6عملکرد مهم در موفقیت

6عملکرد مهم در موفقیت

توجه کرده اید وقتی قصد سفری را دارید و در مسیر قدم برمی دارید، اولین چیزی که به دنبال آن هستید این است که کلیات مسیر چگونه است و بعد از آن ذهنتان کنجکاو می شود که این مسیر چه فراز و نشیب هایی دارد و چگونه باید این فراز و نشیب را طی کرد؟

موفقیت هم مانند یک سفر است، مسیری دارد که وقتی وارد آن میشویم و نسبت به آن شناخت پیدا می کنیم، بعد از آن مدام پیگیر هستیم که چگونه عمل کنیم یا چه عملکردهایی داشته باشیم؟

چه کارهایی را انجام دهیم که مسیر بهتر پیش رود؟

دراین مقاله ما به توضیح ۶ عملکرد مهم در مسیر موفقیت پرداختیم، با ما همراه باشید.

سرفصل ها

  • به ندای خلاق درون خود گوش کنید
  • تصمیم تان را بگیرید
  • بهای لازم را بپردازید
  • مشعل دار باشید
  • بیش از حدی که حقوق می گیرید، کار کنید
  • شنونده باشیم

به ندای خلاق درون خود گوش کنید

از بخت بلندی برخوردارید

اکثریت مردم ما تحت تأثیر این باور کاذب هستند که فکر می کنند بعضی از افراد خلاق هستند، بعضی دیگر نیستند، درست فکر می کنند. زیرا شما خلاق هستید.

در واقع حقیقت زیبا این است که همه خلاق هستند. هر چند رفتار و گفتار بسیاری از اشخاص به ظاهر این گونه است که آن ها خلاق نیستند. درباره خلاقیت بررسی کنید. خواهید دید که بعضی از افراد خلاقیت را در خود ایجاد کرده اند و بعضی دیگر نکرده اند.

اگر تا کنون بر توانمندی های بالقوه خود نیفزوده اید، حتماً این کار را انجام دهید. همه به نشاط و سرشاری بیشتری نیاز داریم. باید از محدودیت هایی که ما را احاطه کرده است، بکاهیم.

توانایی خلاق به ما این امکان را می دهد تا از این سرشاری، نشاط و سرزندگی بهره مند شویم. فراموش نکنیم کسی که فقط و فقط دنباله رو جمعیت باشد، از آن جمعیت جلو نخواهد زد اما کسی که در مسیر خلاقیت قدم می زند، بعید نیست خود را در موقعیتی بیابد که کسی تا کنون آنجا نبوده است.

لازمه ی خلاقیت این است که از شکست نترسیم، بی جهت نگران عقاید دیگران نباشیم، به ندای خلاق درون خود گوش دهیم.

 

به ندای خلاق درون خود گوش کنید

تصمیم تان را بگیرید

زمانی شنیدم که می گفتند؛ اگر اشتباهی مرتکب شوید، دنیا شما را می بخشد اما اگر نتوانید تصمیم بگیرید زندگی شما را نمی بخشد.

با این همه مطلبی که درباره موضوع قدرت شخصی نوشته شده است به ندرت می شنوم که بگویند تصمیم گیری اولین اصل در رشد و اعتلای قدرت شخصی است. ترس از تصمیم گیری، ناشی از ترس از اشتباه کردن است، همان طور که الدوس هاکسلی زمانی نوشت، ترس از اشتباه بیش از اشتباه کردن روی شما تأثیر می گذارد.

اکنون زمان مناسبی است که قلم و کاغذی بردارید و روی آن سه زمینه ای که به طور روزانه بر شما اثر می گذارد، بنویسید؛

جایی که هستید، جایی که می خواهید باشید واقداماتی که برای پر کردن این فاصله باید انجام دهید.

این فرآیند شما را با تصمیماتی که باید بگیرید رو در رو میکند. مانند هر تصمیمی که می گیرید، ممکن است بدترین نتایج و در غیر این صورت بهترین نتایج نصیب شما شود. حالا این دو موضوع را روی کاغذ بنویسید و از خود بپرسید بدترین نتیجه ای که می تواند عاید شما شود، کدام است و بعد به این فکر کنید که اگر بهترین نتیجه حاصل شود، زندگی شما چقدر زیباتر خواهد شد.

این روش هرگز ریسکی که باید کنید را از میان برنمی دارد؛ اما ذهن شما را آماده می سازد که نگرش مولدتری برای عمل و اقدام کردن داشته باشید.

بررسی روی هزاران انسان موفق نشان داد که همه آن ها به سرعت تصمیم می گیرند اما به کندی و تدریج تصمیم خود را عوض می کنند. قدرت شخص شما با تصمیم گیری منجر به عمل و اقدام می شود.

در هر لحظه تصمیم گیری بهترین کاری که می توانید انجام دهید، کار درست است، دومین کاری که می توانید انجام دهید، تصمیم گیری بد است و بدترین کاری که شاید انجام دهید، این است که اصولاً تصمیم نگیرید.

برای موفقیت بهای لازم را بپردازید

مهم ترین کتاب ریچارد باخ نامش “یک” است. در این کتاب سوالات متعددی برای خواننده مطرح می شود. به این سوالات جواب های متعددی داده شده است.

در صفحه اول کتاب، نویسنده به عبارت قدرتمندی اشاره می کند: (من زندگی ام را دادم تا به کسی که هم اکنون هستم، تبدیل شوم).

سپس او سوال دیگری مطرح می کند: (آیا به زحمتش می ارزید؟) در طول دوازده ماه آینده شرایط زندگی شما تغییر خواهد کرد. احساس می کنید که در مکان دیگری قرار دارید. شرایط متفاوتی دارید.

این امکان هم وجود دارد که زندگیتان شبیه امروز باشد. بسیاری ازکسانی که از شرایط امروز زندگی خود راضی نیستند؛ وقتی تصمیم اشتباه می گیرند بخت و اقبال را سرزنش می کنند. می گویند با اشخاص نامناسبی ارتباط پیدا کردند یا مسیر عبور نامناسبی را پیمودند.

اوریسون ماردن می گوید؛ یکی از دلایل عمده ناکامی بسیاری از مردم این است که مایل نیستند بهای لازم را پرداخت کنند. کاری کنید سالی که در پیش رو دارید، ارزشمند باشد و بدانید که برای رسیدن به این ارزشمندی باید بهایی بپردازید.

 

بهای لازم را بپردازید

مشعل دار باشید

روزولت نوشت: (تنها کسانی لایق زندگی کردن هستند که از مردن نترسند. مرگ و زندگی هر دو بخشی اززندگی هستند. هر کدام از ما که حاضر باشیم به دیگران خدمت کنیم؛ مشعل دار هستیم. آن قدر با مشعل می دویم تا به زمین بیفتیم اما رضایت ما زمانی حاصل می شود که مشعل را به دست دونده بعدی برسانیم.)

شما خودتان را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا خودتان را مشعل دار می دانید؟ اگر می خواهید زندگی خوبی داشته باشید یک مشعل دار باشید. اگر مشعل دار نیستید، بکوشید امروز مشعل دار شوید. پاداشی فراوان خواهید برد.

بی تحرکی موجب شک، هراس و ترس می شود. اقدام و عمل، اعتماد به نفس و شجاعت به همراه می آورد. اگر می خواهید بر هراس خود غلبه کنید، در خانه ننشینید وبه آن فکر کنید.

از خانه بیرون بروید و کاری انجام دهید. بدون شجاعت در این جهان کاری صورت نمی دهید. شاید برای پیروزی در یک مبارزه مجبور شوید، بیش از یک بار بجنگید. شجاعت یعنی آن که یک دقیقه بیشتر در برابر هراس مقاومت کنید.

بیش از حدی که حقوق می گیرید کار کنید

آیا در حال حاضر بیش از حدی که حقوق می گیرید، کار می کنید؟

جوابتان بله ۱۰۰ درصد، یا نه هرگز است.

در این زمینه جواب نصفه و نیمه کاره وجود ندارد. متأسفانه بخش بزرگی از جامعه به این سوال جواب آری نمی دهند. آن ها کسانی هستند که در زندگی پیشرفتی ندارند و بازنده هستند.

