سلام من بعد از کارگاه شفای زخم هیچ حسی به کسانی که عاشقشون بودم یعنی اطرافیانم ندارم
و میخوام بهم بگید که دلیلش چیه و چطوری باید درستش کنم این بی حسی رو.
سلام
وقتتون بخیر باشه
این حسی که شما هماکنون دارید باید ارزیابی شود و ببینیم که شما چه معیارهایی برای دوست داشتن و به گفته خودتان عاشقِ اطرافیانتان بودن داشتهاید و چرا اصلا قبلا فکر میکردید عاشقشان بودهاید و الان چنین حسی به آنها ندارید و به گفته خودتان به آنها بیحس هستید .
الان که در مسیرِ شفا و کارِدرونی قرارگرفتهاید باید ریشهیابی کنید و ببینید که چرا اصلا عاشقِ افرادی بودهاید که الان به آنها حسی ندارید ؟ چه اتفاقی افتاد که الان احساسِ بیحسی به آنها دارید ؟ آیا زخمهایی از آنها خوردهاید که اکنون با آن مواجه شدهاید و نمیتوانید آنها و زخمهایتان را بپذیرید و خودتان و آنها را ببخشید ؟ یا بالعکس … آیا زخمهایی زدهاید که هماکنون با آنها مواجه شدهاید و نمیتوانید خودتان را ببخشید ؟ آیا فکر میکنید که دوستداشتنتان یا عشقتان از روی عقدهها و وابستگیها بوده و اصلا به صورتِ عمیق و حقیقی آنها را دوست نداشتهاید یا بالعکس شما را دوستنداشتهاند ؟
باید خودتان طبقِ فرآیندهایی که در کارگاه آموختید ریشهیابی کنید و ببینید که این احساس چرا وجودتان را فرا گرفته است .
به طورِ مثال کسانی که برای شفای خودشان اقدام میکنند و شروع میکنند به شفای زخمهایشان بعد از یک مدتی دیگر آن احساسهای قبلی که به انسانها داشتهاند را ندارند و آن احساسها که تماماً از روی عقده و خشم و شهوت و وابستگی بوده است را از بین میبرند و از این به بعد ، وقتی که زخمهایشان لایه لایه شفا میگیرد دیگر واردِ فرکانسِ عشق میشوند و تمامِ انسانها را همانگونه که هستند میپذیرند و به آنها عشق میورزند و دیگر نمیخواهند انسانها را تغییر دهند و آنها را طوری کنند که خودشان دوست دارند ، بلکه همانطوری که هستند میپذیرنشان و به آنها عشق میورزند .
حال شما ببینید که چه حسی بوده ؟ آیا عشق بوده یا وابستگی ؟ آیا از روی خشم و شهوت با دیگران رابطه داشتهاید یا با شما رابطه داشتهاند ؟ آیا عقدههایتان به آنها گره خورده بود ؟ آیا روابطتان از روی صداقت و شفافیت بوده یا از روی دروغ و پنهان کاری ؟ آیا در پذیرشِ انسانها همانگونه که هستند بودهاید و یا سعی در تغییرِ آنها داشتهاید و آنها را میخواستید طوری داشته باشید که خودتان میخواهید ؟ یا بالعکس ؟ آیا انسانها شما را همانطوری که واقعا بودهاید نپذیرفتند و همیشه میخواستند که شما را تغییر دهند ؟
این سوالات را از خودتان بپرسید و جستجو و کنکاش کنید ببینید که این حستان از کجا نشات گرفته است .
باید به صورتِ کاملا صادقانه و شفافانه درونتان را جستجو کنید تا حقیقت را بیابید و این کار جز با صداقت و پذیرش انجام نمیپذیرد .
پیشنهاد میکنم که زمانی را در طولِ شبانهروز به مراقبه و دعا بپردازید تا بتوانید کمکم به سکوتی درونی و عمیق دست پیدا کنید و در ریشهیابی و کار درونی تمرکزِ بهتری داشته باشید .
در پناه خداوند باشید .