من بدترین حس کل دوران زندگیمو دیشب داشتم
حس بدم
ترس بود بیشتر
جوری ک جسممو تحت تاثیر قرار داد
انگار کتک زدن منو انقد تن بی حال و بی انرژی داشتم
نا امید نا امید
جوری ک از سر کار اومدم هیچ ارتباطی با دخترم نمیتونستم برقرار کنم
صاف اومدم تو اتاق خوابم
درو بستم
یه حس دیگه هم داشتم
دلم برا خودم میسوخت
(داستان اینه ک همسرم طلاقم نمیده و تازه استارت وکیل گرفتنش خورده و از نظر قانون میگن من غلطی نمیتونم بکنم و اون میتونه بازیم بده و …)
خیلی حس بدیه که فک کنم ی عالمه باج باید بهش بدم تا طلاقم بده
قبلا از بعدش نمیترسیدم
دیشب ولی یهو از بعدش ترسیدمخیلی عجیب بود برام
هیچ وقت انقد روحیه ام ضعیف نشده بود
سلام. خوشحالم که می تونم کمکتون کنم.
حس ترس و اضطراب ناشی از. آینده برای این هست که ما هنوز اون حس کنترلگری بر همه چیز رو داریم. یعنی همیشه فکر میکنیم که فقط خودمون هستیم که می تونیم موضوعات رو حل کنیم. و سپردن به خدا و توکل رو بلد نیستیم.
بهتره بیشتر به خدا نزدیک شید و رابطه ی خراب خودتون رو با خالق ترمیم کنید. قبلش هم از بابت تمام روزهایی که فکر میکردین خودتون می تونین اوضاع رو سر و سامون بدید و نتونستید، ببخشید. و خودتون رو ببخشید از بابت تمام روزهایی که به خدا اعتماد نکردید.
در مورد باج دادن هم حتما باید روی جرأتمندی و قدرت تون کار کنید تا برید تو احساس ارزشمندی و بتونید بدون باج دادن، حق تون رو بگیرید.
در پناه خدا باشید🌹