به زعم آن ها منطقی نیست که بیش از حدی که حقوق می گیرید، کار کنید. آن ها از منطق “اول به من پول بده تا من برایت کار کنم” تبعیت می کنند. اما در جامعه ما اقتصاد این گونه کار نمی کند. اقتصاد ما می گوید: (کارت را بکن تا حقوق بگیری).

کارگر و کارمندی بیشتر حقوق می گیرد که کاری بیش از حدی که برای آن حقوق دریافت می کند، انجام می دهد، رستوران ها و هتل هایی که بیش ازپولی که به آن ها می دهید به شما خدمت می کنند، نظر موافق شما را برای خود می خرند تا بار دیگر به آن ها مراجعه کنید.

فروشندگانی که خدمات بیشتری ارائه می کنند، فروشندگان برتری هستند. کارکنانی که مرتب به ساعتشان نگاه نمی کنند و به جای آن با تمام وجود کار می کنند، در محل کارشان موفق تر خواهند بود.

در کجا ایستاده اید؟ رفتارتان را مرور کنید. کمی بیشتر از خودتان مایه بگذارید، از نتایجی که می گیرید، حیرت زده خواهید شد.

شنونده باشیم

اگر قرار بود بزرگ ترین دارایی برای ارتباط موفق را معرفی کنم، می گویم توانایی در گوش دادن است.

گوش دادن هنر عجیبی است، نیرویی خلاق است. دوستانی که به ما گوش می دهند کسانی هستند که به سویشان قدم برمی داریم تا با آنها باشیم و به آنها نزدیک باشیم. وقتی اشخاص به حرفشان گوش داده شود، در شرایطی قرار می گیرند که بیشتر حرف بزنند و ارتباط برقرار کنند.

ایده های بیشتری پیدا می کنند و به زندگی برمی گردند. شاد می شوند، احساس رهایی و آزادی می کنند. وقتی اشخاص به صحبت یک دیگر گوش می دهند، خسته نمی شوند.

وقتی دیگران از ما می خواهند به سخن آن ها گوش دهیم اما ما شروع به توصیه کردن و راهنمایی می کنیم، مطابق خواسته آن ها اقدام نکرده ایم. در لحظه ای که به آن ها توصیه می کنیم پا بر احساساتمان ِمی کوبیم.

آخرین باری که نشستید و با حوصله به حرف های فرزندانتان،  همسرتان و یا به همکارانتان در محل کار گوش دادید، چه زمانی بود؟ گوش دادن مؤثر به اندازه یک کامیون قرص و دارو، بیماری ها را شفا می دهد.

چرا همین امروز یک شنونده بهتر نشویم؟

توجه داشته باشید که میان شنیدن و گوش دادن، تفاوت بسیاری وجود دارد. شما با گوش های خود می شنوید اما با احساسات و ذهن خود گوش می دهید. به دیگران گوش بدهید تا از هدف و منظور آن ها آشنا شوید. وقتی با تمام وجود به حرف دیگران گوش می دهید از آنها تعریف و تحسین می کنید. شما با چشمان و گوش های خود گوش می دهید.

شما با شم خود گوش می دهید حتی حالت بدن شما نشانه یک گوش دادن پویا است. می گویند؛ معتقدم آنچه باور داری درست است. از گوش دادن مطالب فراوان آموخته می شود، اغلب مردم هرگز گوش نمی دهند.

 

شنونده باشیم

نتیجه

پس بنابراین متوجه شدیم در مسیر موفقیت عملکردهایی کلیدی و مهم لازم است تا دیگر موفقیت فقط یک رسیدن نباشد بلکه تبدیل به یک سبک زندگی شود و با عملکردهای روزانه در زندگی ثبت شود.

این عملکردهای روزانه گام هایی مبهم و بزرگ یا ترسناک نیستند، گام های کوچکی هستند مثل گوش دادن، قاطعیت برای تصمیم گیری و… که نیاز به استمرار دارند.

مهم نیست که بگویند؛ شخصی در روزگارانی موفق بوده است، بهتر است بگویند؛ شخصی سبک زندگی موفقی دارد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها