اکنون به خود می بالم

اکنون به خود می بالم

از من بالم را گرفتند، بیچاره ها، نمی دانستند کاری می کنند که

اکنون به خود می بالم.

من شفا میدانم.
زخم که میخوریم گویی بال پروازمان می شکند…
زخم که می خوریم گویی چیزی را از دست داده ایم که جایش بر تنمان مانده زخم که می خوریم در خودمی پیچیم، اگر تنها باشیم که بهتر، به زانو میوفتیم و من هزاران هزار بار این بر زانو افتادن را زیسته ام…
اصلاً اجازه دهید بروم سر اصل مطلب، می خواستم از سقوط بنویسم،
نمی دانستم چگونه شروع کنم مکانی در زمین به این زیبایی و شکوه و عظمت تاکنون ندیده ام، به آبشار ها نگاه کنید، به بزرگترین هایشان که از دل ارتفاع های بلند سقوطی عظیم دارند، تا به حال به این سقوط نگریسته ای؟
ببین چگونه عظمتی در سقوطش حیرت می آفریند…
تو نیز آبشار شو من آبشار را زیسته ام…
آبشار فرو میوفتد تا به همگان نشان دهد، چگونه زیستن کیفیتی است مرتبط به رهایی از مرگ، یعنی من میوفتم و حتی با افتادنم نیز چیزی خلق می کنم، شما کودک صعودید، اگر از شما صعود را بگیرند تمام شما به خطر میوفتد، دیگر چیزی از خود نمی شناسید، نه آنکه به عرفان می رسید نه اگر بیوفتید مرداب می شوید، در بهت و غم فرو می روید و هر چه اطرافتان باشد را با خود غرق می کنید…
سخنم را دریاب جانا…
آن بالی که از تو شکسته شد، برای آمدنت به زمین و در کنار ما بودن اجباری بود، من هم همانند تو بالم شکسته شده اما چیزی بعد از شکستگی بالم به من هدیه شده است، از لابه لای جای زخم های بالم روحم فرصت آزادی گرفت، من در اسارت خامی هایم بودم و امروز همانند گل قاصدک، آزادم، وحشی ام رام نمی شوم، در بادها می رقصم ، فروشی نیستم، خریدنی نیستم، در هر دکه و مغازه و چهار راهی پیدا نمیشوم، اصلاً بگذار برایت تمامش کنم، از من بالم را گرفتند، بیچاره ها، نمی دانستند کاری کردند که اکنون به خود می بالم. من شفا میدانم.
🕊🕊🕊
#فراز_نامه
#فراز_قورچیان

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

49 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ساناز
3 ماه قبل

🤩😍👏

سامان
3 ماه قبل

دمتون گرم

ساسان
3 ماه قبل

ممنون ازتون استاد

سارا
3 ماه قبل

ممنون بابت مقاله خوبتون

سحر
3 ماه قبل

👏👏👏👏👏