باسلام و احترام
در یکی از لایوها آقای قورچیان گفتند اینکه نتونیم به کسی که از خودمون بزرگتر هست باگش رو بگیم به دلیل غرور هست میشه توضیح بدین چرا؟
من از گفتن باگ دیگران بهشون حتا وقتی درحال اذیت شدن بودند و باهام درد و دل کردند ترسیدم و نگفتم و به خودم می گفتم اگه بهش بگم مغرور میشم.
سپاس از پاسخ دهی تون
سلام وقتتون بخیر
اینکه گفته میشه به خاطر غرورتون هست چند تعبیر دارد اول اینکه ما وقتی باگ یک نفر رو بهش میگیم به خاطر اینکه داریم قسمت تاریک اون فرد رو بهش نشون میدیم از دید اون آدم ما فرد بی رحمی به نظر میایم و گاها نسبت به ما حس تنفر و حتی ناراحتی پیدا می کنند ، به خاطر همین ذهن ما در گفتن باگ یک نفر مقاومت میکنه چون میترسیم که در چشم آن آدم بی رحم به نظر بیایم یا اینکه به خودمون میگیم چی در مورد من فکر میکنه اگر این کار رو بکنم .
دوم اینکه چون گاها وقتی داریم باگ یک نفر رو بهش نشون میدیم باگ های خودمون هم بالا میان و ما میترسیم که در چشم اون آدم بریزیم پایین و اون آدم متوجه بشه ما هم چه زخم ها و باگ هایی داشتیم .
سوم اینکه گاها ما خساست به خرج میدیم یعنی ذهنمون مقاومت میکنه در زمینه ای که میتونیم کسی رو کمک کنیم و نمی ذاره ما به اون آدم کمک کنیم . به خودمون میگیم نکنه من بهش از آگاهی های به دست آمدم بگم و اون از من تو این مسیر بیشتر بره جلو ، اینم خودش نوعی غروره
چهارم اینکه گاها ما به خاطر ترس از اینکه نکنه اشتباه بگیم و به جای کمک کردن به فرد اون رو بیشتر گمراه کنیم ساکت میمونیم و حرفی نمیزنیم در واقع نوعی مقاومت و ترس میاد سراغمون که من توانایی کمک به این فرد رو ندارم ، نکنه اشتباه کنم
در این حالت ها شما فقط باید وقتی فردی به شما مراجعه میکنه و درخواست کمک میکنه تا آنجایی که دانشش رو دارید و فکر میکنین میتونه حرفتون به اون آدم کمک کنه راهنماییشون کنین به این فکر کنین که شما از طرف خداوند مامور شدین امروز کلامی رو برای تغییر زندگی اون آدم بیان کنین . وقتی اینطوری فکر کنین نه دچار غرور میشین نه دچار ترس و مقاومت .
اگر مقاومت ذهنتون و ترس هاتون زیاد هستن پیشنهاد میکنم حتما بسته آموزشی رهایی از مقاومت و بسته آموزشی ترس رو تهیه کنین ، تکنیک های زیادی دارند که میتونه به شما در این مسیر کمک کنه .
موفق باشید