موفقیت چیست؟

موفقیت چیست؟

مقدمه:

آیا می دانید موفقیت چیست؟

اگر جواب این سوال را نمی دانید خیلی عجیب نیست، ما می خواهیم موفق شویم و کلی از موفقیت صحبت می کنیم اما اشکال اصلی ما این است که نمی دانیم موفقیت چیست و آن را به درستی درک نکرده ایم، فقط عطش رسیدن به آن را داریم در صورتی که هیچ رسیدنی وجود ندارد، موفقیت هم یک مسیر است.

یکی از باورهای رایج و نادرست که ما را به بیراهه می کشاند این است که موفقیت به جادویی خاص نیاز دارد و مخصوص نوابغ است.

وقتی پا به عرصه ی وجود گذاشته ایم یعنی می توانیم در مسیر موفقیت قرار بگیریم.موفقیت الگویی یک شکل و یکنواخت نیست که همه طبق آن عمل کنند.

در این مقاله قصد داریم به توضیحات و پرسش های ذهنی شما در رابطه با موفقیت بپردازیم.

سرفصل ها:

برداشت متعارف از موفقیت

موفقیت چیست؟ چگونه به نظر می رسد؟ اغلب اشخاص تصویر مبهمی از موفق بودن دارند و از جمله موفقیت را در قالب های زیر جستجو می کنند:

  • ثروت بیل گیتس

  • بدن و جسم آرنولد شوارتزنگر

  • هوش و فراست آلبرت انیشتین

  • توانایی ورزش مایکل جوردن

  • توانایی های تجاری دونالد ترامپ

  • محبوبیت اجتماعی ژاکلین کندی

  • قدرت تصور و تخیل والت دیسنی

  •  و دل مادر ترزا

این ها بی معنی هستند اما به حقیقتی که مایلیم آن را اذعان کنیم نزدیک ترند. همه ی ما موفقیت را در شباهت داشتن به برخی از افراد دیگر جستجو می کنیم و البته نمی توانیم دقیقاً یکی از آن ها

بشویم و از همه ی اینها مهم تر نباید هم چنین انتظاری داشته باشید.

اگر بخواهید یکی از این اشخاصی که از آنها نام بردیم، بشوید موفق نخواهید شد.شما تقلید بدی از آنها خواهید بود. این گونه امکان تبدیل شدن به کسی را که می خواهید به او تبدیل شوید از دست می دهید.

 

تصویر درست موفقیت

با این حساب چگونه سفر به سوی موفقیت را شروع می کنید؟ برای موفق شدن چه باید بکنید؟ به دو چیز احتیاج دارید:یکی تصویر درست از موفقیت و دیگری تجهیز شدن به اصول لازم برای دستیابی به آن.تصویر موفقیت برای هیچ دو فردی یکسان نیست زیرا هر یک از ما به شکلی منحصر به فرد تولد یافته ایم اما فرآیند کار برای همه یکسان است. مبتنی بر اصولی است که تغییر نمیکنند. بعد از سی و پنج سال شناخت اشخاص موفق و مطالعه درباره ی این موضوع برای موفقیت به تعاریف زیر رسیده ام:

موفقیت یعنی اینکه بدانید در زندگی چه هدفی را دنبال می کنید، به حداکثر توانمندی های خود دست پیدا کنید و بذرهایی کشف کنید که به دیگران فایده برساند.

با توجه به این تعریف متوجه می شوید که موفقیت یک سفر است، یک مقصد نیست. بدون توجه به اینکه چند سال عمر می کنید، بدون توجه به اینکه تصمیم می گیرید در زندگی چه کار کنید، می توانید برای تحقق توانمندی های بالقوه ی خود تلاش کنید و به دیگران هم فایده برسانید. وقتی موفقیت را یک سفر دانستید هرگز نمی خواهید به مقصدی پرابهام برسید و هرگز خود را در موقعیتی نمی یابید که به خواسته ی خود رسیده باشید.

فایده ی دیگر توجه داشتن به سفر موفقیت به جای رسیدن به مقصد یا دستیابی به یک هدف این است که شما توانمندید که همین امروز به یک فرد موفق تبدیل شوید.درست در لحظه ای که رشد می کنید تا به حداکثر توانمندی های خود برسید و به دیگران کمک کنید، درست در همین لحظه تبدیل به یک موفق می شوید، نه اینکه به آنچه به طور مبهم می خواهید برسید.

 

هدف و مقصود خود را بشناسید

چیزی نمی تواند جای شناختن هدف و مقصود شما را بگیرد.هنری جِی.کایزر، صنعتگر میلیونر و مؤسس شرکت آلومینیوم کایزر، می گوید:((جای تردیدی وجود ندارد که نمی توانید در بهترین حد خود قرار بگیرید مگر آنکه در زندگی هدفی را دنبال کنید.))

به عبارت دیگر اگر فعالانه تلاش نکنید تا هدف و مقصود خود را کشف کنید در تمام مدت عمرتان اشتباه می کنید.من معتقدم خداوند هر کسی را به دلیلی آفریده است.به گفته ی دکتر ویکتور فرانکل،روان شناس:((هر کس در زندگی مأموریتی دارد. هر کس باید هدفی را جستجو کند که به موفقیت برسد.بنابراین هر کس وظیفه ای منحصر به فرد دارد که باید آن را به انجام برساند.))

همه ی ما هدف و مقصودی داریم که برای آن خلق شده ایم.مسئولیت ما و شادی و رضایت ما در این است که آن را شناسایی کنیم.

برای شناسایی مقصود و رسالت خود این سوال را از خود بکنید:

دنبال چه می گردم؟

همه ی ما آرزوهایی قدرتمند در دلمام داریم.چیزی که با عمیق ترین احساسات و افکار ما صحبت می کند.بعضی ها از دوران کودکی خواسته هایی دارند.بعضی نیمی از عمرشان را صرف می کنند تا به این دانایی برسند اما در هر صورت این چیزی است که وجود دارد. تنها کار شما باید این باشد که آن را پیدا کنید.

چرا خلق شدم؟ همه ی ما با هم متفاوت هستیم. کسی در دنیا استعداد، پس زمینه یا آینده ی ما را ندارد. از این رو اشتباه است اگر بخواهید تبدیل به کسی شوید که او نیستیدبه توانمندی های منحصر به فرد خود فکر کنید. به منابعی که در اختیار دارید بیندیشید.به سابقه ی شخصی خود فکر کنید، و به فرصت های مناسبی که پیرامون شما وجود دارد.اگر به طور عینی این عوامل را در نظر بگیرید و میل و خواسته ی دلتان را شناسایی کنید، برای رسیدن به هدفتان در زندگی کار فراوانی صورت داده اید.

آیا به توانمندی های بالقوه ی خود ایمان دارم؟ نمی توانید پیوسته به شکلی ناسازگار با آنچه خودتان را می بینید عمل کنید.اگر باور ندارید از توانمندی های بالقوه برخوردارید،هرگز برای دسترسی به آن کاری صورت نخواهید داد و اگر نخواهید برای دستیابی به توانمندی های بالقوه ی خود تلاش کنید هرگز به موفقیت نخواهید رسید.

کِی شروع می کنم؟ بعضی ها روز به روز دارند به دیگران امکان می دهند که کار آن ها را مشخص سازند.این اشخاص هرگز سعینمی کنند که مقصود راستین زندگی خود را کشف کنند.

جمع دیگری از هدف و مقصود خود آگاه اند، با این حال روی آن اقدام نمی کنند. آن ها انتظار الهام را می کشند. منتظر اجازه هستند.

می خواهند برای شروع کردن از آن ها دعوت بشود. اما اگر بیش از اندازه دست روی دست بگذارند و منتظر بمانند، هرگز حرکت نخواهند کرد. بنابراین پاسخ به سؤال ((کِی شروع می کنم؟))

 

 

بر توانمندی های خود بیفزایید

اچ.جی.ولز، رمان نویس ، معتقد است که ثروت، تغذیه ، مکان و قدرت، معیار موفقیت نیستند. یگانه معیار واقعی موفقیت نسبت میان آن کسی است که می توانیم او شده باشیم و آن کسی است که حالا هستیم.به عبارت دیگر موفقیت با رشد و افزودن بر توانمندی های بالقوه ی ما رابطه دارد.

می گویند که توانمندی های بالقوه ی ما هدیه و نعمتی است که خداوند به ما ارزانی داشته است و اینکه ما با این استعداد چه می کنیم هدیه ای است که ما به خداوند می دهیم. اما در عین حال توانمندی بالقوه ی ما بزرگ ترین منبعی است که در اختیار داریم و هنوز از آن بهره برداری نکرده ایم.

هنری فورد می گوید:(کسی وجود ندارد که نتواند بیش از حدی که فکر می کند کاری انجام دهد.)

ما تقریباً از توانمندی های بالقوه ی نامحدودی برخورداریم و با این حال شمار اندکی از ما سعی می کنیم به این توانمندی ها دست پیدا کنیم، چرا؟ جواب را باید در این عبارت جستجو کرد: می توانیم هر کاری بکنیم اما نمی توانیم همه ی کارها را بکنیم.

بسیاری از مردم به اطرافیان خود اجازه می دهند تا به جای آن ها در زندگی تصمیم گیری کنند و دستورالعمل چگونه زندگی کردن آن ها را بنویسند.در نتیجه هرگز نمی توانند خود را وقف هدفی که در زندگی دارند بکنند.این گونه همه کاره و هیچ کاره می شوند. اگر این توصیف درباره ی شما هم صدق می کند شاید آمادگی آن را داشته باشید که قدم هایی برای تغییر کردن بردارید. برای رسیدن به توانمندی های بالقوه ی خود  به توصیه های زیر عمل کنید:

روی یک هدف اصلی متمرکز شوید.کسی نمی تواند در آنِ واحد بیست هدف را جستجو کند و به همه ی اهداف خود برسد.

برای رسیدن به توانمندی های خود باید توجه و تمرکز داشته باشید.

به همین دلیل است که پیدا کردن هدف و مقصود در زندگی تا این اندازه مهم است. وقتی تصمیم گرفتید که به چه چیزی در زندگی توجه کنید، باید تصمیم بگیرید برای دسترسی به این هدف حاضرید چه چیزهایی را ازدست بدهید و این موضوع مهمی است.بدون فداکاری و از خودگذشتگی موفقیتی در زندگی حاصل نمی شود. این دو، دست در دست یکدیگر حرکت می کنند. اگر می خواهید دستاورد اندک داشته باشید، از خودگذشتگی اندک بکنید. اما اگر می خواهید به موفقیت های بزرگ برسید، آماده باشید که فداکاری فراوان بکنید.

به رشد و بهبود پیوسته توجه کنید.

زمانی از دیوید گلاس، مقام ارشد فروشگاه های وال مارت، پرسیدند که چه کسی را بیش از همه تحسین می کند و او جواب داد که سام والتون، بنیانگذار وال مارت، بعد در مقام توضیح بیشتر گفت:((تا جایی که او را می شناسم هرگز اتفاق نیفتاد که لحظه ای از بهبود و رشد دست بکشد.))

متعهد بودن در قبال رشد و بالندگی کلید دستیابی به توانمندی های خود و رسیدن به موفقیت است. همه روزه می توانید اندکی از روز قبل خود بهتر شوید.این گونه هر روز یک قدم به توانمندی های بالقوه ی خود نزدیک تر می شوید.

گذشته را فراموش کنید.

دوستم، جک هیفورد، می گوید:

((گذشته مبحث مرده ای است، اگر گذشته را با خود یدک بکشیم نمی توانیم به سوی فردای موفق حرکت کنیم.))

من نگرش سایروس کورتیس، صاحب امتیاز سالن ساتردی ایونینگ پست، را می پسندم.او در دفتر کارش تابلویی داشت که روی آن نوشته بود:((دیروز، دیشب تمام شد.)) او این گونه به خود و به کارکنانش یادآور می شد که گذشته رفته و تمام شده است و ما باید به جای نگاه کردن به گذشته به آینده فکرکنیم.

شاید شما در زندگی اشتباهات فراوان کرده باشید.شاید گذشته ی دشواری را پشت سر گذاشته باشید. مهم نیست به آینده فکر کنید و به پیش بروید. اجازه ندهید مشکلات گذشته مانع پیشرفت شما بشوند. اگر به الهام احتیاج دارید به کسانی فکر کنید که توانستند بر مشکلات به ظاهر برطرف نشدنی فائق آیند.

نمونه اش بوکر واشینگتون است، او در یک خانواده ی برده به دنیا آمد، او از مواهبی که جامعه از آن برخوردار بود بهره ای نداشت  اما هرگز اجازه نداد که این مسئله مانع پیشرفت او شود او مؤسسه توسکگی را ایجاد و آن گاه لیگ ملی تجارت سیاهان را پایه گذاری کرد. او می گفت:((موفقیت این نیست که چه دستاوردهایی داشته اید، موفقیت به این بستگی دارد که چه موانعی را پشت سر گذاشته اید.))

به هلن کلر بیندیشید که بینایی و شنوایی خود را وقتی نوزده ماهه بود از دست داد. او به رغم این مشکلات توانست دانشکده رادکلیف را پشت سر بگذارد و نویسنده و سخنرانی توانمند شود. او قهرمان کسانی شد که نابینا بودند. بدون تردید شما هم کسانی را می شناسید که بر تراژدی های بزرگ و اشتباهات عظیم فائق آمدند تا توانمندی های خود را تحقق بخشند.

کسانی را می شناسید که با ناملایمات زندگی جنگیدند و به موفقیت رسیدند. از آنها الهام بگیرید.بدون توجه به اینکه در گذشته با چه مشکلاتی رو به رو بوده اید، از این توانمندی برخوردارید که برآن غلبه کنید.

 

 

بذرهایی بکارید که به دیگران کمک کند

وقتی در زندگی از هدف خود آگاه باشید و به سمت تحقق توانمندی های خود حرکت کنید به سوی موفقیت گام برمی دارید. اما برای رسیدن به موفقیت باید به دیگران هم کمک کنید. بدون رعایت این جنبه، سفری که در پیش گرفته اید، تجربه ای کم عمق و در انزوا خواهید داشت.

می گویند با آنچه به دست می آوریم امرار معاش و با آنچه به دیگران می دهیم زندگی می کنیم.

آلبرت شوایتزر، پزشک، معلم اخلاق و فیلسوف سرشناس، می گوید: (مقصود زندگی انسان خدمت کردن، ابراز محبت و کمک به دیگران است.)) او با این ذهنیت به آفریقا رفت و سال ها به مردم آنجا خدمت کرد. ممکن است شما برای اینکه بذر خدمتگزاری به مردم را بکارید مجبور نباشید به آفریقا یا کشوری فقیر بروید و به مردم کمک کنید، مگر آنکه چنین قصد و هدفی داشته باشید.

اما اگر شبیه بیشتر مردم باشید، در اینجا و هر جایی که زندگی می کنید می توانید به مردم خدمت کنید. کافی است هدف و مقصود خود را در زندگی بیابید و در حالی که خواسته ی خود را دنبال می کنید به دیگران کمک کنید.

دنی توماس، مجری صحنه، می گوید:((همه ی ما به دلیلی متولد شده ایم اما همه ی ما دلیلش را پیدا نمی کنیم. موفقیت در زندگی با آنچه به دست می آورید رابطه ندارد. مهم این است که برای دیگران چه می کنید.))

سفر به سوی موفقیت و کامیابی برای همه یکسان نیست زیرا تصویر موفقیت برای هر کسی متفاوت است اما اصول به کار رفته در طی کردن این سفر تغییری نمی کند. می توانید از این اصول در خانه، مدرسه، محل کار، میدان بازی و کلیسا استفاده کنید.

 

نتیجه

پس برای قدم برداشتن در جاده ی موفقیت لازم نیست خود را با دیگران مقایسه کنید و به راهکارهایی جادویی فکر کنید.

ابتدا لازم است درک کنید که موفقیت چیست؟

اگر باورهای نادرستی از موفقیت دارید، آنها را شناسایی و ریشه کن کنید تا بتوانید قدم بردارید، هدف خود را مشخص کنید، از توانمندی های بالقوه ی خود آگاه شوید و بذرهایی مفید به حال دیگران کشت کنید.  مهم نیست که حالا کجا هستید،می توانید این نقطه نظرها را بیاموزید و آن ها را به کار بندید. از زمانی که گام برمی دارید یعنی موفقیت در دستان شماست حتی اگر پس از اقدام کردن با شکست مواجه شدید، نگران نباشید این شکست جزئی از نقشه ی موفقیت شماست.

وقتی از شکست های خود تجربه دریافت می کنید و آن ها را تکرار نمی کنید ، موفقیت را هر روز زندگی می کنید.

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *