در برابر پدری که شکاک و بدبین است و اجازه نمی دهد بعد از ۳۰سال دخترش ازدواج کند و از نظر شغلی مستقل شود ،چه باید کرد؟
یک نکته وجود دارد که این سؤال را دختر می پرسد یا پدر.
در صورتی که پرسشگر دختر باشد ،چند تا چیز را به او نشون میدم که باعث شده نتونه کار کنه و مستقل بشه؛
۱.کمال گرایی
۲.تنبلی
۳.تمایل به زندگی کردن به شکل پرنسس
۴.وجود وابستگی ناسالم
۵.ترس از شکست ،ترس از زندگی کردن و مستقل شدن.
۶.درونی شدن یا حک شدن باورهای بدبینانه ای که پدر داشته به عبارتی ذهنیات و باورهای پدر رو باور کرده و این باورهای مخرب که نشأت گرفته از ترس و بدبینی هستن درونش نهادینه شدن.
اینها همه باگ ها و نقص هایی هستن که باعث شدن این دختر نتونه مستقل بشه و در صورتی که با یک خودشناسی عمیق به کمک یه راهبر روی تک تک این باگ ها و نقص ها کار بشه ،می تونه از این ترس و باورهای مخرب عبور کنه و به طور قطع با کار کردن روی خودش عبور داده میشه.
مطمئناً یه پدر شکاک ،شک خودش رو از یه نهاد و منبع دیگه مثل یه پدر دیگه گرفته ،حالا در صورتی که یک نفر بایسته و مشکلاتش رو حل کنه و محکم به راهش ادامه بده ،باقی افراد مرتبط باهاش ،شفا می گیرن و این چرخه یا دور باطل قطع میشه و ادامه پیدا نمی کنه فقط لازم هست برای شفا قدم برداره و محکم و قاطع جلو بره و ادامه بده.