأسف است که خیلی ها به آنچه خود دارند، توجه نمی کنند.
وقتی به کاری که دیگران می کنند، توجه کرده و آرزو می کنیم کاش ما به جای آن ها بودیم، دیگران آرزو می کنند کاش به جای ما بودند در واقع معمولاً فکر می کنیم دیگری در شغلش موفق تر است.
بسیاری از افراد تا کنون به من گفته اند که آرزو می کنند؛ جای من بودند و کار مرا می کردند. خود من به یاد دارم که در جوانی دلم می خواست از نرده های مرتفع همسایه بالا بروم؛
زیرا احساس می کردم که چمن همسایه سبزتر است اما وقتی فهمیدم تفاوتی میان من و آنها وجود دارد، غرورم جریحه دار شد. به عبارتی موفق شدن در کاری که دیگران می کنند، همیشه ساده تر به نظر می رسد.
من نمی گویم هرگز نباید تغییری ایجاد کنیم، اغلب یک تغییر همه جانبه می تواند سالم و مناسب باشد. اما قبل از این که تغییری بدهیم باید در کار خود دقیق شویم و ببینیم که در حال حاضر چه کاری انجام می دهیم و کجا قرار داریم.
قرار است عینکی بزنیم که خود و مسیری که در آن قرارداریم را ببینیم نه اینکه ذره بینی در دست بگیریم و به مسیر دیگران غبطه بخوریم یا خود را مسئول بدانیم که مسیر موفقیت فرد دیگر را بکشیم. امکانش وجود دارد که اگر ما از فرصت های مناسبی که داریم، استفاده نکنیم دیگران از فرصت های ما استفاده کنند.
هم اکنون شما روی هکتارها معدن الماس ایستاده اید. اغلب فرصت های کوچک، مقدمه ای برای شروع کارهای بزرگ هستند. اگربخواهیم نگرش خود را تغییر دهیم نه تنها باید دنیا را به شکل دیگری ببینیم بلکه زندگی شکل دیگری پیدا می کند.
برای موفقیت در مسیر شغلی، عینک من کجا قرار دارم و چه می خواهم و چه می توانم بکنم را نادیده نگیرید.
💢آیا غلبه بر مقاومت در نقشه ی موفقیت جای دارد؟
همه در زندگی خود با مقاومت و مانع رو به رو می شوند، افراد موفق کسانی هستند که در شغل شان، بر موانع و مقاومت های مسیر خود غلبه می کنند.
باب پراکتور تعریف می کند؛ به یاد دارم که سال ها قبل در نیرویی دریایی آموزش های ابتدایی می دیدم، در یک ساعت مشخص ما را از رختخواب بیرون می کشیدند. من در آن زمان خیلی کم سن و سال بودم و سر در نمی آوردم که نیرویی دریایی چرا این کارها را می کند و چرا در سرما ما را به کلاس موانع می برد.
به راستی فکر می کردم آنها قصد کشتن ما را دارند. اما امروزه که تجربه ی بیشتری دارم وقتی به گذشته نگاه می کنم، می بینم آن ها می خواستند از ما انسان های محکم تری بسازند.
می خواستند از پسرها مرد بسازند. وجود موانع و مقاومت ها برای دوستانم و من به این معنا بود که ما به چیزهایی در درون خود پی ببریم، مواردی که از وجودشان بی خبر بودیم.
نکته ی دیگر این است که هر چند این برنامه ها در شروع ما را آزار می داد اما در پایان برنامه از شور و اشتیاق فراوانی بهره می گرفتیم. در پایان ما بر مقاومت ها غلبه کرده بودیم.
اگر شما امروزه در شرایط یک دوره مانع قرار گرفتید و با مقاومت رو به رو هستید، به استقبال این موانع بروید و بر آنها غلبه کنید. اگر مانعی بر سر راهمان وجود نداشت تا بر آن غلبه کنیم از غنا و سرشاری زندگی مان کاسته می شود.
اگر دره های تاریک در مسیر راهمان قرار نداشت رسیدن به بالای تپه خیلی لذت بخش نبود. من به این نتیجه رسیده ام که موفقیت را نباید با مقام و منصب اندازه گرفت، مهم این است که برای رسیدن به موفقیت چه موانعی را از پیش رو برداشته اید.
💢نقش مرشدها در موفقیت شغلی چیست؟
افرادی که در مشاغل خود موفق می شوند از توصیه ها، رفتار و کردار بزرگان گذشته الگو می گیرند. من تصمیم گرفتم سرنوشت زندگی بسیاری از افراد موفق گذشته را بخوانم تا به راز موفقیت آن ها پی ببرم. اگر شما تا کنون چنین کاری نکرده اید توصیه می کنم که این کار را انجام دهید.
امرسون می گوید:((هیچ اسبی به مقصد نمی رسد مگر آن که مهار شود. نیروی بخار چیزی را حرکت نمی دهد مگر این که فشرده شود. هیچ نیروگاهی تولید برق نمی کند مگر آن که کانالیزه شود و هیچ زندگی به عظمت و بزرگی نمی رسد مگر آن که متمرکز، متعهد و نظم دار شود)).
مدتی روی این نقل و قول ها تعمق کنید و آن ها را درونی کنید تا به نتیجه برسید و بدانید که تا چه اندازه می توانید در مسیر زندگی و شغل خود موفق و اثر بخش شوید.
💢ارتباط یکپارچگی و مدیریت در موفقیت شغلی چیست؟
ما انسان ها دو نوع دیدگاه داریم؛ نخست، ما کسی هستیم که خودمان را به اطرافیانمان نشان می دهیم. این رویه سطحی ماست که بازتاب اطرافیان ما را نشان می دهد و دیگر این که ما خویشتن حقیقی خود هستیم.
در کسی که به بلوغ و درایت می رسد، وجه افتراق میان این دو حالت از بین می رود و شخص وحدت پیدا می کند. درون و بیرونش با هم یکی می شوند. برای شخصی با این مشخصات جنگ به انتها می رسد، شخص در احساسی از آرامش قرار می گیرد و به آزادی می رسد.
شاید این هدفی باشد که همه ی مدیران مؤثر و موفق، آگاهانه یا ناآگاهانه در راستای آن حرکت می کنند. آنها می کوشند همه را به این سمت راهنمایی کنند تا بهره وری بیشتری به دست آورند. در اغلب افراد این خویشتن درون و هویت راستین درون با آن نقاب بیرونی که به جهان نشان می دهیم در تضاد است.
مدیر مؤثر یا والد مؤثر، افراد تحت نظر خود را چنان راهنمایی می کنند تا ترس هایی که سد راهشان می شود یا آرامش ذهنی آنها را به هم می ریزد، رها کنند و به انسانی موفق تر و مولدتر تبدیل گردند.
بله اغلب ما دو گونه هستیم و یک مدیر مؤثر و کاردان می تواند این دو گونه ها را در کنار یکدیگر قرار دهد تا از ما انسانی مولدتر و منسجم بسازد.
💢رهبری
رهبری به معنای توانایی مدیریت امور است. رهبر کسی است که می داند به کجا می رود و می تواند دیگران را هم متقاعد کند که با او حرکت کنند. یک سازمان اگر با کمبود پول رو به رو باشد، می تواند وام بگیرد و اگر تسهیلات خوب نداشته باشد، می تواند آن ها را فراهم آورد، اما امکان بقای سازمانی که رهبر خوبی ندارد، بسیار کم است.
زمینه ساز یک رهبر استثنایی کدام است؟؟؟؟؟
✨رهبران مؤثر خودجوش هستند. کسی لازم نیست از آنها بخواهد که کاری انجام دهند. آنها بدون آن که نیازی به محرک بیرونی داشته باشند، آتش اشتیاقشان شعله ور است.
✨تواضع و فروتنی؛ کسی دوست ندارد با متکبرها دمخور شود.
✨کنترل احساسات؛ گاهی احساسات انباشته شده در درون را تخلیه کردن، اشکالی ندارد اما از دست دادن کنترل، رهبر را نابود می کند.
✨اخلاق و رفتار خوب (شوخ طبعی)؛ این نوع اخلاق، اشخاص را جذب می کند. اگر بتوانید دیگران را اندکی بخندانید، کار بزرگی انجام داده اید.
✨نگرش مثبت؛ مردم جذب اشخاص مثبت می شوند. چه کسی است که بخواهد همواره کنار کسی باشد که منفی فکر می کند.
💢توانایی حل مسئله را پرورش دهید تا مشاهده گر موفقیت شغلی خود باشید…
غیر عادی نیست اگر از کسی بشنویم “دوست دارم هر جایی باشم غیر از این جا”. بسیاری از افراد گمان می کنند، اگر جای دیگری باشند و کار دیگری کنند حال و روزشان تغییر می کند.
گاهی رو به رو شدن با خود و موقعیتی که داریم، موجب شگفتی مان می شود. بعضی از افراد به خاطر ترسشان فرار می کنند.
گاهی وسوسه و اغوا می شویم که فرار کنیم. شاید فکر می کنیم جای دیگر راحت تر است؛ حقوقش باید بالاتر باشد، ساعات کار باید کمتر باشد، هوا باید ملایم تر باشد، اشخاص باید مهربان تر باشند.
هزینه زندگی باید کمتر باشد. فکر می کنیم اگر به جای دیگری برویم مسائلمان کاهش می یابد و فرصت برای پیشرفت، شادی و آزادی در آن محیط نامحدود است. وقتی به آن جا برسیم، شرایط متفاوت است، مسائل و فشاری که در این جا وجود دارد، در آن جا نیست.
حتی اگر چنین فکری در سر دارید، بدانید شماره و کد آدرس شما ممکن است تفاوت کند اما چیزی نیز وجود دارد که تغییر نمی کند، شما سرتان را با خودتان می برید.
دور شدن و فاصله گرفتن زمانی درست است که شما به حل مسائلتان نزدیک تر شوید. اگر فرار کردن تنها انتخاب و گزینه ای است که دارید، این کار را انجام دهید؛ اما به درون خود و به سمت حل مسئله پناه ببرید. در واقع ببینید چه کسی هستید .
به کسی که واقعاً برای شما امکان دارد، پناه ببرید و به او تبدیل شوید. ممکن است خطرناک باشد اما دست کم موقع فرار به کوچه بن بست نمی رسید. با همان فکری که مسئله درست کردیم، نمی توانیم مسئله را حل کنیم.
در واقع فکری که با آن مسئله درست می کنیم قسمت بیمار یا بخش قضاوت گر ناسالم افکار ماست که تمایلی به تفکر ندارد. اگر مردم به تفکر تمایل داشته باشند، همه ی مسائل حل می شوند. مشکل این جاست که انسان ها به هر وسیله ای متوسل می شوند که فکر نکنند زیرا اندیشیدن کار دشواری است.
یونگ می گوید: تفکر کار دشواری است به همین دلیل انسان ها تمایل دارند قضاوت کنند و کمتر تفکر می کنند.
💢حرفه ای شوید
کاری که حرفه ای ها می کنند، تفاوت ایجاد می کند. آنها با مهارت ها و دقت عمل خود، شما را به وجد می آورند.
اسکیت بازان حرفه ای روی یخ را تماشا کنید. وقتی پرش می کنند در جایتان میخکوب می شوید و با این حال آن ها با راحتی و به آرامی فرود می آیند. گاهی تصور می کنید آن ها با کفش اسکیت متولد شده اند و از همان بدو تولد این کفش ها در پاهای آن ها بوده است.
به منشی های حرفه ای نگاه کنید، با آرامش حرکت می کنند به همان آرامی که اسکیت بازان حرکت می کنند. فروشندگان حرفه ای حرکتی شاعرانه دارند. آن ها در کمال آرامش و با اطمینان خاطر کالایشان را معرفی می کنند، به سوالات خریدار پاسخ می گویند و بدون آن که متوجه شوید، فروششان را قطعی می کنند.
تماشا کردن حرفه ای ها لذت بخش است، چگونه تا این حد خوب می شوند یا بهتر بگویم چگونه به عظمت می رسند؟
آن ها همه روزه کارهای کوچک را به طرزی عالی انجام می دهند، آن ها سعی می کنند در بهترین حد خود ظاهر شوند. همچنین می خواهند امروز بهتر از دیروز باشند. به عنوان یک انسان، عظمت ما در این نیست که دنیا را از نو بسازیم، مهم این است که خود را بازسازی کنیم.
💢قانون جذب در موفقیت
آیا هرگز به فکرتان رسیده که چرا بعضی ها پیوسته موقعیت های منفی را به زندگی خود جذب می کنند و جمعی دیگر تنها موقعیت های مثبت را جذب می کنند؟
مفهوم این موضوع در قانون جذب نهفته است.
یکی از اصولی که ما را در مسیر موفقیت شغلی قرار می دهد استفاده ی درست و مناسب از قانون جذب است.
شما یک موجود زنده، تنفس کننده و جاذب هستید. شما می توانید آنچه را در زندگی خود جذب می کنید، کنترل نمایید چرا سعی نکنیم که چیزهای جالب را به زندگی خود جذب کنیم؟ وقتی به تاریخ نگاه می کنیم، می بینیم همیشه جمع کوچکی از افراد توانسته اند با هماهنگی با این قانون طبیعی عالم هستی کار کنند…قانون جذب.
البته باور عام و رایج در رابطه با قانون جذب این است که شما آن چه می خواهید را جذب می کنید اما این باور کاملاً درستی نیست و جذب کردن منحصراً به خواستن وابسته نیست، پس برداشت خود را اصلاح کنید.
این قانون به روشنی می گوید؛ شما تنها می توانید آنچه را با شما هماهنگی دارد به خود جذب کنید.دکتر وین دایر می گفت:شما آن چیزی که هستید را جذب میکنید نه آن چیزی که می خواهید
هر چیزی در عالم هستی ارتعاش دارد ،ذهن و جسم شما هم از این قاعده مستثنی نیست. از طریق یک میکروسکوپ به بدن خود نگاه کنید.یک توده انرژی است که حرکت می کند و ارتعاش دارد.
ذهن شما در هر لحظه ارتعاشات را کنترل می کند. شما ذهنتان را با اندیشه هایی که انتخاب می کنید، کنترل خواهید کرد. کسی نمی تواند شما را مجبور کند تا به چیزی که نمی خواهید فکر کنید این جاست که پای آزادی به میان می آید.
همین جاست که مسئله و مشکل بسیاری از افراد صورت می پذیرد. آنها اجازه می دهند آنچه در اطراف آنها اتفاق می افتد، بر روی چگونه اندیشیدن آن ها تأثیر بگذارد. نود درصد جمعیت آرزوی مثبت دارند اما منفی فکر می کنند.
اندیشه های منفی شان، آنها را در ارتعاش منفی قرار می دهد که به موجب این قانون، چیزهای منفی را به خود جذب می کند. شما به عنوان یک شخص خلاق می توانید همیشه چیزهای خوب را به خود جذب کنید.
نتیجه:
پس موفقیت شغلی یعنی در مسیر خود هر روز بهتر شدن را تجربه کنیم و سر جای اول خود نباشیم و رشد کنیم.
همان طور که گفته شد به عنوان یک انسان، عظمت ما در این نیست که دنیا را از نو بسازیم، مهم این است که خود را بازسازی کنیم.
به عبارتی برای قرار گرفتن در مسیر موفقیت نیاز به بازسازی داریم که به کاربردن این ۸ اصل کلیدی به فرآیند بازسازی روزانه ی ما کمک می کنند.
این ۸ اصل را سرلوحه مسیر خود قرار دهیم؛
۱.عینکی برای دیدن خود داشته باشیم نه ذره بینی برای دیگران.
۲.بر مقامت ها و موانع مسیر خود غلبه کنیم.
۳.در مسیر خود تجربه ی مرشدها و بزرگان موفق را در نظر بگیریم.
۴.چندگانه بودن وجود خود را به انسجام برسانیم تا مدیر شویم.
۵.رهبری را یاد بگیریم.
۶.برای هر مسئله ای راه حلی وجود دارد پس با تفکر سالم به حل مسئله بپردازیم.
۷.در این مسیر تفاوت آماتورها و حرفه ای ها را دریابیم و برای حرفه ای شدن تلاش کنیم.
۸.یادمان باشد قانون جذب هماهنگ با شما در حرکت است و شما آن چه هستید را جذب می کنید پس به بهترین خود تبدیل شوید و فقط خواستار نباشید. به این صورت قانون جذب در موفقیت شما معجزه می کند.
در پایان حتما دیدگاه خود را در انتهای نوشته برای ما بنویسید. با تشکر.
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
خیلی مفید و عالی
ممنونم که آگاهی های ناب خودتونرو با ما به اشتراک میزارید🙏
بسیار مفید وعالی
بسیار هم عالی
سپاسگزارم